. 🕊 تلاوت آیات قرآن ڪریم ؛
۩ بــِہ نـیّـت
برادرشھیدابراهیمهادے 🌿'
#صفـــ3ــفحه 📚
•﴿رفیقشھیدمابراهیمهادے﴾•
🖤🕊°°°
گـــدای عـــشق تو از هـــرکسـی که پا بــخورد
تــــو را که داشـــته باشد غـــــمِ چه را بـخورد
تمام دغدغهاش حسرت همین جملهست
خدا کند که مـسیرم اربعین به کربلا بخورد
هدایت شده از کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی
9.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم
مخاطبین و همراهان بزرگوار سلام علیکم.
🏴🏴 عزاداریها قبول.
جمعی از عزیزان واحد تاتر، کانون فرهنگی تبلیغی نورالهدی جهت خادمی و اجرای برنامه های فرهنگی در کربلا مستقر هستن.
باعث افتخاره در خدمتتون باشیمـ.
جهت دریافت آدرس به ادمین کانال پیام بدید.
#نماز_اول_وقت🌱
پیامبراکرم(ص):خداوندباحیاوبخشنده است،وقتی مردی دستهای خودرابه سوی اوبلندکرد،شرم داردکه آنراخالی ونومیدبازگرداند. نهج الفصاحه ص281
☘
#الٺمآس_دعآ
#دلواپسیم_آقا...😔💔
امسال حتی در خیابان روضه می خوانیم
ما قشر نوکر، پای این ارباب می مانیم
این حرف یک احساس نه، یک اعتقاد است:
بی #اربعین ما زندگی را مرگ می دانیم
#۸_روز تا #اربعین🏴
#اللهم_ارزقنا_زیارٺ_اربعین💚
.
•.˹@refigh_shahidam˼ |ོ
رفیق شهیدم ابراهیم هادی
با سلام و عرض ادب خدمت متقاضیان روضه نیابتی مجموعه رفیق شهیدم🍁 هر روضه ای که نیت دارید می توانید در
سلام و رحمت
شما هم میتوانیدبانی روضه های نیابتی باشید!روضه های نیابتی این دهه از ماه صفر
@Mahdi1326
جهت هماهنگی روضه های خود
هدیه روضه هم هر چقدر در توانتون باشه
#سلامبرابراهیم📚
فــردا عصــر بچههــاي گردانهــا آمــاده شــدند. از لشــکر 27 حضرت
رسولصلیاللهعلیهوالهوصلميازده گردان آخرين جيره جنگي خودشان را تحويل گرفتند.
همه آماده حركت به سمت فكه بودند.
از دور ابراهيــم را ديدم. با ديدن چهره ابراهيــم دلم لرزيد. جمال زيباي او ملكوتي شده بود!صورتش ســفيدتر از هميشــه بود. چفيهاي عربي انداخته و اوركت زيبائي پوشــيده بود. به ســمت ما آمد و با همه بچه ها دســت داد. كشيدمش كنار و گفتم: داش ابرام خيلي نوراني شدي!
نفس عميقي كشــيد و با حســرت گفت: روزي كه بهشتي شهيد شد خيلي ناراحت بودم. اما باخودم گفتم: خوش به حالش كه با شــهادت رفت، حيف بود با مرگ طبيعي از دنيا بره.اصغر وصالي، علي قرباني، قاســم تشــكري و خيلي از رفقاي ما هم رفتند،
طوري شده كه توي بهشت زهرا سلام الله علیها بيشتر از تهران رفيق داريم.مكثي كرد و ادامه داد: خرمشهر هم كه آزاد شد، من ميترسم جنگ تمام بشه و شهادت را از دست بدهم، هرچند توكل ما به خداست.بعــد نفس عميقي كشــيد وگفت: خيلي دوســت دارم شــهيد بشــم. اما،خوشگلترين شهادت رو ميخوام!بــا تعجب نگاهش كــردم. منتظر ادامه صحبت بودم که قطرات اشــك از گوشه چشمش جاري شد.ابراهيم ادامه داد: اگه جائي بماني كه دســت احدي به تو نرســه، كسي هم تو رو نشناســه، خودت باشي وآقا، مولا هم بياد سرت رو به دامن بگيره، اينخوشگل ترين شهادته.
#اینحکایتادامهدارد...