رفیق شهیدم ابراهیم هادی
|•سلامبر ابراهیم•|
روز بعد رفتيم مقر فرماندهي. به ما گفتند: شما چند نفر مسئول انبار مهمات
باشيد. بعد يك مدرسه را كه تقريبًا پر از مهمات بود به ما تحويل دادند.
يك روز آنجا بوديم و چون امنيت نداشت، مهمات را از شهر خارج كردند.
ابراهيم به شوخي ميگفت: بچه ها اينجا زياد ياد خدا باشيد، چون اگه خمپاره
بياد، هيچي از ما نميمونه!
وقتي انبار مهمات تخليه شد، به سمت خط مقدم درگيري رفتيم. سنگرها در
غرب سرپل ذهاب تشكيل شده بود.
چنــد تن از فرماندهان دوره ديده نظير اصغر وصالي و علي قرباني مســئول
نيروهاي رزمنده شده بودند.
آنها در منطقه پاوه گروه چريكي به نام دســتمال ســرخها داشتند. حاال با
همان نيروها به سرپل آمده بودند.
داخل شــهر گشتي زديم. چند نفر از رفقا را پيدا كرديم. محمد شاهرودي،
مجيد فريدوند و... با هم رفتيم به سمت محل درگيري با نيروهاي عراقي.
در سنگر بالای تپه، فرمانده نيروها به ما گفت: تپه مقابل محل درگيري ما با
نيروهاي عراقي است. از تپه هاي بعدي هم عراقيها قرار دارند.
چند دقيقه بعد، از دور يك سرباز عراقي ديده شد. همه رزمندهها شروع به
شليك كردند.
ابراهيم داد زد: چيكار ميكنيد! شما كه گلوله ها رو تموم كرديد! بچه ها همه
ساكت شدند. ابراهيم كه مدتي در كردستان بود و آموزشهاي نظامي را به خوبي
فرا گرفته بود گفت: صبر كنيد دشمن خوب به شما نزديك بشه، بعد شليك كنيد.
در همين حين عراقيها از پايين تپه، شــروع به شــليك كردند. گلوله هاي
آرپيجي و خمپاره مرتب به سمت ما شليك ميشد.
بعد هم به سوي سنگرهاي ما حركت كردند. رزمندههايي كه براي اولين بار
اسلحه به دست ميگرفتند با ديدن اين صحنه به سمت سنگرهاي عقب دويدند.
#اینحکایتادامهدارد....
۩﴿دعاےحدیثکساء﴾۩
بہ نیت #شھدا برای ظهور✨
•قرائت روزهفدهم
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
1. سلام ما.mp3
2.22M
#حضرتزهرا"سلام الله علیها "🖤
#نوحه
#فاطمیه
#فلسطین🇵🇸
#طوفانلاقصی🖤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[شهید#ابراهیمهادی🎤]
°•🌱|@refigh_shahidam
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🖤'
#صفـ۳۶۳ـفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
این دنیا بی تو به درد من نمی خوره 💔😭
اون دنیا با تو حسابی دست من پره🥺🤍
این دنیا بی تو پر از هراس و وحشته🥲💔
اون دنیا با تو نداره ترس و دلهره☀️
°•🌱|@refigh_shahidam
•۩|#روزچهل چلهدعایفرج +¹⁰⁰صلوات
بھنیّتتعجیلفرجصاحبالزمان،✨
وشهیدابراهیمهادی♥️
ختم صلوات به نیت شهید هادی هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها🖤
#تعدادختم بینهایتبهحضرتمادر
تعداد صلوات ها اعلام بشود 127995
@Mahdi1326
پست موقتختمصلوات🌷
مهلت ختم صلوات موقت تا امشب🌷
#سهشنبههایمهدوی
azan-Ebrahim.hadi_.mp3
5.58M
صداےملڪوتۍاذانِ •شھیدابراهیمهادے
#اشْھَدٌانَّمٌحَمَّدرَسوٌلالله 💚✨
.
#اذان_ظهروعصر 🌙
°•🌱|@refigh_shahidam
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
ختم صلوات به نیت شهید هادی هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها🖤 #تعدادختم بینهایتبهحضرتمادر تعداد
جانمونید از فیض صلوات هدیه به حضرت زهرا سلام الله علیها ✨
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
خيلي ترسيده بوديم. فرمانده داد زد: صبركنيد. نترسيد!
لحظاتي بعد صداي شــليك عراقيها كمتر شــد. نگاهي به بيرون ســنگر
انداختم. عراقيها خوب به سنگرهاي ما نزديك شده بودند.
يكدفعه ابراهيم به همراه چند نفر از دوستان به سمت عراقيها حمله كردند!
آنها در حالي كه از سنگر بيرون ميدويدند فرياد زدند: اهلل اكبر
شايد چند دقيقهاي نگذشت كه چندين عراقي كشته و مجروح شدند. يازده
نفر از عراقيها توســط ابراهيم و دوستانش به اسارت درآمدند . بقيه هم فرار
كردند.
ابراهيم ســريع آنها را به طرف داخل شهر حركت داد. تمام بچهها از اين
حركــت ابراهيم روحيه گرفتند. چند نفر مرتب از اســرا عكس ميانداختند.
بعضيها هم با ابراهيم عكس يادگاري ميگرفتند!
ســاعتي بعد وارد شهر سرپل شديم. آنجا بود كه خبر دادند: چون راه بسته
بوده، پيكر قاسم هنوز در پادگان مانده. ما هم حركت كرديم و در روز پنجم
جنگ به همراه پيكر قاسم و با اتومبيل خودش به تهران آمديم.
در تهران تشــييع جنازه باشكوهي برگزار شد و اولين شهيد دفاع مقدس در
محل، تشييع شد.
ّمدل فرياد ميزد:
جمعيت بسيار زيادي هم آمده بودند. علي خر
فرمانده شهيدم راهت ادامه دارد.
۩﴿دعاےحدیثکساء﴾۩
بہ نیت #شھدا برای ظهور✨
•قرائت روزهجدهم
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
1_2338932766.mp3
2.72M
#حضرتزهرا"سلام الله علیها "🖤
#فاطمیه
#فلسطین🇵🇸
#طوفانلاقصی🖤
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[#کربلایینریمانپناهی🎤]
°•🌱|@refigh_shahidam
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚