eitaa logo
شعر مذهبی رضیع الحسین
7.7هزار دنبال‌کننده
612 عکس
5 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
وجه تو وجه خالق یکتاست یاعلی دست تو دست حی تعالاست یاعلی روی خدا که دیده نگردد به دیده ها در روی حق نمای تو‌ پیداست یاعلی زیبایی ورودی جنت به نام توست الحق چقدر نام‌تو زیباست یاعلی ای جان عالمی به ید با کفایتت شرط قبولی عمل ما ولایتت دین خدا بدون تو‌ کامل نمی شود قرآن بدون مهر تو‌ نازل نمی شود خیرالعمل محبت تو مهر فاطمه است بیچاره آنکه کسی است که قائل نمی شود بی انتهاست رحمت ذات خدا ولی بر منکر ولای تو‌ شامل نمی شود لوح عمل بنام تو مُهر است یاعلی دین بدون مِهر تو‌ کفر است یاعلی یزدان هماره مدح تورا در کتاب کرد ذات حکیم علیِ حکیمت خطاب کرد نام خدا علیست زبس دوست داردت نام تورا ز نام خودش انتخاب کرد کردم دعا به روز ازل حیدری شوم شادم خدا دعای مرا مستجاب کرد هر صبح و شام ورد لبم بی حد و عدد من کلب آستان توام یاعلی مدد دل زنده می شود ز کلام تو یاعلی عالم به پا بود به دوام تو یاعلی بال و پرش بسوزد اگر در خیال خود جبریل پر زند به مقام تو یاعلی زیباست لحظه ای که تمامی انبیا صف میکشند بهر سلام تو یاعلی محشر محیط سلطنت توست یاعلی باغ بهشت مرحمت توست یاعلی یزدان وجود را به تو تحکیم می کند قرآن به هر ورق ز تو‌ تکریم می کند هر روز جبرئیل امین بهر کسب فیض بر گنبد طلای تو‌ تعظیم می کند حق حکیم گردش لیل و‌ نهار را با گردش نگاه تو تعظیم می کند ای رزق کائنات ز لطف مدام تو تو‌ پادشاه عالمی و من غلام تو شکر خدا که مهر تو دست مرا گرفت عشق تو‌گنج و‌ در دل ویرانه جا گرفت روزیکه که گفت حق «الستُ بربکم» اقرار بر وجود تو از انبیا گرفت وقتی که پا به خانه کعبه گذاشتی حرمت ز مقدمت‌ حرم‌کبریا گرفت ای عشق تو حقیقت حی علی الصلاح ای پیرویت معنی حی علی الفلاح روزم بدون نام علی سر نمی شود قلبی که با علی است مکدر نم شود کوثر از آن خوش است که ساقیش حیدر است کوثر بدون ساقی کوثر نمی شود رزق تمام عالم هستی به یمن اوست بی اذن او‌ که رزق مقدر نمی شود هستی ما هم از کرم مرتضی علیست آرام جان ما حرم مرتضی علیست رخسار مرتضی که پدیدار میشود خورشید در زوال خود انکار می شود خورشید بوسه گر نزند بر جبین او از تیره گی مثال شب تار می شود رغبت به پادشاهی عالمی نمی کند هرکس غلام حیدر کرار می شود آب و‌ گلم خدا بسرشته است یاعلی بر روی لوح سینه نوشته است یاعلی اسلام با نبرد علی آبرو گرفت دین خدا به نام علی رنگ و بو گرفت تا اینکه بر زبان ببرم ذکر یاعلی باید ز آب کوثر و ‌زمزم  وضو‌ گرفت روز جزا علیست که ساقی کوثر است خوشبخت آن کسی که ز دستش سبو گرفت بنشین براه و منتظر یک نگاه باش ای دل غلام شاه جهان باش و شاه باش بی حب او بهشت مهیا نمی شود بی مهر او‌ قلوب مصفا نمی شود روز ازل دٙرِ دل خود بسته ام به غیر این در به روی غیر علی وا نمی شود گویند اگر تمامی ذرات یاعلی یک یاعلیِ حضرت زهرا نمی شود در هر تپش صدای نفس های ما علیست ای دل غمین مباش که مولای ما علیست شام و سحر به‌ دست علی بوسه می زند شمس و قمر به دست علی بوسه می‌زند وقتی که استلام حجر می کند علی حتی حجر به دست علی بوسه می‌زند وقتی به ذوالفقار زند بر دل سپاه تیغ ظفر به دست علی بوسه می‌زند سهم‌ طعام خود به یتیم و اسیر داد اندر رکوع خاتم خود بر فقیر داد این مرد کیست در دل اشرار آمده در کف گرفته تیغ شرربار آمده از بهر حفظ جان پیمبر به امر حق حیدر به قلب لشکر کفار آمده هرکس که دید تیغ علی را به نعره گفت باید گریخت حیدر کرار آمده این دست حیدر است که اعجاز می کند در آسمان سر است که پرواز می کند @raziolhossein
✅ مخمسی تضمینی با تضمین از غزل علی اکبر لطیفیان بسم حق... بسم محمد... بسم سلطان نجف سینه ام آتش گرفت از داغ هجران نجف تشنه ام من تشنه ی خورشید تابان نجف "گر زبانزد هست گرمای بیابان نجف می ‌دمد خورشید از چاک گریبان نجف" مرتضی انداخت با یاری زهرا سفره ای بین صحرا، بین دریا، در ثریا سفره ای پهن شد در عرش، نزد حق تعالی سفره ای "سفره مولاست گر پهن است هر جا سفره‌ای عرش هم باشیم اگر هستیم مهمان نجف" تشنه ایم و دست از کوزه کشیدن کار ماست صبح تا شب سختی روزه کشیدن کار ماست از طعام دیگران پوزه کشیدن کار ماست "دور تا دور حرم زوزه کشیدن کار ماست می‌شود نوح نبی وقتی نگهبان نجف" بی ولای مرتضی نیت نکردم هیچ وقت جز برای مرتضی خدمت نکردم هیچ وقت در نجف احساس غم... غربت... نکردم هیچ وقت "آرزوی دیدن جنت نکردم هیچ‌وقت من خوشم با دیدن ریگ بیابان نجف" می شود ذکر قنوتش یا علی و فاطمه منتهای حاجتش تنها علی و فاطمه کار دارد در دو عالم با علی و فاطمه "نیست مدیون کسی الا علی و فاطمه هرکسی که رفت زیر دین ایوان نجف" در قنوتم، در میان ربنا اغفرلنا دیده ام افتاد بر انگشترم بین دعا زیر لب با چشم تر خواندم همین یک بیت را "به قنوت ما نمی‌آید عقیق هیچ جا می‌خرم انگشتر از ملک سلیمان نجف" در دو عالم عبد دربار بتول و حیدریم سالیانی هست سربار بتول و حیدریم شاکر الطاف بسیار بتول و حیدریم "ما سر و جانی بدهکار بتول و حیدریم سر به قربان مدینه جان به قربان نجف" هستی الله در هست حسین است و علی خلقت عالم همه پست حسین است و علی هر دل آزاده ای مست حسین است و علی "رزق آب ‌و نان ما دست حسین است و علی سال‌ها خوردیم آبِ کربلا... نانِ نجف" از نفس هایم دوباره آه دارد می رسد وقت دیدار گدا و شاه دارد می رسد بوی عطر سیب ثارالله دارد می رسد "نیمه ی ماه رجب از راه دارد می‌رسد کربلای ما چه شد دستم به دامان نجف" @raziolhossein
از روزگار قسمت اگر این خرابی است شُکرِ خدا که تُربتِ ما بوترابی است از بس علی علی زِ لبم چکه می‌کند یکسر تمام پیرهنِ من شرابی است خورشید نیز نام علی نقش سینه است روزم که هیچ هر شبِ من آفتابی است یک ذره از محبتِ مولا قیامت است آری حسابِ عاشقِ او بی حسابی است - جُز رو به مرتضی دلِ ما رو نمی‌زند تا مرتضی ست مَرد که زانو نمی‌زند - بر قُدسیان به جلوه‌ی قِدیس می‌شود قدوسیان به سجده که تقدیس می‌شود معراج رفت و دید پیمبر که قبله کیست تنها جمالِ اوست که تندیس می‌شود با هر پیمبری به جمالی ظهور کرد نوح و شعیب و موسی و جِرجیس می‌شود میدان نیامده همه‌ی عَمروعاص ها در می‌روند و دامنشان خیس می‌شود - شوریده‌ایم و شیعه‌ی آن شیر پروریم ما کعبه ایم پایِ علی سینه می‌دریم - نقشِ تو را زدند در آن خانه بیشتر تا کعبه شد شبیه به بُت‌خانه بیشتر بارِ خماریِ نفسِ ما از این به بعد اُفتاده است گردن پیمانه بیشتر حق میدهی که کافر زنجیری‌ات شویم جمع است گِردِ زلفِ تو دیوانه بیشتر زهرا اگر نگاه کند بر دو دستِ ما پُر می‌شود زِ هدیه‌یِ شاهانه بیشتر - خُم را شکسته‌ایم به سر ، غرقِ باده‌ایم تا هست عُمر رو به علی ایستاده‌ایم - با تو شروع می‌کنم امشب طواف را افطار می‌کنم به مِی‌ات اعتکاف را از بس شکافِ کعبه مرا مستِ خویش کرد هفتاد بار چرخ دَهَم آن مطاف را دارد خدا جلوسِ تو را نقش میزند بگذار رویِ دامنِ سبزت غلاف را پایین بیا زِ پیشِ خدا تا که بنگری جبریل گُم نموده سرِ این کلاف را - ایوانِ توست تا به ابد آرزوی چشم جانم بخواه نعره زنم اِی به روی چشم - تکیه بزن به هیبت پروردگاری‌ات هو می‌کشم زِ طَنطنه‌یِ ذوالفقاری‌ات تو ایستاده و ملک‌الموت می‌شود در گیر و دارِ معرکه ، بازِ شکاری‌ات حتیٰ خدا سروده برایت قصیده‌ای مدحی برای لحظه‌ی دُل دُل سواری‌ات عباس هم به پشت سرت مشق می‌کند تقلیدِ ضربه‌های زمین کوبِ کاری‌ات - زینب چه داشت؟جز نفس مرتضی علی زینب که بود؟سایه‌ی شیر خدا علی - ما را برای خانه‌ی خود پادری ببین تکه مذاب کوره‌ی آن زرگری ببین ما را که در غبار مدینه نشسته‌ایم مانند یازده پسرت مادری ببین دارند صحن فاطمه را کار می‌کنند جایی برای رفتگری نوکری ببین وقت رکوع گِرد شما بال می‌زنیم ما را برایِ بردن انگشتری ببین شُکرش که زیرِ دِینِ علی پیر می‌شویم عمریست با حسینِ علی پیر می‌شویم @raziolhossein
گفتم كه علي،گفت بگو سِرُّ الله گفتم كه علي،گفت بگو عين الله گفتم كه به وصفش چه بگويم گفتا لا حول و لا قوه إلّا بالله @raziolhossein
کیست که در محدحش از ، شعر کمر بشکند کیست که جبریلِ عشق آمده پَر بشکند کیست که بازار او  بزم شکر بشکند لحظه‌ی تحویل اوست دور قمر بشکند هیج تعجب مکن کعبه اگر بشکند آمده خاک نجف قیمتِ زر بشکند حرف غزل را مزن ، بحر مطنطن بخوان جان رجز را بکش ، شعر مدون بخوان مدح علی را فقط از لب دشمن بخوان حیرت مردان ببین وصف تهمتن بخوان مرکب طفلش بگو  مردِ یَل افکن بخوان شاه به کوی گداش تاج به سر بشکند بر در حیدرِ بکوب یکسره هِی در بکوب بر روی این آستان عشق کن و سر بکوب حلقه‌ی این در بگیر مثل پیمبر  بکوب نام علی را به دل با قلم زر بکوب بر روی دُر نجف ، حضرت حیدر بکوب فاطمه گفته است تا چشم نظر بشکند ضربه‌ی شمشیر کیست بر تن بسیارها چرخش تیغِ دو دَم  کرده تلنبارها وقت فرار است وای ، آمده کرارها لشکری از عمرو عاص لشکر سرداها رفت و بجا مانده است از همه شلوارها زیر قدمهای او کوه و کمر بشکند آی جماعت نظر بر درخیبر کنید ضرب یدالله را خورده و از بر کنید ضربه‌ی عباس را چند برابر کنید یا‌که همه خویش را بنده‌ی قنبر کنید یا‌که همه در روید مقنعه بر سر کنید قبل رجز خوانی‌اش هرچه سپر بشکند از ازل آوازه‌اش از همه دوران گذشت بر لب نوح آمد و نوح زِ طوفان گذشت گفت علی یوسف و از شب زندان گذشت کرد توسل به او محنت کنعان گذشت جان پیمبر شد و آمد و از جان گذشت دوش نبی رفت تا ، بت  به تبر بشکند گاه نشسته است با میثم خرما فروش گاه شده چاه کَن برزگری سخت کوش گاه کشد نیمه شب بارِ یتیمان به دوش بارِ زنی می‌کشد طعنه‌ی او هم به گوش این که فقط با نمک نان جوین کرده نوش فاطمه از گریه‌اش وقت سحر بشکند @raziolhossein
باید کــــه شـــُرب‌خَمر را تصـــدیق مے‌کرد یا حُــــکم این تحـــــــریم را تعلیق مےکرد ایمان اهل فقه طور دیگری بود قـــرآن اگر رسما از او تبــــــلیغ مےکرد؟! ایـــن «لافتیٰ الّا علی» مَعنے‌ش این است: در جنـــگ‌ها او را خــــدا تشــــویق مےکرد ابــــزار رزم‌ش بیشتـــر اَخم دو ابروست... یک‌درصــــد از پیــــکار را با تیـــــغ مےکرد جـــمع سپـــاه مُتَّــــــحد را ذوالفـــقارش... در کــــم‌تر از یک‌ثــــــــــانیه تفریق مےکرد @raziolhossein
به گریه فاطمه ای در مقابل کعبه ست شبیه موج خروشان به ساحل کعبه ست رواست اینکه بگیرند حاجت از این زن کسی که داشت علی را معادل کعبه ست ندا رسید به مریم اگر که خارج شو برای فاطمه فرمان به داخل کعبه ست پس از سه روز و سه شب چونکه وضع حمل نمود علی ست حاصل او یاکه حاصل کعبه ست برای کعبه فضیلت شود که بنویسم پس از سه روز و سه شب کعبه در دل کعبه ست دل شکسته می آید به کار پیش خدا فقط شکاف یمانی مکمل کعبه ست ببین شکافته هرسال از همان نقطه که دوری از علی اش اصل مشکل کعبه ست خراب گشت به عشق علی و مجنون شد دراین خصوص جنون از فضایل کعبه ست رواست اینکه بگردد به دور او دنیا که خاک پای علی مایه ی گل کعبه ست به خاک،کعبه اگر شکل ناقص علی است به روی عرش، علی شکل کامل کعبه ست @raziolhossein
اگر بیرون کند از بیشه‌ی تمکین خود سر را به لرزش آورد ارکان أرض و چرخ أخضر را به ظاهر، تا بلی گفتیم، نفس از پرده بیرون شد پسندیدم علی را تا پسندیدم پیمبر را مراعات نظیر ذوالفقار از موج کوثر کن میاور با فرات و نیل یکجا تیغ حیدر را اگر نازک کند روز قیامت پشت پلک خویش نمی‌بیند بهشت آن روز حتی روی قنبر را ز فیضش لال، خط نامه را بر کور می خواند ز لطفش کور دارد رهنمایی مردم کر را کتابی هست اگر، شرحی است بر آن متن گیسویت خدا بهر تماشای تو میزان کرد محشر را غبار رحمتی شد باده بر آسمان پیچید به شعله‌ی یادش گرفتم دامن تر را بدان بازو کدامین طعمه را پاس ادب دارم که جاه باز بستی از کرم بال کبوتر را شرافت داشت دست بولهب بر پلّه‌ی شأنش مشرّف گر نمی‌فرمود با پادوش منبر را فقیهان را به زین اسب کرسی شجاعت داشت اگر می‌بست هنگام قتال آن شیر نر، سر را ز قدرت می‌کِشد از نیستی ها کرّه‌ی هستی مقدر می‌کند بر نیستی امر مقدر را حدیث روی آتشناک تو با خاک زایل نیست به دوشم می‌کشم بعد از وفاتم نیز ساغر را ز چین تا روم اگر دیبای خوبان موج خیز افتد نخواهم داد از کف دامن اولاد حیدر را عیالات خدا را تهمت همسنگی از کفر است مبندی بر زنانش غیر زهرا شأن همسر را @raziolhossein
جز حب علی نیست نجاتی دیگر جز خندهٔ او نیست براتی دیگر تا شاد شود قلب محمد صلوات بر حیدر و زهرا صلواتی دیگر @raziolhossein
مواجب می‌برد خورشید از انوار ایوانش فلک نان می‌خورد از سفره ی احسان سلمانش نرفته دست خالی از درش حتی یهودی هم به هر کس می رسم نَقلی‌ست از لطف فراوانش پناه آوردم از آتش به زیر سایه ی حیدر که می‌بارد تمام لحظه های سال بارانش کدامین حیدر کرار فرزند ابوطالب که شأن خاندانش گفته حق در آل عمرانش شهنشاهی که ممسوس است در ذات الوهیت نگیرم عیب بر قومی که می‌خوانند یزدانش به شأن ذوالفقارش عرشیان لاسیف می‌خوانند برادر هست با صدیقه آن شمشیر برانش رسیدی تا به ایوان نجف تعظیم کن کانجا به چشم خویش دیدم من خدا را ظل ایوانش به روز حشر خندان است آن شاعر که مصراعی به مدح شاه مردان مرتضی دارد به دیوانش پناه آوردگان کشتی شاه شهیدانیم همان کشتی که در دستان اصغر هست سکانش @raziolhossein
ایمان قدحی زلال از جام علی‌ست بر شانۀ آسمان رد گام علی‌ست پروندۀ مؤمنان چو تابنده شود بر تارک آن تلألؤ نام علی‌ست @raziolhossein
امشب به لبم همین ترانه ست، علی !!! مقصود تویی ، کعبه بهانه ست، علی !!! این بیت ، ز مستجار ، فریاد زند ... خانه منم و صاحب خانه ست ، علی ... @raziolhossein