eitaa logo
ناگفته های زندگی همسران
11.2هزار دنبال‌کننده
32هزار عکس
7.7هزار ویدیو
111 فایل
‌🌷﷽ ای دی پرسش و پاسخ بعد از رسیدن به 20 کا در توضیحات قرار خواهد گرفت⇩ 🍏 @markaz_teb🌿 آنچه برای دیدنش به کانال آمده اید👆 جهت دعوت دوستاتون وهم گروهی هاتون به این کانال لینک مارو بهشون معرفی کنین تا شاید باهم کمکی به کاهش سردی روابط زناشویی کنیم💐
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🍃🌸🍃 : : 3️⃣ : ✍️کاخ در سکوتی مرگبار فرو رفته بود. نگاه هراسان حاضران بین ادریس نبی(ع) و پادشاه جابه جا می شد. 🔮بهت و حیرت سرتاسر وجود شاه را فرا گرفته بود. تاکنون هیچ جنبنده ای جرات نکرده بود اینچنین با او سخن بگوید. آن هم در حضور همه ی بزرگان و زعمای قوم. چشمانش را از ادریس(ع) برداشت و به ملکه که در سمت راستش ایستاده بود دوخت. 👑ملکه با خونسردی به شاه نگاه کرد و ابروهایش را بالا داد. شاه منظور همسرش را فهمید. یا باید همچون یک شاه رفتار می کرد، یا برای همیشه با عزت و آبروی خود خداحافظی می کرد. آرام آرام بهت و حیرت شاه جای خود را به خشم داد. 🗯️رو به ادریس(ع) کرد و در حالی که دندان هایش را برهم می فشرد گفت: ⚰️جزای چنین توهینی مرگ است! آن هم به گونه ای که لایق موجودی چون تو باشد. کسی که خدایان قوم را انکار کرده و پادشاه خود را در حضور بزرگان به قتل تهدید می کند. تو باید به فجیع ترین شکل ممکن کشته شوی. اما من فکر بهتری دارم. ای ادریس! بدان امروز فقط به یک دلیل سرت را بر گردنت باقی می گذارم. میخواهم همگان همچون من به دروغگویی تو ایمان آورند و پوشالی بودن وعده های خدایی را که تراشیده ای با چشم سر ببینند. آن روز که همگان به دروغگویی تو شهادت دادند، تو را جوری خواهم کشت تا عبرتی باشد برای تمام ناکسانی که خدایان ما را تحقیر میکنند. 🔱 بگذار همه ببینند خدایان پادشاه قدرتمندترند یا خدای خود ساخته ی ادریس. بگذار همگان ببیند خدایان، ادریس را از دروازه ی شهر آویزان می کنند، یا خدای ادریس تخت پادشاه را واژگون می سازد! سپس بر سر سربازان فریاد کشید: منتظر چه هستید؟! این کذاب را از جلوی چشمم دور کنید تا از نظر خویش برنگشته ام! ⚔️سربازان سریعا دستان ادریس را گرفتند و او را کشان کشان از کاخ بیرون بردند و به روی پله ها انداختند. 📚منابع: برداشت آزاد از: راوندی، قصص الانبياء، ج1 ،ص 240. مجلسي، بحار الانوار،ج11 ص 271. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 حضرت امام علی (ع) میفرمایند: إِذَا أَمطَرَ التَّحَاسُدُ نَبَتَ التَّفَاسُدُ هنگامی که باران حسادت ببارد، فساد و فتنه‌گری خواهد رویید. غررالحکم ح 6801 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 احنف بن قیس نقل می کند: روزی به دربار معاویه رفتم و دیدم طعام‌های مختلفی برای او آوردند که حتی نام برخی را نمی‌دانستم. پرسیدم: این چه طعامی است؟ معاویه جواب داد: مرغابی است ، که شکم آن‌را با مغز گوسفند آمیخته و با روغن پسته سرخ کرده و نِیشکر در آن ریخته‌‏اند. بی اختیار گریه‏‌ام گرفت. معاویه با شگفتی پرسید: علّت گریه‏‌ات چیست؟ گفتم: به یاد علی بن ابیطالب افتادم. روزی در خانه او میهمان بودم. آنگاه سفره‌‏ای مُهر و موم شده آوردند. از علی پرسیدم: در این سفره چیست؟ پاسخ داد: نان جو گفتم: شما اهل سخاوت می‏‌باشید، پس چرا غذای خود را پنهان می‏‌کنید؟ علی فرمود: این کار از روی خساست نیست، بلکه می‏ترسم حسن و حسین‏، نان‌ مرا با روغن زیتون یا روغن حیوانی، نرم و خوش طعم کنند. گفتم: مگر این کار حرام است؟ علی فرمود: نه، بلکه بر حاکم امت اسلام لازم است در طعام خوردن، مانند فقیرترین مردم باشد تا فقر مردم، باعث کافر شدن آنها نگردد و هر وقت که فقر به مردم فشار آورد بگویند: بر ما چه باک، سفره امیرالمؤمنین نیز مانند ماست. معاویه گفت: ای احنف! مردی را یاد کردی که فضیلت او را نمی‌توان انکار کرد. : الفصول العلیه ، صفحه 51 ینابیع الموده ، صفحه 172 اصل الشّیعه و اصُولُها ، صفحه 65 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 روزی حاکم شهر بغداد از بهلول پرسید: آیا دوست داری که همیشه سلامت و تن درست باشی؟ بهلول گفت: خیر زیرا اگر همیشه در آسایش به سر برم، آرزو و خواهش های نفسانی در من قوت می گیرد و در نتیجه، از یاد خدا غافل می مانم. خیر من در این است که در همین حال باشم و از پروردگار می خواهم تا گناهانم را بیامرزد و لطف و مرحتمش را از من دریغ نکند و آنچه را به آن سزاوارم به من عطا کند.» (پیامبر اکرم(ص)می فرمایند: وقتی دیدید خداوند فقر و مرض را بر بنده ای فرود آورد می خواهد او را تصفیه کند.) 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 هشت گروه از همه منفورترند پیامبر اکرم صلی الله علیه واله فرمود: هشت گروه در روز قیامت از همه خلق خدا منفورترند: 1⃣-دروغ گویان؛ 2⃣-مستکبران؛ 3⃣-آنانی که دشمنی برادران خود را در دل دارند؛ امّا در ملاقات با آنها خوشرو و گشاده رویند؛ 4⃣-آنانی که وقتی به سوی خدا و پیغمبر دعوت شوند کُند باشند، وقتی که به سوی شیطان خوانده شوند سرعت گیرند؛ 5⃣-هنگامی که به چیزی از مطامع دنیا مایل گردند، آن را به قسم خوردن جلب کنند و به دست آورند اگر چه حقی نسبت به آن نداشته باشند؛ 6⃣-سخن چینان؛ 7⃣-آنانی که بین دوستان جدائی اندازند؛ 8⃣-کسانی که بر بی گناهان و درماندگان ستم کنند. : کتابخانه پیامبر اعظم، مدینة العلم 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 زنبور هیچ گاه تخریب نمیکند. آنچه را که نیاز دارد جمع آوری میکند، اما به روشی استادانه و با چنان مهارتی که شکل گل کاملا دست نخورده باقی بماند. بگونه‌ای زندگی کن که به هیچ کس آسیب نرسانی. سازنده، ملاحظه گر و هنرمندانه زندگی کن. با حساسیت و ظرافت زندگی کن و هیچ گاه دلبسته نشو. از تجارب زندگی لذت ببر. از تمام گلهای زندگی لذت ببر. اما روان باش و در هیچ جایی توقف نکن تا به خدا برسی... 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 الهی ادای شکر تورا هیچ زبان نیست و دریای فضل تورا هیچ کران نیست و سر حقیقت تو بر هیچکس عیان نیست، هدایت کن بر ما رهی که بهتر از آن نیست. یارب ز ره راست نشانی خواهم باز بادهٔ آب و خاک جانی خواهم از نعمت خود چو بهره مندم کردی در شکر گزاریت زبانی خواهم 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 یه روزایی تو زندگیمون هست، که هیچ اتفاﻕ خاصی نمی افته، ما به این روزا میگیم: تکراری… خسته کننده...! ولی حواسمون نیست که میتونست اتفاقات بدی تو این روزها بیفته طوریکه روزی صد بار دعا کنی کاش همون روزای تکراری باز هم تکرار بشن… خدایا به خاطر همه ی روزای تکراری اما بی مصیبت هزاران بار شکر 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 عربی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پرسید: چه کسی حساب رسی را در روز قیامت بر عهده خواهد داشت؟ حضرت فرمود: خدا. مرد عرب گفت: آیا او خود این کار را بر عهده دارد. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم): بله. آن عرب تبسمی نمود. پیامبر فرمود: چرا خندیدی؟ مرد گفت: کریم و بزرگوار آنگاه که قدرت پیدا کند، در می گذرد و آنگاه که به محاسبه بنشیند مسامحه می کند و آسان می گیرد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: این مرد راست می گوید. آگاه باشید که کریم و بزرگواری بخشنده تر و بزرگوارتر از خدا نیست. او اکرم الاکرمین و بزرگوارترین بزرگواران است. سپس، حضرت فرمود: این اعرابی فقیه شد! ٢٥٥ 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
🌸🍃🌸🍃 عَسیٰ أَنْ تَکْرَهُوا شَیْئاً وَ هُوَ خَیْرٌ لَکُمْ وَ عَسیٰ أَنْ تُحِبُّوا شَیْئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَ اَللّٰهُ یَعْلَمُ وَ أَنْتُمْ لاٰ تَعْلَمُونَ (بقره/216) چه بسا چیزی را دوست ندارید، حال آنکه خیر شما در آن است. و یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شر شما در آن است. و خدا می‌داند، و شما نمی دانید. (بقره/216) خداوند مهربان، صاحبِ لُطف است و با بندگانش با لطف برخورد میکند. مادر با اصرار و نوازش لقمه را در دهان بچه میگذارد، اما بچه دست مادر را پس میزند. اما وقتی بچه لقمه ای از خاک به طرف دهان میبرد، مادر با قهر و غضب با او برخورد میکند. هر دوی اینها لطف است، چه دادنش و چه گرفتنش هر چه آن خسرو کند شیرین بود بقول خواجه شیراز: بیا که هاتف میخانه دوش با من گفت که در مقام رضا باش و از قضا مگریز یاد بگیریم، تشخیص خدا را در سرنوشتمان به تشخیص خودمان ترجیح دهیم، چون علم ما محدود و علم او نامحدود است. یاد بگیریم، در رویدادهای ناخوشایند که در زندگی مان پیدا می‌شود عجولانه قضاوت نکنیم. چه بسیارند حوادثی که ما آن را ناخوش داریم اما بعدا معلوم می‌شود که از الطاف خفیه الهی بوده است. 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈
داستانی بسیار زیبا مردی داشت گوسفندی را از کامیون پایین می آورد تا آن را برای روز عید قربانی کند . گوسفند ازدست مرد جدا شد و فرار کرد.مردشروع کردبه دنبال کردن گوسفند تا اینکه گوسفند وارد خانه یتیمان فقیری شد . عادت مادرشان این بود که هر روز کنار در می ایستاد و منتظر می ماند تا کسی غذا و صدقه ای را برایشان بگذارد و او هم بردارد. همسایه ها هم به آن عادت کرده بودند. هنگامی که گوسفند وارد حیاط شد مادر یتیمان بیرون آمد و نگاه کرد .ناگهان همسای شان ابو محمد را دید که خسته و کوفته کنار در ایستاده . زن گفت ای ابو محمد خداوند صدقه ات را قبول کند .او خیال کرد که مرد گوسفند را به عنوان صدقه برای یتیمان آورده .مرد هم نتوانست چیزی بگوید جز اینکه گفت :خدا قبول می کند . ای خواهرم مرا به خاطر کمکاری و کوتاهی در حق یتیمانت ببخش. بعدا مرد رو به قبله کرد و گفت خدایا ازم قبول کن. روز بعد مرد بیرون رفت تا گوسفند دیگری را بخرد و قربانی کند. کامیونی پر از گوسفند دید که ایستاده . گوسفندی چاق و چنبه تر از گوسفند قبلی انتخاب کرد. فروشنده گفت بگیر و قبول کن و دیگه با هم منازعه نکنیم. مرد گوسفند را برد وسوار ماشین کرد. برگشت تا قیمتش را حساب کند .فروشنده گفت این گوسفند مجانی است و دلیلش هم این است که امسال خداوند بچه گوسفندان زیادی به من ارزانی نمود و نذر کردم که اگر گوسفندان زیادی داشتم به اولین مشتری که به او گوسفند بفروشم هدیه باشد . پس این نصیب توست ... صدقه را بنگر که چه چیزیست! !! صدقه دهید چونکه کفن بدون جیب است . ‌
🌸🍃🌸🍃 ‌ متفاوت کن متفاوت بگیـر جنبه‌های متفاوت هر موقعیتی را بشناس و با آن هماهنگ شو! سخت و آهنین مباش، نرم و جاری باش تا بتوانی هماهنگ شوی! اگر منعطف و هماهنگ باشی در هر موقعیتی مناسب عمل خواهی کرد! هشیاری درونی‌ات موجب هماهنگی تو با هر موقعیتی خواهد شد و عملکرد مناسب را پیدا خواهد کرد! بجای مقاومت بیهوده و عبث، هماهنگ شدن بجا را یاد بگیر! هماهنگ باش و مناسب عمل کن! تو می‌توانی! 💠 @resale_hamrah ┈••✾•🌿🌸🌿•✾••┈