eitaa logo
مرکز فرهنگی رسانه بیداری🇵🇸
615 دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
292 ویدیو
11 فایل
مرکز تولید،توزیع و ترویج کتاب و محصولات جبهه فرهنگی و انقلاب اسلامی در استان خوزستان 🚩پادادشهر خ۱۷غربی پ۱۳۶ حسینیه هنر ارتباط با ادمین: @Elnaz_Hbi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰🖋حاشیه نگاری اسفند 94 رفتم الحاضر. کسی نمی‌دانست من برادر حسین بادپا هستم🌷🩸. با اسم مستعار کارم خیلی راحت‌تر بود. مشغول کار شدم. بیمارستان فراز و نشیب زیاد داشت🏨. بعضی روزها آرام بود و روزهایی دیگر به قدری مجروح می‌آمد که نمی‌دانستم باید چطور کمکشان کنم🩺💉. مثل مجروحی که لب و زبانش شکافته شده بود. باید زبانش را می‌گرفتم و بخیه می‌زدم. بین تمام زخم‌ها و ترکش‌هایی که داشت،باید ناله می‌کرد و از درد به خودش می‌پیچید ولی تا می‌شد قربان صدقه‌اش رفتم، او هم هر چه توانست دندان روی جگر گذاشت. فروردین رسید و اولین سالگرد برادرم بود▪️. هنوز کسی نمی‌دانست برادرم کیست و من چطور اینجا آمده‌ام. حاج قاسم قرار بود اولین سالگرد برادرم را در بیت‌الزهرا بگیرد. باید زودتر از تمام شدن ماموریتم برمی‌گشتم ایران. شهید حمید قناد خیلی کمکم کرد. وقتی گفتم باید برگردم، با هر کجا نیاز بود تماس گرفت و هماهنگ کرد☎️📱. یک هفته تهران بودم و بعد راهی کرمان شدم✈️. تمام مسیر به برادرم حسین و رازی که بین خودش و حاج احمد کاظمی و حاج قاسم بود فکر می‌کردم. به بیت الزهرا رسیدم. خانواده‌ام را دیدم و احوال پرسی کردم. ولی تمام مدت خودم را از چشم حاج قاسم دور کردم. اگر حاج قاسم می‌فهمید بعد از حسین من به منطقه رفتم حتما جلوی اعزامم را می‌گرفت✋️. آخرش هم فهمید و یکبار در فرودگاه جلویم را گرفتند: - حاج قاسم گفته جلوتو بگیریم🛑 ولی هر طور بود به منطقه برگشتم✈️. شاید قسمت بود سقوط خانطومان را ببینم. آن روزی که بیش از 100‪ مجروح را یک ظهر تا غروب فرستادم بیمارستان الحاضر. راوی: محمدمهدی بادپا 🆔 @resanebidari_ir 🆔 @ammarkhz