کاغذی میدیدم که موسسه ژئوفیزیک، طی بررسی و مطالعه دقیق، تاریخ شمسی واقعه غدیر را مطابق ۲۸ اسفند ماه سال ۱٠ هجریشمسی تعیین کرده. تاریخ نوشته که واقعه غدیر سه روز طول کشیده. یعنی ۲۸ اسفند تا ۱ فروردین. میبینی؟ نوروز بوده. نبی که دست علی را بالا برده، غنچهها لبخند زدهاند. فاطمه هم. گل از گل جهان شکفته. آنوقت که همه با آغوش باز ولایت امیرالمؤمنین را به هم تبریک میگفتند، اینسوی جغرافیا ایرانیها هم یکدیگر را به آغوش میکشیدند. به بهانه نوروز.این را موسسه ژئوفیزیک نگفته ولی روایت گفته؛ که آن روز که کشتی نوح پس از طوفان بزرگ بر ساحل آرامش پهلو گرفت، مصادف با نوروز بوده. آن روز که آتش بر ابراهیم گلستان شد، آن روز که در غار، جبرئیل بر حضرت محمد عربی نازل شد، ایرانیها لباسهای نو به تن کرده بودند و منتظر تحویل سال بودند. و آن روز که علی در نهروان کمر خوارج را شکست و پیروز شد، سلمان آمد و این پیروزی را تبریک گفت، نوروز را هم!
روایت میگوید خدا مهمترین حرکتهای تاریخیاش را در نوروز زده. نوروز، سالگرد زیباترین روزهای خداست. خدا نوروز را دوست دارد. اصلا بخاطر همین است که نوروز را جشن میگیریم. مثل امامصادق که همیشه در نوروز لباسهای نو و زیبای یمنی میپوشیده و اصحاب را فالوده میهمان میکرده. سالگرد غدیر بوده خب!
حالا خدا آخرین کارت بازیاش را،فوت آخر کوزهگریاش را، گل دقیقه نودش را، آخرین تعویضطلایی اش را، نگهداشته که در نوروز رو کند و بزرگترین و پیروزمندانهترین روز تاریخیاش را دوباره در نوروز رقم بزند. ظهور را. ما هزاران سال است که در نوروز تمرین میکنیم جشن ظهور منجی را. هزاران بار تمرین برای یک نوروز طلایی که روز ظهور اوست. که فرمود: «نوروز که میآید ما اهلبیت در آنروز توقع ظهور داریم، چرا که نوروز از ایام ماست که ایرانیان آن را زنده نگه داشتند و شما عربها اهمیتش ندادید.»
حالا ما عجمها تمام شهر را آذین بستهایم،
خانههامان را نو نوار کردهایم،
لباسهای نو و تمیز پوشیدهایم،
و زیر لب تکرار میکنیم که
«حال ما را به بهترین حال تغییر ده»
وقت تحویل حال ما نشده...؟
«مهدی مولایی»
سال نو مبارک...
28.85M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
داستانِ خواستگاری حضرت خدیجه سلام الله علیها
حامد کاشانی
۱۵ اردیبهشت ۱۳۹۹
| ایتا | بله |
@revayateshahidan
هدایت شده از کیهـــان آنلاین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 رهبر انقلاب: اگر اقتصاد کشور شکل مطلوبی پیدا کند میتواند در دین و دنیای مردم اثر داشته باشد
@Kayhan_Online
هدایت شده از نظم مقاومت|م.ص.صاد
#اعتماد یا رسانه؟
داستان حاج اقای صدیقی مسئله اعتماد را مجدد برایام زنده کرد.
بنظر میرسد فضای رسانه و فجازی بطوری کلی امری به نام اعتماد را زیر سوال برده. و اعتماد را در هر وجهی بی اعتبار کرده. مثلا ویدئوهای زیادی در قالب طنز و شوخی ساخته میشود از بی اعتمادی همسران، رفقا، همکاران و ... . این مسئله اگرچه به دنبال ساخت لحظات شاد و فان است اما رنگ از یک حقیقت میگیرد و دیوار بی اعتمادی را آنجا که کارکرد دارد فرو میریزد.
در ماجرای حاج اقای صدیقی چیزی که برایم عجیب بود این مسئله بود که چرا ما سریع دل به اخبار مجازی دادیم و در دلمان گفتیم نکند خطایی کرده باشند و ما با یک رسوایی روبرو باشیم!
چرا در دلمان به اعتمادی که سالها بین ما ساخته شده و پای منبر او اشک ریختهایم نایستادیم؟
ما با ایشان تازه آشنا نشدیم و سلامت نفس و اخلاق و اقتصادی ایشان در ذهن و روایت ما مخدوش نبوده. پس چرا با یک خبر و افشاگری دلمان لرزید؟
من برای مسئله حکمی صادر نکردم نه نفی و نه اثبات، بلکه به این مسئله توجه دادم که چرا در دوگانه اعتماد و شک ما طرف اعتماد نایستادیم؟
ما از بی اعتمادی حتما ضربه خواهیم خورد اگرچه گاهی از اعتماد ضربه بخوریم.
م.ص.صاد|۲۸اسفند۱۴۰۲
https://eitaa.com/mssadeghi_ir
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 رهبر انقلاب: قضیۀ غزه حقانیت تشکیل جبهۀ مقاومت را نشان داد
🔹حضور مقاومت در این منطقه جزو حیاتیترین مسائل است و روزبهروز هم باید تقویت شود.
@Farsna
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیتم جالب برنامه پناه از لحظه دعوت ملیپوشان کشتی از زائراولیها و منقلب شدن آنها
هدایت شده از هسته راویان نور بسیج دانشجویی
سید عباس وقتی دستش تنگ می شد، باقی مانده پولش را به من می داد تا سر ماه مدیریت کنم. دم غروب که آمد منزل، ته مانده پول را دادم به سید عباس که مقداری سبزی،سیب زمینی و نان تهیه کند تا افطاری آماده کنم.
نزدیک غروب بود سید عباس وارد شد. با عجله رفتم تا وسایل را از دستش بگیرم. اما به ناگاه با دستان خالی سید روبرو شدم.
پرسیدم: بازار بسته بود؟
سید ابروانش را به علامت انکار بالا برد.
– افطار جایی دعوتیم؟
بازهم سید سرش را به نشانه انکار بالا برد.
– حتماً پول ها را گم کردی؟
نه اصلاً، آنها را تبدیل به ده برابر کردم. منظورش صدقه بود.
گفتم: «در خانه هیچ چیز نداریم جز تکه ای نان خشک که باید با آن فتوش (نوعی غذا که با نان و پیاز و گوجه و خیار تهیه می کنند و روی آن سماق و آویشن می باشند.) درست کنم.»
سید خندید و گفت: امیرالمؤمنین ما را با فتوش و آویشن و آب مهمان کرده است. نظرت چیست؟ نمی خواهی امشب میهمان امیرالمؤمنین علی باشیم ؟
گفتم: چه چیزی بهتر از این.
هر دو مشغول دعا شدیم که ناگهان کسی در زد. سید رفت در را باز کند، اما من دلم هری ریخت که نکند نیازمندی باشد یا مهمانی برای افطار آمده باشد.
شنیدم کسی می گفت: سید لنگه دیگر در را هم باز کن. دو سینی پر از میوه ها و غذاهایی رنگارنگ و لذیذ.
سید گفت: «امیرالمؤمنین نپسندید که ما را به کمتر از اینها مهمان کند.
اشک هر دومان سرازیر شد. مقداری از میوه ها و غذا ها را جدا کردم تا سید برای طلاب ببرد. سید پیشانیم را بوسید و گفت: خدا خیرت بده.
راوی: ام یاسر؛ همسر شهید
کتاب هم قسم؛ زندگی ام یاسر، همسر شهید سیدعباس موسوی، صفحه ۱۵۱
https://eitaa.com/ravyanenoor
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 حضور حاج محمود کریمی در برنامه محفل
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جواب دندان شکن حاج خانم، خاطره جالب مادر حاج محمود