ای هم سفر، نیک بنگر که در کجایی! مباد که از سر غفلت، این سفینه اجل را مأمنی جاودان بینگاری و در این توهّم، از سفر آسمانی خویش غافل شوی. نیک بنگر فراز سرت آسمان است و زیر پایت سفینهای که در دریای حیرت به امان عشق رها شده است.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۸۰
مگر نه این که آن صحرا بادیه هول ابتلائات است و هیچ کس را تا به بلای کربلا نیازمودهاند از دنیا نخواهند برد؟ آنان را که این لیاقت نیست رها کرده ام، مرادم آن کسانند که یا لَیتنا کُنّا مَعَکُم گفتهاند. پس بگذار مرا که در جمع اصحاب تو بنشینم و سر در گریبان گریه فرو کنم.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۷۹
🔰@revayateashorai
هیچ پرسیدهای که عالم شهادت بر چه شهادت میدهد که نامی این چنین بر او نهاده اند؟
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۲۷
🔰@revayateashorai
اینجا در کربلا ، در سرچشمه جاذبهای که عالم را بر محور عشق نظام داده است، شیطان اکنون در گیر و دار آخرین نبرد خویش با سپاه عشق است، امروز در کربلاست که شمشیر شیطان از خون شکست میخورد، از خونِ عاشق، خونِ شهید.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۱۶
🔰@revayateashorai
صحرای بلا به وسعت تاریخ است. و کار به یک یا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم ختم نمیشود. اگر مرد میدان صداقتی، نیک در خویش بنگر که تو را نیز با مرگ، اُنسی این گونه هست یا خیر؟
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۸۴
🔰@revayateashorai
انسان کِشتیِ شكسته طوفانِ صُدفه نیست، رها شده بر پهنه اقیانوس آسمان؛ انسان قلب عالم هستی و حامل عرش الرحمن است، و این سیاره، عرصه تکوین.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۱۶
🔰@revayateashorai
حسین دیگر هیچ نداشت که فدا کند، جز جان که میان او و اَدای امانت ازلی فاصله بود... و این جا سدرة المنتهی است. نه ...که او سدرة المنتهی را آن گاه پشت سر نهاده بود که از مکه پای در طریق کربلا نهاد.
#شهید_سید_مرتضی_آوینی
#فتح_خون، ص ۱۲۵
🔰@revayateashorai