سعدی در گلستان میگوید: دو برادر بودند، یکی توانگر و دیگری درویش. توانگر- به قول او- در خدمت دیوان بود، خدمتگزار بود، ولی آن درویش یک آدم کارگر بود و به تعبیر سعدی از زور بازوی خودش نان میخورد. میگوید برادر توانگر یک روز به برادر درویش گفت: برادر! تو چرا خدمت نمیکنی تا از این مشقّت برهی؟ تو هم بیا مثل من در خدمت دیوان تا از این رنج و زحمت و مشقّت، از این کارگری، از این هیزم شکنی، از این کارهای بسیار سخت رهایی یابی.
میگوید برادر درویش جواب داد: تو چرا کار نمیکنی تا از ذلّتِ خدمت برهی؟ تو به من میگویی تو چرا خدمت نمیکنی تا از این رنج و مشقّت کار برهی، من به تو میگویم تو چرا کار نمیکنی، متحمل رنج و مشقّت نمیشوی تا از ذلّت خدمت برهی؟ او خدمت را با آن همه مال و ثروت و توانایی که دارد (ولی چون خدمت است، چون سلب آزادی است، چون خم شدن پیش غیر است) ذلّت تشخیص میدهد. بعد میگوید: خردمندان گفتهاند که نان خود خوردن و نشستن، به که کمر زرین بستن و در خدمت دیگری ایستادن:
به دست آهن تفته کردن خمیر
به از دست بر سینه پیش امیر
📘 آزادی معنوی، صفحه ۲۶
1.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
انتقاد به انگلیسی کردن نام دانشمندان ایرانی و مسلمان
با همین کارهای کوچیک تمدن و هویت یک ملت رو به مرور از بین میبرند!
هدایت شده از هـیـئـت ریـحـانـة الـنـبي
﷽
• مراسم روضه هفتگیـــــــــ •
•با نوای
کربلایی سید مهدی ارفعیــ
•زمان
دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه
از ساعت ۲۰:۳۰
•مکان
بهارستان مسجد امیرالمومنین علیه السلام
همراه با سفره احسان
•برادران و خواهران
هـیـئـت ریـحـانـة الـنـبي سلام الله علیها
🌐 [ @reyhane_zn_ir ]