#امام_هادی_شهادت
منکه شد گوشۀ تبعید ، عبادت ، کارم
سالها دشمن من داد ز غم آزارم
دوستان شیفتۀ خلق خوش و رفتارم
دشمنان نیز خجالت زده از کردارم
نیست جز یاریِ قرآن و تلاوت یارم
ظلم و جور خلفا بود که خونبارم کرد
متوکل ز همه بیشتر آزارم کرد
هیبت حیدری ام تیر به اعدا می زد
معجزاتم همه شمشیر به اعدا می زد
ذکر من بود که زنجیر به اعدا می زد
من ستم دیدم و تقدیر به اعدا می زد
گاه یک شیر ز تصویر به اعدا می زد
روز و شب در غم و اندیشۀ مردم بودم
بیشتر همنفس اهل ری و قم بودم
خصم پنداشت که من بی کس و تنها هستم
غافل از اینکه خدا را یَد و بَیضا هستم
خواست تهمت بزند دید مبرّا هستم
خواست تحقیر کند دید که والا هستم
جرمم این بود که من زادۀ زهرا هستم
آنکه در گوشۀ تبعید گرفتارم کرد
تا توانست به تهدید گرفتارم کرد
دشمنان بر سر من بسکه بلا آوردند
دل پر صبر و قرارم به صدا آوردند
گاه در بزم شرابی ز جفا آوردند
گاه در مجلس اغیار مرا آوردند
بارها در نظرم کرب و بلا آوردند
کاروانِ اُسرا در نظرم می آمد
مجلس شام بلا در نظرم می آمد
یاد آن بزم شرابی که میان اُسرا
عمه ام بود و همه قافلۀ کرب و بلا
بسته در سلسله ای سلسلۀ آل عبا
وسط طشتِ طلا بود سر خون خدا
بزم مشروب کجا و حرم آل کسا
جمع کفار کجا جمع عزیزان حسین
تهمت زشت کنیزی به یتیمان حسین
شعلۀ فتنه کفار بر افروخته بود
صورت ماه یتیمانِ حرم سوخته بود
چشم حضّار به ناموس خدا دوخته بود
غصّه جدّ غریبم به دل اندوخته بود
زینب از مادر خود فاطمه آموخته بود
عمۀ مقتدرم خطبۀ غرّا می خواند
و سر خون خدا سورۀ طه می خواند
خیزران بود که روی لب و دندان می زد
بر لب ماه نه بر ناطق قرآن می زد
بانویی بر سر خود لطمه فراوان می زد
این رباب است که بوسه به سر از جان می زد
باز هم حرمله ای طعنه به مهمان می زد
داغ شش ماهه فراموش نمی گردد آه
نالۀ فاطمه خاموش نمی گردد آه
#محمد_ژولیده
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
قلبمو خیلی سوزوندن بخدا
غصه رو دلم نشوندن بخدا
من پیاده دشمنم سواره بود
تو کوچه منو کشوندن بخدا
.
.
بی حیا دیگه نسوزون جگرم
چرا آخه میزنی هی شررم
سرمو اگه میخوای ببر ولی
ناسزا دیگه نگو به مادرم
.
.
چقدر به بچه هام دادن عذاب
دلم از این همه داغ شده کباب
خیلی یاد عمه زینب افتادم
وقتی بردن منو تو بزم شراب
.
زینب و بزم شراب واویلتا
زینب و شام خراب واویلتا
صحبت از کنیزی و آل علی
قلب زهرا شد کباب واویلت
بمیرم برای غمهای حسین
وسط طشت طلاس جای حسین
پیش چشمای سه ساله دخترش
خیزرون میزد به لبهای حسین
.
#عبدالزهرا
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
درخانه اش غریب شدویاوری نداشت
در سینه اش بجز جگر پرپری نداشت
مظلوم مانده بود درآن شهر بی حیا
او هم امام بود ولی لشگری نداشت
میگفت آب آب و در آخرین نفس
جز ذکر یاحسین دم دیگری نداشت
درلحظه ی نفس زدن و جان سپردنش
شکرخداکنار خودش خواهری نداشت
برپیکرش نبود رد تیغ و خنجری
دیگرکسی نگاه به انگشتری نداشت
بر اهلبیت او نشد آنجا جسارتی
میرفت تشنه کام و غم معجری نداشت
بزم شراب دید ولیکن عدوی او
دیگر میان تشت طلایی سری نداشت...
#امیر_قربانیفر
@raziolhossein
#امام_هادی_مدح
#دوبیتی
وقتی که تمامی ملائک، مولا
از حسن تو گویند یکایک، مولا
این ذره کجا و آفتابی چون تو
«کَیفَ اَصِفُ حُسنَ ثَنائِک» مولا؟
#یوسف_رحیمی
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
طایری دلخسته دور از آشیانم یاحسین
وقف تو گردیده این اشک روانم یاحسین
بسکه سوزد از غم تو قلب و جانم یاحسین
این دم آخر شده ورد زبانم یاحسین
تا نفس دارم برایت روضه خوانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
ً
دورم از شهر و وطن نه بین صحرا مثل تو
بی کس و تنها شدم اما نه تنها مثل تو
سوزم از زهر و کشم روی زمین پا مثل تو
آب هست اما ننوشم جرعه ای تا مثل تو
بر لب آید تشنه لب این نیمه جانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
بارها قبر تو را کردند ویران سوختم
یاد حتک حرمتت باسُم اسبان سوختم
زایرت کشتند و من چون شمع سوزان سوختم
یاد اول زائری که شد پریشان سوختم
شاهدم این گریه های بی امانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
ناسزا گفتند بر زهرا شنیدم سوختم
مثل درب سوخته ناله کشیدم سوختم
همچو زهرا از جوانی دل بریدم سوختم
من که سیلی خوردن مادر ندیدم سوختم
تو که دیدی چه کشیدی من ندانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
زاده پیغمبر و نیمه شب و بزم شراب
آیه تطهیر و ذکر یارب و بزم شراب
شد دوباره تازه داغ زینب و بزم شراب
یاد آن طشت زر و چوب و لب و بزم شراب
قاتلم شد روضه های عمه جانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
آرزو می کرد جان می داد زینب وای من
در برِ نامحرمان اِستاد زینب وای من
خیزران بالا که رفت افتاد زینب وای من
چوب بر لب خورد و زد فریاد زینب وای من
کاش می بستند دست و دیدگانم یاحسین
یاحسین و یاحسین و یاحسین و یاحسین
#عبدالحسین
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
#دوبیتی
در شهر غریب ، از نفس افتادی
در حجره ی تنهایی خود جان دادی
مظلوم ترین غریبِ سامرّایی
جانها به فدات ، یا امام هادی
#رضا_قاسمی
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و ولا انداخته
کاری از دستِ طبیبان بَر نمی آید غریب
در کنارِ بستر تو مرگ جا انداخته
پوستی بَر استخوان داری،به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی میشود
زهر، لب هایِ تو را از ربنا انداخته
تشنگی بی رحم تر از نیزه ی زیرِ گلوست
تارهایِ صوتی ات را از صدا انداخته
جامِ مِی شرمنده ی اندوهِ چشمانت شده
ماجرا را گردنِ شام بلا انداخته
شام گفتم، خیزران آمد به یادم «وای وای»
گریه ها را یادِ طشتی از طلا انداخته
#وحید_قاسمی
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
#دوبیتی
همین که در تنش زهر شب افتاد
امام هادی از تاب و تب افتاد
چو وارد کردنش در بزم شادی
به یاد عمهجانش زینب افتاد
#سیدمجتبی_شجاع
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
در دلت لحظههای آخر عمر
کوهی از غصهها و از غمهاست
چه بگویم، خودت که میدانی
زهر ارث سلالهی زهراست
در روایات ما چنین نقل است:
که تو را بردهاند بزم شراب
شکر، با تو نبوده در این بزم
نه رقیه، نه زینب و نه رباب
شکر حق، در میان مردم شهر
حرمت خانوادهات نشکست
طفل شش ماههات نشد پرپر
یا که شمری به سینهات ننشست
ساربانی نبود و از دستت
کسی انگشتری نبرد آقا
سر تو روی نیزهها که نرفت
خیزران بر لبت نخورد آقا
بیکفن نیستی و شکر خدا
پسرت هست تا کند کفنت
گر چه با زهر کین شهید شدی
تیر باران نشد ولی بدنت
#مجتبی_خرسندی
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
#امام_هادی_مدح
شده ام بر آن که پری زنم به هوات یا علی النقی
سفری کنم و سری زنم به سرات یاعلی النقی
به هوات تازه کنم نفس، به سرات آیم از این قفس
برسم به مأمن آسمان رهات یا علی النقی
هله ای قلم تو شروع کن، ز درون درآ و طلوع کن
بنویس سردر مشق های سیات یاعلی النقی
بنویس دست مِداحتم نرسد به عرش فضائلت
شود آب های جهان اگر که دوات یاعلی النقی
بنویس اوج کدام دم، برسد به وسعت آن قلم
که دمیده جامعه ای بدان جلوات یا علی النقی
تو همان تجلّی ایزدی، که به شکل بنده درآمدی
و سروده ای غزل از زبان خدات یاعلی النقی
و به استناد زیارتت، تو و اهل بیت نبوتت
شده اید رب جلی ولی به صفات یاعلی النقی
ز عدم وجود درست کن، ز نبود بود درست کن
و به شیر جان بده با مسیح نگات یاعلی النقی
منم آشنای قدیم تو، ز دیار عبدالعظیم تو
که سلام می دهمت به شوق لقات یاعلی النقی
نبود به بودن تو غمم، بخدا که حر جهنمم
که گرفته ام به ولات برگ برات یاعلی النقی
بگذار کعبه ی سامرا، قدمی طواف کنم تورا
سر خویش را بزنم به کوی منات یا علی النقی
#محمد_بیابانی
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
یا رب از زهر جفا سوخت زپا تا به سرم
شعله با ناله برآید همه دم از جگرم
جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکّل به سرم
می دوانید پیاده به پی خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدّت غم، مرگ عیان در نظرم
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه زجدّ و پدرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاک یتیمی به عذار پسرم
با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم
هر زمان هست در این دار فنا مظلومی
حق گواه است که من از همه مظلوم ترم
فخر (میثم) همه این است به فردا کامروز
هم ثنا گستر من آمده هم نوحه گرم
#غلامرضا_سازگار
@raziolhossein
#امام_هادی_شهادت
نفس نفس نفست عطر ربنا دارد
قنوت نیمه شبت ذکر آتنا دارد
به عمق معرفت واژه های جامعه ات
هجا هجا کلماتت دَم از خدا دارد
کریم، ابن کریمی و عالمی آقا
به دامن کرمت دست التجا دارد
کبوترانه پریده در آسمان شما
دلی که حسرت سرداب سامرا دارد
من از هوای گدایی درگهت مستم
گدای سامری ات میشوم ... صفا دارد
فدای نام تو یا ایها النقی، جانم
چقدر لشکر تو یار و جانفدا دارد
اگر چه دست تو را خصم بی بصیرت بست
هنوز اهل تو در بیت خویش جا دارد
هنوز غصه بزم شراب را داری
هنوز دست تو جای طناب را دارد
#وحید_محمدی
@raziolhossein