eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 آخرین باری که به کربلا رفته بود مصادف با اربعین بود، هرچی اصرار کردیم بیا حرم حضرت ابوالفضل العباس(ع) نیامد. چون احساس خجالت می کرد که وقتی حرم بی بی در محاصره است به زیارت حضرت عباس علیه السلام بیاید ، ۱۰ روز بعد به سوریه رفت و به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱بهمن ماه ، فرمانده شجاع و دلیر پاسدار شهید حاج یدالله کلهر قائم مقام فرماندهی لشکر ۱۰ حضرت سیدالشهدا علیه السلام گرامی‌باد. 🥀 🌷 تاریخ تولد: ۱۲ شهریور ۱۳۳۳ 🌷محل تولد: روستای بابا سلمان شهریار البرز 🌷وضعیت تاهل:متاهل یک فرزند دختر 🌷شهادت اول بهمن ۱۳۶۵ 🌷محل شهادت: کربلای ۵ شلمچه 🌷سن موقع شهادت ۳۲ سال 🌷نحوه شهادت :بر اثر اصابت ترکش به سرش، در منطقه شلمچه به درجه رفیع شهادت نائل گردید. علی فضلی فرمانده لشکر ۱۰ سیدالشهدا در باره شهید یدالله کلهر گفت: «یدالله از ما جدا شده بود. پس از چند ساعت خبر رسید که مجروح شده. پس از آن ایشان را به بیمارستان صحرایی منتقل کردند. اما به علت عمیق بودن جراحت، او را به بیمارستان بقایی انتقال دادند. با وجود تلاش های پزشکان و مقاومت ۲۴ ساعتی که یدالله به علت بنیه قوی فیزیکی داشت، در اثر اصابت ترکش دچار مرگ مغزی شد و به شهادت رسید.» 🌷مزار شهید:گلزار شهدای امام زاده محمد کرج 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
(قائم مقام لشگر ۱۰ سیدالشهدا ع) حاج یدالله در ۱۲ شهریور ۱۳۳۳ در روستای «باباسلمان» از توابع شهریار در خانواده‌ای مذهبی و متوسط به دنیا آمد. وی پس از گذراندن دوران کودکی و دبستان به دلیل نبود امکانات در روستا، برای ادامه تحصیل به شهریار رفت، اما آنجا هم تا کلاس نهم توانست درس بخواند. بعد از آن به دلیل دوری مدرسه تحصیل را ترک گفت. یدالله پس از ترک تحصیل در یک تانکرسازی مشغول کار شد. وی درسال ۱۳۵۱ همراه یکی از دوستانش در کار برق و سیم کشی ساختمان وارد شد و در شهر اصفهان یک پروژه بزرگ برق کشی را با موفقیت در اسرع وقت به پایان رساند. در سال ۱۳۵۳ مدتی به جوشکاری می پردازد و همان سال به سربازی اعزام می شود. وی چندین بار از سربازی فرار کرد و سرانجام دوره آموزش خود را در ارومیه و بقیه سربازی اش را در شاهپور گذراند. از ویژگی‌های وی در دوران جوانی، کمک به هم‌نوعان خود بود. او رفتاری بزرگ‌منشانه داشت و مردانگی و شجاعت در ذاتش بود. یدالله با شروع جرقه‌های انقلاب اسلامی وارد عرصه سیاسی ‌شد. جوانان محل را جمع کرده درباره حضرت امام و انقلاب برای آنان صحبت می‌کرد. وی نخستین کسی بود که در مسجد “بابا سلمان” تکبیر و شعار مرگ بر شاه سر ‌داد و مردم را به مبارزه علیه شاه ترغیب نمود. مدتی هم از سوی پاسگاه شهریار مورد تعقیب قرار گرفت. او با گروهی از جوانان در تصرف پادگان «باغشاه» سابق (میدان حر کنونی) همت گمارد. یک بار نیز در جریان مبارزات انقلاب، هدف اصابت گلوله قرار گرفت و مجروح شد. پس از پیروزی انقلاب و ضرورت دفاع از کوی و برزن در تشکیل پایگاه‌های دفاعی و کمیته‌ها در مساجد برای حراست از دستاوردهای انقلاب در محل سکونت خود، نقش رهبری داشت و با دادن آگاهی به مردم، نسبت به رفع نیازهای آنان اقدام می‌کرد. در شهریور ۱۳۵۸ با تشکیل سپاه کرج به عضویت این نهاد درآمد و به خاطر شایستگی‌هایش به عنوان جانشین عملیات سپاه کرج مشغول به خدمت شد. وی در نخستین گروه اعزامی از سپاه کرج به کردستان، سرپرستی گروه را بر عهده گرفت و در آزادسازی شهر سنندج با وجود آن‌که نیروهای تحت فرماندهی او پس از پایان مأموریت به کرج بازگشتند، او در منطقه ماند و به فرماندهی عملیات شهر تکاب منصوب شد. با آغاز جنگ تحمیلی، به کرج بازگشت و پس از سازماندهی تعدادی از نیروهای رسمی و بسیجی، به جنوب رفت و در همان روزهای نخست جنگ، جبهه «فیاضیه» در آبادان را تشکیل داد و مدتها به عنوان فرمانده محور جبهه فیاضیه مشغول خدمت شد. کلهر در سال ۵۹ ازدواج کرد و سه روز پس از عروسی عازم جبهه شد. ثمره این ازدواج یک دختر است. در عملیات «طریق‌القدس» با سمت فرمانده گردان وارد عمل شد که به دلیل نبوغ و رشادت‌ها و خلاقیت‌هایی که از خود نشان داد، جانشین تیپ «‌المهدی» شد. در عملیات فتح‌المبین، بیت‌المقدس و رمضان، در لشگر ۲۷، مسئول محور و در والفجر مقدماتی، جانشین تیپ نبی‌اکرم(ص) بود. در عملیات فتح المبین به عنوان خط شکن حماسه آفرید و در منطقه ام الرصاص جراحت سختی برداشت، اما او کسی نبود که از پای بیفتد و به بهانه جراحت پای از جبهه بکشد. یک کلیه اش را از دست داد و یک دستش بر اثر ترکش عملاً از کار افتاد، اما دوباره به جبهه رفت. در اردیبهشت ۱۳۶۳ به سوریه و لبنان اعزام شد و به بازدید از جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان پرداخت. صلابت، شهامت، صبر و توکل او بر خدا و حضور او در میادین مختلف از او فرماندهی لایق ساخته بود. حاج یدالله کلهر در عملیات «کربلای ۵»، قائم‌مقام لشگر ده سیدالشهدا‌(ع) بود. به او لقب علمدار لشگر را داده بودند. کمتر حرف می‌زد، اما هرگاه لب به سخن می‌گشود، درک عمیقش از مسائل و فکر بلند او در بررسی و تحلیل قضایا در لابه‌لای جمله‌های کوتاهش آشکار می‌شد. در طول جنگ، او چند بار مجروح شد و آخرین جراحتش که در عملیات والفجر ۸ در زمستان ۱۳۶۴ بود به اندازه‌ای شدید بود که درمان آن یک سال طول کشید. شهید کلهر در عملیات کربلای ۵ اول بهمن ۱۳۶۵ در شلمچه به درجه رفیع شهادت رسید. در مراسم وداع با پیکر شهید حاج یدالله کلهر در اردوگاه کوثر در ۱۰ کیلومتری سوسنگرد و در ساعاتی که شهید کلهر را در حسینیه اردوگاه تشییع می کردند، برای اولین و آخرین بار، اردوگاه مورد هجوم نزدیک به ۲۵ فروند هواپیمای دشمن بعثی قرار گرفت و به برکت خون این شهید هیچ فردی از رزمندگان در چادر نبود و کسی آسیب ندید وگرنه تعداد زیادی از رزمندگان به شهادت می رسیدند. اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
گوشه ای از فعالیت های ۱۳۵۷؛ نقش فعال در تشكيل پايگاه‌هاي دفاعي و كميته‌ها در مساجد بعد از پیروزی انقلاب ۱۳۵۸؛ عضویت در سپاه کرج و انتخاب به عنوان جانشين عمليات سپاه كرج ۱۳۵۸؛ اعزام با اولین گروه از رزمندگان به سنندج برای مقابله با ضد انقلاب و انتخاب به عنوان فرماندهي عمليات شهر تكاب ۱۳۵۹؛ اعزام به جبهه‌های “سرپل ذهاب” و “گیلان‌غرب” با شروع جنگ تحمیلی و فرماندهی نیروهی اعزامی از کرج ۱۳۵۹؛ بازگشت به کرج و سازماندهی نیروهای اعزامی به منطقه جنوب و استقرار در منطقه جبهه «فياضيه» آبادان. ۱۳۶۰؛ شرکت در عملیات طریق القدس با عنوان فرمانده گردان و انتخاب به عنوان معاون تیپ المهدی (عج) بعد از عملیات ۱۳۶۱؛ انتخاب به عنوان جانشین لشکر ۲۷ محمد رسول الله (ص) و شرکت در عملیات والفجر مقدماتی و یک با همین مسئولیت ۱۳۶۳؛ اعزام به “سوریه” و “لبنان” بازدید از جبهه‌های مختلف لبنان از جمله بلندی‌های جولان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔹به قول امروزی ها، حاجی خیلی «فدایی» داشت. بچه ها صف کشیده بودند جلوی بیمارستان و سر اهدای کلیه به حاجی، جر و بحث می کردند. هر کسی می خواست قرعه به نام او بیفتد. بچه ها سر از پا نمی شناختند. هر لحظه به تعداد بچه ها اضافه می شد. لحظه شماری می کردند برای اهدای کلیه. اما هر کاری کردند حاجی زیر بار نرفت و گفت: « من شرعاً راضی نیستم که شما جان خودتان را به خطر بیندازید و به من کلیه بدهید. هر چه خدا بخواهد، همان می شود.» 🔸جویای شهادت بود. می گفت: «خدایا من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شـده ام و خـواسته باشم خود را از دست این سختی ها و ناملایمات دنیوی خلاص کنم بلکه می خواهم شهید شوم تا اگر زنده ام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران کند و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند.» 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
بسم رب الشهدا و الصدیقین من طلبنی وجدنی و من … با سلام و درود بر محمد (ص) و امام زمان (عج) و نائب بر حقش امام خمینی، رهبر بزرگ تمامی مسلمین و مستضعفین جهان؛ رهبری که تمامی ما را از منجلاب خواری و ذلت به بیرون کشیده و به راه راست هدایتمان کرد و نوری شد در تاریکی راه که بتوانیم در حرکت خودمان را از تمام راه‌های انحرافی بازداریم و در راه مستقیم که همان الله می‌باشد حرکت خود را ادامه دهیم. با این راهنمایی امام عزیزمان بود که راه خودمان را پیدا و انتخاب کردیم، بتوانیم جبران زمان جاهلیت خودمان را بکنیم. خدایا! شاهد باش که از تمام مظاهر مادی دنیا به رهیم تا بیشتر به تو نزدیک شویم و به تو بپیوندیم. خدایا! شاهد باش به عشق تو به مسیر تو حرکت کردیم و اینک فقط پیوستن به تو را انتظار داریم. خدایا! من خواهان شهادتم نه به این معنی که از زندگی کردن در این دنیا خسته شده‌ام و خواسته باشم خود را از دست این سختی‌ها و ناملایمات دنیوی خلاص کنم، بلکه می‌خواهم شهید شوم تا اگر زنده‌ام موجودی نباشم که سبب جلوگیری از رشد دیگران شوم تا شاید خونم بتواند این موضوع را جبران کند و نهال کوچکی از جنگل انبوه انقلاب را آبیاری کند. می‌خواهم شهید شوم تا خونم به سرور شهیدان، حسین علیه‌السلام گواهی دهد که من مانند مردم کوفه نیستم و رهرو راهش بوده‌ام. ای بهتر از همه دوست‌ها و یارها! مرا دریاب. ای معشوقم، مرا تو خوش بخوان. من انسانی گناهکار و روسیاه هستم. مرا فراخوان که دیگر نمی‌توانم صبر کنم و صبرم به پایان رسیده است. گرچه سخت و ناگوار است بین دوستان صمیمی جدایی می‌افتد و چه سخت است آن زمان که یک رهرو به مقصدش برسد و دیگری مثل من به مقصد خویش نرسد. بار الها! خودت این سختی‌ها را از دوش من بردار. پدر عزیزم! مرا ببخش که فرزند خوبی برایت نبودم و از من راضی باش تا خدا هم از من خوشنود گردد و مرا بیامرزد و امیدوارم بتوانم با تقدیم خون ناچیز و جسم ضعیف خود به اسلام و قرآن رضایت خدا و شما را فراهم کنم. صبور باش و مبادا با بی‌صبری دلگیرم کنی. 💐الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ وَالْعَنْ أعْداءَهُم أجْمَعِین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠تبیین ( ۵ ) 🔻 : حکومت، که شعبه ای از ولایت مطلقۀ رسول الله ـ صلی الله علیه وآله و‏‎ ‎‏سلم ـ است، یکی از احکام اولیۀ اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و‏‎ ‎‏روزه و حج است. حاکم می تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و‏‎ ‎‏پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند؛ و‏‎ ‎‏مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت‏‎ ‎‏می تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قرارداد‏‎ ‎‏مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یکجانبه لغو کند. و می تواند هر امری را، چه عبادی‏‎ ‎‏و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است، از آن مادامی که چنین‏‎ ‎‏است جلوگیری کند. حکومت می تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، مواقعی‏‎ ‎‏که مخالف صلاح کشور اسلامی دانست موقتاً جلوگیری کند.‏ آنچه گفته شده است تاکنون، و یا گفته می شود، ناشی از عدم شناخت ولایت مطلقۀ‏‎ ‎‏الهی است. آنچه گفته شده است که شایع است، مزارعه و مضاربه و امثال آنها را با آن‏‎ ‎‏اختیارات از بین خواهد رفت، صریحاً عرض می کنم که فرضاً چنین باشد، این از‏‎ ‎‏اختیارات حکومت است. ۶۶/۱۰/۱۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ۳۲۴ | مرزبانی از زبان مادری 🔻 شماره سیصد و بیست و چهارم هفته نامه‌ی خط حزب الله با عنوان «مرزبانی از زبان مادری» منتشر شد. 🔹️ سخن هفته شماره سیصد و بیست و چهارم خط حزب‌الله با عنوان «مرزبانی از زبان مادری» مروری بر اهمیت حفظ زبان فارسی در برابر تهاجم زبان‌های بیگانه و استعماری داشته است. 🌟 خط حزب‌الله در آستانه خجسته سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله علیها، روز زن و مادر، ابعاد خانوادگی آن بانوی عظیم‌الشأن و جایگاه بی‌بدیل مادری را مرور کرده است. 🌷 شماره‌ی این هفته‌ی خط حزب‌الله به روح مطهر شهید مدافع حرم محمودرضا بیضایی تقدیم می‌شود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
A4-324.pdf
1.88M
۳۲۴ : مرزبانی از زبان مادری جهت مطالعه ی این شماره از نشریه این فایل را دانلود کنید . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
در آستانه ولادت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها یکی از بهترین برنامه های نرم افزار است . مبلغین و راویان عزیز ، میتوانید ، این برنامه را همراه با در فایل های زیر دانلود نمایید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
لینک دریافت نرم افزار ای سبک زندگی حضرت زهرا سلام الله علیها https://s21.picofile.com/file/8445513834/Fatemeeh.exe.html 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
بسمه تعالی.pdf
401.6K
نرم افزار روایتگری چند رسانه ای 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲ بهمن‌ماه ، گرامی باد . 🥀 تاریخ ولادت: 13 تير 1372 تاریخ شهادت: 2 بهمن 1394 محل شهادت: ایرانشهر محل آرامگاه: گلزارشهدای گرگاب نوع شهادت: توسط اشرار و قاچاقچیان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۲ بهمن‌ماه ، #سالروز_شهادت #مدافع_وطن #شهید_امین_حیدری گرامی باد . 🥀 تاریخ ولادت: 13 تير 1372 تاریخ
🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 امیـن حیدری در سال ۱۳۷۲ در روستاي چهل خانه شهرستان فريدن دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش به اتمـام رسانید و سپـس در سال ۱۳۸۴ به دليل مجروحيت پدرش در مناطق عملياتي و سخت بودن گذران زندگي در منطقه سرد سير فـريدن به همراه خـانواده به شهرستان شاهين شهر عزيمت نمود و تحصیلات راهنمایی و متوسطه را در آن شهر سپری نمود. پس از اخذ دیپلم به علت علاقه زیاد به خدمت در نظام جمهوری اسلامی ایران، در تاریخ ۱۳۹۰/۰۱/۰۹ به استخدام ناجـا در آمد و با اتمـام دوران آموزشی در مراکزآموزشگاهی شهيد بهشتي اصفهان و شهيد چمران كرج جهت ادامه خدمت به شهرستـان لنجان (زرين شهر) منتقل شد. ایشـان در سال ۱۳۹۲ ازدواج نمود و پس از چند ماه خدمت در فرماندهی لنجان این عشق به شهـادت بود که او را مجاب ساخت به صورت داوطلبانه به استان سیستان و بلوچستان اعزام شود و سرانجام پس از حدود چهار سال خدمت صادقانه در ناجا در تاریخ ۱۳۹۴/۱۱/۰۲ در شهرستان ایرانشهر به علت درگیری مسلحانه با سارقین مسلح به فیض عظیم شهادت نائل آمد. مادر شهید: از همـان اوایل جوانی آرزو داشتم که فرزندی داشته باشم و در راه حضرت علی اکبر امام حسین فدایش کنم و زمانی که خبر شهادت پسرم را شنیدم فقط خدا را شکر می کردم و همانند شهیدان دشت کربلا به فرزندم سلام می¬دهم. همسر شهید: امین علاقه زیادی به قرائت قرآن داشت وآرزو داشت بتواند همانند استاد عبدالباسط قرآن را تلاوت نماید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲ بهمن‌ماه ، گرامی باد . 🥀 ▫️تاریخ تولد :۱۳۷۳/۱۱/۵ ▫️محل تولد : فسا شیراز ▫️درجه : استواردوم ▫️تاریخ شهادت : ۱۳۹۴/۱۱/۲ ▫️محل شهادت : ایرانشهر ▫️علت شهادت :درگیری باسارقین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهید مهدی اسماعیلی در پنجم بهمن 73 در شهرستان فسا و در خانواده ای مذهبی متولد شد. پدرش جانباز جنگ تحمیلی و کشاورز بود.از همان دوران کودکی با آن که نمی توانست درست کلمات را تلفظ کند تکبیر می گفت و در دوران نوجوانی پای ثابت مراسمات مسجد و یادواره های شهدا بود.از سجایای اخلاقی وی می توان به ،احترام به والدین، نجابت و بی ریا بودن اشاره کرد. روحیات پدرش آن‌چنان در مهدی نفوذ کرده بود که بعد از اخذ مدرکش در رشته علوم تجربی در سن 19 سالگی به استخدام ناجا در آمد و در بهمن 91 به پادگان شهید چمران جهت آموزش اعزام شد.مهدی در تیر ماه 93 با میل و علاقه و درخواست شخصی به منطقه عملیاتی سیستان و بلوچستان – ایرانشهر اعزام شد و پس از مدتی خدمت در آبان‌ماه همان سال با دخترعمه خود ازدواج می کند. در دوران آموزشی رسته خدمتی اش فاوا(فناوری اطلاعات و ارتباطات) تعیین می شود و با توجه به آن می بایست در محلی متناسب با رسته اش خدمت کند ولی او روحیه خدمت اداری را نداشت به همین خاطر در یگان تکاوری 112 ایرانشهر به عنوان راننده ی خودروی گشتی خدمت می کرد. همسر شهید میگوید: «هر زمان که به مرخصی می‌آمد مانند اینکه دینی به گردن داشته باشد آخر هر هفته به گلزار شهدا می‌رفت و برای شهدا فاتحه ای می‌خواند و همیشه می گفت:یعنی می شود یک جای خالی در بین قبور شهدا هم به من بدهند؟» او بارها مورد امتحان الهی قرار گرفت و از چندین مورد پیشنهاد رشوه ای که به وی شد ضمن رد رشوه، فرد رشوه دهنده را دستگیر و تحویل مقام قضایی داد. سرانجام در دوم بهمن 94 زمانی که همسرش در حال تدارک جشن تولد برای مهدی بود ، وی با شهادتش باعث نجات جان یک زن و دو کودک خردسال می شود. زمانی که از طریق بی سیم اعلام میکنند تعدادی افراد تحت تعقیب پلیس, وارد منزلی شده و ساکنین منزل را به گروگان گرفته اند. نزدکترین واحد یگان تکاوری سریعا به محل اعزام می شود و مهدی بی واهمه از طریق پشت بام وارد منزل شده و در همان لحظه تعداد 9 گلوله به قسمت های سر، گلو ، دست و پای اصابت و به درجه رفیع شهادت نائل می‌شود و موجب می شود که گروگانها به سلامتی از دست اشرار نجات پیدا کنند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔸هنوز همان مهدی بود! در دوران راهنمایی و دبیرستان صبح‌ها می‌رفت مدرسه. بعد‌ازظهرها می‌ماند کنار پدرش. می‌رفتند کشاورزی. شاغل هم که شد برایش ذره‌ای تفاوت نداشت. همان مهدی قدیم بود. غرور اصلاً عوضش نکرد. حتی قبل از آخرین عملیاتی که در سیستان و بلوچستان منجر به شهادتش شد، با پدر و مادرش رفته بود سرِ زمین. برایش فرقی نداشت که حالا پلیس است و شخصیت اجتماعی‌اش تغییر کرده. مثل کارگرها برای پدرش کشاورزی می‌کرد. شهید مهدی اسماعیلی بی‌نیازی در نیاز! گفته بود: «اگر به نان شب محتاج شوم، حاضر به آوردن نان حرام به زندگی‌ام نخواهم بود.» 🔸 شهید که شد، توی پرونده‌اش چهار تشویقیِ رد رشوه دیده بودیم. فهمیدیم بارها در کارش پیشنهاد رشوه گرفته بود اما با وجود فقر و تنگدستی خانواده، به سینه همه‌شان دست رد زده بود. شهید مهدی اسماعیلی ما بر آن عهد که بستیم، هستیم! روز بیست‌و‌پنجم ماه رمضان، باهم در عملیات بودیم. هوا گرم و خشک بود. از زمین حرارت بلند می‌شد. دهانمان تلخ شده بود. تشنگی زبانمان را مثل چوب کرده بود. دلم برای مهدی می‌سوخت. فقط بیست سالش بود و می‌دانستم چقدر دارد اذیت می‌شود. چندین‌بار گفتم: «مهدی‌جان، بیا روزه‌ت رو باز کن. تا افطار خیلی وقت مونده. اینطوری ادامه دادن واقعا سخته.» فقط لبخند می‌زد و سکوت می‌کرد. وقت افطار دیدمش. لب‌هایش از تشنگی ترک خورده بود. می‌خندید و روزه‌اش را باز می‌کرد. 🔸اشرار حمله کرده بودند به چند منزل مسکونی و خانواده‌ها را گروگان گرفته بودند. به هیچ چیز هم رحم نداشتند. روبه‌روی چشم‌های مضطرب بچه‌ها تیراندازی می‌کردند. تمام دیوارها را جای شلیک، سوراخ‌سوراخ کرده بود. مهدی دویده بود به کمک همکارش. با هر مشقّتی گروگان‌ها را آزاد کرده بودند اما درگیری هنوز ادامه داشت. روی پشت‌بام مشغول بود که تیری سینه‌اش را شکافت. به زمین افتاد و همان‌جا شهید شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani