⸀♥️🌱🔗˼ ـھرشھیـد‌مثل‌یڪ¹فانوس‌است مۍ‌سوزدونورمۍدهد ..✨• وازڪناراو‌بودن‌ توھم‌نورانۍمےشوۍ‌و… باشھدا‌ڪہ‌رفیق‌شدۍ! شھیدمےشوۍ…❤️ •.•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ

صداےملڪوتۍاذانِ‌ #شھید‌ابراهیم‌هادے #اشْھَدٌان‌َّمٌحَمَّد‌رَسوٌل‌الله 💚✨ °•🌱|@refigh_shahidam

۩﴿دعاےحدیث‌کساء﴾۩ بہ نیت #شھیدبابک‌نوری‌هریس •قرائت روزِ چهاردهم۴۱۝ •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ

#شهیدبابک‌نوری‌هریس🥀

یاد آوری✨🌸

رفقا سلام .. ببخشید یکم دیر شد باید ۲۰ منبع(کتاب) پیرامون نماز مطالعه میکردم بعد شروع میکردم به ضبط دوره ....‌ این از جلسه اول... با حال خوب گوش کنید🥰‌ ‌ ⚘️‌#دوره_رایگان_عاشق_نماز_شو‌"⚘️‌ ‌‌ ادامه داره بفرست برای عزیزترینت که کلی ثواب داره❤️ 🔵🔴هنوز عضو قطعی کانال نیستید. روی گزینه join(پیوستن) کلیک کنید تا کامل عضوشید و کانالو گم نکنید 👇 https://eitaa.com/joinchat/2382102563C1821233c00

﷽ یه معجزه تو مسیر اربعین امسال برام پیش اومدکه دوست داشتم با شما به اشتراک بذارم البته خدا رو شاهد میگیرم که هدفم خودبزرگ بینی نیست فقط یه اتفاق بسیار دلنشین بود. خودِ روز اربعین حسینی به اتفاق دوتا خواهر از کاروانمون وخواهر خودم که هر سه تای اونا راه رو بلد بودن راهی حرم اقا ابا عبدالله شدیم.فقط من بودم که مسیر رو بلد نبود با توجه به اینکه مدیر کاروان با تشر بهم گفت اگه گم شدین زنگ نزنی بیا دنبالم... درب ورودی حرم مطهر به دلیل ازدهام جمعیت، تو موج هر چهارتامون از هم جدا افتادیم...ودیگه پیداشون نکردم.😔 خیلی ترسیده بودم وسرگردان، گفتم یا امام حسین حالا چه کنم..مرتب حضرت روقسم میدادم به سرگردانی زینب کبری😭حضرت زهرا رو قسم میدادم به رگهای بریده امام حسین💔مدتی مدام بین الحرمین رو رفتم واومدم ولی کسی رو نمیدیدم. °•🌱|@refigh_shahidam

﷽ به هر عراقی که میرسیدم میگفتم گم شدم ادرس هم ندارم..میگفتن شماره عراقی بده با کاروان تماس بگیریم..متاسفانه حتی شماره های سر کاروانم تو کیفم پیدا نمیکردم..درمانده شدم..شروع کردم ذکر یا فارس الحجاز ادرکنی رو گفتن وبلند بلند امام زمانمو صدا میزدم😭😭اقا جانم منو ببین گم شدم..دوساعت دیگه کاروان برمیگشت ایران ..خدایا چه کار کنم🤲 °•🌱|@refigh_shahidam

﷽ دم درب وردی خیمه گاه ؛یه پیرمرد ریش سفید ومو سفید..گفت:چی شده خواهرم ...گفتم گم شدم ادرس هم ندارم .گفت هیچ نشونی چیزی گفتم تو حرفهای خواهرا فقط خیابان امین یادم میاد.گفت ببین این مسیر رو بری میرسی خیابان امین😔نگاهش کردم گفت بلد نیستی .گفتم نه وزدم زیر گریه..گفت دنبالم بیا.. گوشه چفیشو داد دستم گفت تو جمعیت گم نشی..من خودم تا راهتو پیدا نکنی همرات میام😭یکساعتی منو برد و برد وبرد..مرتب امام زمان رو صدا میکردم اقا کمکم کن ...گفت چی میگی خواهرم ...گفتم از امام زمان کمک میخوام...گفت نگران چی هستی..ادم تو حرم امام حسین گم بشه بترسه خودم راهتو پیدا میکنم...بعد ساعتی بود که تعدادی از بچه های کاروان که از حرم برمیگشتن رو دیدم.یه نشونه داشتیم کلاهای سبزی که هر جا گم میشدیم از راه دور هم میتونستیم همدیگه رو تشخیص بدیم... خدا دنیا رو بهم داد..بقیه راه رو با اونا رفتم ...بهم گفتن چه پیرمرد نورانیه..کیه پدرته...گفتم اره پدرمه تنها یه پدر میتونه ساعتها وقت بذاره و پای یه زائر خسته و درمانده بایستد تا پیدا بشه...تسبیحم رو به عنوان هدیه بهش دادم. گفتم هیچ وقت این بزرگوارت رو فراموش نمیکنم..حتما اقا امام زمان شما رو فرستاده...ونگاه گرم مولامون رو حس کردم.. اقا جانم خیلی کمکم کرد واین بهترین اتفاق زیارتم بود...مدام این ذکر رو میگفتم ..اقا جانم اگه تومسیر دیدمت ونشناختمت سلام علیکم😭 °•🌱|@refigh_shahidam

#قرارِعاشقۍ❤️ قࢪائت دعاے فرج ... به‌نیّٺ برادࢪشهیدمان‌مےخوانیم 🌱 #اللّٰهُمَّ‌عَجِّل‌لِوَلیِّڪ‌الفَرَج 💐💚

. 🕊 تلاوت آیات‌ قرآن ڪریم ؛ ۩ بــِہ نـیّـت‌ برادرشھیدابراهیم‌هادے 🌿' #صفـ۲۵۵۝فحه 📚 •﴿رفیق‌شھیدم‌ابراهیم‌هادے‌‌﴾•

❤️•°🌱 #شہید_گمنـام🌹 با یاد تو #دلِ سنگم، نَرم چشمانم، اشڪ بار و اعتقادم، #محڪم مےشود در #آرزوے آن روزی ڪہ مثل تو " پـرواز " ڪنم... #چنین_پروازی_آرزوست

صداےملڪوتۍاذانِ‌ #شھید‌ابراهیم‌هادے #اشْھَدٌان‌َّمٌحَمَّد‌رَسوٌل‌الله 💚✨ °•🌱|@refigh_shahidam

🖊️ وصیت‌نامه جستجوگر نور شهید "مجید پازوکی" 📜 وصیت من به تمام راهیان شهادت حفظ حرمت ولایت فقیه و مبارزه با مظاهر کفر تا اقامه‌ی حق و ظهور ولی خدا امام زمان‌(عج). خدانکند ولی خدا را تنها بگذارید و خدای نکرده مثل امام علی(ع) غریب شود؛ به‌هوش باشید. روزی می‌رسد که امام زمان می‌آید و شرمنده‌ی او نباشید با عشق به شهادت و آماده شدن برای قیام مهدی(عج) #برای‌شادی‌روح‌شهیدپازوکی‌صلوات🥀 •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ

۩﴿دعاےحدیث‌کساء﴾۩ بہ نیت #شھیدمجیدپازوکی •قرائت روزِ پانزدهم۵۱۝ •.˹@refigh_shahidam˼ |ོ

#شهیدمجیدپازوکی🌱

#خداےخوبِ_ابراهیم🌿 هر کسی می خواست فعالیت مثبت و خوبی ایجاد کند ابراهیم پای کار بود . یکی میخواست هیئت در محله اش راه اندازی کند . ابراهیم چند ماه در برنامه هیئت آن ها حضور داشت تا هیئت پا گرفت و شلوغ شد . دیگری می خواست برای خانواده های یتیم ، مواد غذایی تهیه کند ، باز ابراهیم پیش قدم شد . اما وقتی می دید که یکی از جوانان باشگاه ، بقیه را جمع کرده تا به سینما ببرد و فیلم های ... ببینند ، نه تنها همراهی نمی کرد ، بلکه تا می توانست با آن ها صحبت میکرد که از این کار منصرف شوند . تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى و لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ التَّقُوا اللهَ إِنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ ۲۝ یکدیگر را در کار نیک و در تقوا یاری کنید ، و در گناه و دشمنی به یکدیگر کمک مکنید و تقوای الهی داشته باشید که خدا سخت عذاب میکند . ( سوره مائده )