#شهدای_روحانی
#شهید_شریف_قنوتی
شهید قنوتی کیست؟« #شریف_قنوتی » اولین شهید روحانی انقلاب اسلامی
🔷️شریف قنوتی كیست؟
او نخستین روحانی مجروح و اسیر جنگ تحمیلی، نخستین روحانی شهید دفاع مقدس، نخستین نماینده امام خمینی(ره) كه در جنگ به شهادت رسید، نخستین فرمانده شهید جنگ های چریكی و پارتیزانی، تشكیل دهنده گروه های مسلح به امر امام خمینی ـ رحمة الله علیه ـ در سال 1342، نخستین برگزار كننده تظاهرات در شهرستان بروجرد تا جایی كه به عنوان رهبر انقلاب بروجرد معرفی شد، نخستین تشكیل دهنده ستاد پشتیبانی از جبهه های جنگ و حمایت از جنگ زدگان در بروجرد، نخستین ارسال كننده محموله های تداركاتی از بروجرد به مناطق جنگی به ویژه خرمشهر، نخستین گروه اعزامی از بروجرد به خرمشهر جهت دفاع ازشهر و نخستین گروه مدافع در خرمشهر به نام «لشكر الله اكبر» كه همراه برادران ارتشی و سپاهی به مدت 35 روز مقاومت كردند.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهدای_روحانی
#شهید_شریف_قنوتی
🔷️از تولد تا دوران مبارزه:
شهید شریف قنوتی در سال 1313 در اروند كنار از توابع آبادان دیده به جهان گشود. در اطاعت از پدر و مادر، كم نظیر بود. اهل دعا، قرآن و مناجات بود. پدرش شیخ محمود و عمویش شیخ عبدالله استاد اسلامی وقتی چنین دیدند او را به حوزه علمیه «آبادان» فرستادند. دو سال در آن حوزه بود، سپس به «بروجرد» رفت و از اساتید مجرب آن دیار بهره ها گرفت و از محضر مرحوم آیت الله العظمی حاج آقا حسین بروجردی استفاده کرد و سپس در قم رحل اقامت افكنده و در محضر امام خمینی(ره) و مرحوم آیت الله العظمی گلپایگانی، فقه و عرفان را آموخت و همزمان با تحصیل، مبارزه با ظلم را آغاز کرد تا جایی كه از یاران عالی قدر شهید نواب صفوی گشت و در آن ایام در زندان اوین مدت شش ماه زندانی شد.
پس از شهادت نواب صفوی در مبارزه با طاغوت، به امام خمینی ـ رحمه الله ـ پیوست تا جایی كه او را به عنوان نواب ثانی لقب دادند و در یاری امام چنان ایستادگی كرد و پیروی نمود كه می گفتند: شریف قنوتی در امام خمینی ذوب شده است. منبرهایش كوبنده و حماسی بود. با كمال شهامت و شجاعت در منبرهایش شاه را [ابن] مرجانه خطاب می كرد و به او یزید بن معاویه دوم می گفت.
🔷️نخستین پایه گذار جنگ های چریکی
شاید به جرأت بتوان گفت شهید شریف قنوتی، نخستین پایه گذار جنگ های چریکی در خرمشهر بود. در حالی که نیروهای مردمی با پیروی از دستور امام خمینی ـ رحمت الله ـ برای مقابله با دشمن و دفاع از انقلاب اسلامی و کیان کشور به طور داوطلب وارد خرمشهر می شدند، شهید شریف قنوتی با تشکیل گروه های چریکی، به آنها آموزش های خاص مقطعی می داد و آنها را در مکان های حساس خرمشهر مستقر می کرد. او با توجه به امکانات محدود، با عملیات های ایذایی و بازدارنده، تلاش داشت جلو تصرف خرمشهر را بگیرد.
از این روی، با انسجام نیروهای داوطلب و مردمی و آموزش آنها، به ارتش مجهز عراق حمله می کرد و در حد توان خود، نیروها و امکانات موجود دشمن را به صورت مقطعی به عقب می راند.
شناخت شهید شریف قنوتی از وضعیت خرمشهر در آن دوره زمانی به اندازه ای بود که فرماندهان دسته یا گروهان های اعزامی به خرمشهر، درباره نوع درگیری با دشمن و ادوات زرهی آنها و شیوه انهدامشان، از شهید شریف قنوتی یاری می گرفتند.
🔷️ مقاومت دیگر فایده ای ندارد !
آقای رضا آلبوغبش، اهل خرمشهر، از رزمندگان مقاومت خرمشهر می گوید:
...شب را تا صبح همراه شیخ شریف در کوچه و خیابان در اطراف شاه آباد قدیم، پشت پلیس راه با عراقی ها درگیر بودیم. صبح که شد، از عراقی ها خبری نبود. خیال کردیم که آنها عقب نشینی کرده اند. در صورتی که در خانه های پیرامون کمین کرده بودند. عراق نیروهای زبده اش را وارد میدان کرده بود. آنها بدون داد و فریاد و با حرکت دست با یکدیگر ارتباط برقرار می کردند. با توجه به قضایایی که در حضور بنی صدر پیش آمد، به شیخ گفتم: «مقاومت دیگر فایده ای ندارد.»
گفت: «تو که می گفتی نمی ترسم!... تو هم جا می زنی؟»
همراه شیخ به طرف مسجد جامع رفتیم. شیخ نیروهای تازه نفس را فرستاد به محل درگیری تا نیروهایی که تمام شب را جنگیده بودند لحظاتی استراحت کنند.
🔶️شیرینی شهادت
روز 24 مهر 59 پس از اینکه در پاسگاه امیرآباد سرپایی چند لقمه غذا (سیب زمینی کوبیده با گوجه) خوردم، دوباره همراه شیخ به سمت خرمشهر حرکت کردیم. در بین راه شیخ، شیرینی خودش را که در پاسگاه به او داده بودند و نخورده بود، از جیبش درآورد، و به من گفت: «این شیرینی را بخور».
گفتم: «من سهم شیرینی خودم را خورده ام، این مال شماست.»
شیخ خنده ها و شوخی هایش با من زیاد شد، تا آن موقع سابقه نداشت که با من یا کس دیگری شوخی یا مزاح کند. دست در گردن من انداخت و شیرینی را به من داد و گفت: «این شیرینی شهادت من است. ان شاء الله بخواست خدا، اگر سعادت داشته باشم، امروز یا فردا به شهادت می رسم. لذا از شما می خواهم که اگر من رفتم و تو زنده ماندی (و احتمال می دهم که تو زنده بمانی)، مواظب بچه ها باش!»
چون پسر بزرگش «محمد محسن» مجروح و در آبادان بود و ایشان با اینکه مجروح بود، برای حمل شهدا و مجروحین و کمک رسانی یک خودرو وانت در اختیارش بود و پسر دیگرش «محمد سعید» هم در خرمشهر حضور داشت. من فکر کردم بچه های خودش را می گوید.
از این روی گفتم: «آقا کدام بچه ها؟»
گفت: «بچه های گروه الله اکبر را می گویم!»
درست 15 دقیقه بعد از این قضیه من و شیخ شریف اسیر عراقی ها شدیم.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهدای_روحانی
#شهید_شریف_قنوتی
🔷️ما یک خمینی را اسیر کردیم !
به همراه شیخ از پل گذشتیم و داخل خرمشهر شدیم. میدان فرمانداری را که دور زدیم، یک تانک روبه رویمان بود. به علامت پیروزی انگشتمان را بالا بردیم و سلام کردیم. آنها هم جواب سلام ما را دادند.
در خرمشهر تجهیزات نظامی نداشتیم. ادوات جنگی ما عبارت بود از: سه سه فروند تانک فاقد مهمات، چهار قبضه آرپی جی هفت، یک قبضه خمپاره انداز 60 میلی متری، تعدادی اسلحه ژ-3 و یک نوع سلاح قدیمی به نام ام یک (استفاده از سلاح ام یک هم خود حکایتی دارد، که گاهی مجبور بودیم با پا روی گلنگدن برویم تا یک گلوله شلیک کنیم) و از تکاوران عراقی کلاش های تاشو غنیمت گرفته بودیم، برخی که کار با آنها را بلد بودند به دیگران هم یاد می دادند.
داخل خیابان چهل متری که شدیم، شیخ شریف گفت: «می ترسم خرمشهر سقوط کند و ما نزد مردم شرمنده شویم».
نزدیکی های مقر گروه الله اکبر (مدرسه استثنایی سابق و بنیاد شهید کنونی) چند نفر سرباز دیدیم. اول خیال کردیم ایرانی هستند بلافاصله به من ایست دادند و به عربی گفتند: «قف!»
فریاد زدم: «اینها عراقی هستند.»
شیخ گفت: «با سرعت برو!»
... پدال گاز را فشار دادم. عقربه سرعت روی 90 کیلومتر بود، که ما را به رگبار بستند.
چند گلوله به گردن و دست شیخ و یک گلوله هم به زانوی من اصابت کرد. من تعادلم را از دست ندادم. شیخ شریف دست به اسلحه برد، اما فرصت نشد. در همین زمان، یک گلوله آرپی جی7 به چرخ عقب ماشین اصابت کرد و منفجر شد. کنترل ماشین از دست رفت و ماشین واژگون شد و پس از دو بار غلتیدن روی سقف به جدول کنار بلوار برخورد کرد و باز هم به حالت اول برگشت.
تا خودمان را از ماشین بیرون کشیدیم، عراقی ها از درون خانه ها بیرون دویدند. چند نفر به سراغ من آمدند و یک عده عراقی هم به سراغ شیخ شریف رفتند. عراقی ها بیشتر متوجه شیخ شریف بودند تا من. آنها خیلی خوشحال بودند که شیخ شریف را اسیر کرده اند. خیال می کردند، امام خمینی (ره) را اسیر کرده اند. آنها اطراف شیخ را گرفته بودند و حوسه (رقص) و هلهله می کردند و فریاد می زدند: «اسرنا الخمینی! اسرنا الخمینی! ما یک خمینی را اسیر کرده ایم.»
من را به باد کتک گرفتند. سه، چهار متر با شیخ فاصله داشتم. نگرانش بودم. تمام حواسم به او بود.
شیخ فقط می گفت: «الله اکبر- لااله الا الله...»
استقامت، پایداری، شجاعت و مردانگی شیخ شریف در مقابل عراقی ها درآن لحظه انگیزه و جرأتی دوچندان در من ایجاد کرد. هرچند مجروح بودم آنها بینی و کتفم را هم شکستند، اما موفق نشدند زبان من را باز کنند! و بفهمند من، عربم یا عجم.
🔷️این فرمانده مقاومت است!
چندین گلوله به بدن شیخ شریف اصابت کرده بود وخونی که از بدنش می رفت و به خاطر بی خوابی شب ها و روزهای گذشته و تلاش های خستگی ناپذیر و مجاهدت ها و سلحشوری ها و سخنرانی های پی در پی و گرسنگی و تشنگی، دیگر رمقی برایش نمانده بود. با این حال، عراقی ها با اسلحه به پاشنه پای راست شیخ شلیک کردند ولی این مرد شجاع چون کوهی ایستاد و با لحنی رسا به عربی فصیح به عراقی ها گفت: «از خاک ما بیرون بروید، مگر ما همه مسلمان نیستیم؟»
عراقی ها که مقاومت و شجاعت شیخ شریف را دیدند بیش از پیش عصبانی شدند و به دست راست و پاشنه پای راست شیخ، شلیک کردند و گفتند: «هذا آیة المقاومة... این فرمانده مقاومت است.»
سپس آنها شیخ را به رگبار بستند که پاهای این روحانی بزرگوار سوراخ، سوراخ شد. پس از آن حدود ده نفر شیخ شریف را می زدند. شیخ تکبیر «الله اکبر» می گفت و آنها می زدند.
عراقی ها همان گونه که اطراف شیخ شریف حوسه (هلهله و پای کوبی) می کردند، عمّامه شیخ را با سرنیزه برداشتند و به زمین انداختند و فریاد می زدند: «اسرنا الخمینی، اسرنا الخمینی، ما خمینی را اسیر کرده ایم.»
اسارت شیخ برای آنها خیلی مهم بود.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهدای_روحانی
#شهید_شریف_قنوتی
🔷️دفاع از #امام_خمینی (ره)
هرچند من در کربلا نبودم که ببینم کوفیان با امام حسین علیه السلام و یارانش چه کردند ولی در کربلای خونین شهر بودم و دیدیم که عراقی ها با یکی از اصحاب امام حسین (علیه السلام) چه کردند.
شیخ شریف، در آن ساعت نتوانست از اسلحه استفاده کند، ولی از زبانش استفاده کرد با اینکه مجروح بود، آنها می زدند و روی زمین می کشیدند. شیخ به زمین می افتاد ولی دوباره برمی خاست.
در آخرین ایستادن، به زحمت برمی خاست و چون کوه در کنار ماشین سر پای ایستاد و در همان وضعیت با صدای بلند به زبان عربی فصیح فرمود: «الیوم خمینی حسینٌ (علیه السلام) و صدام یزید...؛ امروز خمینی، همانند حسین زمان و صدام یزید زمان است. از زیر پرچم یزید بیرون بروید و زیر پرچم حسین ـ علیه السلام ـ قرار بگیرید.»
این کلام شیخ لرزه بر اندام دشمن افکند. آن ها شگفت زده به شیخ چشم دوختند.
🔶️سخن آخر از زبان روحانی شهید شریف قنوتی:
بالای هر نیکی، نیکی است تا آنگاه که مرد در راه خدا کشته شود. پس چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از آن نیکی و ارزشی وجود ندارد.
امروز، روز امتحان است. برای خدا کار کنید و خود را به سختی بیندازید و جسمتان را پرورش ندهید که این جسم، فانی است و به زیر خاک می رود. شهادت، سعادتی است که نصیب هر کس نمیشود و خون پاک و مطهر میخواهد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#شهدای_روحانی
#شهید_شریف_قنوتی
🔶️ترسیم #صحنه_شهادت
یکی از عراقی ها که فرمانده آنها نیز بود شخصی بلند قامت، تنومند و بسیار ورزیده بود. مثل شمر، با سرنیزه به طرف شیخ شریف حمله ور شد. متحیر ماندم که این دشمن خدا با شیخ شریف چه می خواهد بکند؟ او به محض اینکه به شیخ رسید، از سمت چپ سرنیزه را در شقیقه شیخ فرو برد و چرخاند. از شیخ فقط آیه «انا لله و انا الیه راجعون» شنیده شد.
ضربه دوم را که زد، فریاد شیخ به الله اکبر بلند شد، ضربه سوم که پیشانی شیخ را از هم درید. شیخ زبانش را لای دو دندان گذاشت تا آرزوی شنیدن ناله را به دل دشمن بگذارد. عراقی ها چشمان او را از حدقه بیرون آوردند ولی صدای ناله شیخ شریف قنوتی را نشنیدند.
آن سفاک با همان سرنیزه کاسه سرشیخ را جدا کرد. جمجمه اش را از جای عمامه برداشت. محاسنش را به خون سرش رنگین کرد. مغز سر شیخ نمایان شد و پس از افتادن کاسه سر به روی آسفالت گرم خیابان چهل متری خرمشهر، مغز سر شیخ نیز به روی زمین قرار گرفت، بعد بدن مقدسش به آرامی به حالت نشسته کنار زمین افتاد.
همان گونه شد که شریف قنوتی در سال 1352 حدود هفت سال پیش از شهادتش گفته بود که خیال کردید من به این مفتی ها می میرم. من باید فرقم مانند مولایم علی ـ علیه السلام ـ شکافته شود؛ و این گونه بود که فرق شیخ شریف قنوتی شکافته شد.
این آخر کار نبود. بعثی های جنایتکار در اطراف بدن مقدس شیخ شریف به رقص و پای کوبی پرداختند؛ هلهله می کردند و فریاد می زدند: «قتلنا الخمینی، قتلنا الخمینی، ما خمینی را کشتیم...»
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔶️سه مزار برای یك شهید
روز 24 مهر با خون شیخ و یارانش خرمشهر، خونین شهر شد. جسد مطهر شیخ با حمله مدافعان اسلام از صدامیان پس گرفته شد و در روز 27 مهر 1359 آن بدن مطهر با قبای خونین ـ كه حالاكفنش شده بود ـ در قبرستان شهدای آبادان، قطعه شهدای خرمشهر در میان یارانش غریبانه دفن شد تا برای همیشه مزارش میعادگاه عاشقان و آزادگان باشد.
این قدر یاد این شهید در دل مردم (اردکان) جاودانه مانده که یادبودی از شهید قنوتی در قبرستان شهدای این شهر ساخته اند. مردم که همواره برای زیارت قبور شهدا می روند، نخست به زیارت مزار شهید قنوتی می روند.
شهید شریف قنوتی در بهشت شهدای بروجرد و در میان خیل مقدس شهدا سنگ یادبودی برای زیارت عاشقان خود دارد، ولی مدفن اصلی این شهید بزرگوار همان گونه كه گفته شد، در گلزار شهدای آبادان است؛ جایی که شهدای گمنام قبر آن بزرگوار را در بر گرفته اند
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
معرفی و #پیشنهاد_دانلود چهار #نرم_افزار موبایلی جهت استفاده ی راویان #راهیان_نور
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
base.apk
8.1M
#نرم_افزار #تبسم
در این برنامه ، مطالبی تحت عنواین زیر قابل مطالعه و مشاهده می باشد :
🔶️خاطرات طنز جبهه
🔷️خاطرات #اسارت
🔶️یادگاری های جنگ !
🔷️اصطلاحات رایج دوران جنگ
🔶️خاطرات زیبا
🔷️تابلو نوشته های دفاع مقدس
🔶️اشعار و شعار های شهدایی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
base.apk
3.94M
#نرم_افزار #سبک_بالان
در این نرم افزار ، مطالبی تحت عنواین زیر قابل مطالعه و مشاهده می باشد :
🔷️معرفی شهدا مازندران
🔶️داستان عاشقی(خاطرات)
🔷️اشعار شهدایی
🔶️سخن بزرگان
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
base.apk
5.28M
#نرم_افزار #زیباترازشقایق
🔷️خاطرات شهدا مناسب #مخاطبان_خانم
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
base.apk
4.38M
#نرم_افزار #فرارازگناه
🔷️خاطرات شهدا با موضوع #مبارزه_با_نفس و #ترک_گناه
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️فرمانده! ۲۵ قدم به راست، ۴۰ قدم به جلو❗️
وقتی حضرت زهرا(س) راه برون رفت از میدان مین و محاصره دشمن را به شهید برنسی نشان میدهد.
⛔️فرماندهان جنگ نظامی در عین تلاشهای خودشون، نگاهشون به آسمان بود، نه به قدرتهای پوشالی...
#شهید_عبدالحسین_برونسی
#حجت_الاسلام_عالی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
این کتاب روایت یکی از عاشقان #امیرالمومنین و یکی از شاگردان مکتب #امام_روح_الله است که علی رغم این که یک بار هم فرمانده #شهید_ابراهیم_هادی را ندیده بود اما او را الگوی خود قرار داد.🌺🍃
#شهید_عابدی آن چنان از نظر سیما و چهره به ابراهیم هادی شباهت داشته که وقتی وارد مجلس ختم این شهید می شود او را با ابراهیم اشتباه می گیرد.
دوستان ابراهیم هادی تایید می کنند که داود اخلاقا و رفتارا نیز همانند معشوق شهیدش بوده است.صدای بسیار رسایی هم داشت و بسیار زیبا روضه می خواند. بچه ها به داود غزالی هم می گفتند. وی توانست در اوایل جنگ تحمیلی، هیئت رزمندگان با عنوان «محبان المرتضی» را در کشور راه اندازی کند.🌺🍃
با توجه به علاقه شهید عابدی به #امام_علی(ع) روز یکشنبه را که متعلق به آن حضرت است، به صورت هفتگی با دوستانش قرار گذاشته بودند هر جا هستند این روز را دور هم جمع شوند و از این روست که این کتاب هم به عنوان « #قرار_یکشنبه_ها » نام گذاری شده است.🌺🍃
سرانجام نیز در اسفند ماه سال 63 در #عملیات_بدر شربت #شهادت را نوشید و رهسپار دیدار حضرت حق شد.🌺🍃
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
روز پدر مبارک.mp3
10.56M
📻🎙 #رادیو_پلاک
✅ویژه برنامه میلاد #امام_علی_ع
"روز پدر مبارک..."
#فقط_حیدر_امیر_المومنین_است ...
تقدیم میشود به ارواح همه #پدران_آسمانی
""ستاد مرکزی راهیان نور کشور""
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
جنگ بهانه نشد که #عید_نوروز از یاد برود!
لحظه آغاز سال نو، بعضيها كه در خط بودند با #شليك گلولهاي به سمت دشمن ابراز احساسات ميكردند.
مراسم نوروز در #جبهه به هر نحو ممكن اجرا ميشد. تهيه #شيريني و كمپوت و ميوه از شهر و آوردن آن به خط اول و خواندن شعر و شوخي و وقت خوش كردن با يكديگر، گستردن سفره عيد و نوكردن زيرانداز و لو در تبديل گوني به پتو، برگزاري مراسم عيد حتي در ساختمان نيمه مخروبه در شهري خالي از سكنه و بدون برق و آب و تزئين در و ديوار و تهيه #تنگ_ماهي و انداختن #قورباغه درون آب! و دست به قبضه سلاح نبردن مگر از روي ناچاري و به ناگزير و چيدن گل و گياه صحرايي و آوردن باغ و بهار به سنگر و سوله و ريختن اشك در #فراق_ياران از ديگر آداب عيد نوروز در ميان #رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#هفت_سین_جبهه
سنت "هفت سین" چیدن در سفره شب عید را بعضی حفظ کرده بودند منتها با صبغه جنگی آن. مثل هفت سین گردان تخریب لشکر 27 که عبارت بود از:
1- #مین_سوسکی
2- #مین_سبدی
3- #سیم_تله
4- #سیم_چین
5- #سیم_خاردار
6- #سرنیزه
7- #سی_چهارC4
سوزن اسلحه، سیمینوف، سمبه و سنگر را هم به عنوان مواردی از هفت سین ذکر کرده اند که در واحدهای دیگر معمول بوده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
بهار.mp3
4.48M
📻🎙 #رادیو_پلاک
✅ "بهار دلها"
سال نو مبارک
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سوالات_رایج
#پاسخ_به_شبهات
☝️چرا برای کسانی که به جبهه رفته اند امتیاز ویژه ای قائلند در حالی که امام علی (ع) به رزمندگان می فرمود نباید توقع بیشتری از بیت المال داشته باشند؟
عدالت اجتماعی یعنی رساندن حق به هر صاحب و شایسته حقی. عدالت برقراری موازنه است و توازن مستلزم اختلافات و لحاظ مراتب مختلف است، عدالت در مورد زن و مرد موجب تفاوت احکام مربوط به هر یک گردیده است، چون طبیعت آنها با هم فرق دراد، عدالت به معنی مساوات نیست، «مساوات لازمه عدالت است، اما نه در همه جا...» عدالت به معنای تساوی کامل بدون در نظر گرفتن شرائط و قابلیت ها عین ظلم است.
اولاً توجه حضرت امیر (ع) به همه مردم نه خصوص رزمندگان در عدم توقع بیشتر از بیت المال بود و این ناظر به عدم زیاده خواهی و هواهای نفسانی است، نه حق طبیعی مجاهدان و نیازمندان که مطابق شایستگی و نیاز به آنها تعلق می گیرد.
به فرموده قرآن:
«لا یستوی القاعدون من المؤمنین غیر اولی... ؛ و المجاهدون فی سبیل الله باموالهم و أنفسهم فضل الله علی المجاهدین بأموالهم و أنفسهم علی القاعدین درجه و کلاً وعَدَ الله الحُسنی و فضّل الله المجاهدین علی القاعدین اجراً عظیماً ؛ خداوند مجاهدان با جال و مال را بر آنها که در خانه نشستند بدون عذر، برتری داد و هرگز این دو با هم مساوی نیستند...».
امیرالمؤمنین به مالک اشتر می فرماید: هرگز نیکوکار و بدکار در نظرت یکسان نباشد، زیرا نیکوکاران در نیکوکاری بی رغبت و بدکاران در بدکاری تشویق می گردند هر کدام را بر اساس کردارشان پاداش ده.( نهج البلاغه، نامه 53 )
سیره حکومتی پیامبر (ص) و امیرالمؤمنین (ع) این بود که نه تنها بین رزمنده و غیر رزمنده تفاوت قائل بودند بلکه حقوق کسی که با اسب به جنگ می آمد با کسی که پیاده آمده بود متفاوت بود. ( یادداشت های استاد مطهری، ج 6، ص 218، نشر صدرا )
در جمهوری اسلامی نیز دادن امتیاز به دیگران و تشویق آنها عین عدالت و در دراز مدت به نفع امینت و مصالح و تمامیت ارضی کشور است.
ثانیاً امیرالمؤمنین به مالک اشتر فرمان می دهد به رسیدگی و توجه به خانواده شهدا و مجروحین تا اثر فقدان او در اهل بیتش ظاهر نگردد. ( نهج البلاغه، نامه 53.)
ثالثاً شراط و اوضاع زمان فعلی با زمان امام علی (ع) تغییرات عمده ای داشته است، در آن زمان رزمندگانی که در جنگ شرکت داشتند از غنائم بهره مند می شدند، اما امروز غنائم از قبیل هواپیما، تانک، توپ، منابع عظیم معدنی و... است که به رزمندگان داده نمی شود و در مقابل امتیازات ناچیزی برای آنان و کمک به حل مشکلات مادی و معنوی آنان می باشد.
رابعاً همه ملل و دول دنیا برای مدافعان و فداکاران و رزمندگان در راه منافع امنیت ملی خود احترام قائل بوده و با اختصاص مزایای ویژه در اعطای مسئولیت ها آن ها را مقدم می دارند مثلاً در آمریکا و چین که اعتقادی به شهید و شهادت وجود ندارد، خدمات بزرگی همراه با تکریم و احترام نسبت به سربازان جنگ انجام می گیرد که بعضاً برای ما غیر قابل تصور است.
علاوه بر همه اینها تکریم رزمندگان باعث زنده ماندن روحیه ایثار و دفاع از ارزش ها و تمامیت ارضی شده و در مواقع بحران و جنگ افراد جامعه داوطلبانه بدون دغدغه آینده خود و خانواده به میدان جنگ می شتابند.
در حدیث قدسی است که خداوند می فرماید: من جانشین شهید در خانواده اش هستم هر که آنان را شاد کند مرا شاد نموده و هر که آنان را اندوهگین سازد خدا را اندوهگین نموده است.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#بسم_الله_النور
باتوجه به اینکه یکی از اهداف اصلی #روایتگری تاثیر در #مخاطب می باشد و یکی از راه های تاثیرگذاری برانگیختن حس #زیبایی_گرایی در مخاطب است ، در ادامه چند نمونه از #اشعار متناسب شروع روایتگری ، بعنوان یکی از ابزار برانگیختن حس زیبایی گرایی و تاثیر گذاری در مخاطب اشاره می گردد :
شهادت لاله را روئیدنی کرد
شهادت جامه را بوئیدنی کرد
ببوس ای یاورم سنگ مزارم
شهادت سنگ را بوسیدنی کرد
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
من بال و پر شهید را می بوسم
از پا به سر شهید را می بوسم
دستم نرسد اگر به دامان شهید
دست پدر شهید را می بوسم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
لب تشنه ی جام وصل یاران بودند
سیراب زلال نور قرآن بودند
دقتی که به سوی آسمان می رفتند
لب تشنه و سیراب و شتابان بودند
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
4_5945272839849379000.mp3
5.11M
وقتے شهید ۲۰سالہ #مدافع_حرم #رضااسماعیلی اسیر شد تیغو بالا سرش میگیرن ومیگن بہ #حضرت_زینب س توهین ڪن تا رهات ڪنیم وگرنہ سر از تنت جدا میڪنیم...😔
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#یاذبیح_الله
با همان سربند اسیرش کردند... دشمنان اهل بیت(ع).
و اتفاق دوباره تکرار شد؛
ذبحوا الحسین(ع) من قفاها...
.
برای باز پس گیری شهرک شیعه نشین “زمانیه” واقع در غوطه شرقی از چنگال گروه های تکفیری درگیری شدیدی رخ داد و هر روز فقط چند ساعت آتش بس داشتیم. در یکی از این آتش بس ها متوجه عدم حضور یکی از نیروها شدیم که شهید اسماعیلی برای جستجوی او به محل درگیری رفت
.
رضا در حین جستجوی نیروی مفقود شده٬ با نیروهای دشمن درگیر و سپس زخمی شد. متأسفانه وی به دلیل شدت مجروحیت توان بازگشت نداشت و اسیر تکفیریون میشود. وقتی تکفیری ها اسیرش کردن بهش گفتن از پشت بیسیم به زینب و رقیه ناسزا بگو ...
اونوقت زنده میمونی ولی این پسر باغـــــیرت این کار رو نکرد ...
.
و تکفیری ها سر از بدنش جدا کردن
در حالی که صدای بریده شدن گلوش
از پشت بیسیم به گوش رفقاش و همرزماش رسید...
وقتی شهرک زمانیه را از دست این قوم ظالم نجات دادیم و سریعاً منطقه را برای پیدا کردن نیروهای مفقود و شهید خود واکاوی کردیم.پیکر مطهر #رضا_اسماعیلی را درحالی یافتیم که سری بر بدن نداشت و این موضوع همگان را به گریه انداخت...
تا الان سر بریده شده رضا پیدانشد ...
👤راوی: همرزم شهید
🌹 #شهید_رضا_اسماعیلی
#ڪلام_شهید :
عاشقـی ڪه سن و سال
نمیشناسد،تمام آنچــــہ ڪــه دارم و درتوانم هسـت رامیگذارم تاحـــرم پا برجا بماند
ولادت:۱۳۷۱/۷/۲۶
شهادت:۱۳۹۲/۱۱/۸
روحش شادو یادش گرامیباد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani