eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
۲۶ بهمن ماه گرامی باد . 🥀 نام و نام خانوادگی:محمد هادی ذوالفقاری تولد: ۱۳۶۷/۱۱/۱۳ – تهران شهادت: ۱۳۹۳/۱۱/۲۶ – مکیشفیه سامراء محل خاکسپاری : نجف ، وادی السلام ، سمت هود و صالح بعد از سید علی قاضی مزار یادمان : گلزار شهدای تهران ، قطعه ی ۲۶ ، ردیف۱، شماره ۲۵ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
۲۶ بهمن ماه #سالروز_شهادت #روحانی_مدافع_حرم #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری گرامی باد . 🥀 نام و نام خانواد
💠سال ۱۳۶۷ بود كه هادي به دنيا آمد. او در و چند روز بعد از ايام فاطميه به دنيا آمد. وقتی تقويم را میبینند درست مصادف است باشهادت امام هادي(ع) بر همین اساس نام او را محمدهادي میگذارند. 📚در دوران دبستان به مدرسه شهید سعیدی رفت. هادی در دوره دبستان بود که وارد شغل مصالح فروشی شد و خادمی را تحویل داد. دوران راهنمایی را در مدرسه ی توپچی درس خواند. از همان سال های اولیه ی دبیرستان،زمزمه ی ترک تحصیل را کوک کرد! 🔹هادی بعد از پایان خدمت، چندین کار مختلف را تجربه کرد و بعد از آن، راهی حوزه علمیه شد. زیرا راهی جز طلبگی در پاسخگوی غوغای درون هادی نبود. هادی انرژی‌اش را وقف و کار فرهنگی و هیئت کرده بود. 💠شهید هادی ذوالفقاری سه بار برای مبارزه با راهی منطقه سامراء شد. روز ۲۶ بهمن بود، در حومه ی ،ناگهان صدای انفجار مهیبی آمد،عملیات انتحاری در بین سربازان عراقی و هادی به آرزویش رسید...🕊 ▪️خبر رسید که هادی ذوالفقاری شده. سه روز از اش گذشته بود. روز سوم خبر دادند در فرودگاه نظامی شهر المثنی، یک کامیون آمده که پیکر شهدا راآورده بیشتر این شهدا از سامرابودند. ودر میان آنها یک جنازه وجود دارد که سالم است اما ! وهیچ مشخصه ای ندارد، فقط در دست راست او دو است. شهید ذوالفقاری بود صورتش کمی سوخته بود اما کاملاً واضح بود که هادی است. 🌱 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
اینجانب محمدهادی ذوالفقاری وصیت می‌کنم که من را در ایران دفن نکنند و اگر شد ببرند امام رضا علیه السلام طواف بدهند و برگردانند و همینطور که در نجف و سامرا و کربلا و کاظمین طواف بدهند و در وادی‌السلام دفن کنند و دوست دارم نزدیک امام باشد و تمام مستحبات انجام شود و در داخل دور قبر من سیاهی بزنند و دستمال گریه مشکی و غیره مثل تربت بگذارند داخل قبر من مثل حسینیه شود و اگر شد جایی که سرم می‌خورد به سنگ لحد یک اسم حضرت زهرا بگذارند که اگر سرم خورد به آن سنگ آخ نگویم و بگویم یا زهرا بالای سر من روضه و سینه‌زنی بگیرند و موقع دفن من پرچم بالای قبرم قرار بگیرد و در زیر پرچم من را دفن کنید و زیاد یاحسین بگویید و برای من مجلس عزا نگیرید چون من به چیزی که می‌خواستم رسیدم و برای امام حسین و حضرت زهرا مجلس بگیرید و گریه کنید و رو به قبله صحیح دفن کنید چون قبله در نجف اختلاف دارد و روی سنگ قبرم اسم من را نزنید و بنویسید که اینجا قبر یک آدم گناه کار است یعنی العبد الحقیر و المذنب و یا مثل این؛ پیراهن مشکی هم بگذارید داخل قبر. پشت سر ولایت فقیه باشید/حجاب‌ها بوی حضرت زهرا نمی‌دهد؛ آن را زهرایی کنید 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
وصیتم به مردم ایران و در بعضی از قسمت‌ها برای مردم عراق این است که من الان حدود سه سال است که خارج از کشور زندگی‌ می‌کنم مشکلات خارج کشور بیشتر از داخل کشور است قدر کشورمان را بدانند و پست سر ولی فقیه باشند و با بصیرت باشند چون همین ولی فقیه است که باعث شده ایران از مشکلات بیرون بیاید و از خواهران می‌خواهم که حجابشان را مثل حجاب حضرت زهرا رعایت بکنند نه مثل حجاب‌های روز چون این حجاب‌ها بوی حضرت زهرا(س) را نمی‌دهد. امام زمان را تنها نگذارید از برادرانم می‌خواهم که غیر حرف آقا حرف کس دیگری را گوش ندهند جهان در حال تحول است دنیا دیگر طبیعی نیست الان دو جهاد در پیش داریم اول جهاد نفس که واجب‌تر است زیرا همه چیز لحظه آخر معلوم می‌شود که اهل جهنم هستیم یا بهشت، حتی در جهاد با دشمن‌ها احتمال می‌رود که طرف کشته شود ولی شهید به حساب نیاید چون برای هوا نفس رفته جبهه و اگر برای هوای نفس رفته باشید یعنی برای شیطان رفتید و در این حال چه فرقی است بین ما و دشمن؟ امام زمان را تنها نگذارید. آن‌ها اهل شیطان هستند و ما هم شیطانی. دین خودتان را حفظ کنید چون اگر امام زمان بیاید احتمال دارد روبه‌روی امام باشیم و با امام مخالفت کنیم. امام زمان را تنها نگذارید من که عمرم رفت و وقت از دست دادم تا به خودم آمدم دیدم که خیلی گناه کردم و پل‌های پشت سرم را شکانده‌ام و راه برگشت ندارم. بچه‌های ایران و عراق من دیر فهمیدم و خیلی گناه و کارهای بیهوده انجام داده‌ام و یکی از دلایلی که آمدم نجف به خاطر همین بود که پیشرفت کنم نجف شهری است که مثل تصفیه‌کُن است که گناه‌ها را به سرعت از آدم می‌گیرد و جای گناهان ثواب می‌دهد این مولای ما خیلی مهربان است. در جهاد مدافعان حرم شرکت کنید/مدافعان حرم با اسم حضرت زهرا کار تکفیری‌ها را تمام کنند همچنین می‌خواهم که مردم عراق از ناموس و وطن خودشان و مخصوصا حرم‌ها دفاع کنند و اجازه به این ظالمان ندهند و مردم عراق مخصوصا طلاب نجف در این جهاد شرکت کنند چون دیدم که مدافع هست لکن کم است باید زیاد شود و مطمئنم که این‌ها(ظالمین) کم هستند و فقط با یک هجوم (جهاد) با اسم حضرت زهرا(س) می‌شود کار این مفسدها را تمام کرد و منتظر ظهور شویم و بهتر است که دست به دست همدیگر دهید و این غده سرطانی را از بین ببرید. برای من خیلی دعا کنید چون خیلی گناه کارم و از همه حلالیت بگیرید. دنیا رنگ گناه دارد؛ دیگر نمی‌توانم زنده بمانم وصیت من به طلاب این است که اگر برای رضای خدا درس می‌خوانند و هدف دارند بخوانند و اگر اینطور نیست نخوانند. چون می‌شود کار شیطانی و شهریه امام را هم می‌گیرند؛ دیگر حرام درحرام می‌شود و مسئولیت دارد اگر می‌توانند درس بخوانند البته همه‌اش درس نیست، عبودیت هم هست باید مقداری از وقت خود را صرف عبادت کنند چون طلبه‌ای باتقوا کم داریم اول تزکیه نفس بعد درس ای داد از علم شیطانی. دنیا رنگ گناه دارد دیگر نمی‌توانم زنده بمانم. انشاءالله امام حسین و حضرت زهراو امام رضا در قبر می‌آیند. ۱۹ بهمن ماه سال ۱۳۹۳ العبد الحقیر و المذنب الضعیف محمدهادی ذوالفقاری 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کتاب : موضوع : حکایت این مجموعه به جوانی اختصاص دارد که علاقه عجیبی به شهید ابراهیم هادی داشت. همیشه سعی می کرد مانند ابراهیم باشد، تصویری از شهید هادی را جلوی موتورش و در اتاق خودش زده بود که بسیار بزرگ بود. با اینکه بعداز جنگ به دنیا آمده بود و چیزی از آن دوران ندیده بود، ولی شهدا را خوب می شناخت. کتاب سلام بر ابراهیم را بارها خوانده بود و مانند بسیاری از جوانان این سرزمین، می خواست ابراهیم را الگوی خود قرار دهد. نوع لباس پوشیدن و برخورد و گفتار و رفتار او، همه دوستان را به یاد شهید ابراهیم هادی می انداخت. او ابراهیم هادی از نسل سوم انقلاب بود. زندگینامه و خاطرات بسیجی مدافع حرم طلبه ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
✂️ (۱) یادم هست یک شب جمعه وقتی کار بسیج تمام شد هادی گفت: بچه ها حالش رو دارید بریم زیارت؟ گفتیم: کجا؟! وسیله نداریم. هادی گفت: من میرم ماشین بابام رو میارم. بعد با هم بریم زیارت شاه عبدالعظیم علیه السلام. گفتیم: باشه، ما هستیم. هادی رفت و ما منتظر شدیم تا با ماشین پدرش برگردد. بعضی از بچه ها که هادی را نمی شناختند، فکر می کردند یک ماشین مدل بالا و... چند دقیقه بعد یک پیکان استیشن درب داغون جلوی مسجد ایستاد. فکر کنم تنها جای سالم این ماشین موتورش بود که کار می کرد و ماشین راه می رفت. نه بدنه داشت، نه صندلی درست و حسابی و... از همه بدتر اینکه برق نداشت. یعنی لامپ های ماشین کار نمی کرد! رفقا با دیدن ماشین خیلی خندیدند. هرکسی ماشین را می دید می گفت: اینکه تا سر چهارراه هم نمی تونه بره، چه برسه به شهر ری. اما با آن شرایط حرکت کردیم. بچه ها چند چراغ قوه آورده بودند. ما در طی مسیر از نور چراغ قوه استفاده می کردیم. وقتی هم می خواستیم راهنما بزنیم، چراغ قوه را بیرون می گرفتیم و به سمت عقب راهنما می زدیم. خلاصه اینکه آن شب خیلی خندیدیم. زیارت عجیبی شد و این خاطره برای مدت ها نقل محافل شده بود. بعضی بچه ها شوخی می کردند و می گفتند: می خواهیم برای شب عروسی، ماشین هادی را بگیریم... ✂️ برشی از کتاب (۲) در طی مسیر یک باره به مقابل درب دانشگاه رسیدیم. درست در همان موقع جسارت اغتشاشگران به رهبر معظم انقلاب آغاز شد. هادی وقتی این صحنه را مشاهده کرد دیگر نتوانست تحمل کند! به من گفت: همین جا بمون... سریع پیاده شد و دوید به سمت درب اصلی دانشگاه. من همین طور داد می زدم: هادی برگرد، تو تنهایی میخوای چی کار کنی؟ هادی.. هادی.. اما انگار حرف های من را نمی شنید. چشمانش را اشک گرفته بود. به اعتقادات او جسارت می شد و نمی توانست تحمل کند. همین طور که هادی به سمت درب دانشگاه می دوید یک باره آماج سنگ ها قرار گرفت. من از دور نگاه می کردم. می دانستم که هادی بدن ورزیده ای دارد و از هیچ چیزی هم نمی ترسد. اما آنجا شرایط بسیار پیچیده بود. همین که به درب دانشگاه نزدیک شد یک پاره آجر محکم به صورت هادی و زیر چشم او اصابت کرد. من دیدم که هادی یک دفعه سر جای خودش ایستاد. می خواست حرکت کند اما نتوانست! خواست برگردد اما روی زمین افتاد! دوباره بلند شد و دور خودش چرخید و باز روی زمین افتاد.. ✂️ برشی از کتاب (۳) چند دقیقه ای نگذشت که یک بولدوزر از سمت بیرون روستا به سمت سنگرهای نیروهای مردمی حرکت کرد. بدنه این بولدوزر با ورق های آهن پوشیده شده و حالت ضدگلوله پیدا کرده بود. به محض اینکه از اولین سنگر عبور کرد نیروها فریاد زدند: انتحاری، انتحاری مواظب باشید... برخی می خواستند راننده را بزنند اما هیچ کدام ممکن نشد! حتی گلوله آرپی جی روی بدنه آن اثر نداشت. هرچه تیراندازی کردیم بی فایده بود. فاصله ما با هادی ذوالفقاری و دیگر دوستان زیاد بود. یک باره حدس زدیم که این خودرو به سمت آن ها می رود. هرچه که داد و فریاد کردیم، صدایمان به گوش آن ها نرسید. صدای بولدوزر و گلوله ها مانع از رسیدن صدای ما می شد. هادی و دوستان رزمنده ای که در آنجا جمع شده بودند،متوجه صدای ما نشدند. لحظاتی بعد صدای انفجاری آمد که زمین و زمان را لرزاند! ➖➖➖➖ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۶ بهمن‌ماه ، گرامی باد. 🥀 🌷شهید مصطفی زال نژاد (طه) 🌷تاریخ تولد : 1361/08/22 🌷محل تولد : آمل 🌷تاریخ شهادت : 1395/11/26 🌷محل شهادت : حومه درعا - سوریه 🌷وضعیت تاهل : متاهل با 2 فرزند 🌷محل مزار شهید : امامزاده ابراهیم آمل 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فرازی از امروز بزرگ‌ترین جنگ ما مقابله با تهاجمات فرهنگی است. روز مصیبت ما آن زمانی است که چادر از سر زنان و دختران ما کنار برود و ماهواره بر سر در همه‌ی خانه‌ها علم شود. وای بر آن روز که موجب بی‌حیایی در خانواده‌ها شود مردم عزیز بدانید بزرگ‌ترین نعمت امنیت است برای خانواده‌ها. ما حاضریم گرسنگی و سختی و تحریم را تحمل کنیم ولی زیر بار زور نرویم. این درس را از سیدالشهدا آموختیم... همسرم علم مبارزه رابیاموز ودرهرجایی بکارگیر خواه در آن‌جا با افراد کج‌اندیش و کوته‌نظر، خواه با افراد نادان و جاهل، خواه با کسانی‌که می‌خواهند انقلاب را تضعیف کنند، خواه در فامیل و خانواده باشند.فرزندانم راباقرآن ودین بیشترآشناکن دخترم هرگاه بزرگ شدی هرچندوقت یکباروصیتم رابخوان... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 ولادت در خانه کعبه 🔻 رهبر انقلاب: شخصیت امیرالمؤمنین(ع) از لحظه‌ی ولادت تا هنگام شهادت، در همه‌ی این ادوار، یک شخصیت استثنائی است. ولادت او در جوف کعبه است - که نه قبل از آن حضرت و نه بعد از آن حضرت تا امروز چنین چیزی اتفاق نیفتاده است - شهادت آن بزرگوار هم در مسجد و محراب عبادت است. بین این دو نقطه هم، همه‌ی زندگی امیرالمؤمنین جهاد است و صبر للَّه است و معرفت است و بصیرت است و حرکت در راه رضای الهی است. ۱۳۸۹/۰۴/۰۵ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۲۷ بهمن‌ماه ، گرامی باد. 🥀 خلاصه گزارش عملیات والفجر 5 : نام عملیات : والفجر 5 زمان اجرا : 27/11/1362 تلفات دشمن : (کشته، زخمی و اسیر)3770 رمز عملیات : یا زهرا(سلام الله علیه) مکان اجرا : منطقه کوهستانی چنگوله- جبهه میانی جنگ ارگان های عمل کننده : نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی اهداف عملیات : آزاد سازی ارتفاعات منطقه چنگوله منطقه عملیاتی: منطقه ی چنگوله (حدفاصل مهران و دهلران) تاریخ شروع: ساعت 00/24 - 27/11/1362 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
عملیات والفجر5 ساعت 24 روز 27 بهمن سال 1362 با رمز یا زهرا (س) در منطقه کوهستانی چنگوله حد فاصل شهرهای مهران و دهلران به اجرا درآمد. نیروهای عمل کننده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دو مرحله با هدف آزادسازی بلندی های منطقه چنگوله وارد عمل شدند. در همان ساعات نخست، بلندی های پیزولی، آزادخان کشته، تنگه چنگوله و دهها کیلومتر مربع از خاک ایران آزاد و جاده بدر - طیب عراق به تسلط نیروهای ایرانی درآمد. همچنین به 4تیپ از گارد مرزی عراق خساراتی وارد شد. در مرحله دوم مناطق دیگری نیز از خاک ایران و عراق آزاد شد و نیروهای خودی در آن استقرار یافتند که از جمله آن، استقرار نیروهای ایرانی در 35کیلومتری بزرگراه بغداد - بصره است. در این مرحله نیز 4تیپ کوهستانی عراق به طور 100درصد و تیپ 50 زرهی لشکر 12 بیش از 50 درصد منهدم شد و دشمن با دادن 1770 تن کشته و زخمی و اسیر در طی شش پاتک سنگین عقب نشینی کرد. در مجموع دو مرحله عملیات، منطقه‌ای به گستردگی110 کیلومتر مربع شامل بلندی‌های «پیزولی»، «تنگه چنگوله»، «تونل»، «چغا عسکر»، «عباس عظیم»، پاسگاه‌های شمالی«عین عبد»، «طارق»، «الرباقی»، شهرک‌های «یک سایه»، «آل یاسین» و روستاهای شیخ احمدآزاد گردید و چهل دستگاه تانک و نفربر، مقداری سلاح سبک و نیمه سنگین، دو فروند چرخبال، ده‌ها دستگاه خودروی نظامی و ده انبار مهمات دشمن منهدم و ده‌ها دستگاه تانک و نفربر، شماری خودروی نظامی و انواع سلاح‌های سبکو و نیمه سنگین به قنیمت رزمندگان سپاه پاسداران درآمد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي عمليات و الفجر5 را با رمزيا زهرا (س) آغاز كرد . عمليات والفجر 5 درمنطقه عملياتي چنگوله حدفاصل مهران و دهلران اجرا شد و هدف ازاجراي اين عمليات آزاد سازي منطقه عملياتي بود، در عمليات والفجر 5 ضمن دستيابي به هدف عمليات شمار زيادي ازافراد دشمن كشته يا اسير شدند و تجهيزات درخور توجهي ازدشمن نيزمنهدم شد. نتایج عملیات مناطق آزاد شده: وسعت منطقه آزاد شده : 110 کیلومتر مربع ارتفاعات بندپیر علی، تنگه ی چنگوله، تونل، چغاعسکر و عباس عظیم پاسگاه های شمالی، عین عبد، طارق و الرباغی عراق شهرک های یک سایه، آل یاسین و روستای شیخ احمر تسلط بر جاده ی طیب - بدره ی عراق تجهیزات منهدم شده ی دشمن: 40 دستگاه تانک و نفربر مقدار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین 2 فروند هلی کوپتر دهها دستگاه خودرو نظامی 10 انبار مهمات ارتفاعات بند پیر علی ، تنگه ی چنگوله ، تونل ، چغا عسکر و عباس عظیم ،پاسگاه های شمالی ، عین عبد، طارق و الرباغی عراق ، شهرک های یک سایه ، آل یاسین و روستای شیخ احمر ، تسلط بر جاده ی طیب - بدره ی عراق تجهیزات منهدم شده ی دشمن : 40 دستگاه تانک و نفربر مقدار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین 2 فروند هلی کوپتر دهها دستگاه خودرو نظامی 10 انبار مهمات یگان های منهدم شده ی دشمن: تیپ باز سازی شده 4 گارد مرزی ، یک واحد کماندویی ، تیپ 4 کوهستانی ، یک گردان تانک از تیپ 50 زرهی لشگر 12 تعداد کشته و زخمی های دشمن : بیش از 3600 نفر تعداد اسراء : 170 نفر ارگان‌‌ عمل‌كننده : نیروی‌ زمینی‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ 👇 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
دستاوردهای : آزادسازی 110 كیلومتر مربع ، انهدام 40 تانك ، 2 بالگرد و به هلاكت رساندن بیش از 3600 عراقی و غنیمت گرفتن دهها دستگاه تانك و نفربر و خودرو عملیات‌ « والفجر5 » ساعت ‌24 روز27 بهمن‌ ماه ‌1362 با رمز « یا زهرا (سلام‌ الله‌ علیها ») در منطقه‌ كوهستانی‌ «چنگوله» حدفاصل‌ شهرهای‌ مهران‌ و دهلران‌ به‌ اجرا درآمد. نیروهای‌ عمل‌ كننده‌ سپاه‌ پاسداران‌ انقلاب‌ اسلامی‌ در دو مرحله‌ با هدف‌ آزادسازی‌ بلندی‌های‌ منطقه‌ چنگوله‌ وارد عمل‌ شدند. در همان‌ ساعات‌ نخست، بلندی‌های‌ « پیزولی » ، «آزادخان‌ كشته » ، «تنگه‌ چنگوله» و ده‌ها كیلومتر مربع‌ از خاك‌ ایران‌ آزاد و جاده‌ « بدر – طیب » عراق‌ به‌ تسلط‌ نیروهای‌ ایرانی‌ درآمد . همچنین‌ به‌4 تیپ‌ از گارد مرزی‌ عراق‌ خساراتی‌ وارد شد. در مرحله‌ دوم‌ مناطق‌ دیگری‌ نیز از خاك‌ ایران‌ و عراق‌ آزادشد و نیروهای‌ خودی‌ در آن‌ استقرار یافتند كه‌ از جمله‌ آن، استقرار نیروهای‌ ایرانی‌ در35 كیلومتری‌ بزرگراه‌ بغداد- بصره‌ است. در این‌ مرحله‌ نیز4 تیپ‌ كوهستانی‌ عراق‌ به‌ طور100 درصد و تیپ‌50 زرهی‌ لشكر12 بیش‌ از50 درصد منهدم‌ شد و دشمن‌ با دادن ‌3770 تن‌ كشته‌ و زخمی‌ و اسیر در طی‌ شش‌ پاتك‌ سنگین‌ عقب ‌نشینی‌ كرد. در مجموع‌ دو مرحله‌ عملیات، منطقه‌ای‌ به‌ گستردگی ‌110 كیلومتر مربع‌ شامل بلندی‌های‌ «پیزولی»، «تنگه‌ چنگوله» ، «تونل» ، «چغا عسكر» ، «عباس‌ عظیم» ، پاسگاه‌ های‌ شمالی‌ «عین‌ عبد» ، «طارق» ، «الرباغی» ، شهرك‌ های‌ «یك‌ سایه» ، «آل یاسین» و روستای‌ شیخ‌ احمد آزاد گردید و 40 دستگاه‌ تانك‌ و نفربر ، مقداری‌ سلاح‌ سبك‌ و نیمه‌ سنگین ، 2 فروند چرخبال ، ده‌ها دستگاه‌ خودروی‌ نظامی‌ و 10 انبار مهمات‌ دشمن‌ منهدم‌ و ده‌ها دستگاه‌ تانك‌ و نفربر ، شماری‌ خودروی‌ نظامی‌ و انواع‌ سلاحهای‌ سبك‌ و نیمه‌ سنگین‌ به‌ غنیمت‌ رزمندگان‌ سپاه‌ پاسداران‌ درآمد. یگان های منهدم شده ی دشمن: تیپ بازسازی شده 4 گارد مرزی، یک واحد کماندویی، تیپ 4 کوهستانی یک گردان تانک از تیپ 50 زرهی لشگر 12 تعداد کشته و زخمی های دشمن: بیش از 3600 نفر تعداد اسراء: 170 نفر غنائم: دهها دستگاه تانک و نفربر تعدادی خودرو نظامی مقدار زیادی سلاح سبک و نیمه سنگین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷ بهمن‌ماه گرامی باد . 🥀 او شهیدی است که در نوجوانی با ترک یک گناه و نگاه حرام، به درجه بالای عرفانی رسید و در جوانی به دیدار امام زمانش نائل آمد و در ۱۹ سالگی شهید شد... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
شهیداحمدعلی نیّری در 29تیرماه 1345شمسی در روستای آینه ورزان دماوند بدنیا آمد. دبستان را در مدرسه اسلامی کاظمیه با موفقیت پشت سر گذاشت. درس و مشقش خوب بود. برای دوره راهنمایی پدرش او را به مدرسه حافظ فرستاد؛ چرا که در این مدرسه به مسائل اخلاقی و معنوی توجه می­شد. در دبیرستان جزو شاگردان ممتاز رشته ریاضی بود ولی به دلایلی از درس خواندن انصراف داد، و به خانواده خود گفت که «دیگر دبیرستان مرا به هدف نمی­رساند، از این به بعد می­خواهم در درس­های آیت­الله حق­شناس شرکت کنم». مدتی در چای­فروشی یکی از بستگانش مشغول بود؛ احتیاجی به پول نداشت اما چون اهل­بیت­ علیهم­ السّلام بیکاری را مهم­ترین خطر برای نوجوانان معرفی کرده بودند، کار می­کرد؛ خمس پولی که از کارکردن به دست می­آورد را پرداخت می­کرد. احمدعلی مربی فرهنگی مسجد هم بود و خالصانه کار می­کرد. او تأکید زیادی در دوری از گناه و ترک معصیت داشت؛ احمدعلی نیّری در 1364/11/27 در عملیات والفجر8 منطقه عملیّاتی اروند، به آرزویش، که شهادت در راه خدا بود، رسید. یکی از دوستانش، که هنگام شهادت با او بود، می­گوید: ترکش به پهلویش خورد و به زمین افتاد، از ما خواست که بلندش کنیم، بلند شد و دستش را روی سینه گذاشت و سلام بر اباعبدالله ­الحسین ­علیه ­السّلام داد و به شهادت رسید. مزار شهیداحمدعلی نیّری در قطعه 24بهشت­زهرا، کنار بلوار، پنج ردیف بالاتر از مزار شهید دکتر چمران قرار دارد. سبک زندگی احمدعلی نیّری در زندگی ساده، مرتّب و بی­ آلایش بود؛ چهره­ای باآرامش و خندان، و محاسن و موهای کوتاه کرده داشت؛ دنبال مُد نبود، ولی همیشه تمیز بود؛ به پدر و مادرش احترام می­گذاشت؛ ادب، مهربانی و اخلاق را از استاد خود آیت­الله حق­شناس یاد گرفته بود؛ در سلام کردن از همه پیشی می­گرفت؛ ساده و عادی، مثل بقیه زندگی می­کرد؛ با خدا بود؛ وقتی تصمیم می­گرفت باهمّت بلند خود کار را به سرانجام می­رساند؛ در نماز جمعه و برگزاری دعای ندبه فعالیت داشت؛ با نظم بود و از مطالعه غافل نمی­شد؛ بچه هارا مؤدّبانه صدا می­زد و در کنار آن­ها مانند خودشان می­شد(فوتبال هم بازی می­کرد)، و با بچه­ های شلوغ بسیار صبور بود؛ با کسی به خشونت رفتار نمی­کرد؛ به تازه واردها احترام می­گذاشت، هدیه می­داد(که اغلب کتاب بود)؛ اگر کسی موضوع خنده­داری تعریف می­کرد، با بچه­ها می­خندید؛ در مقابل گناه واکنش نشان می­داد(به غیبت بسیار حساس بود و اگر کسی غیبت می کرد سریع می­گفت این بحث را ادامه ندهید)؛ در برابر قرآن و اهل بیت ادب می­کرد؛ اهل توسل بود و هر روز قرآن را با دقت می­خواند؛ برای وقت خودش برنامه داشت؛ سخت­ترین کارها را در مسجد انجام می­داد؛ به نماز شب توجّه خاصی داشت، ولی می­گفت اگر ببینم مستحبات به واجباتم ضرر می­رساند، حتماَ آن­را ترک می­کنم؛ می­گفت ما در همه مراحل زندگی بعد از توکل بر خدا، به توسل نیاز داریم؛ توسل به اهل­بیت­ علیهم­السّلام خصوصاُ اباعبدالله­ الحسین­ علیه­ السّلام را بهترین وسیله تقرب به پروردگار و محو گناهان می­دانست؛ توصیه می­کرد گناه را کوچک نشمارید واز انجام کارهای نیک نهراسید، که اگر برای رضای خدا کار کنید چشمه­ های حکمت الهی به سوی شما باز می­شود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔻 بیشترین مطلبی که از احمد آقا می‌شنیدیم درباره‌ خودسازی بود. یک‌بار به همراه چند نفر دور هم نشسته بودیم. احمد آقا گفت: بچه‌‌ها، کمی به فکر اعمال خودمان باشیم. بعد گفت: یکی از بین ما شهید خواهد شد. خودسازی داشته باشیم تا شهادت قسمت ما هم بشود...🕊 ➖ بعد ادامه داد: حداقل سعی کنید سه روز از گناه پاک باشید. اگر سه روز مراقبه و محاسبه‌ اعمال را انجام دهید حتماً به شما عنایتی می‌شود...✨🌱 بچه‌ها از احمد آقا سوال کردند: چه کنیم تا ما هم حسابی به خدا نزدیک شویم؟ 📌احمد آقا گفت: چهل روز گناه نکنید. مطمئن باشیدکه گوش و چشم شما باز خواهد شد...💫 این سخن به همان حدیث معروف اشاره دارد که می‌فرماید: «هر کس چهل‌روز اعمالش برای خدا خالص باشد خداوند چشمه‌های حکمت را بر زبان او جاری خواهد کرد🌿». 🎙 راوی: استاد محمدشاهی 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانیشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمد بود، بیان داشتند: “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!" 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 نام کتاب : # عارفانه موضوع : کتاب "عارفانه" دربردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید "احمدعلی نیری" است. در این کتاب مادر، دوستان، استادان و شاگردان این شهید بزرگوار به خاطره گویی از وی پرداخته و از خصوصیات نیک شهید نیری سخن گفته اند. شهید احمدعلی نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است! مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: "در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه؟" این کتاب، کاری از گروه فرهنگی ابراهیم هادی است که از سوی نشر امینان در 152 صفحه و در سال 1392 به چاپ رسیده است. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
برشی از : احمد آقا تا زمانی که زنده بود مانند یک طبیب به دنبال بندگان خدا بود تا دست آنها را بگیرد و راه آسمان را به آنها نشان دهد☀️. خداوند هم شهدا را زنده خطاب کرده . پس او اکنون هم به دنبال هدایت است. اگر کسی در این دوران هم به سراغ او برود يقينا دست خالی برنمی گردد✨. بسیاری از رفقا و شاگردان احمد آقا هرگز فکر نمی کنند که او در بین ما نیست. مثل قبل از او یاد می کنند.❤️ برای بچه ها و دوستان و آشنایان از احمد آقا می گویند و... من تا روزهای آخر همیشه همراه احمد آقا بودم . به یاد دارم یک روز از مریضی مادرم به احمد آقا شکایت کردم. گفتم: هر کاری کردیم مادرم خوب نشده. دکترها جوابش کردن😢. و بعد گریه ام گرفت😭. احمد نگاه خاصی به چهره ی من انداخت و گفت:" ناراحت نباش ، مادرت خوب میشه! فردای آن روز مادرم خوب شد😯! مادرم دیگر دچار بیماری نشد تا یک سال بعد. سال بعد و در روزهای آخری که با احمد آقا بودیم دوباره رفتم به سراغ احمد آقا . به خاطر مریضی مادرم ناراحت بودم . لبخندی زد و گفت : خوب میشه ان شاء الله☺️. و بعد به طرز عجیبی مادرم خوب شد! یک سال از شهادت احمد آقا گذشت🥀. دوباره مریضی مادرم برگشت. حال مادرم بسیار بدتر شده بود . این بار رفتم سر مزار احمد آقا در بالای قبر شهید چمران . گفتم: احمد آقا فدات بشم . این بیماری مادر ما شده یک سال یک سال! شما زنده ای و از همه چیز خبر داری . شما از خدا بخواه که این مریضی مادرم برای همیشه حل بشه. این را گفتم و برگشتم . احساس می کردم که دوباره احمد آقا لبخندی زده و گفته خوب میشه ان شاء الله!😊 مادرم فردای آن روز خوب شد . همه ی پزشکان از مادرم قطع امید کرده بودند اما به دعای احمد آقا مادرم شفا یافت. مادرم با گذشت سال ها از آن ماجرا دیگر دچار مریضی نشد!🌹🍃 راوی: یکی از دوستان شهید منبع: کتاب عارفانه🌹 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۲۷ بهمن ماه ، بهترین دوست و یار مهربان سردار سلیمانی عزیز یعنی عارف بالله ، مخلص خدا سردار عشق گرامی باد. 🥀 شهید محمد حسین یوسف الهی سال ۱۳۴۰ در شهر «کرمان» متولد شد، پدرش فرهنگی بود و در آموزش و پرورش خدمت می کرد. محیط خانواده کاملا فرهنگی بود و همه فرزندان از همان کودکی با حضور در مساجد و جلسات مذهبی با اسلام و قرآن آشنا می شدند. علاقه زیاد و ارتباط عمیق محمد حسین با نهج البلاغه نیز ریشه در همین دوران دارد. در روزهای انقلاب محمد حسین دبیرستانی بود و حضوری فعال در عرصه سیاست داشت و یکی از عاملان حرکت‌های دانش آموزان در شهر کرمان بود. آغاز جنگ عراق علیه ایران در لشکر ۴۱ ثارالله واحد اطلاعات و عملیات به فعالیت خود ادامه داد و بعدها به عنوان جانشین فرمانده این واحد انتخاب شد. در طول جنگ پنج مرتبه به سختی مجروح شد و بالاخره آخرین بار در عملیات والفجر هشت به دلیل مصدومیت حاصل از بمبهای شیمیایی در بیست و هفتم بهمن ماه سال ۱۳۶۴ در بیمارستان لبافی نژاد تهران به شهادت رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
حرف ، ، و... نیست. همه این‌ها را بیش و کم می‌شود در همه رزمندگان دفاع مقدس و مدافعان حرم پیدا کرد. تاریخ دفاع مقدس «محمدحسین یوسف اللهی» را بیشتر از خصوصیات رزمندگی‌اش، با و ویژه‌اش می‌شناسد. حسین، پسر غلامحسین، حتی وقتی به جانشینی فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ۴۱ ثارالله هم رسید، هنوز همان جوان و سال‌های پیش بود، که خدا می‌داند با ، با یا جوری دیگر، راه ۵۰ یا ۶۰ ساله را به‌سرعت طی کرده بود، و در جوانی پرده از پیش چشمش کنار رفته و به مرحله رسیده بود. دیگران نمی‌توانستند، اما او می‌توانست پیش از عملیاتی دشوار که با حساب و کتاب نظامی، پیروزی در آن ممکن به نظر نمی‌رسید به سردار سلیمانی بگوید: نگران نباش... بر عکس تصور شما ما در این عملیات می‌شویم! و روزی که همه با لبخند پیروزی سراغش می‌آمدند تا راز پیشگویی‌اش را کشف کنند، حسین لب می‌دوخت و فقط لبخند می‌زد. محمد حسین، مصداق و عارفانی است که به فرموده حضرت روح الله رحمت الله علیه، یک شبه ره صد ساله را پیمودند و چشم تمام پیران و کهنسالان طریق عرفان را حسرت زده قطره ای از دریای بی انتهای خود کردند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani