استاد حسن رحیمپور ازغدی
به قلم محمدصادق شهبازی ۳
🔺️مجلس ختم کارتنخوابها که میخواست برگزار شود، بچهها بهش زنگ زدند گفته بودند این برنامه هست اگر احساس تکلیف میکنی بیا! نیایی هم برگزارش میکنیم، قبول کرده بود هم به خاطر موضوع هم به خاطر اینکه دیده بود بچهها سر حرف انقلابیشان محکماند و درگیر چهرهای حتی شخص او هم نیستند.
🔺️نشست دوم جنبش بود، صداوسیما اصرار داشت جملهٔ آقا در مورد وابسته بودن مشروعیت مسئولین به عدالتگستری را از پشت تریبون برداریم و میگفت اگر باشد جلسه را ضبط نمیکند. حسن آقا که آمد حرف جفنگ صداوسیماییها را که شنید از کوره دررفت. آخرش مجبورشان کرد زیر همان جملهٔ آقا برنامه ضبط شود.
🔺️در مورد رأی او گمانهزنی میکردند، پیشنهاد نامزدی میدادند و میگفتند او میخواهد کاندیدای ریاستجمهوری شود و… ولی او دنبال تکلیف بود، هر موقع در مورد خودش تعریفی میگفتند، بهوضوح ناراحت میشد. نمایشگاه کتاب دیدمش رسید غرفهٔ انتشارات طرح فردا ناشر آثارش حتی یکلحظه هم نایستاد.
🔺️حتی یکبار هم در سخنرانیهایش دیده نشده ذکری از جانبازی و...بکند. خاطرات معروفش از جبهه یا حماسه دیگران است یا مقایسهٔ ضعف خودش در برابر رزمندهها.مثل اینکه شک کرده بود برای رفتن در عملیات و بین دو بلم گیرکرده بود، رزمندهای به او گفته بود: اخوی! پات رو از یکی از دوتا بلم بردار!
🔺️گفته بودند سخنرانیهای ضد استکباریاش که به مذاق بعضیها خوش نمیآید نباید پخش شود، محکم ایستاده بود که اگر این حرفها پخش نشود ساکت نمینشیند، مجبورشان کرد عقبنشینی کنند.
🔺️علیه افراطیگریها و تشیع قالتاق و بدعتهایی مثل دهه صادقیه و محسنیه حرف زد. متحجران و سنتیها حرف زد. تکفیرش کردند. جای جواب به ان قالتاقها که بهش سنی زده و... گفتند، رفت خط مقدم مبارزه با تکفیریها بین مدافعین حرم نشان داد شیعه واقعی کیست.
🔺️در جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی سر ماجرای ابان نودوهشت، به توجیحات روحانی معترض شده بود. بهش گفته بودند خفه شو و او هم جواب داده بود. بقیه سکوت کردند و او تنها کسی بود که بخاطر دفاع از مردم هزینه داد.
🔺️به شورای عالی انقلاب فرهنگی اعتراص کرد و انجا دیگر راهش ندادند. در نماز جمعه حرفهای اصلاحی و انتقادی زد و محافظهکارها پایش را بریدند. در حوزه در نقد عملکردها و تحجر گفت ازه انجا هم پایش را بریدند هرجا همه سکوت کردند او فریاد بود.
🔺️از خانه حاج حیدر بردیمش دانشگاه فردوسی سخنرانی، ماشین پلاک نظامی بود و رفت خط ویژه با راننده دعوا کرد که این چه کاری است. بعد برای اینکه فضا را تلطیف کند عینک افتابی زد و گفت خوشتیپ شدم؟ به مسجد دانشگاه که رسیدیم هر کفشش را یک طرف انداخت و گفت تازه خریدمش و تازه کفشم را بردهاند.
🔺️یک دهه پیش یک مجموعه متحجر و سیاست باز امنیتی جمع شده بود یک گروه از بچههای انقلابی را بخاطر انقلابیگری جمع کند. کار به مقامات بالای نظام کشیده بود. او رفته بود صحبت که اگر قرار باشد بچههای انقلابی و نقد کردنشان را تحمل نکنیم مسیر انقلاب جای دیگری میرود.
🔺️درس منتطری میرفت و وقتی منتظری شروع کرد علیه امام کار کردن براشفت. روزی که منتظری نوشتهاش را علیه امام در درس خوانده بود با ناراحتی و بغض بیرون امده بود و بعدها با امضای مستعار در منتظری و تضاد با خویش استاد را نقد کرد.
🔺️گیر داده بود به اقای تبریزی در درس خارج که برداشت از این حدیث اینجوری میشود. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود بوی این هم از ان نمیاید. حاج اقا گفته بود نه. گفته بود حاج اقا زکام نشدید. شان استاد را نگه میداشت اما از مباحثه طلبگی هم دست نمیکشید.
🔺️اوج دوم خرداد و روزنامههای زنجیرهای که همه منفعل بودند او شروع به کار فعال کرد: حلقههای نقد در دانشگاه و کتاب نقد: در هر ویژه نامه یکی از موضوعات محل نزاع را میگرفت نه تنها نقدهای اصلی به معارضین که پاسخهای فعال فکر شیعی اندیشه را میداد. خیلی مقالهها از خودش بود با اسم مستعار.
🔺️او برای نسل ما نقش متفکرین نسل اول انقلاب مثل مطهری و شریعتی و خامنهای و بهشتی و...را بازی کرد. پیش پای ما جهان جدیدی از معارف و نگاه تمدنی بازکرد. عدالتخواهی، تحجرستیزی، التقاطستیزی، ازادی و مردمسالاری دینی، پیشرفت، وحدت و خیلی چیزهای دیگر به واسطه او در دهن و زبان ما وارد شد.
استاد حسن رحیمپور ازغدی
به قلم محمدصادق شهبازی ۴
🔺️ما به او مدیونیم. حجاب معاصرت باعث شده قدرش چنان که باید دانسته نشود و محافظهکارها برنتابند. فشار رهبری نبود سخنرانیهایش را هم پخش نمیکردند. جزو معدود کسانیست که دعا میکنم مثل مطهری شهید شود تا قدرش دانسته شود. البته کاش پخش اثارش از دست خود و برادرش خارج شود تا گسترده منتشر شود
اوج دوم خرداد و روزنامههای زنجیرهای که همه منفعل بودند او شروع به کار فعال کرد: حلقههای نقد در دانشگاه و کتاب نقد: در هر ویژه نامه یکی از موضوعات محل نزاع را میگرفت نه تنها نقدهای اصلی به معارضین که پاسخهای فعال فکر شیعی اندیشه را میداد. خیلی مقالهها از خودش بود با اسم مستعار.
استاد حسن رحیم پور ازغدی
به قلم محمد صادق شهبازی ۱
🔺️با کلی ادعا رفتیم پیشش. گفت من خیلی قبلتر از شماها برای کارتنخوابی زندان رفتم. بعد فهمیدیم شصتودو مجروح که میشود، میآید مشهد یک تعداد از کارتنخوابها را جمع میکند، در خانه سامانشان میدهد میگوید این که کافی نیست باید نهادها کاری بکنند. بعد میرود نهادهای مسئول، یکیش هم استانداری، راهش نمیدهند، عصا زیر بغل با عصا در اتاق استاندار را باز میکند که صدای مستضعفین را به مسئولین برساند. چند روز میفرستندش هواخوری، زندان! حالا آن روزها او پسر نفر چهارم انقلاب مشهد بود ولی تکلیف را جور دیگری میدید.
🔺️اول بار هفتادوهفت شهادت امیرالمؤمنین تلویزیون دیدمش، جملات عجیبی از امام علی (ع) میخواند، نمیدانستم کیست، وسط صحبتها هم سرفه میکرد، میگفتند شیمیاییه! صحبتهای آن شب خیلی تکانم داد. بعدها با بدبختی سخنرانیهایش را پیدا کردم… او مسیر زندگی بسیاری از ما را تغییر داد.
.
🔺️بچهٔ بزرگ خانواده پشت بیرق هیئت عکس امام را زده بود و با برادران نوجوانش راهپیمایی راه انداخته بودند. ساواک دستگیرش کرده بود، مادرش که رفته بود آزادش کند، گفته بودند این چه بچهایه تربیت کردی؟ جواب داده بود عکس مرجعش را دستش گرفته. از در که خارج شده بودند گفته بود فلان خیابان راهپیمایی است برویم. با ماشین حاج خانم رفته بودند، جلوی تانک ارتش را گرفته بودند، گفته بودند برو کنار وگرنه از رؤیت رد میشویم، ایستاده بود. آقای خامنهای هم که ایرانشهر تبعیدشده بود، طلاها را فروخته بودند فرستاده بود خرج مبارزه شود. اقا گفته بود اسلام به چنین زنانی افتخار میکند.
🔺️با برادرهایش مرکز پخش اعلامیههایی بودند که اکثراً بهوسیلهٔ پدر آماده میشد، رییس شهربانی زنگزده بود به حاج حیدر که کی اینها را پخش میکند، تلفن که قطع نشده بود، در خانهٔ همان بندهٔ خدا اعلامیه انداخته بودند. خودش هم مثل پدر در انجمن اسلامی مدرسه همینجور اعلامیه میداد.
🔺️علوم تجربی خوانده بود و میخواست پزشک شود، بعد انقلاب فرهنگی طلبه شد. کتابی نوشت عروج خمینیون، همه متعجب شدند. در حوزه مشهد امتحان گرفته بودند اول شده بود، بهش جواهر الکلام داده بودند. میخواست برود جبهه پدر گفت بمان درس بخوان میگفت: مگه خون من از خون علیاکبر حسین رنگینتر است؟
🔺️حاجخانم رحیمپور در اثر فشاری که مارکسیستها بهش میآوردند، سکتهٔ مغزی کرد، حاج حیدر مانده بود و شش تا بچه، حسن، امید آیندهٔ حوزه، نشستن بهپای مادر را به همهچیز ترجیح داد، مینشست همانجا کنار تخت و همهٔ کارهای مادر را تقبل کرده بود، همانجا هم کتاب و درس میخواند…
🔺️او و پدر برای اثرگذاری روی محیطهای جوان حساس به حوزه لباس نمیپوشیدند. پرسیدند چرا نمیپوشی؟ گفت: لباس شأنیت و صلاحیتی میخواهد که من درخودم نمیبینم. به نظرم خیلیها که لباس پوشیدند هم باید دربیاورند. ولی یکجا لباس میپوشید خط مقدم! میخواست مردم حضور روحانیت را خط مقدم ببینند.
🔺️همیشه دنبال انجاموظیفه بود، خلاف بسیاری که لهله میزدند، کاری که در چارچوب توانش نمیدید نمیپذیرفت. یکبار نهاد رهبری چند پروژه بهش سپردند. رفت و بعد از چند روزآمد. گفت، این کار من نیست بگذارید همین کارهایی که میکنم را انجام بدهم. مصداق این روایت: رحم الله امرا عرف قدره.
🔺️صبح آمده بود نهاد عصبانی! هرچه جلوی پایش بود لگد میکرد، در را محکم میکوبید. داخل اتاق بلند گریه میکرد. در راه دیده بود یک خانم گریه میکند گفته بود چیزی شده خواهر؟ طرف هم گفته بود: کیفم را زدند پول جمع کرده بودم برای اول مهرِ بچهها لوازمالتحریر و لباس بخرم. گفته بود چقدر؟ جواب داده بود پانزده هزار تومان چند هزار تومان بیشتر داده بود، بنده خدا از خوشحالی خندیده بود. گفته بود: مگر چی شده؟ گفته بود: شما کل خرجی ماه ما را دادی! اعصابش بههمریخته بود. فردا در کیهان مطلب زده بود خیلی آتشین، در مورد نفوذ سرمایهداری. آقا حاشیه مقاله پاراف کرده بودند...
🔺️مسئولین عالیرتبهٔ نظام جمع شده بودند، چندبار طرحهای جدی برای حل مشکلات معرفتی فرهنگی دانشگاه داد، کسی توجه نکرد. بعد که دید میخواهند یکسری کار روتین انجام دهند، بیتوجه به مقام و جایگاهشان بلند شده بود، گفته بود بنشینید لاطائلات بگویید. در را کوبیده بود به هم و رفته بود بیرون!
برای آنکه مردم بتوانند با رعایت پروتکل ها مراسم برپا کنند، ارتش پادگان ۰۶ را در اختیار قرار داده.
فرمانده ارتش جمله بی نظیری را درحاشیه مراسم شب قبل گفته که بارها باید مرورش کرد: ارتشی که پادگانهایش حسینیه شوند، شکستناپذیر است
حسین(ع) منبعِ تولیدِ قدرتِ فرا ملیِ ایرانیان است.
@razmandegan_varamin
هدایت شده از واحد آموزش بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)ورامین
✍عـلامه امـینى (ره) فـرمودند:
شــب و روز تاسوعا و عاشورا براى
سلامتى امام زمان صــدقه دهید
چون قلبِ حــضرت اندوهناڪ جَدِّ
غریب شان، حضـــرت سیدالشهداء
اســـت.
انشالله حتما صدقه بگذارید هر مقدار که در توان دارید.
تمایل داشتید به خانواده نیازمندی که با بیماری قلبی دچار کرونا شدند،میرسانیم.
التماس دعا
هدایت شده از واحد آموزش بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعود(عج)ورامین
🌹🌹
سخنِامامحسیـن(؏)راجعبھ ِمظلومیت اماممھدۍ(عج) ...
حضرت امام حسین(؏) در عالم مکاشفه به یکی از علمای قم فرمودند:
«مهدی ما در عصر خودش مظلوم است، تا می توانید درباره ی مهدی(ع) سخن بگوییدو قلم فرسایی کنید، آن چه که درباره ی شخصیت این معصوم بگویید درباره ی همه ی معصومین(ع) گفته اید، چون حضرات معصومین همه در عصمت و ولایت و امامت یکی هستند و چون عصر، عصر حضرت مهدی(ع) است سزاوار است که درباره ی او مطالب گفته شود . .
ودرخاتمھ ِفرمودند :
باز تأکید می کنم درباره ی مهدی ما زیاد سخن بگویید و بنویسید، مهدی ما مظلوم است، بیش از آنچه نوشته و گفته شده باید درباره اش نوشت و سخن گفت . . .
[صحیفھِیِمھدیه ؛ ص⁸³ ]
🌹🌹🌹
@mahdaviatvaramin
15.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 تحلیل جامع رائفیپور درباره اتفاقات اخیر #افغانستان
🔻هدف اصلی جنگ بین شیعه و سنی بود!
⭕️ کسانی مثل #دهباشی و #محمود_صادقی که مدام دم از کمک به مردم افغان میزنند، مانند خاتمی و دارو دستهاش هستند که زمان حمله امریکا به عراقیها در کویت، به رهبر گفتند: الان صدام مثل خالدبنولی هست و ما باید به کمکش بریم.
⚠️ اگه رهبر به حرفشان اعتنا کرده بودند الان نه ایران و ایرانی و نه اسلام و شیعهای مانده بود.
@razmandegan_varamin
#طریقهخواندننمازشب📿
نمازشبرامقیّدباشید👌🏻
نمازشباکسیراعظماست🌿💫
" ازنیمهشبشرعیتااذانصبحوقتدارید"
"التماسدعا🤲🏻"
♡بانوےطلبہ♡