#امام_زمانم💚
دیده در حسرت دیدار شما مانده هنوز
#اللّٰهُمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّکَ_الْفَرَجُ💝
Dr. Ansari @kalame_amir4_5854992863510661679.mp3
زمان:
حجم:
3.35M
🌺شرح خطبه ۶۹
🔴شرح خطبه ۶۹-بخشاوّل
⏲زمان 17:19
🎤#استاد_محمدعلی_انصاری
🔔کارى کن که نيازمندان در قيامت شاکى تو نباشند:
#نهجالبلاغه
💥وَبُؤْسَى لِمَنْ ـ خَصْمُهُ عِنْدَاللهِ ـ الْفُقَرَاءُ وَالْمَسَاکِينُ وَالسَّائِلُونَ وَالْمَدْفُوعُونَ وَالْغَارِمُونَ وَابْنُ السَّبِيلِ
🌎واى بر كسى كه در پيشگاه خدا، فقرا و مساكين، و درخواست كنندگان و آنان كه از حقّشان محرومند، و بدهكاران و ورشكستگان و در راه ماندگان، دشمن او باشند و از او شكايت كنند.
📘#نامه_26
یهسلامبدیمبهآقامونصاحبالزمان !'
السَّلامُ علیڪَ یا بقیَّةَ اللهِ
یا اباصالحَ المَهدي یا خلیفةَالرَّحمن
و یا شریڪَ القران
ایُّها الاِمامَ الاِنسُ و الجّانّ سیِّدے
و مَولاے الاَمان الاَمان🖤
﷽
داستانی کوتاه ولی پر معنا و زیبا از کتاب استاد مطهری {داستان راستان}
سخنی که به ابوطالب نیرو داد
رسول اکرم بدون آنکه اهمیتی به پیشآمدها بدهد با سرسختی عجیبی در مقابل قریش مقاومت میکرد و راه خویش را به سوی هدفهایی که داشت طی میکرد؛ از تحقیر و اهانت به بتها و کوتاه خواندن عقل بت پرستان و نسبت گمراهی و ضلالت دادن به پدران و اجداد آنها دریغ نمیکرد. اکابر قریش به تنگ آمدند، مطلب را با ابوطالب در میان گذاشتند و از او خواهش کردند یا شخصا جلو برادرزادهاش را بگیرد یا آنکه بگذارد قریش مستقیما از جلو او بیرون آیند. ابوطالب با زبان نرم هر طور بود قریش را ساکت کرد. تا کار تدریجا بالا گرفت و برای قرشیان دیگر قابل تحمل نبود. در هر خانهای سخن از محمد صلی الله علیه وآله بود و هر دو نفر که به هم میرسیدند، با نگرانی و ناراحتی سخنان و رفتار او را و اینکه از گوشه و کنار یکی یکی و یا گروه گروه به پیروان او ملحق میشوند ذکر میکردند. جای معطلی نبود. همه متفق القول شدند که هرطور هست باید این غائله کوتاه شود. تصمیم گرفتند بار دیگر با ابوطالب در این موضوع صحبت کنند و این مرتبه جدیتر و مصممتر با او سخن بگویند.
رؤسا و اکابر قریش نزد ابوطالب آمدند و گفتند: «ما از تو خواهش کردیم که جلو برادرزادهات را بگیری و نگرفتی. ما به خاطر پیرمردی و احترام تو قبل از آنکه مطلب را با تو در میان بگذاریم متعرض او نشدیم، ولی دیگر تحمل نخواهیم کرد که او بر خدایان ما عیب بگیرد و بر عقلهای ما بخندد و به پدران ما نسبت ضلالت و گمراهی بدهد. این دفعه برای اتمام حجت آمدهایم، اگر جلو برادرزادهات را نگیری ما دیگر بیش از این رعایت احترام و پیرمردی تو را نمیکنیم و با تو و او هر دو وارد جنگ میشویم تا یک طرف از پا درآید.».
این اولتیماتوم صریح، ابوطالب را بسی ناراحت کرد. هیچ وقت تا آن روز همچو سخنان درشتی از قریش نشنیده بود. معلوم بود که ابوطالب تاب مقاومت و مبارزه با قریش را ندارد و اگر بنا شود کار به جای خطرناک بکشد، خودش و برادرزادهاش و همه فامیل و بستگانش تباه خواهند شد.
این بود که کسی نزد رسول اکرم فرستاد و موضوع را با او در میان گذاشت و گفت: «حالا که کار به اینجا کشیده، سکوت کن که من و تو هر دو در خطر هستیم.».
رسول اکرم احساس کرد اولتیماتوم قریش در ابوطالب تأثیر کرده؛ در جواب ابوطالب جملهای گفت که همه سخنان قریش را از یاد ابوطالب برد، فرمود:
«عمو جان! همین قدر بگویم که اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند که دست از دعوت و فعالیت خود بردارم هرگز برنخواهم داشت، تا خداوند دین خود را آشکار کند یا آنکه خودم جان بر سر این کار بگذارم.».
این جمله را گفت و اشکهایش ریخت و از پیش ابوطالب حرکت کرد. چند قدمی بیشتر نرفته بود که به دستور ابوطالب برگشت. ابوطالب گفت: «حالا که اینطور است، پس هرطور که خودت میدانی عمل کن. به خدا قسم تا آخرین نفس از تو دفاع خواهم کرد.»[1]
#داستان_راستان_شهید_مطهری
°•🌱
یڪ جرعہ معرفت
🍃 آیت الله بهجت رحمه الله علیہ
✍🏼 ملائڪہ، صداۍ ما را ضبط مۍ ڪنند، هم از گفتار ما، هم از اصل و نیت گفتار ما ڪہ بہ داعۍ الھۍ صادر شده است، یا نفسانۍ و شیطانۍ، عڪسبردارۍ مۍڪنند.
•
#ڪلام_بزرگان
آزاده باش قیمتی خواهی شد!!
آنقدر قیمتی که خداوند خریدارت شود
آن هم به بالاترین قیمت؛ یعنی «ولایت» ...
سلمانش را با «مِنّا اهلَ البِیت» خرید
حُرَّش را با «حَلَّت بفِنائِک»
و یقین بدان تو را با «انتظار» خواهد خرید
و چه مقامیست این انتظار ...
تعجیل در ظهور #امام_زمان صلوات
اللهم عجل لولیک الفرج