#افطارنامه
افطار بیست و دوم🖤
یا مُؤْنِسِى عِنْدَ وَحْشَتِى
و من سوار بر قایقی شکسته
در مرکز اقیانوس طوفانی دنیا
تنها تو را صدا میزنم
که اگر
غرق در دریای #ترس و #اندوه هم باشی
یاد توست که آرام کننده دلهاست
أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ
و تنها
یاد توست که آرام کننده دلهاست💚
و نام توست که
دهانها را پر از طعم #عسل و عطر #گلاب میکند
اللّٰهُمَّ إِنِّى أَسْأَلُكَ قَلِيلاً مِنْ كَثِيرٍ
و من
سالهاست که با کاسه ترک برداشته وجودم
#اقیانوس بیکران رحمت تو را 🌊
طلب میکنم
وَ هُوَ عِنْدِى كَثِيرٌ
وَ هُوَ عَلَيْكَ سَهْلٌ يَسِيرٌ
و آنکه من از تو میخواهم
در نظرم
دریای بیکران است
و در میزان لطف و قدرت تو
از هیچ هم هیچتر است
امشب
شب عاشقی است❤️
اوج قله رحمت است
که تمام انسانها مسافرند در این مسیر
و تنها تویی
که مقصد تمام دنیایی
امشب
باید سکوت کرد
تا بتوانی صدای نجوای ملائک را بشنوی✨
و سخن گفت
به جبران تمام سالهایی که دور بودی از معبود خویش
و من
امشب باز خواهم گشت به آغوش رحمت خدا😍
و آغوش رحمت الهی
#حسین است
و یا رحمه الله الواسعه💔
برگرفته از
۱.دعای جوشن کبیر
۲.سوره رعد آیه ۲۸
۳.دعای افتتاح
#شب_قدر
#عاشقانههاییازجنسخدا
#یاحسین
#ماه_رمضان
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
💠 شهدای گمنام، میهمانان ویژه حضرت زهرا(سلام الله علیها)💠
قبل از اذان صبح برگشت. پيكر شــهيد هم روي دوشش بود. خستگي در چهره اش موج ميزد. صبح، برگه مرخصي را گرفت. بعد با پيكر شــهيد حركت كرديم. ابراهيم خسته بود و خوشحال. ميگفت: يك ماه قبل روي ارتفاعات بازي دراز عمليات داشتيم. فقط همين شــهيد جامانده بود. حالا بعد از آرامش منطقه، خدا لطف كرد و توانستيم او را بياوريم.
خبر خيلي سريع رسيده بود تهران. همه منتظر پيكر شهيد بودند. روز بعد، از ميدان خراسان تشييع با شكوهي برگزار شد. ميخواستيم چند روزي تهران بمانيم، اما خبر رسيد عمليات ديگري در راه است. قرار شد فردا شب از مسجد حركت كنيم.
با ابراهيم و چند نفر از رفقا جلوي مســجد ايســتاديم. بعد از اتمام نماز بود. مشغول صحبت و خنده بوديم. پيرمردي جلو آمد. او را ميشناختم. پدر شهيد بود. همان كه ابراهيم، پسرش را از بالاي ارتفاعات آورده بود. سلام كرديم و جواب داد.همه ســاكت بودند. براي جمع جوان ما غريبه مينمود. انگار ميخواســت چيزي بگويد، اما!
لحظاتي بعد ســكوتش را شكســت و گفت: آقا ابراهيــم ممنونم. زحمت كشيدي، اما پسرم! پيرمرد مكثي كرد و گفت: پسرم از دست شما ناراحت است!! لبخند از چهره هميشــه خندان ابراهيم رفت. چشــمانش گرد شــده بود از
تعجب، آخر چرا!!
بغض گلوي پيرمرد را گرفته بود. چشــمانش خيس از اشك شد. صدايش هم لرزان و خسته: ديشــب پســرم را در خواب ديدم. به من گفت: در مدتي كــه ما گمنام و بينشــان بر خاك جبهه افتاده بوديم، هرشب مادر سادات حضرت زهرا (س) به ما سر ميزد. اما حالا، ديگر چنين خبري نيست!
🔆پسرم گفت: «شهداي گمنام مهمانان ويژه حضرت صديقه سلام الله علیها هستند!»
پيرمرد ديگر ادامه نداد. سكوت جمع ما را گرفته بود.به ابراهيم نگاه كردم. دانه هاي درشــت اشــك از گوشــه چشمانش غلط ميخورد و پايين مي آمد. ميتوانســتم فكرش را بخوانم. گمشــده اش را پيدا كرده بود. « #گمنامي! »
📚سلام بر ابراهیم/ص۱۱۹
《 کانال #شهید_ابراهیم_هادی 》
•🖤🕊•
✨نماز شب قدر✨
امشبزیاددعاکنیم،
اولبرایفرجآقامونبعدبقیهحاجات..
امشبتقدیریهسالمونامضامیشه..
شهادتخیلیاهمامضامیشه(:
#التماسدعا
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
اعمال مشترک و مخصوص شب های قدر.🌙 ✨از ویژه ترین اعمال، درخواست تعجیل در فرج حضرت ولی عصر ارواحنافداه
✨اعمال مشترک و مخصوص شب های قدر✨
دوستان برا هر عزیزی مقدوره امشب برای عمه ام که همسر شهید هم بودن نماز لیله الدفن بخونن 😓
به نام سیده نگار فرزند سید اسدالله
خدا خیرتون بده
#ارسالی_شما
#قرارِعاشقۍ❤️
قࢪائت دعاے فرج ...
بهنیّٺ برادࢪشهیدمانمےخوانیم 🌱
#اللّٰهُمَّعَجِّللِوَلیِّڪالفَرَج 💐💚
. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـ ۳۲۱ ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•