eitaa logo
خانه روایت زن انقلاب اسلامی
311 دنبال‌کننده
265 عکس
81 ویدیو
0 فایل
🌻ارتباط با ما @Admin_revayate_zan
مشاهده در ایتا
دانلود
📣 خبر خبر 🤩 پویش این دست های بوسیدنی تا حالا به دست.های یه مادر فکر کردید؟ 🤔 اونم یه مادر شهید 🌷 چه روزهایی رو دیده، از تولد فرزندش، تاتی تاتی بردنش 🥰 .......تا لحظه‌ی زیبای فدایی شدن فرزندش🥺 که گاهی غرق در خون 🥀 و گاهی یک مشت استخوان خرد‌شده و باری در انتظار نشانه‌ای کوچک 😭 💟 قراره بوسه باران کنیم این دست‌های تاریخ نوشته را.... ✅ هر ماه دست‌بوسی از یک مادر شهید 💌 منتظر عکس و فیلم شما هستیم @R_zananmojahed eitaa.com/Revayat_zananmojahed
❤️هم نفس ❣هربار که زندگی بهم فشار می آورد ابراهیم را که می دیدم فقط گریه می کردم نه گله ای نه شکایتی فقط گریه... گاهی حتی نیم ساعت، تا برگردد و بگوید چی شده ژیلا ؟! ❣من بگویم هیچی فقط دلم تنگ شده! یا بگوید ناراحتی من میروم جبهه ؟و من بگویم نه. به گریه هایم نگاه نکن ناراحت هم نشو اگر دلتنگی می کنم فقط بخاطر این است که ❤️رزمنده ای ❤️غیر از این اگر بود اصلاً دلم برایت تنگ نمیشد. 🔰خاطرات همسران شهدا 📚کتاب به مجنون گفتم زنده بمان ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
17.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⚜اَلسَلامُ عَلَیْکَ یٰا عَلیِّ ابْنِ موسَی الرِّضٰا (ع) 🔰زیارت امام رضا علیه السلام به نیابت از همه ی همراهان گرامی در شبکه نذر فرهنگی کوثر . ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
یالطیف 🦋 با پروانگان 🌷 جانباز امدادگر ایران ترابی 🌷 سوسنگرد در محاصره بود و به‌شدت بمباران میشد، همه مردم از شهر به روستاهای اطراف پناه برده بودند و در بیمارستان تنها یک نیروی زن در کادر پزشکی حضور داشت و آن هم خانم ترابی بود. 🌷 شهید چمران درباره ایشان فرمودند: «ما در جنگ ثابت کردیم که سمیه‌ها داریم و فردای قیامت روسفیدیم.» 🌷 قرار بود اگر بعد از جنگ زنده بماند از حضور خانم ترابی در این روزهای بیمارستان سوسنگرد مقاله‌ای بنویسد. ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
🔰وقتی وضعیت بیمارستان را برای خانواده ام تعریف کردم مادرم گریه کرد،خواهران و برادرانم ناراحت شدند و برادرم گفت :درسته بروی همچین جایی؟!!! که این طوری باشد؟!!! به ایشان میگفتم : آنجا صفای دیگری دارد یک چیز دیگر است وقتی خودتان بروید متوجه میشوید چه می گویم برادرم بلافاصله جواب داد: ما مثل تو دیوانه نیستیم که همچین جاهایی برویم!!! 🔰به بیمارستان که رفتم پرسنلی که شیفت جدید شان بود به دیدنم آمدند وضعیت منطقه را پرسیدند ،برایشان تعریف کردم،بعضی ها که با نظر من موافق بودن متاثر می‌شدند و گریه می‌کردند و بعضی هم مخالف بودند و می‌گفتند درست نیست دختر برود آنجا این کار مردهاست!!! 🔰بعضی هایشان شک می کردند شاید فکر میکردن منافق باشم می‌گفتند این چیزها به چه دردی میخورد؟!!! خاطرات ایران امدادگر ایران ترابی ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
🌷مادر باشی ،بعد بشی مادر یک ملت 📜پیام تسلیت و تشکر مادر شهید محبی به نیابت از تمام مادران ملت ایران به ابرقدرت ها: 🖤تسلیت برای آنهاست که خوب می‌دانند هیچ زمانی نیست که بتوانند با دور کردن فرزندی، به ظاهر از آغوش مادر، شادی به دل راه دهند چون هر 🌸مادر ایرانی 🌸 میلیون‌ها فرزند دارد و با از دست دادن یک شهید است که هزاران قهرمان پرورش می‌یابد . 💚تشکر از لحاظ اینکه باید بگویم صدّام خیلی کوچکتر از آن است که اسمش از دهان همچون منی بیرون بیاید . ⛔️ای اربابان صدّام،ای ابرقدرت ها 🔸من از همه شما که دست به دست هم باعث شدید ما ملت ایران از خواب غفلت بیدار شویم و این چنین قهرمان پروری کنیم متشکرم . فهیمه شهید سعید محبی ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
🌷مادر شهید 🥀پنجمین روز رفتن سعید،عید غدیر بود. امام دیداری با وزیر ها و نماینده های مردم داشتند، آنجا گفتند: «وقتی میان به من میگن نوجوونی در انگلستان زندگی راحتش را ول کرده و آمده ایران و رفته جبهه تا خونش رو هدیه کنه، من در جواب چنین نوجوانی شرمنده ام!!! » 🌷فهیمه خبر را شنید، کمرش را صاف کرد و نشست بالای مجلس. همان جا بغضش، دردش، سکوتش تمام شد. هر کس برای سر سلامتی می رسید و فهیمه را می‌دید که گرم و محکم از مهمان های سعید استقبال می‌کند، اشکش را فرو می داد. فهیمه شهید سعید محبی ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
🔻جنگ به یکباره شبیه یک زلزله ،زندگی مردم خرمشهر را زیر و رو کرد . 🔻کودکانی که داغ جنگ زدگی تمام کودکیشان را سوزاند و مردانی که سرمست از عشق همسران و فرزندان اما تکلیفشان جوانمردی بود و دست کشیدن از هر آنچه دلبسته آن بودند . و زنان ....... ♦️زنانی که جنگ همه چیزشان را ،از خانه و کاشانه تا مردان و فرزندان و حتی هویتشان را نشانه گرفته بود ... جنگ یعنی ترس و وحشت از صدای انفجار از دود و گرد و خاک از بوی گوگرد و سوختن ...... سوختن تن عزیزانت 😔😭 جنگ یعنی از دست دادن امنیت ،و امنیت یعنی همه چیز ... یعنی خنده های کودکانت،یعنی با آرامش سر به بالین گذاردن و منتظر خبر های ناگوار نبودن یعنی خانواده ؛یعنی دور هم بودن و لذت بردن از کنار هم بودن 🔸 حمله ی رژیم منحوس بعث به ایران ،از دختران خرمشهری که آرزویشان امنیت و آرامش بود زنانی ساخت که برای ساختن هویت مسلمانی و ایرانیشان همه ی هستیشان را فدا کردند از جان و مال خود و عزیزانشان گذشتند تا آرزویشان برای همه ی مردم ایران محقق شود و امنیت آنقدر سایه بیندازد روی سرمان که یادمان برود مدیون چنین زنانی هستیم . و به دنبال سراب زن ،زندگی ،آزادی هویتمان را به تاراج بگذاریم و دوباره زنانی متولد شوند که همه ی هستیشان را فدای برقراری امنیت ما کنند . ساجی همسر شهید بهمن باقری ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
🔴وقتی روز سوم هم شب شد و بهمن نیامد مطمئن شدم بلایی سرش آمده است فکر کردم قطعاً شهید شده وگر نه حتی اگر خودش هم نمی‌توانست به ما سر بزند کسی را می فرستاد برای من آب و غذا بیاورد . ♦️او میدانست حتی چیزی برای خوردن نداریم علی از گرسنگی و تشنگی فریاد می‌زد چاره ای نداشتم با همان آب جلبک زده ی توی بشکه برایش سرلاک درست کردم.او با ولع و اشتها می خورد و من از اینکه ممکن بود با آن آب بچه ام را به کشتن بدهم نگران بودم. 😓دیوانه وار به آشپزخانه رفتم دهانم را زیر شیر بشکه گرفتم و تا می توانستم از آن آب گرم که بوی گند می داد خوردم . ♦️فکر میکردم ممکن است عراقی‌ها وارد شهر شده باشند و آبادان هم به اسارت درآمده باشد . ساجی همسر شهید بهمن باقری ☘eitaa.com/Revayat_zananmojahed
فصلنامه‌ اقلیما آغاز به کار کرد مجله‌ی تخصصی زن، جنسیت و جامعه اقلیما محملی اندیشه‌ای است برای یافتن منظر‌ها و افق‌های نظری تازه و ژرف در تقاطع جنسیت و جامعه و اقلیما محفلی نخبگانی است برای به واژه درآوردن اندیشه و تجربه زنان در پایگاه انقلاب اسلامی. فصلنامه‌ تخصصی اقلیما به مدد الهی زین پس هر فصل با پرونده‌هایی گوناگون منتشر می‌شود و میهمان دیدگان شما واقع می‌گردد. 🔆 خواننده‌ی اقلیما باشید.... 🔺فصلنامه اقلیما مجله‌ تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه 📗 @eqlima_mag
📝 پیش‌شماره1 فصلنامه اقلیما بهار 1402 (به زودی....) 🔺فصلنامه اقلیما مجله‌ تخصصی زن،‌ جنسیت و جامعه 📗 @eqlima_mag
6.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ موقعیت زینب‌گونگی موقعیت زینب‌گونگی یکی از اسرارآمیزترین موقعیت‌های زنانه است. در حقیقت این موقعیت یک مقام و مرحله است که برخی زنان به آن نائل می‌شود. زنی که به این مرحله عروج می‌کند به یک اعتبار «زینب‌گونه» می‌شود. من برای این لحظه و موقعیت نام بهتری سراغ ندارم و راستش چیز زیادی هم از آن نمی‌دانم. فقط میدانم یک چنین چیزی علی‌القاعده باید وجود داشته باشد. این موقعیت به زن چیزهای عجیبی اعطا می‌کند. وقتی که زن داغ می‌بیند و شهیدی را تقدیم می‌کند، گویا نطقش باز می‌شود. درحالیکه انتظار می‌رود از شدت بلا زبانش قفل شده باشد اما به مدد این موقعیت و مقام رازآلود عمیق‌ترین مفاهیم را به فصیح‌ترین شکل بیان می‌کند. این امکان و قدرت را این موقعیت خاص به زن اعطا میکند. شاید پیش از این و بیرون از این نقطه کمتر چنین خطابه‌هایی از آن زن بشنویم و شاید برای چنین مفاهیم بلندی باید ساعت‌ها فکر و برای چنین ادبیاتی ساعت‌ها طراحی کرده باشد. لطافت و ظرافت روح زنانه در کالبد واژگان و جملات حلول می‌کند و جملاتی نافذ، ظریف و پرمغز به صفحه‌ی حافظه‌ی ما می‌نشاند. خیلی عجیب است! در خیلی از زنان معاصر تکرار این لحظات را دیده‌ایم. این موقعیت نامش زینب‌گونگی است و بدرستی تمام زنانی که به چنین موقعیتی مبعوث می‌شوند ما را بیاد آن بزرگ قبیله‌ی زن‌های قدرتمند و صبور می‌اندازند و به خوبی پژواک صدای زینب کبری در امتداد تاریخ می‌شوند. اینجا هم همسر شهید شیخ عدنان دارد جملات ویژه‌ای می‌گوید: «چهره‌ی فرزندان ما را به‌خاطر بسپارید». وه که چه خطابه‌ای. @Mahdi_Takallou