🧠 اندیشکده روایت
#رصد_راهبردی | نصاب جدید کاخ سفید در پرونده ایران
در امتداد جنگ ۱۲روزه و تحولات پس از آن، بازخوانی رفتار آمریکا نشان میدهد که واشنگتن وارد مرحلهی تازهای از #مهندسی_فشار شده است؛ مرحلهای که هدف نهایی آن، وادارسازی تهران به الحاق به قطار عادیسازی منطقهای است ، همان مأموریتی که ترامپ در دورهی اولش آغاز کرد و اکنون در قالبی سختتر ادامه میدهد.
📍 ۱. حوزه سیاسی:
ترامپ مجدداً در پی منزویسازی دیپلماتیک ایران است. او از سازوکارهای ابتکاری در روابط خارجی برای مهار تهران استفاده میکند تا هزینه رابطه با ایران را برای بازیگران ثالث افزایش دهد.
بازتعریف خطوط گفتوگو و همپوشانی لابیهای عبری–آمریکایی در منطقه نیز بخشی از همین راهبرد است.
📍 ۲. حوزه اقتصادی:
آمریکا با صبر تحریمی پیش میرود. نه بهدنبال فروپاشی فوری، بلکه با نگاه استهلاک و انتظار اثر تدریجی تحریم بر شاخصهای حیاتی است:
تبادل کالا، ورود ارز، صادرات نفت، پرداخت حقوق، و تأمین کالای اساسی.
هدف، رساندن وضعیت به مرز «تسلیم اقتصادی» است؛ نقطهای که ایران ناچار به پذیرش شروط عادیسازی شود.
مدیریت هدفمند دولت بر همین شاخصها، خط دفاع اقتصادی در برابر این طراحی است.
📍 ۳. حوزه نظامی:
بالاترین سطح تهدید در دریاست. طبق اطلاعات میدانی، واشنگتن با برخی کشورها در حال هماهنگی برای آغاز توقیف یا بازرسی از کشتیهای ایرانی است.
در این زمینه، آشکارسازی مسیر نفتکشها به شرق (ویژه چین) نه ضعف بلکه نمایش بازدارندگی آشکار است.
اصل معادله همچنان پابرجاست:
اگر نفت ایران صادر نشود، هیچکس در منطقه با آرامش نفت صادر نخواهد کرد.
در صورت اقدام خصمانه، پاسخ ایران نه بازدارندگی تدافعی بلکه ضربه هدفمند در گستره جهانی خواهد بود.
📍 ۴. حوزه امنیتی:
تمرکز #موساد بر فرماندهان #سپاه_قدس در هفتههای اخیر افزایش یافته است.
این روند نشانهی انتقال سطح تهدید از بعد عملیاتی به بعد شخصیتی و ساختاری است؛ یعنی حمله به مغز میدانی راهبرد ایران.
به موازات آن، جنگ روانی و روایتهای انهدامی نیز برای فرسایش محاسبات نخبگان ایرانی در حال تزریق است.
📍 ۵. چشمانداز جنگ احتمالی:
👈 دو مسیر در برابر منطقه قرار دارد:
۱. یا بازسازی نظامی، هستهای و امنیتی ایران به آستانهای میرسد که دشمن دست به اقدام پیشدستانه بزند
۲. یا دو طرف در حال ترمیم و آمادهسازی برای نبرد #وجودی_آینده هستند ؛ جنگی نه برای خاک، بلکه برای معنا و بقا.
📌 برد نهایی:
کاخ سفید با تعریف نصاب جدید، عملاً پرونده ایران را از «بازدارندگی» به «وادارسازی» منتقل کرده است.
اما تجربه میدانی خلیج فارس و جنگ ۱۲روزه گواه است که نظم عبری–آمریکایی از فشار به نتیجه نرسیده، بلکه در آستانه بازسازی شکستهای خود در میدان معناست.
به تعبیر دقیق:
تهران دیگر موضوع فشار نیست؛ کانون تنظیم موازنه آینده است.
💡اندیشکده روایت :
https://eitaa.com/joinchat/705955158C45f0710efe
📍 #تحلیل_راهبردی | حذف مغزهای غزه؛ مهندسی خاموش حافظه جمعی
ترور ۱۹۳ دانشمند و پژوهشگر و بیش از ۸۰۰ استاد و کارمند آموزشی، صرفاً حملهای انسانی نیست؛ ضربه به زیرساخت دانایی است.
رژیم صهیونیستی اینبار نه موشک، بلکه «پراکندگی ادراکی» را سلاح کرده است تا غزه را از حافظه خود تهی کند.
🔹 هدف راهبردی:
قطع تداوم دانش، یعنی شکستن زنجیرهی «حقیقت → آگاهی → نسل». این همان مهندسی خاموش حافظه جمعی است؛ حذف نخبگان، یعنی خاموشکردن چراغِ بازسازی معنا در جامعه محاصرهشده.
🔹 پیامد ژرفتر:
وقتی معلم و پژوهشگر هدف نظامی میشوند، جنگ از سطح زمین به سطح ادراک و آینده منتقل شده است؛ جایی که دشمن بر انسان اندیشنده میتازد، نه بر تانک.
🔹 برد معنایی:
غزه از مرحله مقاومت فیزیکی عبور کرده و به مرحلهی جهاد دانایی رسیده است. دشمن نیز این را فهمیده است؛ و بههمین دلیل، به جای سرباز، ذهنها را هدف گرفته است.
⚡️ جمعبندی:
اسرائیل دانشگاه را بمباران میکند، چون از کلاس درس بیش از موشک میترسد.
و این یعنی نبرد اصلی، نبرد بر سر معنا و حافظه است.
💡اندیشکده روایت :
https://eitaa.com/joinchat/705955158C45f0710efe
🧠 اندیشکده روایت
#رصد_راهبردی | «ویساکاپاتنام»؛ جابهجایی مرکز ثقل هوش مصنوعی جهانی
سرمایهگذاری ۱۵ میلیارد دلاری گوگل در هند، صرفاً توسعه جغرافیای صنعتی نیست؛ این تصمیم آغاز جابهجایی تدریجی مرکز ثقل هوش مصنوعی از غرب به جنوب جهانی است. راهاندازی بزرگترین مرکز گوگل در شهر بندری ویساکاپاتنام، بیانگر شکلگیری نظم دیجیتال چندقطبی است؛ نظمی که آمریکا هنوز میخواهد در رأس آن بماند، اما از مسیر قدرتهای همپیمان و شبهمستقل.
📍 برد سیاسی و راهبردی:
دهلینو با پذیرش این طرح، در حال تثبیت موقعیت خود بهعنوان واسط جهانی فناوری و سیاست است؛ نه صرفاً مصرفکننده تکنولوژی، بلکه دارندهی زیرساخت قدرت داده.
برای واشنگتن، این انتقال هوشمندانه است: واگذاری بخشی از زیرساخت به هند، بدون از دست دادن کنترل راهبردی بر الگوریتمها و استانداردهای داده.
📍 برد اقتصادی و فناورانه:
مرکز ویساکاپاتنام بناست به «ستون فقرات دیجیتال» هند بدل شود؛ یعنی شبکهای که داده، انرژی و اتصال را در مقیاس ملی و جهانی یکپارچه میکند.
واحدهای گیگاواتی این مرکز نشان از ادغام انرژی و هوش مصنوعی دارد؛ تأسیساتی که بهجای CPU، از برق بهعنوان ابزار سلطه استفاده میکنند.
📍 برد معنایی:
هند از «بازار فناوری» به «مبدع معنا» ارتقا یافته است.
گوگل بهجای صدور فناوری، در واقع شراکت در حاکمیت داده را آغاز کرده؛ تغییری که معنایش «اشغال نرم میدان شناخت» است.
⚡️ گزاره نهایی:
ویساکاپاتنام در نقشه جهان، دیگر فقط بندر نیست؛ دروازه ورود جنوب جهان به عصر حکمرانی هوش مصنوعی است.
و نبرد آینده نه بر سر ماشینهای هوشمند، بلکه بر سر جهت جریان معنا و قدرت داده خواهد بود.
💡اندیشکده روایت :
https://eitaa.com/joinchat/705955158C45f0710efe
📍 #رصد_راهبردی | بازگشت «سیا» به آمریکای لاتین؛ عملیات ونزوئلا و منطق بازدارندگی معکوس
افشاگری نیویورکتایمز درباره مجوز محرمانه ترامپ برای اجرای «ماموریتهای کشنده» در ونزوئلا، تنها یک خبر امنیتی نیست. این رخداد در واقع بازگشت رسمی دکترین جنگهای مخفی آمریکا به نیمکرهی غربی است؛ همان مدلی که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی آمریکای لاتین را زیر چتر کودتا و ترور سازمانیافته قرار داد.
🔹 ۱. سطح راهبردی (Strategic):
مجوز قتل یا برکناری رهبران بیگانه بهوسیله سیا، یعنی بازگشت به منطق «مهار از طریق بیثباتی». این نشانه شکست دکترین تحریم و انزوای دیپلماتیک است و بیانگر آن است که واشنگتن دیگر امیدی به تغییر رژیم از مسیر اجتماعی ندارد؛ بلکه به میدان امنیت سخت بازگشته است.
🔹 ۲. سطح سیاسی (Political):
ترامپ و متحدانی چون مارکو روبیو، این اقدام را تلاشی برای بازسازی سرمایه سیاسی در میان لابیهای ضدمادورو در فلوریدا میدانند. این بخشی از بازی انتخاباتی ترامپ در سپهر آمریکای لاتین است، جایی که فشار بر ونزوئلا ابزار تحریک رأیدهندگان فرهنگی-ضدچپ محسوب میشود.
🔹 ۳. سطح روایی (Narrative):
در روایت رسمی، مادورو «دیکتاتور و قاچاقچی مواد» معرفی میشود؛ اما در واقعیت، برچسب مواد مخدر همان نقش «سلاح کشتار جمعی» را در عراق بازی میکند ، توجیهگر افکار عمومی برای عملیات پنهان.
بهاینترتیب، قاب معنایی جنگ نرم آمریکا از «آزادیبخشی» به «پاکسازی اخلاقی قاره» تغییر کرده است.
⚡️ جمعبندی:
مجوز جدید سیا در ونزوئلا نه صرفاً یک پرونده اطلاعاتی، که آغاز فاز تازهای از بازدارندگی معکوس آمریکا است؛ تلاشی برای بازسازی هژمونی از دسترفته از راه ترور و عملیات خاکستری.
و هر جا که سیا بازگردد، دیر یا زود، جهان دوباره شاهد کودتای معنا، پیش از کودتای سیاسی خواهد بود.
💡اندیشکده روایت :
https://eitaa.com/joinchat/705955158C45f0710efe
📍 #رصد_راهبردی | شبح نظم آمریکایی در قالب «صلح اروپایی»
تحلیل یادداشت شورای اروپایی روابط خارجی (ECFR) درباره «طرح صلح ترامپ برای غزۀ پساجنگ»، نشان میدهد که اروپا عملاً در حال تثبیت همان الگوی امنیتی آمریکامحور است، اما با ظاهری چندجانبه و انساندوستانه. سه مؤلفهی پیشنهادی آن ؛ خروج تدریجی IDF، خلع سلاح حماس، و استقرار ISF ؛ نه سازوکار صلح، بلکه نقشهی ناتوی نرم برای کنترل میدان غزه است.
🔹 سطح راهبردی (Strategic):
طرح ECFR بازتاب تلاش اروپا برای بازگشت به بازی امنیت خاورمیانه بدون چالش مستقیم با واشنگتن است. این رویکرد، در ظاهر «میانجیگری» اما در باطن، اجرای فاز تکمیلی طرح ترامپ با پوشش دیپلماتیک اروپایی است. در این چارچوب، ISF نقش همان نیروی نیابتی کنترلشده را دارد که امنیت را بهجای بازسازی، «انجماد» میبخشد.
🔹 سطح سیاسی (Political):
ارجاع مکرر به «خلع سلاح حماس» و «فشار بر طرفین» به وضوح، توازن کاذب اخلاقی میسازد؛ گویی میان اشغالگر و مدافع، تقارن مسئولیت وجود دارد. این ترفند گفتمانی، ابهام هدفمند اروپا در تعریف متجاوز و مقاوم است تا بتواند در نقش شریک واشنگتن باقی بماند و همزمان از ابزار مشروعیت بینالمللی بهره ببرد.
🔹 سطح روایی (Narrative):
در عرصهی معنا، پرونده غزه به «مسئله امنیت» فروکاسته میشود تا روایت مقاومت از حافظه عمومی زدوده گردد. واژهی کلیدی گزارش – Stabilization Force – رمزی است برای عادیسازی کنترل، نه بازگرداندن زندگی.
⚡️ گزارهی نهایی:
اروپا در ظاهر، از میانجیگری صلح سخن میگوید، اما در واقع در حال ترجمهی ارادهی امنیتی واشنگتن به زبان دیپلماتیک بروکسل است.
غزه، در مدل ECFR، نه میدان بازسازی که صحنهی تمرین «بازدارندگی درونمرزی» برای نظم جهانی نوین آمریکایی است.
💡اندیشکده روایت :
https://eitaa.com/joinchat/705955158C45f0710efe
اندیشکده روایت
📌جزوه جامع و کاربردی جنگ روایتها 📍فهرست مطالب 1.تعریف جنگ روایتها 2.اهمیت جنگ روایتها 3.ابزارهای
جزوه کاربردی روایت.pdf
حجم:
283.6K
📌مهارتهای روایتگری و تولید محتوای مؤثر
مقدمه: روایت، صرفاً بیان یک داستان نیست؛ بلکه ابزاری قدرتمند برای شکلدهی به افکار، احساسات و باورهاست. در عصر اطلاعات و هجمههای فرهنگی، توانایی روایتگری مؤثر، نه تنها یک مهارت، بلکه یک ضرورت محسوب میشود. برای معلمان و فعالان تربیتی ، این مهارت حیاتیتر است؛ زیرا آنها در خط مقدم تربیت و آگاهیبخشی نسل آینده قرار دارند.
روایت، انتقالدهنده پیام و فرهنگ است.
📍سرفصلهای جزوه :
۱. چرا روایت مهم است؟
۲. عناصر روایت مؤثر
۳. اصول تولید محتوا
۴. تمرینهای کلاسی و فردی
۵. نکتههای کلیدی برای معلمها
۶. منابع الهام
۷. پیام آخر
💡اندیشکده روایت :
https://eitaa.com/joinchat/705955158C45f0710efe
اندیشکده روایت
📍 #رصد_راهبردی | شبح نظم آمریکایی در قالب «صلح اروپایی» تحلیل یادداشت شورای اروپایی روابط خارجی (EC
📍 #رصد_راهبردی | از «شمشیرهای آهنین» تا «جنگِ احیا»؛ روایت جدید صهیونیسم از شکست
تغییر نام رسمی عملیات از Iron Swords به War of Revival، از سوی اسرائیل ، در ظاهر یک اصلاح اداری است، اما در سطح معنا، نشانهی شکست روایی اسرائیل در مهار احساس فروپاشی ملی است. واژهی «احیا» در فرهنگ عبری (תחיית העם) معمولاً با مفاهیمی چون رستاخیز و باززایی پیوند دارد؛ لذا این جابهجایی زبانی، تلاشی است برای بازسازی «روایت موجودیت»، نه پیروزی میدانی.
🔹 ۱. سطح راهبردی (Strategic):
عبارت War of Revival بازتاب تغییر هدف از نابودی حماس به بازسازی انسجام داخلی رژیم است. پس از دوازده ماه فرسایش در غزه و بحران چندجبههای، تلآویو فهمیده که دیگر نمیتواند از پیروزی سخن بگوید؛ پس به سراغ «احیا» رفته تا شکست را در قالب بازسازی معنا بازتعریف کند.
🔹 ۲. سطح سیاسی (Political):
این بازتعریف از سوی نهادهای تبلیغاتی و امنیتی طراحی شده تا افکار عمومی را از مطالبه پاسخگویی به سمت مأموریت «ملیگرایی مذهبی» منحرف کند. به بیان دیگر، واژهگزینی جایگزین بسیج اجتماعی شده است ، نوعی «واکسیناسیون زبانی» در برابر بحران مشروعیت.
🔹 ۳. سطح روانی-روایی (Narrative):
در روایتهای عبری منتشرشده، «جنگ احیا» به عنوان «نبرد بقای قوم» توصیف میشود. این تغییرِ قاب، پروژهای برای تبدیل اضطراب شکست به احساس رسالت تاریخی است. اسرائیل با این حربه، میکوشد تا جنگ فرسایشی را در قالب معنوی «دوره احیا» بازگو کند و از شکست عملی، سرمایه نمادین بسازد.
⚡️ گزاره نهایی:
نام جدید، نشانهی پیروزی نیست؛ نشانهی درمان است.
اسرائیل، با دفن «شمشیرهای آهنین»، میکوشد تا مرگ سیاسی خود را پشت پردهی «احیای قومی» پنهان کند و این، یعنی آغاز مرحله جنگ روایت بر پیکر خود رژیم.
📍 رصد راهبردی | از «جنگ میدانی» تا «دکترین بقا»: روایت اسرائیل از توفیق ابو نعیم
در هفتههای اخیر، محافل امنیتی و پژوهشی اسرائیل از توفیق ابو نعیم نام بردهاند؛ همان فرماندهای که حالا در تحلیلهایشان بهعنوان «گزینه محتمل جانشینی سنوار» شناخته میشود.
اما اگر از لایهی ظاهری این روایت بگذریم، خودِ این گمانهزنی، نشانهای از بههمریختگی شناختی تلآویو است؛ چون اسرائیل، در واقع، با این تحلیلها بیش از آنکه حماس را بشناسد، در جستوجوی فهم «رهبری مقاومت» است ؛ مفهومی که هنوز نتوانسته آن را ترجمه کند.
🔹 سطح داده
ابو نعیم، متولد اردوگاه البریج، ۶۳ ساله و دکتر شریعت است. از بنیانگذاران دستگاه امنیت داخلی «مجد» در دهه ۹۰ میلادی.
۲۲ سال زندان در اسرائیل، رابطه نزدیک با احمد یاسین و سنوار، و تسلط بر زبان عبری دارد. در سال ۲۰۱۷ از ترور جان بهدر برد.
از اکتبر ۲۰۲۳ تا امروز، کمپیداست؛ همین غیبت، نشانهای از انتقال آرام قدرت درون ساختار حماس است ؛ فرایندی که همزمان با شکلگیری ساختار امنیتی تازه در غزه پیش میرود.
🔹 سطح تحلیل
سه لایهی پنهان در تحلیلهای اسرائیلی به چشم میخورد:
1- تحلیل برای نفوذ – بررسی مسیر رشد ابو نعیم از دستگاه امنیتی تا رهبری بالقوه، در ظاهر پژوهش است، در باطن تلاشی است برای یافتن «شکاف تصمیم» در مقاومت. این همان فاز نقشهبرداری شناختی است که تلآویو پیشتر دربارهی سنوار هم آزموده بود.
2- مهندسی روایت جانشینی – اسرائیل با روایت “سنوارِ سیاسیتر”، میکوشد ترس داخلی را زنده نگه دارد. چون اگر تهدید حتی پس از رهبر فعلی هم ادامه یابد، جنگ فرسایشی مشروع میماند.
3- جنگ روانی در بستر منطقهای – تمرکز بر چهرهای برخاسته از اردوگاهها، با پیشینهی اطلاعاتی و شرعی، حامل پیامی عمیقتر است: حریف دیگر فقط یک گروه نیست، بلکه نسلی نهادمند از مقاومت است که از خاک غزه برخاسته است.
🔹 سطح معنا
وقتی رسانههای اسرائیلی ابو نعیم را بهعنوان جانشین سنوار برجسته میکنند، در واقع شکست خودشان را اعتراف میکنند.
اگر پس از حذف یک رهبر، کسی با ساختار مشابه، مشروعیت میدانی و شبکه ارتباطی منسجمتر پدیدار شود، معنایش روشن است: چرخهی رهبری مقاومت، خود را بازتولید میکند.
در نتیجه، اسرائیل نه از «رهبری» حرف میزند، بلکه از وحشت تداوم آن.
⚡️ گزاره راهبردی
گزارشهای اسرائیلی درباره ابو نعیم، کشف نیست؛ آینهی هراساند.
پس از یکسال جنگ، اسرائیل هنوز نه چهرهی حقیقی مقاومت را میشناسد، نه منطق انتقال قدرت در آن را.
و این دقیقاً همانجاست که میبازد: در مهندسی ادراک، جایی که شکست شناختی با هر موشک کمتر از پیروزی نظامی نیست.
🔹 دستورالعمل رسانهای
آتشبس غزه: نقض تعهدات صهیونیستی و هوشمندی مقاومت
بسماللهالرحمنالرحیم
۱. ارزیابی وضعیت
اجلاس شرمالشیخ با هدایت دونالد ترامپ، در ظاهر با هدف پایاندادن به بحران غزه برگزار شد؛ اما در عمل، به ابزاری برای نجات رژیم صهیونیستی از بنبستهای سیاسی و نظامی تبدیل گردید.
عدم حضور جمهوری اسلامی ایران، نشانهی روشنی از بیاعتباری این نشست و رسوایی سیاستهای فریبکارانهی آمریکا بود.
با گذشت چند روز از امضای توافق آتشبس، اجرای مرحلهی نخست آن ـ یعنی آزادی بخشی از اسرا ـ بهصورت ناقص انجام شده و رژیم صهیونیستی با بهانههای واهی، بارها توافق را نقض کرده است. این رفتارها بیانگر عدم پایبندی این رژیم به تعهدات بینالمللی و تلاش برای تضعیف توافق است.
۲. جهتگیریهای رسانهای پیشنهادی
۲.۱. برجستهسازی هوشمندی مقاومت
عملکرد هوشمندانهی حماس و گروههای مقاومت در مدیریت تدریجی توافق آتشبس باید مورد تأکید قرار گیرد. رسانهها لازم است نشان دهند که این رفتار سنجیده، با هدف حفظ منافع ملی فلسطین و جلوگیری از فریب سیاسی طرف مقابل صورت گرفته است.
۲.۲. افشای نقضهای مکرر رژیم صهیونیستی
ثبت و انتشار دقیق موارد نقض آتشبس توسط رژیم صهیونیستی، همراه با شواهد میدانی و گزارشهای بینالمللی، برای آگاهسازی افکار عمومی جهانی ضروری است.
۲.۳. تحلیل نقش کشورهای منطقه
رسانهها باید تفاوت دیدگاه کشورهای عربی و ترکیه را در اجرای توافق بررسی کنند:
ائتلاف عربستان و امارات بهدلیل مواضع ضد اخوانالمسلمین، در برابر محور قطر و ترکیه قرار دارد که نگاهی مثبتتر به مقاومت دارند. این شکاف منطقهای در فهم سیاست خاورمیانه اهمیت زیادی دارد.
۲.۴. بررسی سناریوهای اداره غزه
گزارشها باید به تحلیل مدلهای مختلف برای ادارهی غزه بپردازد؛ از طرحهای آمریکایی و صهیونیستی گرفته تا تأکید حماس بر ادارهی فلسطینی غزه. اصل کلیدی آن است که هیچ الگوی خارجی بدون ارادهی مردم فلسطین مشروعیت ندارد.
۲.۵. تبیین پیچیدگیهای خلع سلاح مقاومت
موضوع خلع سلاح مقاومت نباید بهصورت شعاری طرح شود. رسانهها باید توضیح دهند که خلع سلاح بدون لحاظ شروط و دیدگاههای حماس، نهتنها غیرممکن بلکه بیمنطق است. امنیت حقیقی تنها در سایهی بازدارندگی مقاومت بهدست میآید.
۲.۶. تثبیت نقش حماس در آیندهی غزه
رسانهها باید نشان دهند که حماس برخلاف تبلیغات دشمن، بخشی از ارادهی ملی فلسطین است و حضور آن در آیندهی غزه ضامن استقلال و مقاومت مردم محسوب میشود.
۲.۷. مقابله با روایتهای تحریفشدهی آمریکایی-صهیونیستی
ضروری است روایتهای رسانهای غرب و رژیم صهیونیستی که برای تخریب چهرهی مقاومت طراحی شدهاند، شناسایی و افشا شوند. روایت جایگزین باید بر پایهی حقیقت میدانی، مشروعیت مقاومت و آگاهی عمومی شکل گیرد.
۳. جمعبندی
اجلاس شرمالشیخ، ناتوانی سیاستهای واشنگتن و تلآویو را آشکار ساخت. در مقابل، مقاومت فلسطین با هوشمندی و درایت، توانست توازن سیاسی و اخلاقی نبرد را در عرصهی بینالمللی تغییر دهد.
بنابراین، رسانهها باید با حرکت در خط جهاد تبیین، جبههی آگاهی و حقیقتگویی را فعال نگهدارند و اجازه ندهند تحریف واقعیتها، جایگزین حقیقت مقاومت شود.