#امام_جواد_ولادت
#رباعی
امشب رضویون همه شادند همه
دل بر کرم رضا نهادند همه
عیدى ولادت از پدر مى گیرند
خشنود ز مقدم جوادند همه
#سیدرضا_موید
@raziolhossein
#امام_جواد_مدح
#دوبیتی
مهر شما در دل مجنون فتاد
خیر دو دنیا به من این فیض؛داد
سائل یک نیمه نگاهت منم
اسئلک بجودک یا جواد
#قاسم_نعمتی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
وقتی بساط عشق بازی چیده می شد
سجاده سبزی کنارش دیده می شد
یک پیرِ عاشق بادعای مستجابش
در امتحان عاشقی سنجیده می شد
صبرش اگر چه شهره ی هفت آسمان بود
گه گاهی از زخم زبان رنجیده میشد
گویا دوباره کوثری در بین راه است
کم کم سحر شام دل غمدیده می شد
از نور زهراییِ این فرزندخورشید
طومار غربت در جهان برچیده میشد
دانید این اسطوره دلدادگی کیست؟
در آسمانها این چنین نامیده میشد
او کیست؟آقازاده شمس الشموس است
آرامش جان و دل سلطان طوس است
او مثل نوری جلوه کرد و بهترین شد
همچون رسول الله پیغمبر ترین شد
از آسمانها آمد و جاری تر از اشک
مانند زهرا مادرش کوثرترین شد
سر تا به پایش بود توحید مجسم
بر باده رب الکرم ساغر ترین شد
او چندسالی گرچه مهمان بود ما را
اما تجلی کرد و نام آور ترین شد
بر تار گیسویش گره خورده دل ما
این شاه زاده ،تک پسر، دلبرترین شد
شد زنده یاد یوسف لیلا دوباره
ابن الرضا بود و علی اکبر ترین شد
در چند جایی که عیان شد غیرت او
با نام زهرا مادرش حیدر ترین شد
فرمودبابایش از او بهتر نباشد
مولود ازاو بابرکت تر نباشد
او آمد و ابن الرضایی کرد مارا
از برکت نامش خدایی کرد مارا
مشتی زخاکیم و قدم بر ما نهاد و
تا عرش برد و کبریایی کرد مارا
دست کریم این امام ذره پرور
یک عمر مشغول گدایی کرد مارا
صوت دل آرای مناجاتش سحرها
سر مست جانان و هوایی کرد مارا
بوسیدن خال رطب دارش در این ماه
مهمان بزم باصفایی کرد مارا
یک قطره ی اشک از کنار سفره ی او
هر نیمه شب مردی بکایی کرد مارا
از گوشه صحن و سرای کاظمینش
مست حسین و کربلایی کرد مارا
نیمه نگاه اوست تسکین الفؤادم
کلب امیر کاظمین ،عبدالجوادم
لبخند او آرامش جان رضاشد
یوسف شدو مهمان کنعان رضا شد
سجاده بابا شده گهواره ی او
لالایی اش آهنگ قرآن رضا شد
ابرو تکان می داد و بابا عشق میکرد
با غمزه ای جانانه جانان رضا شد
آمد که باقی مانده توحید باشد
با نام او شیعه مسلمان رضا شد
قدش عصای پیری ِ این پیرمرد است
قد راست کرد اصل ارکان رضا شد
هر کس که از باب الجواد آمد زیارت
با دست پر مشمول احسان رضا شد
اما خدالعنت کند فامیل بد را
که باعث قلب پریشان رضا شد
امشب دلم جایی دگر هم پرگشوده
ارباب ما آغوش بر اصغر گشوده
امشب نمی دانم چرا در پیچ و تابم
اشک دو چشمانم کند نقش بر آبم
می جوشم و می جوشم و لبریزم از اشک
چله نشینی پای خم کرده شرابم
امشب دخیل گوشه گهواره هستم
دلگرمم و ایمن قیامت از عذابم
عشاق را گویم ازین پس تا قیامت
با نام اصلیم کنید اینسان خطابم
عالم همه دانند در کوی محبت
من ریزه خوار سفره ی طفل ربابم
با اذن سقا در حرم سرباز عشق ِ
ششماه سردار خیام بوترابم
ای کاش همچون حق شناس پاک طینت
عبد علی اصغر کند زهرا حسابم
حالا که غم آلود گشته ناله هایم
انگار باب القبله ی کرب و بلایم
او را خدا می خواست مه پاره ببیند
مسند نشین کنج گهواره ببیند
بر روی دستان پدر با کام عطشان
با روی خونین ، حنجری پاره ببیند
وقتیکه جسمش روی دستان پدر بود
آقای عالم را چه بیچاره ببیند
یک عمر با زخمی که مانده روی سینه
دور حرم بانویی آواره ببیند
اما در آخر چون عموجانش ابالفضل
اورا صف ِمحشر همه کاره ببیند
لب تشنگان اشک را این طفل ساقیست
شش ماه تا قربانی ششماهه باقیست
#قاسم_نعمتی
@Raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
در ساحل جود خدا باران گرفته
باران نور و رحمت و احسان گرفته
ميبارد انوار کرم از هر کرانه
شبهاي دلگير زمين پايان گرفته
از سوی جنت سورهی ياسين رسيده
خاک مدينه عطر الرّحمان گرفته
داده خدا ماهي به خورشيد رئوفش
آري دعاي حضرت جانان گرفته
نسل امامت ميشود پاينده با او
از برکتش دلهاي شيعه جان گرفته
او می رسد جود و سخا معنا بگیرد
در قلب عالم نور و رحمت پا بگیرد
عالم همه قطره اگر دريا تو هستي
کل خلائق عبد اگر مولا تو هستي
فيض وجود توست رزق اهل دنيا
باران جود عالم بالا تو هستي
ماندهست ابتر کيدِ بدخواهان شيعه
روشنترين تفسير أعطيناهستی
مانند کوثر چشمهی جاري نوري
با اين حساب آئينهی زهرا تو هستي
ای که دل از بابا ربوده خندههایت
آرامش هر لحظهی بابا تو هستي
ابن الرضایی، تو کريم بن کريمي
ما چون گدایی یا اسیری یا یتیمی
چشمان تو خورشيد هر اهل يقينيست
چشمان تو جنت! نه جنتآفرينيست
با عشق تو قلبي نميسوزد در آتش
در هر نگاه روشنت خلدبرينيست
گويا گره خورده دلم با عرش اعلي
هر رشته از مهر شما حبلالمتينيست
من روزي هر سالهام را از تو دارم
چشمان من بر دستهاي نازنينيست
جود تو دارد جلوههای هل اَتایی
مولا! شفيع ما به درگاه خدايي
هر شب دل من سائل باب المراد است
آنجا که حاجتمند درگاهش زياد است
آنجا که اميد و پناه آخر ماست
آنجا که اوج هر توسل «يا جواد» است
جز آستان تو پناهي که نداريم
اين استغاثه با تمام اعتقاد است
بي لطف تو از دست خواهد رفت عبدت
يک گوشهچشمي، سائل تو خانهزاد است
در مشهد خورشيد ايران هم که هستيم
دلهاي ما پروانهی باب الجواد است
هر شب دل من در هواي کاظمين است
در حسرت يک بوسه بر قبر حسين است
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
روز و شب ذکر ربَّنا زیباست
چقدَر در سحر خدا زیباست
دیده زیبا شناس اگر باشد
شب معراج مصطفی زیباست
از تولّا چه نعمتی برتر
چقدر حب مرتضی زیباست
حرف ریحانة النبی که شود
سخن از ٱسوةُ النسا زیباست
از ازل فکر و ذکر ما حسن است
تا ابد وصف مجتبی زیباست
هر که خیمه نشین شود، داند
خیمۀ شاه کربلا زیباست
نه فقط ذکر پنج تن خوبست
صحبت از هر امامِ ما زیباست
به جوادالائمه که برسیم
خنده های امام رضا زیباست
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
هر دلی را خدا دهد برکت
محض ابن الرضا دهد برکت
از جوادالائمه حتی بر
هَل أتا هم خدا دهد برکت
نه فقط بهر عالم و آدم
بهر آل عبا دهد برکت
با قدمهای پر ز نور اوست
که خدا بر رضا دهد برکت
روز تکمیل دین غدیر، اما
با جواد این عطا دهد برکت
اهل جودِ جواد اینگونه است
کند انفاق تا دهد برکت
ما و عادت به آیۀ تطهیر
آیۀ إنَّما دهد برکت
از جوادالائمه حاجت خواه
او به دنیای ما دهد برکت
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
صورتش وجهِ داوری دارد
جلوه های پیمبری دارد
گر تجلی کند، دو صد یوسف
سرِ بازار، مشتری دارد
در میان ائمه، ذکر جواد
بخدا حال دیگری دارد
سرِ سجاده، وقت راز و نیاز
تا دم صبح دلبری دارد
او مددکار هر ٱلوالعزم است
به رسولان چه سروری دارد
در زمان مناظره با خصم
به زبان، تیغ حیدری دارد
چون کند احتجاج در دینش
منطق گرم کوثری دارد
هر چه گویم به وصف و قدر او
مدح او باز برتری دارد
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
دل بابا برای او بیتاب
دل مادر از این پسر شد آب
یکی یکدانۀ رضاست جواد
آمده از صدف دُرِ نایاب
نسل او نسل حضرت زهرا
کوثر دیگرِ ٱلوالباب
حیدر دیگر است بر منبر
حسن دیگر است در محراب
از جمالش بر آمده خورشید
وز نگاهش در آمده مهتاب
او علی اکبر امام رضاست
نور چشمان حضرت ارباب
گر طریق جواد میجویی
بنشین در مسیر طفل رباب
نامش از جود حق گرفته شده
کامش از کربلا چشیده تراب
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
کام او از عسل گواراتر
نفَسش از همه مسیحاتر
به یقین از تمام عالمیان
گُهر پاک اوست والاتر
مَقدمش رفع فتنۀ دوران
دشمنش از همیشه رسواتر
سائل او نگفته بهره برَد
کیست از این امام آقاتر
دمبدم یاد مادرش زهراست
چشم او روز و شب چو دریا تر
جگرِ او ز زهرِ همسر آب
غربتش از حسن معماتر
وقت جان دادنش به حجرۀ خود
از امامِ رئوف تنهاتر
هر چه گوئیم از غم و دردش
غصۀ اوست باز بالاتر
به دعای رضا فرج آمد
پسر ثامن الحجج آمد
#محمود_ژولیده
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
دوباره سَرَم در هوایِ شماست
تمامِ دلم سر سرایِ شماست
به سویِ خدا رفتم و دیدهام
فقط ردِ پا ردِ پایِ شماست
خدا هم فقط از شما گفته است
گمانم خدا هم خدایِ شماست
گدایی برازندهیِ ایلِ ماست
برازنده بودن برای شماست
ندارد تفاوت کجا میرسی
که هر انتها ابتدای شماست
خیالم از این و از آن راحت است
گرههام دست دعای شماست
-
مرا پای حیدر هلاکم کنید
به عشق رضا سینه چاکم کنید
-
دلی دارم و خانه زادِ رضاست
فقط یاد دارد که یاد رضاست
کم اینجا ندیده برایش بد است
دلم مستحقِ زیادِ رضاست
فقط مینویسد رضا تا ابد
و شُکرِ خدا بی سوادِ رضاست
نجف ، کربلا رفتم و گفتهاند
که راهش دهید از بلادِ رضاست
گره میخورد زندگی ام ولی
همین نا مُرادی مُرادِ رضاست
به خود آیم و باز بینم سرم
رویِ خاکِ بابُ الجوادِ رضاست
-
جوادش درِ بسته را باز کرد
گرههای من را رضا باز کرد
-
خبر را مسیح از مسیحا شنید
خبر را زِ جبریل موسیٰ شنید
اگر گوشِ دل را دهی میتوان
که از کعبه هم ذکر مولا شنید
زمین خشکسالی تَرک خورده بود
ولی ناگهان بویِ دریا شنید
دلِ انبیا بر دری میتپید
که از آن صدایِ شما را شنید
خدا خنده کرد و خدا جلوه کرد
شبی که رضا ذکرِ بابا شنید
تو هم مادری هستی و میشود
که از قلبِ تو نامِ زهرا شنید
-
فدایِ نفسهایِ باباییات
فدایِ تپش هایِ زهراییت
-
زِ تو کوچهها تا معطر شدند
حسودانِ این شهر ابتر شدند
به کوریِ چشمان ناباوران
همه محوِ رویِ پیمبر شدند
عسلهای کندویِ لبهای توست
گر این روزها شهد و شِکر شدند
برای تماشای لبخند توست
علی اکبریها کبوتر شدند
کریمی کرامت جوادی و جود
چه خوش کُنیههایت مکرر شدند
شبی که اذان گفت بابا همه
پُر از یادِ میلادِ اصغر شدند
خدا دید چشم پُر احساس تو
از آن ابتدا غرقِ مادر شدند
-
کسی را نگاهت معطل نکرد
دو دست مرا هیچ معطل نکرد
-
تو دریایی و در تماشا رُباب
تو در خوابی و غرقِ لالا رُباب
تو تا آمدی آبرو دادی اش
که خندید با تو به زهرا رُباب
شبیه حسینی و ماتِ تو اند
همه دورِ گهواره حتی رُباب
تو ذات بزرگی و جایت بلند
تو را داده بر دوشِ سقا رُباب
تبسم کن و خیمه را شاد کن
بیا زنده کن عمه را با رُباب
به دستان بابا هواست نبود
که چشمش به راه است آنجا رُباب
-
نگو مادرت را صدا میزدی
به دست پدر دست و پا میزدی
#حسن_لطفی
@Raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
#رباعی
آئینه ذات آمده ماشاءالله
حسن حسنات آمده ماشاءالله
فرمود رضا که همره این مولود
خیر و برکات آمده ماشاءالله
#علی_سلطانی
.....
#حضرت_علی_اصغر_ولادت
نور ازلی آمده ماشاءالله
فرزند ولی آمده ماشاءالله
در بیت حسین بن علی بار دگر
همنام علی آمده ماشاءالله
#علی_سلطانی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
در بغل امشب يكى قرص قمر دارد رضا
بر زبان شكر خداى دادگر دارد رضا
بارگاه زاده موسى چراغان مىشود
در حريمش جشن ميلاد پسر دارد رضا
اِقتران مهر و مه گرديده امشب، يا مگر
نور چشمانش محمد را به بر دارد رضا
بر امام هشتمين حق كرده فرزندى عطا
زين پسر پيغام تبريك از پدر دارد رضا
آمد آن يكتا دُر عصمت كه بر ميلاد او
تهنيت از حضرت خيرالبشر دارد رضا
بر عقيمى آن كه بر فرزند موسى طعنه زد
گو بيا امشب ببين نور بصر دارد رضا
در كنار مهد او بنشسته بيدار و به لب
ذكر خواب از بهر طفلش تا سحر دارد رضا
ذكر خواب از بهر او مىگويد و گريان بود
من نمىدانم چرا چشمان تَر دارد رضا
گاهى از اين موهبت شاد است و گاهى دل غمين
چون كه از پايان كار او خبر دارد رضا
«خسرو» از مداحى او مىكند بس افتخار
گر بدين منصب مدامش مفتخر دارد رضا
#سید_محمد_خسرونژاد
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
شب میلاد تو دعا گل کرد
روی دست فرشته ها گل کرد
تا خبر دار شد جواد آمد
خنده روی لب گدا گل کرد
کوچه در کوچه شهر پیغمبر
کعبه و مروه و صفا گل کرد
تا وزید " انما یرید الله"
کوثر دوم خدا گل کرد
سال ها در قنوت حضرت عشق
اشک در شور ربنا گل کرد
به اجابت رسید نجوایش
صبر و امید در " رضا" گل کرد
آن شبیکه " سبیکه* " زاد تو را
شوق در دامن صبا گل کرد
سوره در سوره قدر و اعطینا
آیه در آیه هل اتی گل کرد
چشم تو امتداد چشمه ی نور
در زلال تو " انما" گل کرد
موسوی زاده ، بر ولایت تو
کرد اقرار تا عصا گل کرد
یا جواد الأئمه ، شعر " کمیل"
تا که شد مدحت شما گل کرد
کمیل کاشانی
------------
* ﺳﺒﯿﮑﻪ ﺑﻪ ﺭﻭﺍﯾﺘﯽ ﻧﺎﻡ ﻣﺎﺩﺭ ﺍﻣﺎﻡ ﺟﻮﺍﺩ است
#کمیل_کاشانی
@raziolhossein
#امام_جواد_مدح
هر که راهی در حریم خلوت اسرار داشت
دل برید از ماسوا، سر در کمندِ یار داشت
چند روزه نوبت هر کس به پایان میرسد
ای خوش آن رهرو که ره در خلوت اسرار داشت
در پناه همّت و در پرتو آزادگی
راه حرّیت سپرد و شیوۀ احرار داشت
من غلام همت آنم که از روزِ نخست
افتخارِ دوستی با عترتِ اطهار داشت
جان گرفت از عشق سلطان سریر ارتضا
ور گرامی داشت جان را از پی ایثار داشت
پیرو هشت و چهار آمد، نشد از واقفین
چون به قول خاتم پیغمبران اقرار داشت
مدفنِ پاکِ رضا را کعبۀ امید یافت
بر رضا و نسل پاکش التجا بسیار داشت
جز رضا عهد مودّت با کسِ دیگر نبست
جز جواد از هر چه گویی بگذر و بگذار داشت
تا جمال شاهد ما در حجاب غیب بود
ادعای صدق ما را مدعی انکار داشت
کیست این مهر جهانآرا که چون آباء خویش
جلوهها نور جمالش از در و دیوار داشت
کیست این سرو سَهی بالا کز استغنای طبع
لطف و احسان و کرم بود آنچه برگ و بار داشت
یک طرف خیر کثیر فاطمه میراث برد
یک طرف خُلق عظیم احمد مختار داشت
مظهر تقوا و قُدس و مطلع اَللهُ نور
نور علم و معرفت از حیدر کرّار داشت...
مطلع الفجر حقیقت آشکارا شد از این
لیلة القدری که مخفی ماند و بس مقدار داشت
نازپروردی که شبها تا سحر شمس الشموس
در کنار مهد نازش دیدۀ بیدار داشت...
جلوۀ حسن خدادادش تجلّی تا نمود
بُرد از آیینۀ دلها اگر زنگار داشت
خود خداوند فضیلت بود و بهر کسب فضل
در حریم قدس او «فضل بن شاذان» بار داشت
خوشهچین خرمن فیضش «ابو تمّام» هم
این حقیقت را به اِمداد سخن اِشعار داشت...
آن دلآگاهی که با ظلم و ستم پیکار کرد
دشمن از بیدانشی با او سر پیکار داشت
آزمون حضرتش را کرد دستاویز خویش
آزمونگر «پور اکثم»، تا چه در پندار داشت
شوربختی بین که کرد از تیرهرایان محفلی
قصد شوم خویش را هم مخفی از انظار داشت
بود آن دانای راز آگاه که قاضِی القُضاة
با نهاد و نیّتی ناپاک استفسار داشت
«چیست حکم آنکه مُحرم بود و قتل صید کرد»
لعل لب بگشود و در پاسخ چنین اظهار داشت:
«کشت از راه خطا، یا عمد؟ در حِلّ یا حرم؟
بنده یا مولی؟ پشیمان بود یا اصرار داشت؟
بسته بود احرام حج یا عمره؟ شب یا روز بود؟
جهل بر او چیره شد یا علم بر این کار داشت؟
خردسالی بود وین صید نخستش بود؟ یا،
سالخوردی بود و زین پروندهها بسیار داشت؟
از همه بگذشته، کوچک یا بزرگ از وحش و طیر
با کدامین صید آن صیّادِ مُحرم کار داشت؟»
چون رسید اینجا سخن «یحیی بن اکثم» شرمگین
با چنان فضل و کمال از دانشِ خود، عار داشت
«خیز تا بر کلک آن نقاش جان افشان کنیم
کاین همه نقش عَجَب در گردش پرگار داشت»...
بر در این روضه «رضوان» مژدۀ «طوبی لکم»،
از پی عرض ارادت عرضه با زوار داشت...
باید اینجا با کمال معرفت شد عذرخواه
هم سرشک توبه هم تسبیح و استغفار داشت
باید اینجا حلقۀ بابِ شفاعت را گرفت
سر به زیر از شرمساری، رویِ دل با یار داشت
باید اینجا چون «اباصلت» از سویدای ضمیر
گاه ذکر «یا جواد» و گاه «یا غفّار» داشت
باید اینجا چنگ زد بر دامن «أمَّن یُجیب»
منتظر بود به مضطرّ حقیقی کار داشت
گر چه ما امروز محروم آمدیم اما «شفق»
ای خوشا آنکس که فردا وعدۀ دیدار داشت
#محمدجواد_غفورزاده #شفق
@raziolhossein
#امام_جواد_مدح
من از ازل گدایم و او از ازل جواد
مثل رضا و مثل خودش بی بَدَل جواد
با روی خوش گذاشت به سائل مَحل جواد
در جُود و در کرم شده ضَربُ المَثَل جواد
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دست خُداست دست امامِ جوادِ من
عرش خُداست روضهی باب المُرادِ من
لطف زیاد اوست که مانده به یادِ من
یکجمله است نغمهی هر بامدادِ من
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
او را دلیل بارش باران نوشته اند
در مدح او ملائکه قرآن نوشته اند
چشم و چراغ شاه خراسان نوشتهاند
روی عقیق دست کریمان نوشته اند
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
با مَست حُبِّ او سخن از مُستَحَب مگو
شهد لبش که هست به ما از رُطب مگو
ما با غمش خوشیم بیا از طرب مگو
در پردهای بلند بخوان ؛ زیر لب مگو
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
دل یاکریم گفت و زبان یاجواد گفت
باید نیاز خویش به بابُ المراد گفت
گنبد زبان گشود و دم گوش باد گفت
شد برکتش زیاد کسی که زیاد گفت
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ماییم سائل سر بازار کاظمین
هستیم تا همیشه بدهکار کاظمین
بیچارهی رضا و گرفتار کاظمین
گفتیم با تمامی زوّار کاظمین
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
تنها به بذل دست تو دارد نظر فقیر
اینجا نیامدهست پی سیم و زَر فقیر
پُرکردهاست کیسهیخود را اگر فقیر
یک بار گفته از سر شب تا سحر فقیر
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
ای دل به شادی دل آل عبا بخوان
پیوسته با اهالی ارض و سما بخوان
در صحن با صفای امامِینِ ما بخوان
مصراع آخرست بیا با رضا بخوان
((صَلِّ عَلی مُحمّد و صَلِّ عَلیَ الجَواد))
#محمد_قاسمی
@raziolhossein
#امام_جواد_ولادت
شمیم عشق میرسد دوباره بر مشام ما
نسیم رحمت خدا وزد به خاص و عام ما
مگر بهشت آرزو گشوده شد به نام ما
مگر خدای خواسته جهان شود به کام ما
که بهر دلشکستگان در امید باز شد
هزار قفل غم ببین که بیکلید باز شد...
شمس ضحی که میدمد ماه ز هر نظارهاش
بود طلوع این قمر تجلّی دوبارهاش
تا که نگاه میکند بر رُخ ماهپارهاش
غرق ستاره میشود کنار گاهوارهاش
نهم امام را به بر، امام هشتم آورد
بضعۀ دوم نبی، کوثر دوم آورد
خوی و خصال مصطفی، علم و کمال مرتضی
شرم و حیای فاطمه، حُسن و جمال مجتبی
زُهد امام چارمین، عزم شهید کربلا
حکمت باقرُ الحِکَم، دانش صادقُ الوَرا
کَظم امام کاظم و صبر رضا در او بُوَد
وجود او به ملک جان، کمال آرزو بود...
ای به سریر عصمت از بعد رضا قدم زده
به هشت سالگی دم از امامت اُمَم زده
به قلههای مکرمت، کرامتت علم زده
اساس واقفیّه را ظهور تو به هم زده
تویی که شد ز نور تو طلوع صاحب الزمان
پُر برکتترین کسی که آمدهست در جهان
فروغ بزم قدسیان، چراغ آسمان تویی
مُدوّر زمین تویی مُدبّر زمان تویی
خدای را امین تویی جهات را امان تویی
تجسم یقین تویی فراتر از گمان تویی
تو وارث پیمبری شافع روز محشری
قسم به کوثر خدا خیر کثیر کوثری...
#سیدرضا_مؤید
@raziolhossein