eitaa logo
سواد رسانه و روانشناسی
191 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.6هزار ویدیو
49 فایل
سواد رسانه یکی از نیازهای دنیای مدرن است. با سواد رسانه و شناخت اصول روانشناسی به قدرت تحلیل مسلح شوید. برای ارتباط، پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. مدیر: @Vavgh01 #سواد_رسانه کانال حداقل "یک روز در هفته" به روز رسانی می شود.
مشاهده در ایتا
دانلود
⭕️اهمیت افکار عمومی ✍️بخش اول 💢 تاریخچه افکار عمومی 💢مفهوم افکارعمومی همزمان با ایجاد دولتها و برقراری ارتباطات سیاسی و فرهنگی بین ملل مختلف شکل و حالت سازمان یافته‌تری به خود گرفت. شاید از آنچه که هرودوت از زبان یک ایرانی به نام «اوتانس»با عنوان«فضیلت سیاسی عقیده عامه»در قرن پنجم قبل از میلاد یاد می‌کند بتوان به عنوان قدیمی‌ترین مطلب که در تاریخ مکتوب بشر درباره افکارعمومی نقل شده، نام برد.4 قدمت توجه جدی به مفهوم افکارعمومی به زمان افلاطون و ارسطو برمی‌گردد.مدتها بعد بعضی نویسندگان در نوشته‌های خود به این پدیده اشاره کردند برای مثال «جان سالزبوری» در سال 1159م افکارعمومی را پشتوانه پارلمان و حکومت دانست.5 🔺پیداش صنعت چاپ، نشریات، مطبوعات و رسانه‌های جمعی، افزایش تعداد خوانندگان و بینندگان را به دنبال داشت و از این زمان تلاش برای تسلط بر افکارعمومی سرعت گرفت.پدیده افکارعمومی در طی قرن 18 میلادی به اشکال مختلف مورد توجه و اشاره بسیاری از نویسندگان و صاحب نظران قرار گرفت. پس از قرن 18 متفکران مختلف از افکارعمومی به عنوان پدیده‌ای که دارای ویژگیهای خارق العاده و مرموز است یاد می‌کنند. 🔺با شکل گیری جنگ روانی در فاصله جنگ جهانی اول و دوم به شیوه‌ای متفاوت با گذشته بسیاری از کشورهای درگیر در جنگ نسبت به افکارعمومی داخلی و خارجی توجه خاصی پیدا کردند، چون به اهمیت آن به عنوان یکی از عوامل مهم یاری کننده برای پیروزی بر دشمن پی برده بودند.6با شدت گرفتن جنگ سرد بین آمریکا و شوری سابق و پیدایش کشورهای در حال توسعه و افزایش نقش آنان، پدیده افکارعمومی نیرو و قدرتی فزاینده پیدا کرد و افکارعمومی به عنوان پشتوانه‌ای مهم در تصمیمات سرنوشت‌ساز در بسیاری از کشورها مورد توجه قرار گرفت به گونه‌ای که دولتها دفاع از افکارعمومی و احترام به آن را شعار خود قرار دادند. 💢در این بین قطعا پیداش و گسترش حیرت‌‌آور وسایل ارتباط جمعی و رسانه‌های همگانی، موجب تحول و اقتدار روز افزون افکارعمومی گردیده است تا جائیکه امروزه این وسایل از مهمترین ابزارهایی هستند که دولتها برای ارتباط با مخاطبان،اطلاع رسانی به آنان،کشف و بدست آوردن تمایلات ایشان،تلاش جهت تأثیر گذاری بر افکار مردم و تغییر نگرش و رفتار مخاطبان از آنها استفاده می‌کنند. ادامه دارد ... media_arma https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
سواد رسانه و روانشناسی مدیر: Vavgh01@ برای پیشنهاد، انتقاد و... با شناسه مدیر تماس بگیرید. کانال حداقل "سه روز در هفته" به روز رسانی می شود. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
✴️ نیز همانند معاشرت حقیقی آدابی دارد، درست است که در این فضا که گویا ساحت دوم زندگی ماست رو در رو با افراد در ارتباط نیستیم اما باید بسیاری از آداب حقیقی را در این فضا پا بر جا بدانیم، هر کلمه ای را به کار نبریم و هرنوع صحبت کردن را نشانه شجاعت و صراحت بیان ندانیم. برای خودمان در این فضا شخصیتی بالاتر از فضای حقیقی در نظر بگیریم ✴️یادمان باشد در این فضا هیچگاه احساسات، لحن و رفتار ما آنگونه که مد نظرمان هست منتقل نمی شود، پس مراقب باشیم در ارتباط با دیگر افراد جملات، عکس ها و استیکرهایی را به کار نبریم که سوء تفاهم بوجود آید زیرا افراد متناسب با سن و سواد و اطلاعات و ... برداشت های متفاوتی از عکس العمل ما خواهند داشت. ♨️ارتقای سواد رسانه‌ای باید از خانواده آغاز شود. هدف کانال «سواد رسانه‌ای و خانواده» افزایش این مهارت است. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
و 🔻آخرین تحقیقات صورت گرفته پیرامون معضلات ناشی از و بررسی و جهت یابی اثرات اجتماعی این گونه شبکه ها، حاکی از آن است که کاربران فعال در شبکه اجتماعی (Twitter) دچار مشکلات زناشویی بیشتری نسبت به سایر افراد در جامعه می شوند. 🔻 دانشجوی دکترای دانشکده خبر نگاری دانشگاه میسوری در این تحقیق، 581 کاربر فعال در شبکه اجتماعی توییتر (Twitter) را در سنین متفاوت مورد بررسی قرار داده و سوالات مفهومی در مورد نحوه استفاده از شبکه اجتماعی توییتر، ساعات استفاده، توییت کردن جستجو در لیست توییت دیگران و خواندن پیام‌های شخصی پرسیده است؛ سوالاتی که جمع بندی آنها در گزارش علمی وی نشان دهنده آن بود که مشکلات حاصل از فعالیت در شبکه اجتماعی توییتر به نتایج منفی در شامل خیانت ذهنی و فیزیکی، جدایی و طلاق منجر می شود. 🔻البته او پیش از این، تحقیقات وسیعی را در مورد شبکه اجتماعی انجام داده بود و طی آن به این جمع بندی رسیده بود که تاثیرات منفی شبکه اجتماعی فیس بوک بر روابط زناشویی با عمر کمتر از ۳۶ ماه به شدت مخرب بوده و اثرات اجتماعی (Social Impact) غیر قابل جبرانی را بر روابط زناشویی در پی خواهد داشت. پژوهشگر سواد رسانه https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
ابرقهرمان یا قهرمان؟ 🎯ابرقهرمان‌ها نگهبانان «آرمانشهرند»، دستیابی به آنها و همانند آنها شدن محال است، نسبتی با دموکراسی و مردم ندارند و وقتی فاجعه روی می‌دهند مردم به کناری می‌نشینند، تا جناب ابرقهرمان برسد و شهر را از خطر و بدی نجات دهد. ابرقهرمان‌ها اسطوره‌ هستند اما نه تاریخی، بلکه متعلق به زمان حال و آینده‌، هرچند مانند «ثور» از گذشته آمده باشند. ابرقهرمان‌ها هرچه باشند و هرکه باشند افسانه‌ای و خیالیند. درست همانند «آرمانشهر»ی که قرار است از آن محافظت کنند. کدام آرمانشهر؟ کدام بهشت زمینی؟ اما این خیالی‌ها کارکردهایی هم دارند، از جنس تاریخ، آرمان، «هویت» و از جنس خیال و فکر! و چه چیزی مهمتر است از خیال و فکر؟ 🔹 اما قهرمان‌ها زمینی‌اند و دستیافتنی. هدف دارند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. نه اینکه هیچ‌گاه دلسرد و متزلل نشوند، مثل همه ما خسته می‌شوند، اما جا نمی‌زنند. اینها هم الگو هستند و هم انگیزه می‌دهند. دستیافتنی ولی نه به این معنی که رسیدن به آنها آسان است. قهرمان شدن عشق می‌خواهد، همت، غرور، شجاعت و ایمان به هدف. 🔆اما کسان دیگری هم هستند که آمده‌اند الگو باشند، اما خیال یا شاید هم عقل آنها را در قله‌ای دست‌نایافتنی گذاشته. «علی(علیه السلام)» را می‌گویم و «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)» را که پدران امت هستند. شیر را بچه همی ماند بدو تو به پیغمبر (به علی) چه می‌مانی، بگو علی شدن و پیامبر شدن سخت است، این را خود علی(ع) هم می‌گوید. می‌گوید: نمی‌توانید مثل علی ‌شوید ولی علی را یاری کنید با پرهیزکاری، تلاش، پاکدامنی و استقامت. بله نمی‌شود علی شد، اما می‌شود در مسیر علی شدن گام برداشت. پس قهرمان شدن خوب است، اما نه به سبک قهرمان‌های داستان‌های تخیلی! بیایید قهرمان شویم، آنطور که علی از ما می‌خواهد. MLiteracy https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
⭕️اهمیت افکار عمومی ✍️بخش دوم 💢ضرورت شناخت افکار عمومی 💢با شناخت الگوی حاکم بر افکارعمومی یک جامعه می‌توان رفتارهای مردم آن جامعه را در آینده و در حوادث گوناگون پیش بینی کرد. 12این امر برای حاکمان و سیاسیون از یک طرف و جامعه شناسان و روان شناسان اجتماعی بسیار حائز اهمیت است. افکار عمومی نقش مهمی را در پایداری یا سقوط یک حکومت ایفا می‌کند. ناپلئون بناپارت می‌گوید: «حکومت را می‌توان با زور سرنیزه به دست آورد اما برای حفظ آن به ناچار باید به افکارعمومی تکیه کرد 💢اهمیت افکار عمومی در زمان جنگ نمایان تر است تا جائیکه دولتهای استعماری حتی برای آغاز جنگ علیه یک کشور نیز به دنبال همراه کردن افکارعمومی جهانی با خود هستند امری که در جنگ آمریکا علیه عراق در سال 2001م اتفاق افتاد و آمریکا سعی کرد در شورای امنیت ابتدا قطعنامه هایی علیه عراق به تصویب برساند تا افکارعمومی دنیا را با خود همراه کند هر چند موفق به آن نشد. 🔺بررسیهای تاریخی، سه دوره استعماری را نشان می‌دهد که عبارتند از: استعمار کهن، استعمار نو و استعمار فرانو. در استعمار فرانو به جای جنگ وخونریزی و لشکرکشی نظامی،این افکارعمومی یک ملت است که مورد هجوم قرار می گیرد! یعنی جهان بینی،باورها، بینش ها، رفتارها و نگرشهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی هدف قرار می گیرد تا در نهایت هویت ملتها تغییر کند. 💢سست کردن وحدت ملی،تشدید اختلافات داخلی، بی تفاوت ساختن مردم نسبت به فرهنگ و هویت ملی، خیر خواه جلوه دادن استعمارگران در افکارعمومی و... از مهم ترین محورهای القایی استعمار فرانو است که موفقیت آنها مبتنی بر شناخت افکارعمومی و شناخت شیوه های مؤثر نفوذ در افکار می باشد. 15بنابراین مطالعه افکارعمومی و عوامل و شرایط شکل گیری آن جهت مقابله با جنگهای روانی دشمن ضرورت پیدا می کند. 💢نکته آخر اینکه از جمله ابزارهایی که در دراز مدت تأثیر نامحسوس بر باورهای مردم می گذارد استفاده از سریال برای القای پیامهای مورد نظر است.امروزه تأثیر سریال را حتی از فیلم بالاتر می دانند زیرا اولا یک فیلم دو یا سه ساعت فکر شخص را تحت تأثیر قرا می دهد و طبعا تعداد پیامهایی که از طریق فیلم داده می شود کمتر است اما یک سریال100 قسمتی به مراتب تأثیرگذاری بیشتری دارد زیرا مدت زمان زیادتری افکار مخاطب را در تسلط خود دارد و ثانیا سریال، چون نمایش زندگی روزمره افراد است بنابراین مخاطب، همدلی بیشتری با سریال پیدا می کند و راحت تر الگوهای رفتاری آن را می پذیرد مخصوصا که این پیامها و الگوها به شکل نامحسوس و حرفه ای بیان شود. برطبق نظریة استفاده و خشنودی،مخاطبان به تدریج به علت تداوم نیازهای خبریشان وابستة به رسانه‌ها ی خارجی می‌شوند و دیگر علاوه بر نیازهای خبری که باعث روی آوردن اولیه آنها شده بود برنامه‌ها و سرگرمیهای دیگر آن رسانه‌ها که مبتنی بر فرهنگ غرب است نیز تأثیرات خاص خود را بر آنها می‌گذارد. 💢نمونه این سریالها را در شبکه های ماهواره‌ای «فارسی وان»،«GEM TV»،«PMC FAMILY» می توان دید، که به شکل کاملا حرفه ای، سکس لفظی و ذهنی را جایگزین سکس عملی کرده است! و با شکستن حریمهای جنسی بین اعضای خانواده و فامیل به دنبال فروپاشی اعتماد و بنیان خانواده هاست. نکته اینجاست که روی آوردن به ساخت چنین سریالهایی ناشی از شناخت افکارعمومی و خط قرمزهای مردم کشوری مثل ایران است. 💢زیرا متوجه شدند خانواده های مذهبی ایرانی در برابر فیلمهایی که صحنه های سکسی را نشان می دهد شدیدا مقاومت می-کنند و دیدن آن را برای اعضای خانواده خود مضر و خلاف دستورهای دینی می دانند از اینرو،سریالهایی را ساختند با همان محتوی ولی بدون برانگیختن حساسیتهای دینی! یعنی سعی کردند پوششهای مناسبی را لحاظ کنند تا بتوانند ضمن حساسیت زدایی در مقابل دیدن این سریالها، به تدریج با برداشتن قبح روابط خارج از ازدواج،«حیا»را بین خانواده ها از بین ببرند. ادامه دارد ... media_arma https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
لطفا «درب» را آهسته ببندید! چرا گاهی شبیه کاتبان درباری به جای بیان ساده یک موضوع، سعی می کنیم الفاظ قلمبه استفاده کنیم؟ نویسنده : روبرت صافاریان  خواننده حتماً قبول دارد که امروز همه به آن تخته یا ورق فلزی مستطیل شکلی که خانه‌مان را از کوچه یا راه‌پله‌ ساختمان یا اتاقی را از باقی خانه جدا می‌کند، می‌گویند «در». در زبان فارسی امروز، کسی به بچه‌اش نمی‌گوید «درب را ببند!» یا از خودش نمی‌پرسد «کلید درب خانه را کجا گذاشته‌ام؟»، نه تنها در گفتوگوی روزمره بلکه حتی در داستان‌ها و نوشته‌های روزنامه‌‌ها و وبلاگ‌ها و یادداشت‌های شبکه‌های اجتماعی هم همه می‌گویند و می‌نویسند «در». حالا چطور است که وقتی سرایدار ساختمان یا دکانداری می‌خواهد به رفت‌وآمدکنندگان تذکر دهد که در را باز نگذارند، در اعلامیه‌اش می‌نویسد «لطفاً درب را ببندید»؟ قاعدتاً باید این طوری باشد که او احساس می‌کند «در» زیادی خودمانی است، به قدر کافی رسمی نیست، یک جور معمولی است. «درب» در عوض غیرشخصی‌تر و فاصله‌ نویسنده و مخاطب در آن بیشتر رعایت شده‌است. معلوم نیست کسی که طلب بستن در را می‌کند کیست؛ این خواهش یک شخص آشنا نیست بلکه از یک مرجع مقتدرتر می‌آید. این همان حسی است که وقتی کسی به جای عبارت ساده‌ «سیگار نکشید!» می‌نویسد «از استعمال دخانیات خودداری فرمایید»، به او دست می‌دهد. در این جمله هم رسمیت بیشتری هست؛ در آن از کلمه‌ معمولی «سیگار کشیدن» استفاده نشده است. وجه آمرانه‌ مستقیم «سیگار نکشید!» تبدیل شده است به «خودداری فرمایید». انگار وقتی می‌خواهیم کسی از کاری خودداری کند، به او امر نمی‌کنیم. میل داریم در عین حال که از او انجام فعل معینی را طلب می‌کنیم اما به نظر نیاید که امر می‌کنیم. پس معلوم می‌شود که استفاده از «درب» و «خودداری کردن» خیلی هم بی‌معنی نیست و از تمایلی حکایت می‌کند در حفظ فاصله، حفظ اقتدار غیرشخصی که با استفاده از این واژه‌ها، در زبان نویسنده منعکس شدهاست. این نمونه‌های پیش‌پاافتاده،جزئی هستند از زبان پر از تعارف و تکلفی که گاهی از آن به عنوان زبان منشیانه یاد می‌شود، زبان کاتبان و منشیان قدیم که در کمال تملق با سروران‌شان، این سلطان یا آن شاهزاده، سخن می‌گفتند. در شرایطی که بیشتر مردم بی‌سواد بودند، زبان کتبی با این گونه زبان مترادف شد. قرار نبود همانطور که حرف می‌زنیم، همانطور هم بنویسیم و اگر می‌شد همانطور نوشت دیگر مهارت و دانش زبانی و زبان‌گردانی و تعارف‌های عجیب و غریب منشیان چه می‌شد؟ زبان نوشتاری هرچه از زبان محاوره و روزمره دورتر بود، همان قدر شایسته‌تر بود که دُرَ و گوهر به حساب آید. زبان معمولی مال مردم کوچه و خیابان بود و زبان متکلف و متصنع و پر از تعارف و تملق مال نویسندگان حرفه‌ای دربار و خانه‌های اشراف. حال گویا وقتی نویسنده آن اعلامیه ساده می‌خواهد بنویسد، یک آن خود را در مقام نویسنده‌ای حس می‌کند که به کار بردن زبان معمولی به نظرش دور از شان می‌آید و احساس می‌کند به نوعی باید از زبان معمولی فاصله بگیرد و به جای در می‌نویسد درب. این گونه نوشتن امری فرهنگی هم هست. همانطور که فاصله‌ بین دو نفر که ایستاده‌اند و با هم صحبت می‌کنند، اینکه این دو چقدر مستقیم در چشم هم نگاه می‌کنند یا آدم در برابر پدرش چطور می‌ایستد یا اصلاً یکدیگر را به اسم کوچک خطاب می‌کنیم یا نام خانوادگی و اینکه گذار از اسم کوچک به اسم خانوادگی معنایی دارد و در اندازه معینی از صمیمیت رابطه اتفاق می‌افتد، اموری فرهنگی هستند. این جا هم کلمه‌ای که به کار می‌بریم کوششی است که برای رعایت یک هنجار فرهنگی می‌کنیم. مثل معلمی که باید در کلاس میزانی از جدیت را رعایت کند (از جمله در کلام و زبانی که به کار می‌برد) تا شاگردان به حرفش اعتنا کنند، نویسنده یک اعلان ساده هم با به کارگیری زبانی رسمی‌تر، می‌خواهد هم نزاکت را رعایت کند و امرش به بی‌ادبی تعبیر نشود و هم خواننده را به جدی بودن تقاضا توجه دهد، به این که خواست اش خواست ساده‌ یک فرد نیست بلکه تقاضایی است برای رعایت یک قانون عام. علت اینکه این کلمه اکنون به نظرمان غریب می‌آید (هرچند ممکن است هنوز هم به نظر خیلی‌ها غریب نیاید) این است که هنجارهای فرهنگی معاشرت بین فردی عوض شدهاست. سواد همه‌گیرتر شده و درک ما از زبان هم تغییر کرده است. محاوره‌ای نوشتن، محاوره را عیناً نوشتن، همه‌گیر شده است و دیگر حرفه‌ای هم به عنوان منشی و کاتب وجود ندارد که نگران از اهمیت افتادن مهارت‌های‌شان باشند. پس دیگر نیازی هم نیست به جای در بنویسیم درب و اگر هنوز کسی این کار را می‌کند، به چشم‌مان غریب و خنده‌دار می‌آید. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
ما میانگینی از اطرافیان‎مان هستیم اطرافیان ما فقط دوست و خانواده نیستند و ما حتی برآیندی از نویسنده ، هنر پیشه و فوتبالیست مورد علاقه مان هستیم نویسنده : سحر شاکر  تا حالا شاید این جمله به شکل‌های مختلف به گوش شما خورده‎باشد. مثلا سعدی که می‌گوید: تو اول بگو با کیان زیستی/ من آن‎گه بگویم که تو کیستی/ همنشین تو از تو به باید/ تا تو را عقل و دین بیفزاید. یا جیم ران: شما میانگین پنج نفری هستید که با آن‌ها به شدت در ارتباط هستید. قانون ساده‌ای است. چیزهای ساده را ساده هم می‌شود نادیده گرفت. ولی چه بهتر که دست‌کم آن‌را در ذهن‎مان بزرگ کنیم. بشود یک قانون ارتباط برای خودمان. قاب کنیم و بزنیم گوشه افکارمان. گوشه‌ای که مدام جلوی چشم باشد نه این که نادیده گرفته شود. اگر بخواهیم این قانون را در دنیای امروز که فضای آنلاین بیش از همه ما را درگیر کرده است، دوباره بازگو کنیم، شاید این طور بشود: من و تو میانگینی از اطرافیانیم، اطرافیانی که چه در دنیای آنلاین چه آفلاین وقت بیشتری را با آن‌ها می‌گذرانیم. این روزها برای ساختن یک اپلیکیشن ساده هم روان شناس استخدام می‌کنند! همه می‌خواهند به نوعی، مردم را بیشتر درگیر خودشان و محصول‌شان کنند. به شیوه‌های مختلف وقت‌مان را صرف اطرافیان می‌کنیم یا بهتر بگویم، به شیوه‌های مختلف اطرافیان‌مان را انتخاب می‌کنیم؛ بازیگر محبوبی که تمام فیلم‌هایش را یکی پس از دیگری می‌بینیم، حرکاتش را یاد می‌گیریم، حواس‌مان هست که در کدام فیلم چگونه بازی کرده‎است، دنیای واقعی او چگونه است، از چه کسانی خوشش می‌آید، صفحات اجتماعی‌اش کدام‎اند، فالوئرهایش چه کسانی‌اند، چه جایزه‌هایی برده‎است، تحت تاثیر چه کسانی است، چه کسانی را دنبال می‌کند، تیپ او چگونه است، به چه زبانی حرف می‌زند؛ با او و افکارش وقت می‌گذرانیم حتی اگر در قید حیات نباشد. نویسنده‌ای که کتاب‌هایش را می‌خوانیم، در باره اش گوگل می‌کنیم، فکر می‌کنیم دنبال‌کردن خط فکری او جذاب است، هر چه از او هست می‌خوانیم، وبلاگش را دنبال می‌کنیم، می‌گردیم ببینیم تحت تاثیر چه کسانی بوده‎، اولین کتابش را چگونه نوشته، در برهه‌های زمانی چه تصمیماتی گرفته‌‎، کتاب‌هایش به چه زبان‌هایی ترجمه شده، سخنرانی داشته یا نه، چگونه حرف می‌زند، زبان مادری‌اش چگونه بوده است؟ با او و افکارش وقت می‌گذرانیم حتی اگر در قید حیات نباشد. صفحه‌ اینستاگرام شخصی را که مدام استوری می‌گذارد و گزارش‌کار می‌دهد از زندگی‌اش، از نحوه لباس‌پوشیدنش، افکارش، نظرش درباره سرخ‌کن برقی، چیزهایی که روانه‌ معده‌اش می‌کند، چیزهایی که می‌خواند، پست‌هایی که share می‌کند، دوستانش، نظرات دوستانش درباره او، نظرات خودش، برایش وقت می‌گذاریم، هرچند کم، هرچند در حد یک کلیک ساده یا لایک ما با آن بازیگر، آن خواننده، آن نویسنده، کسانی که فالو می‌کنیم و به‎طور کلی آن کسی که به هر طریقی بخشی از وقت روزمان را پایش می‌گذاریم، ما میانگینی از آن‌هاییم. آن‌هایی که حتی حضور فیزیکی در زندگی روزمره ما ندارند، به مراتب می‌توانند اثرانگشتی قوی‌تر بر شخصیت‌ما، افکارما و کسی که خواهیم‎شد، داشته‎باشند. چه مفید چه غیرمفید، چه درست چه نادرست. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
ترفند پدر صنایع غذایی برای فروش محصول نویسنده : سمیه محمدنیا حنایی روزنامه نگار مالک صنایع غذایی مهرام برای فروش محصولاتش که آن روزگار مثل سس مایونز کمتر در سطح جامعه و فرهنگ ایرانی شناخته شده بودند دست به ابتکار جالبی می زد، ظهیری درباره آن چنین توضیح می دهد:« روزها کارمان این بود که کامیون های پخش محصولات مهرام را به پیچ شمیران می فرستادیم. بلافاصله افراد آموزش دیده ای را نیز به عنوان مشتری به مغازه های پیچ شمیران می فرستادیم و هرکدام انواعی از محصولات مهرام را خریداری می کردند. مغازه دار هم که می دید برای محصولات ما آن همه مشتری پیدا شده، رفته رفته میل بیشتری به خرید از ما پیدا می کرد. به این ترتیب فروش محصولات مهرام در مدت کوتاهی رونق گرفت. » رفته رفته محصولات مهرام جای خودش را در قفسه فروشگاه ها باز کرد و با بیشتر دیده شدن محصول در مغازه ها مردم نیز به یک بار امتحان کردن آن رضایت دادند و محصولات مهرام به یکی از چاشنی های محبوب تبدیل شد. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
تبلیغات برشی و گزینشی، سراب یا واقعیت؟ سمیه محمدنیا حنایی روزنامه نگار زندگی که در تبلیغات رسانه‌ای به نمایش می‌گذارند یک زندگی اسلایسی است. زندگی که فقط قسمت های گزینش شده ای از زندگی را به مخاطبان نشان می دهد اما سعی دارد تمام آن بخش ها را به کل زندگی بازی شده سرایت دهد. در بیشتر مواقع خواست گروه تبلیغ ساز هم به خوبی عملیاتی می شود و مخاطب فکر می کند که تمام زندگی افراد حاضر در تبلیغ به همین خوبی و شادی است و آن ها فقط بخش هایی از این خوشبختی را می بینند. مثلا در یک تبلیغ تشک خوش خواب شما آقایی را می بینید که در کمال آرامش و انگار که روی پر قو خوابیده باشد، دراز کشیده است و به خواب عمیقی فرو می رود. یا در بخشی دیگر از زندگی نمایشی شما می بینید که خانواده ای در یک خانه لاکچری که البته شما فقط آشپزخانه آن را می بینید در حال خوردن صبحانه و لبخند زدن به زندگی هستند. مرد خانواده چنان خوشحال است که انگار خبری از قسط و قرض که هیچ، خبری از سرکاررفتن هم ندارد. خانم خانه نیز در آراسته ترین حالت ممکن لقمه نان و پنیری را آماده می کند و به بچه‌هایی که انگار سازگارترین بچه های دنیا هستند، می‌دهد. در این زندگی اسلایسی به راحتی و خیلی زیرکانه کالاهایی برای فروش تبلیغ می شود. مخاطب با دیدن نمایش سعی می کند تا جایی که می شود خودش و زندگیش را شبیه آدم های حاضر در تبلیغ کند. اولین و در دسترس ترین عامل همسان پنداری دقیقا همان کالایی است که سازندگان تیزر تبلیغاتی سعی در معرفی و فروش آن را دارند. البته سازندگان زیرک برای این که تا می شود احساس نیاز کاذب را در افراد تحریک کنند، عامل خوشبختی بازیگران تیزر را همین کالا اعلام می کنند و برای خریدش تا پایان تبلیغ یعنی زمانی که هنوز تنور احساسات کاذب داغ است، تخفیف های خوبی تعیین می کنند. اعلام کدهای دستوری برای سفارش و خرید آنلاین نیز آخرین تیر ترکش سازندگان تیزر است. این در حالی است که اگر واقعیت زندگی افراد را کامل به نمایش بگذارند ، شاید کمتر کسی هوس خرید خودرو، یا تعویض مبلمان و... به سرش بزند. مثلا فکر کنید خانواده ای را به تصویر بکشند که برای خرید یک خودرو برای مرد خانه در حال برنامه‌ریزی هستند. مرد خانه مجبور است برای آن که از پسِ هزینه های خرید خودرو برآید، دو شیفت و حتی سه شیفت کار کند. تازه این ابتدای کار است اگر تبلیغات منصفانه باشد باید مصایب مالی خانواده بعد از خرید یا تحویل خودرو را نیز به نمایش بگذارد. مثلا حال فردی را نشان دهد که با این همه فشار کاری و استرس روانی بالاخره خودرویی را می خرد اما نیمی از آن مزایایی که تبلیغ می شود ندارد یا این که بخش هایی از خودرو بدون آن که گفته شود با عنوان آپشن حذف شود! یا مثلا برای خرید خودرویی ثبت نام کند اما چیز دیگری تحویل بگیرد و هزار و یک ماجرای واقعی از این دست که در اسلایس های تبلیغاتی ناگفته باقی می مانند. واقعیت این است که افراد پای صفحه های نمایش تلویزیون به راحتی گول می خورند. آن ها پس و پیش خرید کالاها را نمی بینند و در بیشتر مواقع نمی خواهند که ببینند و آن چه در واقعیت اتفاق می افتد نوعی سرخوردگی از اشتباه تجویز نسخه خوشبختی برای زندگی شان است. سرخوردگی که افراد را در خرید بیشتر کالاهای تبلیغات این چنینی حریص تر می کند. https://eitaa.com/resane_ravanshenasi
از بی بی سی یاد نگیریم. https://www.mashreghnews.ir/news/978219/ بی‌بی‌سی عنوان کهن‌ترین سازمان رسانه‌ای را یدک می‌کشد و مدعی صداقت و بیطرفی است؛ اما بررسی تکنیک‌های این بنگاه خبرپراکنی نشان می‌دهد که تا وقتی سیاست لندن اقتضا نکند، به آگاهی‌بخشی متعهد نیست.
ابرقهرمان یا قهرمان؟ 🎯ابرقهرمان‌ها نگهبانان «آرمانشهرند»، دستیابی به آنها و همانند آنها شدن محال است، نسبتی با دموکراسی و مردم ندارند و وقتی فاجعه روی می‌دهند مردم به کناری می‌نشینند، تا جناب ابرقهرمان برسد و شهر را از خطر و بدی نجات دهد. ابرقهرمان‌ها اسطوره‌ هستند اما نه تاریخی، بلکه متعلق به زمان حال و آینده‌، هرچند مانند «ثور» از گذشته آمده باشند. ابرقهرمان‌ها هرچه باشند و هرکه باشند افسانه‌ای و خیالیند. درست همانند «آرمانشهر»ی که قرار است از آن محافظت کنند. کدام آرمانشهر؟ کدام بهشت زمینی؟ اما این خیالی‌ها کارکردهایی هم دارند، از جنس تاریخ، آرمان، «هویت» و از جنس خیال و فکر! و چه چیزی مهمتر است از خیال و فکر؟ 🔹 اما قهرمان‌ها زمینی‌اند و دستیافتنی. هدف دارند و برای رسیدن به آن تلاش می‌کنند. نه اینکه هیچ‌گاه دلسرد و متزلل نشوند، مثل همه ما خسته می‌شوند، اما جا نمی‌زنند. اینها هم الگو هستند و هم انگیزه می‌دهند. دستیافتنی ولی نه به این معنی که رسیدن به آنها آسان است. قهرمان شدن عشق می‌خواهد، همت، غرور، شجاعت و ایمان به هدف. 🔆اما کسان دیگری هم هستند که آمده‌اند الگو باشند، اما خیال یا شاید هم عقل آنها را در قله‌ای دست‌نایافتنی گذاشته. «علی(علیه السلام)» را می‌گویم و «پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)» را که پدران امت هستند. شیر را بچه همی ماند بدو تو به پیغمبر (به علی) چه می‌مانی، بگو علی شدن و پیامبر شدن سخت است، این را خود علی(ع) هم می‌گوید. می‌گوید: نمی‌توانید مثل علی ‌شوید ولی علی را یاری کنید با پرهیزکاری، تلاش، پاکدامنی و استقامت. بله نمی‌شود علی شد، اما می‌شود در مسیر علی شدن گام برداشت. پس قهرمان شدن خوب است، اما نه به سبک قهرمان‌های داستان‌های تخیلی! بیایید قهرمان شویم، آنطور که علی از ما می‌خواهد. MLiteracy https://eitaa.com/resane_ravanshenasi