eitaa logo
رزمندگان جنگ نرم
4هزار دنبال‌کننده
23.6هزار عکس
18.7هزار ویدیو
14 فایل
مقام معظم رهبری: اگر از #فضای_مجازی_غافل_شویم، اگر نیروهای مؤمن و انقلابی، این میدان را خالی کنند ، مطمئناً #ضربه خواهیم خورد. هر کس به‌اندازه وسع و توان و هنر خود باید در این میدان حضور یابد
مشاهده در ایتا
دانلود
کنفرانس بصیرتی اما زاویه دوم ؛ ایران به عنوان یک ابرقدرت دینی درمقابل تمام هژمونی آمریکا ایستاده آمریکا به عنوان نماد بزرگ استعمار و استکبار یک دشمن در مقابل خودش میبینه به نام ایران برای همینه که ۴۷ ساله داره تمام زورش رو میزنه تا این ایران رو ساقط کنه انقلاب اسلامی بر اساس و مبنای استکبارستیزی ایجاد شد و این امید رو در دل تمام مردم دنیا ایجاد کرد که میشود در مقابل استکبار ایستاد اینکه امام خمینی ره آمریکا را شیطان بزرگ می‌دانستند هم برای این بود تا تکلیف ما در برابر آمریکا مشخص باشه در استراتژی قرآن کریم ، شیطان باید رجم بشه یعنی به سمت سنگ پرتاب بشه نه اینکه بریم باهاش مذاکره کنیم اینکه ما فریاد میزنیم مذاکره با آمریکا فایده نداره برای اینه که ایران به عنوان یک امید در دیدگان مردم مستضعف دنیا ، وقتی دم از مذاکره با شیطان بزرگ میزنه ، همه امیدها از بین میره برای همینه که توقع داریم که صدایی که از گلوی رئیس جمهور به عنوان نماد جمهوری اسلامی خارج میشه نباید پالس ضعف به شیطان بزرگ باشه کشاندن ایران به میز مذاکره این پالس رو به مردم مستضعف عالم میده که ما تونستیم ایران رو تسلیم خواسته های خودمون بکنیم ، وقتی ایران رو کنترل کنیم تکلیف شما مشخصه امیدوارم تمام تصمیمات دولت در راستای بی اثر کردن این دو زاویه ای که امشب عرض کردم باشه تا ایران هر روز قدرتمندتر از همیشه پیش بره تا نابودی کفر و استکبار به امید اونروز ✍️ مهدی اسلامی همین حالا بیا ب رزمندگان جنگ نرم @razmandejangenarm3
کنفرانس بصیرتی موضوع : ابرقدرتی به نام ایران این انقلاب رفتنی نیست بسم‌الله الرحمن الرحیم و افوض امری الی الله ان الله بصیر بالعباد آمریکا و غرب به این نتیجه رسیده اند که این ایران سقوط ناپذیره و هر کاری در راستای تقابل با این کشور انجام بشه منجر به قوی تر شدن اون میشه چون یک سیستم بشدت هوشمند و الهی داره اون رو جلو میبره درسته که بدنه اجرایی ایران نواقصی داره اما راهبردهای اصلی نظام رو این رهبری بسیار هوشمند و در عین حال پیچیده داره جلو میبره این سیستم بشدت هوشمند در اغلب اوقات ، محاسبات دشمن رو بهم میریزه و از دل یک تهدید بزرگ ، فرصتی برای پیشرفت انقلاب ایجاد میکنه مثلا در اول انقلاب با تحمیل جنگ به ایران کاری کرد که ایران به فکر دفاع از خودش بیفته و شروع کنه به ساخت موشک و پهپاد این پیشرفت به قدری زیاد بود که ایران رو تبدیل کرد به ابرقدرت موشکی دنیا در طول مدت ۴۷ سال این انقلاب بارها کشور رو درگیر فتنه های امنیتی کردند و این باعث به وجود اومدن نهادهای امنیتی بسیار قوی در ایران شد که خروجی اون در چند ماه گذشته باعث شد تا بزرگترین سرقت اطلاعات امنیتی در اسرائیل توسط ایران اتفاق بیفته و اونها هنوز نفهمیدن که چطور این حجم از اطلاعات بدست ایران افتاده با ترور دانشمندان هسته‌ای ما سعی در توقف توان هسته ای ما کردن ولی این منجر به این شد که ما علم هسته ای رو بومی کرده و دانشمندان بزرگی رو تربیت کنیم و سرعت پیشرفت هسته ای ما چندین برابر شد حتی با حذف بزرگانی همچون شهید فخری زاده ، شهید شهریاری و علی محمدی و احمدی روشن و رضایی نژاد هم نتوانستند از سرعت ما کم کنند این سرعت پیشرفت به جایی رسیده که سانتریفیوژ های پیشرفته نسل ۸ و ۹ ساخته شده و داره روز به روز به این سرعت افزوده میشه با ترور شهید طهرانی مقدم سعی کردن توان موشکی ما رو نابود کنند ولی بیشترین پیشرفت ما به برکت خون این شهید بزرگوار توسط دانشمندان موشکی ما از جمله شهید حاجی زاده عزیز به جایی رسید که الان ما در جیگاه بسیار بالایی در حوزه موشکی قرار بگیریم به جرأت میگم موشکهایی که در جنگ ۱۲ روزه با اسرائیل استفاده شد ، نسلهای قدیمی موشکهای ما بود و همه این رونمایی ها مانند نوک کوه یخ که از آب بیرون زده است و الا بخش عظیمی از نسل موشکهای ما هنوز رونمایی نشده اومدن بارها و بارها کشور رو درگیر فتنه کردن از سال ۷۷ گرفته تا ۸۸ و ۹۸ و ۹۹ و فتمه بنزین و ... در فتنه ۸۸ حتی تونستن به فرموده حضرت آقا انقلاب رو تا سر پرتگاه ببرند ، ولی باز از این فرصت استفاده شد و ما از لحاظ امنیتی بشدت قوی شدیم همه عوامل اجرایی اینها رو هم مردم عین زباله بیرون انداختن از سلطنت طلبان و منافقین گرفته تا تجزیه طلبان و ان شاءالله به زودی تغییرات بسیار اساسی در حوزه امینتی و برخورد با مسئولین غرب گرا اتفاق میفته در حوزه رسانه هم ۳۰۰ شبکه فارسی زبان رایگان راه انداختند تا فرهنگ این کشور رو به لجن بکشن و مثلا نسل های جدید رو از انقلاب دور کنند اونوقت در جنگ ۱۲ روزه تمام محاسباتشون بهم ریخت همه اون جوانان و نوجوانانی که خیال میکردن از انقلاب دور شدن به یکباره درخشیدن و جواب دندان شکنی به دشمن دادن در فتنه مهسا امینی کلیه سلبریتی های دنیا جمع شدن کل رسانه های دنیا همسو شدن کل سیاستمداران دنیا متحد شدن که مثلا ایران رو بی ثبات کنند ولی باز هم زورشون نرسید الان فتنه تجزیه طلبان رو دارن راه میندازن و شک نکنید این مردم تفاله های تجزیه طلب رو هم به بیرون تف خواهند کرد مردمان دلیر آذری و کرد و عرب و بلوچ ما قطعا حواسشون خیلی جمعه و به موقع جواب تجزیه طلبها رو خواهند داد ۴۷ سال خرج کردن که اتحاد این ملت رو از بین ببرن با تحمیل یک جنگ ۱۲ روزه ملت به اصل خود در دهه ۶۰ برکشتن و کشور چنان یکدست و متحد شد که انصافا حتی خودمون هم باور نمیکردیم همین حالا بیا ب رزمندگان جنگ نرم @razmandejangenarm3
کنفرانس بصیرتی شک نکنید انقلاب اسلامی برو‌ نیست این مردم ذلیل شدنی نیستن هربلایی هم سرشون بیاد باز قوی تر میشن باید قدر این مردم رو دونست بسیج ما خیلی وقت بود که به سمت کارهای فرهنگی رفته بود ولی جنگ ۱۲ روزه کاری کرد دوباره همین مردم به میدان بیان و بیشترین جواسیس رو همین مردم با گزارشاتشون کشف کردن بابا این مردم حرف ندارن بخدا مثلا خواستند که جبهه مقاومت رو نابود کنند ، خواهید دید نسل ظهوری مقاومت به زودی قوی تر از قبل ان شاءالله جلو خواهد رفت نسل آینده مقاومت ، نسل ظهور و جنگ با سفیانی است ان شاءالله دشمن باید به این ابرقدرت جدید جهانی عادت کنه دنیا هم باید در برابر این ابرقدرت بزرگ سر خم کنه خواهید دید معادلات آینده دنیا قطعا یک سرش در ایران و تهران و بیت رهبری معظم ما چیده خواهد شد ابرقدرتهای قدیم هم چاره ای جز سازش با ما ندارند مذاکره و این بازی ها هم برای کم کردن سرعت ماست اگر دیدید که روزی ما به اندازه شهرهای موشکی مون ، تاسیسات هسته ای ایجاد کردیم تعجب نکنید این علم بشدت داره فراگیر میشه و بزودی در حوزه ساخت تاسیسات هسته‌ای هم انقلابی رخ خواهد داد که دنیا مبهوت توانمندی های ما خواهد شد پیروزی ایران تضمین شده وقطعی است به حول قوه الهی و خواهید دید که بزودی این کشور بر روی قله های عزت و اقتدار خواهد ایستاد به امید اونروز ✍️ مهدی اسلامی همین حالا بیا ب رزمندگان جنگ نرم @razmandejangenarm3
«اوکراین قفقاز»؛ پروژه غرب برای انفجار مرزهای شمال‌غرب ایران میلاد رضایی یکی از سناریوهای ژئوپلیتیکی دنیای غرب در این برهه زمانی برای منطقه شمال غربی ایران یا بهتر بگویم منطقه قفقاز ایجاد نسخه دوم اوکراین برای تقابل با ایران و روسیه است. پروژه‌ای که به نظر می‌رسد با حمله ترکیه و آذربایجان به ارمنستان آغاز خواهد شد و غرب آن را به‌عنوان نقطه شروع جنگ ترکیبی جدید در حیاط خلوت ایران طراحی کرده است. شاید برای شما این سوال پیش بیاید که چرا در قفقاز و چرا در چنین زمانی؟ باید برگردیم به گذشته دور، زمانیکه از سال 2014 به بعد آمریکا اطمینان پیدا کرد سوریه در محور مقاومت باقی میماند و با کاهش نفوذ آمریکا در منطقه پروژه انتقال قدرت و ثروت به محور شرق تسریع می‌شود طرحی ایجاد شد که 3 راس اصلی قدرت محور شرق یعنی راس نظامی روسیه، راس اقتصادی چین و راس ژئوپلیتیکی یعنی ایران با دشمن نیابتی تضعیف شده و حتی دنیا وارد فاز انتقال نهایی یا دوره جنگ های جهانی نشود اما طرح آنها با شکست روبرو شد و بعد از هفت اکتبر دیگر هژمون غرب مطمئن شده بود که وارد دوره جنگ های منطقه ای و بعد جهانی خواهند شد و امیدی به جلوگیری این پروسه وجود ندارد اصل کار کاملا مشخص است،باید قدرت هایی که در پیله خود هستند قبل از اینکه بتوانند پروانه شوند در همان پیله نابود شده یا به ضعیف ترین وضعیت خود برسند کل هژمون غرب با همه امکانات وارد عمل شد و بعد از ترور شهید رئیسی فاز دوم اجرایی شد که این عملیات تا حمله اخیر به یمن و ایران ادامه پیدا کرد آنها انتظار داشتند ساز و کار نابودی ساختار حزب الله لبنان در ایران فعال شود یعنی اول حلقه فرماندهان نزدیک رهبری زده شود و بعد خود رهبر ایران را شهید کنند در این میان عده ای خواسته(لیدر های خائن) یا ناخواسته (جمعیت رسانه ای دنباله رو) در فاصله بین شهادت فرماندهان و برنامه شهادت رهبری ایران سعی می‌کنند پالس به آمریکا بفرستند که اگر اتفاقی برای رهبر ایران بیفتد آنها تمام تلاش خود را به کار می‌برند که فردی با تفکرات تسلیمی و یا هم فکرهای خیانت کار خودشان را به هر وسیله ای شده به رهبری ایران منصوب می‌شود و ایران به سرنوشت سوریه دچار می‌شود و آمریکا بر منطقه کاملا مسلط می‌شود حتی اگر رهبری دلخواه غرب در راس قرار نگیرد برنامه های تضعیف رهبر جدید که قبلا یکبار در زمان فوت امام خمینی براه انداخته بودند دوباره انجام می‌شود و اینگونه ایران وارد فاز بازسازی طولانی مدت می‌شود و هژمون غرب فرصت آن را دارد به سراغ روسیه و چین برود خصوصا اگر دیگر منبع انرژی چین یعنی نفت منطقه خلیج فارس و روسیه قطع شوند چین نیز نمی‌تواند با تمام توان وارد عمل شود اما تنها 24 ساعت بعد از عملیات سنگین دشمن علیه ایران همه چیز تغییر کرد. با بازیابی سریع ساختار قدرت ایران در کمتر از 24 ساعت و پاسخ سنگین مشخص شد این طرح قابلیت تثبیت و پایان مورد نظر دشمنان ایران را ندارد. اینجاست که آمریکا ناچار به سراغ آخرین مرحله تهاجم منطقه ای خود پیش از آغاز جنگ های جهانی می‌رود این مرحله درواقع آشوب منطقه ای گسترده و درگیر شدن متحدان اصلی آمریکا برای فدای خود جهت بقای آمریکا است. یعنی ورود ناتو به جنگ برای اینکار نیاز دارند کاری کنند ناتو با ایران و روسیه مستقیم درگیر شود نه در یک جبهه چرا که در گذشته طرح آنها برای درگیری تک به تک به شکست انجامید. اما پاسخ ایران به اسرائیل نشان داد که کشورهای عضو ناتو اگر مستقیم درگیر شوند باید هزینه بسیار زیادی بپردازند به همین دلیل اعضای ناتو دسته بندی شده اند و در مرحله اول ترکیه و چندین کشور اروپای شرقی و منطقه قفقاز وارد یک جبهه مشترک علیه ایران و روسیه خواهند شد به همین دلیل باید از طریق ترکیه یک جبهه مشترک نیابتی را در خط اتصال غرب دریای مازندران باز کنند. درواقع قفقاز جنوبی با شرایطی که دارد بهترین مکان برای بازگشایی جبهه جدید است. قفقاز جنوبی، محل تلاقی سه گفتمان بزرگ است: ۱. گفتمان ایرانی-شیعی ۲. گفتمان ارتدوکسی روسیه ۳. تمدن سکولار غرب با رنگ‌آمیزی پان‌ترکیسم و صهیونیسم این منطقه از نظر جغرافیایی مثل یک پل بین خاورمیانه، اروپا و آسیای میانه عمل می‌کند. اگر غرب بتواند این پل را تصرف کند، مزایای زیادی برای غرب دارد که به عنوان مثال مسیر ترانزیت ایران و روسیه را بسته می‌شود و توازن منطقه به‌کلی برهم می‌خورد. پس از شکست راهبردی اسرائیل در جنگ غزه و ناتوانی آمریکا در مهار ایران از جبهه‌های شرقی و غربی، اکنون تمرکز به شمال‌غرب ایران یعنی قفقاز تغییر یافته است. جرقه آغاز این جبهه مشترک ؛ حمله به ارمنستان است غرب به‌دنبال یک بهانه یا محرک برای شروع پروژه‌اش در قفقاز است، و آن بهانه چیزی نیست جز شعله ور ساختن جنگ ترکیه و آذربایجان با ارمنستان. همین حالا بیا ب رزمندگان جنگ نرم @razmandejangenarm3
«اوکراین قفقاز»؛ پروژه غرب برای انفجار مرزهای شمال‌غرب ایران میلاد رضایی بهترین بهانه در ظاهر احیای دالان زنگزور است. یک کریدور استراتژیک که باکو را به نخجوان و ترکیه متصل می‌کند و این بهانه در شرایطی که دیگر ایران در سوریه حضور ندارد می‌تواند به بهترین کانون بحران تبدیل شود تصرف این دالان یعنی پایان نفوذ روسیه و ایران در قفقاز و تسلط کامل ناتو بر مسیرهای حیاتی منطقه تا پیش از این ایران بارها اعلام کرده بود اجازه تغییر مرزهایش را نمی‌دهد اما با درگیر شدن ایران با اسرائیل یک فرصت طلایی برای غرب مهیا شده است تا این اتفاق رقم بخورد ترکیه و باکو با حمایت اسرائیل و ناتو، عملاً در حال آماده‌سازی برای یک حمله برق‌آسا هستند که می‌تواند کل نظم مرزی قفقاز را به‌هم بریزد. در این مسیر، ارمنستان بهانه است؛ هدف اصلی ایران و روسیه‌اند دقت بفرمایید که ماهیت کلی دالان زنگزور مشهور سابق دیگر به کلی تغییر کرده است و آن دالان به اصطلاح ترکستان بزرگ امروز به یک کریدور ناتو تبدیل شده است واقعیت این است که آنها به دنبال ایجاد اسرائیل دوم در قفقاز هستند. در زمان جنگ اسرائیل با ایران، برخی مقامات اسرائیلی رسما اعلام کردند که اسرائیل دارد کارهایی را که هژمون غرب باید برای بقای خود در منطقه انجام بدهد را بجای آنها انجام می‌دهد و دستانش را کثیف می‌کند و غربی ها باید ممنون اسرائیل باشند دقیقا این ایده در هژمون غرب برای منطقه قفقاز نیز نظر گرفته شده است که یکبار دیگر بتوانند یک اسرائیل دیگر از دل حمله ارمنستان در باکو ایجاد کنند پشت‌پرده این پروژه، فقط اهداف ژئوپلیتیکی نیست؛بلکه یک پروژه‌ای تمدنی و ایدئولوژیک نیز در جریان است اسرائیل، به کمک لابی‌های ماسونی و با حمایت مالی یهودیان صهیونیست، در حال تلاش برای ایجاد یک شاخه جدید از خود در قفقاز است این شاخه جدید، نه لزوماً به‌نام اسرائیل، بلکه در عمل با ساختار آن هم‌راستا خواهد بود: اسکان یهودیان و نیروهای شبه‌نظامی در باکو، قبرس، کرت و جزایر دریای اژه نیز بخشی از این پروژه هستند که در مراحل بعدی آن یعنی زمانی که نیاز به درگیر کردن ترکیه برای تجزیه آن هستند رقم می‌خورد همزمان ساخت کیبوتص‌های مدرن در حاشیه مرزهای شمال‌غرب ایران می‌تواند باعث شود در صورتیکه اتفاقی برای حاکمیت اسرائیل رخ بدهد بازهم جوامع یهودی که پیش از این در ایران بودند به مرزهای ایران نزدیک شوند و اتصال به داخل ایران صورت بگیرد. (یک نوع آینده نگری 50 ساله در نظر بگیرید) تلفیق یک مکتب ضد دین جدید شیعی، صهیونیسم افراطی و پان‌ترکیسم در قالبی نو در منطقه نتیجه این طراحی هست که به تشکیل یک «اسرائیل بدون نام» که نه‌تنها مرزهای ایران را تهدید کند، بلکه روسیه را هم از جنوب درگیر کند، ختم می‌شود. حال باید این سوال را از خود پرسید که ترکیه در این بازی ابزار است یا یک قربانی؟ نقش ترکیه در این پروژه، پیچیده و دوگانه است. اردوغان سعی دارد با اهرم قوم‌گرایی ترکی و معرفی پروژه خیالی «جهان ترک»، موقعیت داخلی و منطقه‌ای خودش را تقویت کند، اما آنچه در عمل رخ می‌دهد چیزی فراتر است: غرب از ترکیه به‌عنوان اسب تروای خود استفاده می‌کند تا به میان دو قدرت بزرگ شرق یعنی ایران و روسیه نفوذ کند فراموش نکنید سالهاست که اسرائیل، از طریق صنایع نظامی، اطلاعاتی و مالی به باکو و آنکارا نفوذ کرده است از طرف دیگر در چند دهه گذشته ناتو،تمامی زیرساخت‌های نظامی ترکیه را به‌صورت نامرئی مدیریت می‌کند. ترکیه در حال حرکت در مسیری است که ممکن است در پایان، خود به قربانی پروژه‌ای تبدیل شود که از ابتدا هم قرار بود خودش بخشی از این پروژه باشد و تجزیه شود و قطعا برای او گران تمام می شود امروز در دورانی هستیم که هژمون غرب دیگر منتظر شکست تمام دشمنان خود برای آغاز طرح خاورمیانه جدید نیست بلکه می‌خواهد همزمان با تقایل با ایران و یارانش در محور مقاومت به دنبال تجزیه کشورهای بزرگ منطقه و تبدیل آنها به کانون های بحران های تروریستی و تجزیه طلبی باشد تا مسیر این فرایند برای کشورهای بعدی آسان شود فراموش نکنید ایران، به‌عنوان قلب محور مقاومت، و روسیه، به‌عنوان رقیب دیرینه ناتو در اوراسیا، هر دو دشمن راهبردی غرب هستند. قفقاز بهترین محل برای ضربه زدن همزمان به این دو بازیگر است. برای ایران: ١_باز شدن یک جبهه جدید در شمال‌غرب ٢_تحریک اقلیت‌های قومی ٣_ایجاد ناامنی در مسیرهای ترانزیتی ایران به روسیه و ارمنستان و ده ها ضرر دیگر دیده شده است برای روسیه هم درگیر شدن در دو جبهه اوکراین در غرب و ارمنستان در جنوب به همراه تضعیف جایگاه نظامی‌اش در قفقاز و ده ها دلیل دیگر وجود دارد که نشان می‌دهد استارت آن پروژه اصلی جنگ آخرالزمانی از قفقاز و حمله به ارمنستان آغاز خواهد شد. همین حالا بیا ب رزمندگان جنگ نرم @razmandejangenarm3
«اوکراین قفقاز»؛ پروژه غرب برای انفجار مرزهای شمال‌غرب ایران میلاد رضایی پروژه «اوکراین قفقاز» به‌مراتب پیچیده‌تر و چندلایه‌تر از پروژه های اصلی هژمون غرب برای مقابله با محور شرق در اروپاست. این‌بار نه‌فقط با جغرافیا، بلکه با تاریخ، مذهب، قومیت و ایدئولوژی طرف هستیم. در تحلیل بسیار مهم پیشین درباره یک ضلع دیگر این طرح بزرگ هژمون غرب یعنی فعال سازی یک پایگاه جدید آمریکایی در بندر ینبع عربستان و آغاز دکترین جنگ صلیبی صحبت کرده ام غرب و اسرائیل می‌خواهند با ایجاد یک هسته صهیونیستی در شمال‌غرب ایران، هم روسیه را مهار کنند و هم ایران را درگیر یک جنگ فرسایشی منطقه‌ای کنند تروریست های تربیت یافته بیکار در سوریه هم بجای آنکه بجان هم بیفتند و برای اسرائیل مشکل ایجاد کنند به سراغ مرزهای ایران خواهند رفت بعد از زلزله ترکیه غرب توانسته حداقل 250 تا 300 هزار تروریست را در منطقه ای بین شمال سوریه و مناطق جنوب غربی ترکیه خصوصا در استان هاتای ترکیه آماده کند که تنها 40 هزار نفر از آنها برای سقوط دولت بشار اسد فعال شدند و مابقی هنوز هسته های فعال نشده هستند که بزودی به عنوان نیروی نیابتی آمریکا وارد عمل خواهند شد اگر این پروژه موفق شود، نظم ژئوپلیتیکی منطقه برای دهه‌ها تغییر خواهد کرد و حتی شاهد شکست محور شرق خواهیم بود اما اگر بتوانیم هوشمندانه وارد عمل شویم می‌توانیم شاهد برگشت بخشی از خاک جدا شده ایران در قرون گذشته به مام میهن باشیم. یاعلی همین حالا بیا ب رزمندگان جنگ نرم @razmandejangenarm3
هدایت شده از جالب‌ها
. ..................به نام خدا......‌....... سوره مبارکه البقرة آیه ۲۱ يا أَيُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُم وَالَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ﴿۲۱﴾ ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. یکی بود یکی نبود، غیر از خدای خوب و مهربون هیچ کس نبود. خدایی بزرگ، نوری عظیم، واحدی قهار، احدی بی همتا، تنهای تنها بود. در این زمان، پروردگار اراده کرد تا هزاران هزار عالم بیافریند، او می خواست هزاران هزار موجود در روی عوالم خلق شده، بیافریند. طبق برنامه ای مدوّن و علمی بی انتها، به خلق عالم های مختلف پرداخت، اما اولین جایی را که اراده کرد بیافریند که قرار بود مهم ترین آفرینشش باشد نامش را «زمین» نهاد، او زمین را در هفت طبقه آفرید و آسمان را نیز در هفت طبقه همچون سقفی بر روی آن برافراشت کهکهشان ها و ستارگان و سیارات را در آسمان اول قرار داد و نسبت آسمان اول به آسمان دوم، همچون انگشتری بود در مقابل یک بیابان بی انتها و این نسبت از هر آسمان به آسمان بعداز آن چنین بود و عظیم ترین و بلند مرتبه ترین آسمان ها، آسمان هفتم بود حال که خلقت عالم های مختلف به انجام رسیده بود، پس باید موجوداتی خلق می کرد تا کم کم برنامه ها به پیش رود. پس خداوند اولین موجوداتش را خلق نمود، فرشته هایی روحانی و بالدار که ادارهٔ خدا بر این بود اختیاری به آنها اعطا نشود و این فرشتگان فرمانبردار او باشند و هر کجا که خداوند اراده می کرد، آنها پرواز می کردند و به تمام عوالم خلقت شده دسترسی داشتند، آنها بین طبقات آسمان، شبانه روز پرواز می کردند و مدام تسبیح و تقدیس پروردگار را می نمودند. هر کدام از این فرشتگان مأمور بر انجام امورات یک آسمان بودند و از بین این فرشتگان سه فرشته «اسرافیل و میکائیل و جبرئیل» از همه مقرب تر شدند و به نوعی ارشد دیگر فرشتگان قرار گرفتند. حالا که خلقت آسمانیان به پایان رسیده بود، نوبت به زمین رسید. خداوند در زمین اجنه را خلق کرد، اجنهٔ بالداری که می توانستند پرواز کنند، از پدر و مادر بوجود آمدند و می توانستند ازدواج کنند و نسلشان را زیاد نمایند و همه خداوند را تقدیس می کردند و به عبادت پروردگار می پرداختند. اولین اجنه بالدار از نسل مارج و مارجه که زن و شوهر بودند به وجود آمدند، این اجنه بالدار دو فرق اساسی با فرشتگان آسمان داشتند، اول اینکه موجوداتی مختار بودند و دوم اینکه سطح پروازشان بسیار پایین تر از ملائک آسمان بود به طوریکه انتهای پرواز اجنه، نقطهٔ ابتدایی پرواز فرشتگان بود. خداوند اراده کرده بود که اجنهٔ بالدار را در پوسته و بین هفت طبقه زمین جای دهد، آنها زندگی می کردند و روز و شب را به عبادت خدا مشغول بودند، یعنی نه فسادی در روی زمین بود و نه گناهی وجود داشت. پس از خلقت اجنه بالدار، خواست پروردگار بی همتا این بود تا موجوداتی شبیه انسان خلقت کند، موجودات بی بال و پری که مختار بودند و البته ربطی به آدم ابوالبشر و انسان نداشتد، فقط شبیه انسان ها می خوردند و می خوابیدند و عبادت می کردند و مانند انسان، یک سر و دو دست و دو پا و دو چشم و... داشتند، نام این موجودات را« » نهادند. خداوند جایگاه نسناس ها را در روی کره زمین، میانه و پشت زمین قرار داد. حالا زمین دو موجود در خود جای داده بود که هر دو گروه دارای اختیار بودند و در کنار هم زندگی می کردند. نسناس ها فقط در روی سطح زمین و اجنه بالدار، هم در زمین بودند و هم گاهی به آسمان میرفتند و با فرشته ها حشر و نشر داشتند، با آنها سخن می گفتند و حتی فرشتگان به آنها تعلیم می دادند و گاهی خبرهای آسمان را از فرشتگان می گرفتند، تا اینجای خلقت همه چیز گل و بلبل بود، همه جا فضای معنوی و تقدیس و عبادت پروردگار جاری بود تا اینکه.... ✏️به قلم:ط_حسینی حالا حالاها ادامه دارد... بیا به " جالب‌ها " با مطالبی متنوع @razmandejangenarm
. زندگی نسناس ها و اجنه بالدار روی زمین در جریان بود تا اینکه نسناس ها و عده ای از اجنه بالدار کشفی جدید کردند و فهمیدند می توانند اصلا تقدیس خدا را نکنند، می توانند با ظلم به دیگری، خورد و خوراک بیشتری برای خود کسب کنند و کشف کردند که گاهی با زورگویی و فساد، می توانند قدرتشان را زیاد کنند به طوریکه افراد ضعیف در مقابل آنها کوتاه می آمدند و آنها با ستمکاری، بزرگی می کردند بر دیگری.. نسناس ها با عده ای از اجنه همدست شدند، قوانینی را که خدا برایشان وضع کرده بود، زیر پا گذاشتند، دیگر نه از عبادت خداوند خبری بود و نه از صلح و سازش، زورگویان روز به روز قدرتمند تر میشدند و ضعیفان، مظلوم تر و ضعیف‌تر تاریخ زمین به نقطهٔ حساسی رسیده بود، گویا طاقت اجنه مومن و ملائک آسمان از دیدن اینهمه فساد و ظلم و طغیان گری، طاق شده بود. پس اجنه بالدار مؤمن با رأی و همدستی فرشتگان آسمان، تصمیم گرفتند که با نسناس ها و اجنه مرتد به مقابله برخیزند و اینچنین بود که اولین جنگ در روی زمین به وقوع پیوست. دست یاریگر خدا که همیشهٔ زمان با مؤمنان و عابدان و حقیقت جویان است به یاری آنان آمد و این جنگ به نفع ملائک آسمان و اجنه بالدار مؤمن خاتمه یافت. در این جنگ، نسل کل نسناس ها منقرض شد و به حکم خداوند،اجنه بالداری که همدست نسناس ها شده بودند، بی بال و پر شدند و بال هایشان از آنها گرفته شد، یعنی این اجنه سرکش به خاطر گناه و نافرمانی که کرده بودند بالشان گرفته و راه آسمان برایشان مسدود شد. در این جنگ، نسل نسناس ها و برخی از اجنه بالدار که نافرمانی کرده بودند توسط ملائک و اجنه مومن تار و مار شد و از نسناس ها نه نامی ماند و نه نشانی. و با پایان یافتن این جنگ، بار دیگر آرامش بر زمین حکمفرما شد و تنها موجودات روی زمین، اجنه بالداری بودند که به سمت گروه سرکش کشیده نشده بودند و از آن جنگ در امان مانده بودند. باز هم مراودات بین زمین و آسمان جانی دگر گرفت و بر پا شد. تنها اجنه در زمین زندگی می کردند و هر وقت اراده می نمودند به دیدار فرشتگان آسمان می رفتند، از آنها می آموختند و گاهی همراه آنان خدا را عبادت می کردند. در بین اجنه بالداری که با ملائکه دمخور شده بود یکی وجود داشت که آنچنان اظهار ایمان می کرد که در بین ملائک شناخته شده بود و خدا که عالم برتمام هستی ست کاملا می دانست که اظهار ایمان این جن، نه از عمق دل، بلکه حفظ ظاهر است. چون این جن، عاقبت خیانت کاران را دیده بود و متوجه شده بود که درست است در زوروگویی و تمرد، رسیدن به قدرت هست اما قدرتی که از سرکشی به دست می آمد، زود از بین می رفت، او با تمام وجود درک کرده بود اگر به مؤمنان بپیوندد و دست به دامان خداوند بزند به قدرتی زیاد دست پیدا می کند. پس این جن که نامش بود دست به کار شد، زود به زود به دیدار فرشتگان می رفت و هر بار که جلوی آنان به عبادت می پرداخت جوری عبادت می کرد که ملائک به حال او غبطه می خوردند، یک بار در این دیدارها که در آسمان اول رخ داد، نماز حارث هزار سال طول کشید. حارث محبوب ملائک آسمان اول شد و خبر این تعبّد و بندگی در کل آسمان ها پیچید. ملائک آسمان دوم که دوست داشتند از نزدیک این عابد کوشا را ببینند، نزد پروردگار رفتند و از او خواستند تا به حارث اجازه دهد او به آسمان دوم بیاید تا آنها مخلوقی از خدا را ببینند که در عین داشتن اختیار، عبادتش بر عبادت فرشتگان پیشی گرفته است خداوند که مهربان بی همتاست، خواستهٔ فرشتگان آسمان دوم را اجابت کرد و به حارث که حالا مشهور به شده بود اجازه داد وارد آسمان دوم شود فرشتگان آسمان دوم از دیدار عزازیل در پوست خود نمی گنجیدند و برای این دیدار لحظه شماری می کردند سرانجام عزازیل قدم به آسمان دوم نهاد و در آنجا هم با نمازی که هزار سال به طول انجامید، فرشتگان را مبهوت عبادت خود نمود، این خبر به آسمان سوم و چهارم رسید آنها نیز آرزوی دیدار عزازیل را داشتند و خداوند حاجتشان را روا نمود، عزازیل به آسمان سوم رفت و آنجا نیز هزار سال عبادت کرد و زمانی پا به آسمان چهارم گذاشت، منبری بلند را دید که فرشتگان برای او برپا کرده بودند و عزازیل را بر آن منبر می نشاندند تا برای آنها صحبت کند و آنان را نصیحت کند و این اتفاق و این نمازهای هزار ساله آنقدر تکرار شد که عزازیل به آسمان هفتم که بلند مرتبه ترین آسمان ها بود رسید... ✏️به قلم:ط_حسینی حالا حالاها ادامه دارد... بیا به " جالب‌ها " با مطالبی متنوع @razmandejangenarm
هدایت شده از جالب‌ها
: عزازیل ، عزیز تمام ملائک آسمان شده بود و اینک در بالاترین آسمان، یعنی آسمان هفتم ساکن شده بود او آنچنان در تعبد و بندگی کوشا بود که جزء مقربین درگاه خداوند قرار گرفت به طوریکه زمانی اسم ملکوتیان بلند مرتبه همچون میکائیل و اسرافیل و جبرئیل را می بردند، نام عزازیل هم در کنار آنها به چشم می خورد. روزی عزازیل در حال عبادت بود که جبرئیل و میکائیل از کنار او گذشتند و به او نظر افکندند، میکائیل همانطور که به حالت عزازیل غبطه می خورد رو به جبرئیل فرمودند: چنان قدرت عبادتی به عزازیل داده شده که تا به حال به هیچ یک از فرشتگان مقرب درگاه ربوبی اعطاء نشده است. اوضاع بر وفق مراد عزازیل بود و او سروری می کرد در آسمان ها و هر روز خودش را به یکی آسمان ها می رساند و مجلس وعظ و سخنرانی برای فرشتگان برقرار می کرد و عجیب اینکه کلی از فرشتگان مرید حارث شده بودند تا اینکه خبری مهم از لوح محفوظ توسط خداوند در آسمان ها پیچید. خبری بسیار شگفت انگیز و خوفناک.. هر کدام از فرشتگان درگاه ربوبی که این خبر را می‌شنیدند به خود گمان بد میبردند و از ترس می لرزیدند که نکند آن خبر، درباره ماست تا اینکه آن خبر به عزازیل رسید: «یکی از مقربان درگاه پروردگار که از اهالی آسمان هفتم است مطرود درگاه پروردگار خواهد شد و لعنت اولین و آخرین به همراه او خواهد بود» فرشته ای، این خبر را به گوش عزازیل رساند، عزازیل نگاهی از سر تفاخر به ان فرشته نمود و نیشخندی زد و گفت: ما که حسابمان پاک است، بروید به فکر خود باشید که آن مطرود، شما نباشید فرشتگان که از شنیدن این خبر نگران شده بودند و هر کدام می‌ترسیدند که او، آن رانده شده باشد به سمت عزازیل که عمری در عبادت به سر برده بود می آمدند و به او التماس دعا می گفتند و از عزازیل می خواستند که برای آنها دعا کند که آنها از این ورطه دور مانند عزازیل با خوشرویی التماس دعای آنها را می پذیرفت و به جز خود، برای همه دعا می کرد و این ذات وجودی یک مؤمن مخلص است که وقتی آیات عذاب را می خواند کمی به خود ظنین می شود و هیچ وقت اظهار نمیدارد که حسابش پاک است که اگر چنین به پاکی و طهارت خود اطمینان داشته باشد بی شک به خودبینی می رسد و این تکبر و خودبینی اولین مرحلهٔ سقوط آن خواهد بود. خداوند، این حی بی همتا و این مهربان ترین مهربانان، باز عنایت خود را نسبت به عزازیل نشان داد و می خواست به او تلنگر بزند که او هم برای خویشتن دعا کند و برای همین هر وقت که عزازیل به سجده می رفت و سر از سجده بر می داشت این جمله بر سجدگاهش نقش می بست «لعنت الله علی الابلیس» و این جمله از رحمت خدا بود تا حارث را آگاه کند. اما عزازیل به عبادتش غرّه بود و اصلا به مخیله اش خطور نمی کرد که او همان «رانده شده» باشد. در همین احوالات باز خبری دیگر در آسمان ها دهان به دهان و گوش به گوش چرخید، خبری که از خبر اول به مراتب مهم تر بود حالا حالاها ادامه دارد... ✏️به قلم:ط_حسینی بیا به " جالب‌ها " با مطالبی متنوع @razmandejangenarm
هدایت شده از جالب‌ها
. : باز هم از لوح محفوظ خدا خبری در آسمان هفتم پیچید. خبر آمد، خبری در راه است.... خبری که برای همه، خصوصا عزازیل مهمتر از خبر قبل بود گویا خدا اراده کرده بود تا از موجود جدیدی پرده برداری کند که به فرموده ذات اقدس حق، قرار بود خلیفه الله شود، یعنی این موجود جانشین خدا گردد و با زبانی ساده تر، خدا می خواست نفر دوم بعد از خودش را به مخلوقاتش معرفی کند خدا می خواست درجه و نشانی به این موجود دهد که تا به حال هیچ کس را به این درجه مفتخر نکرده بود. فرشتگان به عزازیل ظنین شدند که شاید این جانشین خداوند حارث باشد که عزازیل می نامیدندش و عزازیل لبخند تفاخر می زد و از روی تکبر سری تکان می داد که آری، من به عنوان بزرگ تمام مقربین آسمان هفتم به این مقام نائل می شوم که خبر را تمام و کمال به گوشش رساندند: «خدا اراده کرده که موجود جدیدی بیافریند که جانشین او شود.» و در اینجا بود که اهالی آسمان هفتم فهمیدند که آن موجود عزازیل نمی تواند باشد، چرا که او سالهاست در عرصه این عالم است و خودنمایی می کند و قرار است این موجود خلق شود و در این زمان بود که حسادت عزازیل شعله ور شد و با خود می گفت: یعنی چه؟! مگر با وجود من می شود موجودی خلق شود که بالاتر از من مقام گیرد؟! که نفر دوم بعد از خدا باشد؟ که هنوز نیامده و از گرد راه نرسیده بر ما سروری کند؟! حس حسادت عزازیل به همراه تکبر و غرورش دم به دم بیشتر می شد، او باید کاری می کرد که جلوی ارادهٔ خداوند را می گرفت تا این خلق جدید، آفریده نشود. پس به کنکاش پرداخت و متوجه شد که این موجود قرار است از خاک زمین خلق شود. عزازیل باید تا دیر نشده دست می جنباند و کاری می کرد، باید برای برتر بودن خودش تلاش می کرد، پس نقشه ای مرموزانه کشید و خیلی بی صدا پرواز کرد و از آسمان هفتم به زمین آمد. در فرصتی مناسب آهسته در گوش زمین نجوا کرد: ای ارض خاکی می دانی چه خبری در آسمان پیچیده؟! زمین گفت: ای حارث! چه خبر شده که تو را بر آن داشته به زمین سری بزنی؟! حارث آه کوتاهی کشید و گفت: گویا خداوند خبر از خلق جدیدی داده است و قرار است کالبد این خلق جدید از خاک تو باشد زمین با تعجب گفت: این که خوب است و جای بسی افتخار برای من دارد عزازیل صدایش را پایین تر آورد، انگار می خواست راز مهمی را فاش کند و گفت: می دانی که من یکی از مقربان درگاه الهی هستم و خبرهایی از غیب دارم، من می دانم کسی که قرار است از تو خلق شود، روی زمین نافرمانی خدا می کند، جنگ و خونریزی راه میاندازد، پس در آخر تو ضرر می کنی، چرا که آتش این نافرمانی دامن تو را می گیرد و چون این موجود از جنس توست، تو هم به آتش خشم خدا میسوزی زمین نگران شد و گفت: من چکار می توانم کنم که این آتش دامانم را نگیرد. حارث که تمام حرفهایش از پیش تعیین شده و طبق نقشه بود گفت: کاری ندارد، اجازه نده که از خاک تو برای خلق آن موجود خون ریز بردارند زمین یکّه ای خورد و گفت: یعنی جلوی ارادهٔ خدا بایستم؟! من را یارای این نافرمانی نیست! نمی توانم فرمان خالق خودم را نادیده بگیرم. عزازیل نگاهی بی روح به زمین کرد و گفت: لازم نیست علنا مخالفت کنی، عجز و لابه کن، به درگاه خدا خواهش و التماس کن که آن موجود را از خاک تو خلق نکنند و اگر خواهش هایت اثری نداشت، نهایتا به کسانی که می آیند تا از خاک تو به آسمان ببرند، اجازه بردن نده، این کار را که می توانی بکنی؟! زمین سخت در فکر فرو رفت، انگار حرفهای عزازیل او را قانع کرده بود و می خواست آنچنان به درگاه خدا ناله زند تا خدا در تصمیمش تجدید نظر کند. زمین به درگاه خداوند عجز و لابه آورد که ای پروردگار! بر من لطف فرما و از خاک من، موجودی خونریز خلق مفرما. اما اراده خداوند بر آن تعلق گرفته بود که انسان را از خاک بیافریند و اینک زمان خلق کالبد خاکی آدم فرا رسیده بود حالا حالاها ادامه دارد... به قلم: ط_حسینی بیا به " جالب‌ها " با مطالبی متنوع @razmandejangenarm
هدایت شده از جالب‌ها
: پروردگار به جبرئیل دستور داد تا به زمین نزول کند و مقداری از خاک زمین را بگیرد و به عالم بالا ببرد جبرئیل نزد زمین آمد و فرمود: ای ارض خاکی، بشارت باد بر تو که قرار است کالبدِ جانشین خداوند در روی زمین از خاک تو باشد، پس مشتی خاک بده تا به محضر پروردگار ببرم زمین با اندوهی در کلامش گفت: به پروردگار برسانید که مرا از این امر معاف دارند، ای جبرئیل! من خاک به شما نمی دهم. جبرئیل پس از شنیدن این سخن با دست خالی به پیشگاه خداوند مراجعت کرد. اما امر خدا می بایست محقق شود و اینبار میکائیل مأمور آوردن خاک شد میکائیل هم دست خالی برگشت و پس از آن اسرافیل به این امر مأموریت گرفت و اسرافیل هم موفق به گرفتن خاک از زمین نشد. برای بار چهارم، خداوند نظری به ملائکه مقرب درگاهش نمود و از میان آنها یکی دیگر را انتخاب کرد و روانهٔ زمین نمود. این ملک که «عزرائیل» نام داشت بر زمین وارد شد و درخواست خاک نمود و زمین باز هم دست رد به سینهٔ ملک زد. عزرائیل بی توجه به عجز و ناله و خواهش های زمین، پاره ای خاک از زمین برداشت و به محضر خداوند رسید. خداوند چون این کار عظیم عزرائیل را دید، مقام او را بالاتر برد و عزرائیل را مأمور قبض روح آدم و تمام بنی بشر نمود، تا در وقت جان دادن به ناله و التماس های آنان اعتنایی نکند و جانشان را بستاند. حال لحظهٔ خلق جسم انسان فرا رسید و خداوند با علم بی انتهایش کالبد خاکی انسان را آفرید کالبدی بی روح که ارادهٔ خداوند بر آن بود تا بر سر راه ملايک مقرب و فرشتگان آسمان هفتم قرار گیرد تا هر صبح و شب ملائک به او سلام کنند و نسبت به این کالبد تواضع و احترام روا دارند چهل سال این کالبد بر سر راه آسمان بود و ملائکه آن را احترام می نمودند و گاهی به مقام این موجود که اینک هنوز بی روح بود، غبطه می خوردند. اما در بین مقربین درگاه خدا و آنان که در آسمان هفتم ساکن بودند، کسی بود که به دیدهٔ حقارت به این کالبد نگاه می کرد، او کسی جز عزازیل نبود حارث هر وقت که از جلوی کالبد آدم رد می شد به نوعی با حرکاتش به او بی احترامی می کرد و همه می دیدند که هنوز خلقت آدم کامل نشده بود که حسادت ها و دشمنی عزازییل نسبت به این موجود خاکی شروع شده بود. گویی این عالم و تمام موجوداتی که در آن خلق شده بود، مانند دانشگاه مدوّن و منظمی بود که با تمام زیر ساخت ها و کارگزاران و خدمتکاران، پایه ریزی شده بود تا موجودی که برتر از تمام موجودات خلق شده را برای تعلیم در خود بپذیرد و آن موجود کسی نبود جزء همین خلق جدید که خداوند وعده اش را به ملائک مقرب داده بود. ملائک که خوب می دانستند کسی که قرار است جانشین خدا شود، نشانی از خدا دارد و همچون مقام ربوبی، نامحدود است، پس جای دادن یک موجود نامحدود در زمینی محدود برایشان ابهام آمیز بود و حدس میزدند این موجود به خاطر روح نامحدودش در زمین جنگ و فساد و خون ریزی به راه خواهد انداخت و از طرفی تجربهٔ اجنه بالدار و نسناس ها را هم در زمین داشتند، پس به نزد پروردگار رفتند و نه به خاطر عنادی که با امر پروردگار داشتند که این مورد باذات ملائک نمی خواند، چرا که ملائک آسمان عقلشان کامل بود و با امر خداوندی که خلقشان کرده بود عناد نمی ورزیدند، بلکه از روی تسبیح و تقدیس به پروردگار عرضه داشتند: آیا در زمین کسی را می گماری که در آن فساد انگیزد و خون ها ریزد، حال آنکه ما با ستایش تو، تو را تنزیه و تقدیس می نماییم این سخن ملائک از روی عناد نیست و نمی خواهند بگویند که آن خلیفه را از بین ما انتخاب کن، زیرا می دانند که هر کدام از ملائک از همان ابتدای خلقتشان وظایف خاصی داشتند، پس نمی خواهند یکی از آنان را جایگزین ادم کند، فقط برایشان سؤال است و خداوند، این عالم بر خفیّات و این گشاینده ابهامات، به مخلوقش فرصت سوال می دهد و با جوابی مناسب او را اقناع می نماید، پس در اینجا سخن ملائکه را مبنی بر خون ریز بودن آدم و همچنین عبادت کامل ملايک رد و انکار نمی کند بلکه جوابی در خور به ملائک میدهد ومی فرمایند: من چیزی می دانم که شما نمی دانید و سپس بدون اینکه جواب نظری به ملائک دهد، عملا به آنها جواب میدهد حالا حالاها ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی بیا به " جالب‌ها " با مطالبی متنوع @razmandejangenarm
. : لحظهٔ موعود فرا رسید و پروردگار عالمین، از روح مقدس خود در کالبد خاکی و بی روح آدم دمید و حضرت آدم با ارادهٔ خداوند قدم به عرصهٔ وجود گذاشت خداوند به ملائک فرمود: این آدم چیزی دارد که شما ندارید و نخواهید داشت و اراده کرده ام به او«علم اسماء» را عنایت کنم این بدان معنا بود که آدم قابلیت عالم شدن به اسماء را دارد و اما ملائکه این قابلیت را ندارند و این است فضل و برتری آدم بر ملائکه... آدم پس از چهل سال که از خلقت کالبدش می گذشت روحی از جنس روح خدا در وجودش به ودیعه گذاشته شد و در سن و سال جوانی پا به این دنیا نهاد. خداوند نگاهی به ساختهٔ دست خودش نمود و به خود «تبارک الله» گفت و سپس به کل مقربان درگاهش امر کرد که بر آدم سجده کنند و به او احترام بگذارند و این احترام معنای خاص خودش را داشت که همهٔ مقربین درگاه قرب الهی به آن واقف بودند و بر همگان واضح شده بود که ارادهٔ خدا این است: هان ای ملائکه! بدانید که این موجود خلیفه و جانشین خداست پس همانگونه که از خداوند اطاعت می کنید از این موجود هم باید اطاعت کنید. عزازیل که سالها خود را در بین مقربان درگاه خدا جای داده بود، در این هنگام، آنجا حضور داشت و شاهد سوالات ملائک و پاسخ خداوند به آنان بود و پس از آنکه خداوند امر به سجده کردن، نمود آتش حسادت حارث شعله ور شد و دندانی بهم سایید، همه از دم به حضرت آدم، خلیفه الله، سجده کردند به جز عزازیل که امر خدا را نادیده گرفت و به دیده حقارت به آدم نگاه می کرد با گفتگوی ملائک و خداوند، آنها اقناع شدند و به امر خدا در برابر حضرت آدم سر به سجده نهادند و به جز ابلیس که با حس حسادتی که در وجودش شعله می کشید، این صحنه را میدید و دندان بهم می سایید. خداوند، این نور مطلق، این عادل بی بدیل هیچ وقت کسی را بدون دلیل مؤاخذه نمی کند و او را تنبیه نمی نماید‌. پس از ابلیس خواست تا دلیل نافرمانی اش را بگوید ابلیس با تفاخری در حرکاتش گفت: من از آدم بهتر و برترم و من باید خلیفه باشم، چرا که من را از آتش آفریدی و ادم را از گل خلق کردی. عزازیل که در تمام مراحل تکمیل وجود حضرت ادم بود و شاهد سوال ملائکه و پاسخ خداوند بود و خوب دلیل برتری آدم را بر تمام موجودات می دانست، اینک نه در پی سؤال بلکه در پی بهانه بود او برای خدا بهانه آورد و این می شود تکبر، تکبر در برابر ذات اقدس پروردگار، تکبری که ریشه اش در حسادت او بود و به استکبار رسید و تکبر است پایه و اساس تمام گناهان.. خداوند که به جای شنیدن سؤال، سخنان بهانه آمیز عزازیل را شنید، پس او را از درگاه خود و مقام قرب الهی اخراج کرد، چرا که همه می دانستند، لازمهٔ ماندن در آسمان و در مقام قرب ربوبی، مطیع محض پروردگار بودن است و کسی که سرکشی کرد از این دایره خارج و از مقامش خلع میشود. بدین ترتیب حارث از مقام عزازیل بودن به مرتبه ابلیس شدن نزول کرد حالا که معلوم شد آن مطرود درگاه حق کیست، ابلیس با نخوت در برابر خداوند ایستاد و گفت: به من مهلت بده، تو ای خدا! مرا فریب دادی و آدم را بر من برتری دادی و من می خواهم انسان ها را گمراه کنم خداوند فرمودند: اراده کرده ام بنی آدم را گرامی دارم ابلیس صدایش را بالا برد و گفت: من هم اراده کرده ام بنی آدم را فریب دهم خداوند که مهربان بی همتاست به پاس عبادات ابلیس گرچه ظاهری بود، به او تا «روز معلوم» مهلت داد تا تمام تلاشش را بکند و بنی بشر را از راه حق و رسیدن به کمال بازدارد و به راه خود کشاند واینجا همگان شاهد بودند که جنگی بزرگ شروع شد. جنگ اراده ها؛ که یک طرف اراده پروردگار بود و طرف دیگر ارادهٔ ابلیس و بی شک تمام جنگ های عالم انتهایش می رسد به همین جنگ اول... خلقت آدم تکمیل شد و درست در روز تولد حضرت آدم، تولد جانشین خداوند، که می بایست در آسمان ها هلهله و شادی برپا باشد به خاطر استکبار و نافرمانی ابلیس جنگی بزرگ کلید خورد حالا حالاها ادامه دارد... 📝به قلم:ط_حسینی بیا به " جالب‌ها " با مطالبی متنوع @razmandejangenarm