💐 احترام_بہ_همسر
🔆 تواضع و فروتنیاش باور نڪردنی بود.
همیشہ عادت داشت وقتی من وارد اتاق میشدم بلند میشد و بہ قامت میایستاد...
یڪ روز وقتی وارد شدم روی زانوش ایستاد...
ترسیدم و گفتم: «عباس! چیزی شده؟ پاهات چطورند؟»
خندید و گفت: «شما بد عادت شدید من همیشہ جلوی تو بلند میشوم، امروز خستهام بہ زانو ایستادم»
میدونستم اگر سالم بود، بلند میشد و میایستاد؛ اصرار ڪردم ڪه بگوید چہ ناراحتیای داره؛
گفت: «چند روزی بود ڪه بہ جز برای نماز پاهایم را از پوتین در نیاورده بودم؛ انگشتان پاهایم پوسیده است و نمیتوانم روی پا بایستم»...
صبح روز بعد عباس با همان حال بہ منطقہ جنگی رفت.
🕊🌹سردار شهید عباس کریمی قهرودی، فرمانده لشڪر پیاده - مڪانیزه ۲۷محمدرسول الله
ولادت: ۱۳۳۶ - قهرود ڪاشان
شهادت: ۲۴ اسفند ۱۳۶۳ - عملیات بدر
مزار شهید : تهران - بهشت زهرا س- قطعہ۲۴ - جنب مزار شهید مصطفی چمران
سالروز_شهادت
🌹یاد همہ ی شهدا و شهدای عملیات بدر را گرامی می داریم.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔶 لوح| پیام شهید
🔺شهید عباس کریمی :
خودمان را برسی کنیم ببینیم کجا بودیم،چه بودیم
از کجا آماده ایم و به کجا میرویم ما که نیروی این انقلاب هستیم باید برای آن خون بدهیم .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
در این روز های #عملیات های #بدر و #خیبر #زیارت_مجازی امروزمون به #یادمان #طلائیه هست .
حدود ۴۵ کیلومتری جاده اهواز- خرمشهر سه راهی طلائیه قرار گرفته است یک جاده فرعی به سمت غرب و تا نزدیکی مزر ایران و عراق شما را به پاشگاه طلاییه می رساند که این نقطه تا شعاع چند کیلومتری، منطقه طلاییه نامیده می شود.
طلاییه یکی از محورهای مهم عملیاتی خیبر و بدر بوده است که بعد از دفاع مقدس مقری برای جستجوی پیکر مطهر شهدا در این منطقه دایر شد، در جایی از این نقاط مورد تفحص، حسینیه ابوالفضل(ع) بنا شده که به عنوان یادمان شهدای این منطقه اکنون میزبان زایران کربلای طلاییه به شمار می رود .
#راهیان_نور_مجازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_مجازی
🔻یادمان شهدای طلائیه
#پیشنهاد_دانلود
#انتشار_حداکثری
#راهیان_نور_مجازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 #موشن_گرافیک| یادمان شهدای طلائیه
#پیشنهاد_دانلود
#انتشار_حداکثری
#زیارت_مجازی
#راهیان_نور_مجازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ببینید
📍سخنرانی فرمانده شهید مهندس #مهدی_باکری به همراه تصاویر ناب #یادمان_طلائیه
در قاب مجازی به راهیان نور می رویم...
#زیارت_مجازی
#راهیان_نور_مجازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#زیارت_مجازی
🎥 #ببینید
خاک طلاییه رو شکافتیم
جنازه ای بالا اومد
چیزی همراهش نبود
جز یه دفترچه مداحی
صفحه اولش رو باز کردم
نوشته بود
#عمه_بیا_گمشده_پیدا_شده....
#راهیان_نور_مجازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
1_201074932.mp3
7.17M
#بشنوید
#روایتگری بسیار زیبا و قدیمی #حاج_آقای_مهدوی_ارفع در #یادمان_طلائیه
#پنجره_زیباست_اگر_بگذارند
#عشق_مخصوص_تماشاست_اگر_بگذارند
#راهیان_نور_مجازی
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
هدایت شده از موسسه روایت سیره شهدا
انا لله و انا الیه راجعون
سردار دکتر ناصر شعبانی به یاران شهیدش پیوست .
سرتیپ پاسدار ناصر شعبانی یکی از فرماندهان ارشد سپاه پاسداران با سابقهای بیش از 37 سال در سپاه پاسداران بود.
🔸 او ردههای مختلفی از فرماندهی در سپاه از سطح فرمانده سپاه شهری تا فرماندهی لشکر و سپاه استانی و منطقهای را طی کرده و در قرارگاه ثارالله تهران نیز مسئولیت داشت.
🔹یادش گرامی و راهش پر رهرو باد
◾️خادمین و راویان مؤسسه روایت سیره شهدا شهادت این فرمانده مجاهد و باسابقه سپاه را به خانواده آن شهید تسلیت میگوید
#موسسه_روایت_سیره_شهدا
🌹اخبار راوی روحانی🌹
🆔 @ravayatgarnews
هدایت شده از موسسه روایت سیره شهدا
1_225158206.mp3
10.2M
🔈 #دوباره_طلاییه
✅هنوز هم فرصت برای شهید شدن باقی است...
✅ روایتگری جدید حجت الاسلام مهدوی ارفع
#زیارت_مجازی_راهیان_نور
#موسسه_روایت_سیره_شهدا
🌹اخبار راوی روحانی🌹
🆔 @ravayatgarnews
🔶 25 اسفند سالروز شهادت سردار رشید اسلام، فرمانده لشکر 31 عاشورا، جانباز مفقودالاثر «مهدی باکری» در سال 1363 هجری شمسی گرامی باد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔸نام: مهدی
🔸نام خانوادگی: باکری
🔸ملیت: ایرانی
🔸دین و مذهب: مسلمان، شیعه
🔸تولد: ۱۳۳۳/۰۱/۱۲ ، میاندوآب، آذربایجان غربی
🔸شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۵ ، هورالعظیم
🔸مفقود: اروندرود
🔸جانباز:
▫️فتحالمبین، از ناحیه چشم
▫️الی بیتالمقدس، از ناحیه کمر
▫️رمضان، از ناحیه سینه
🔸نیرو: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
🔸یگانهای خدمت: لشگر ۳۱ عاشورا
🔸درجه: سرلشگر پاسدار
🔸سمتها: فرمانده لشگر ۳۱ عاشورا
🔸جنگها: جنگ ایران و عراق
عملیات
▫️ثامنالائمه
▫️الی بیتالمقدس
▫️فتحالمبین
▫️رمضان
▫️مسلم بن عقیل
▫️والفجر مقدماتی
▫️والفجر ۱
▫️والفجر ۲
▫️والفجر ۴
▫️خیبر
▫️بدر
🔸تحصیلات: مهندسی مکانیک
🔸شغل: شهردار
🔸خانواده
▫️برادر: شهید 🌷«علی باکری»🌷 ـ شهید 🌷«حمید باکری»🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹خلاصه #زندگینامه 🕊
مهندس مهدی باکری در ۳۰ فروردین ۱۳۳۳ در میاندوآب و در خانوادهای مذهبی به دنیا آمد. در همان آغاز کودکی، مادرش را از دست داد. او و دوستانش نقش مهمی در برپایی تظاهرات شهر تبریز در ۱۵ خرداد ۱۳۵۴ و ۱۳۵۵ داشتند. همان زمان، وی توسط ساواک شناسایی شد و بارها بازجویی و تحت نظر آزاد شد. پس از اخذ دیپلم وارد دانشگاه تبریز شد و در رشته مهندسی مکانیک شروع به تحصیل کرد. در حین تحصیل خبر شهادت برادرش، علی باکری که در زندان ساواک بود به وی دادند. بدین ترتیب، او دومین عضو خانواده خویش را نیز از دست داد.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، شهید باکری نقش فعالی در سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی داشت. وی همزمان با فعالیت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، مسئولیت شهرداری ارومیه را نیز بر عهده گرفت. با شروع دفاع مقدس عازم جبهه حق علیه باطل شد. شهید مهدی باکری یکی از بهترین سرداران سپاه در هشت سال جنگ تحمیلی ایران و عراق بود.
حضور در جبهه
شهید مهدی باکری در مدت کوتاهی مدارج ترقی را در جبهه طی کرد. در عملیات فتح المبین با عنوان معاون تیپ نجف اشرف توانست در کسب پیروزی مؤثر باشد. در همان عملیات از ناحیه چشم مجروح شد. پس از بهبودی به جبهه بازگشت و در عملیاتهایی چون عملیات بیتالمقدس، رمضان، مسلم بن عقیل، والفجر مقدماتی، والفجر ۱ تا والفجر 4 و عملیات خیبر در سمتهای مختلف شرکت کرد. در مجموعه عملیاتهای والفجر، با عنوان فرمانده لشکر عاشورا در جبهه حضور داشت.
#ادامه👇
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
در عملیات خیبر، به شهید مهدی باکری خبر داده شد که برادرت حمید (جانشین فرمانده لشگر عاشورا )
به شهادت رسیده است و میخواهیم پیکرش را برگردانیم؛ ولی شهید باکری اجازه نداد و از پشت بیسیم این جمله تاریخی را به زبان آورد: «همهٔ آنها برادرای من هستند. اگر توانستید همه را برگردانید، حمید را هم بیاورید». ایشان بعد از شهادت برادرش با خانواده اش تماس گرفت و به آنها گفت: «شهادت حمید یکی از الطاف الهی است که شامل حال خانواده ما شده است».
مفقودالاثر شدن
برادر قمرلو، فرمانده گردانی که در همان روز سازمان دهی شده و همراه شهید باکری در آن قایق بود، می گوید:
«در سیل بند که بودیم دشمن تا بیست متری روی سیل بند رسید و من به برادر باکری گفتم: به خاطر اسلام شما برگردید، هرچند شما به شهادت علاقه دارید و می خواهید به لقاءالله برسید، اما اسلام به شما احتیاج دارد. خواهش می کنم بروید عقب ما اینجا هستیم، بر اثر اصرار زیاد من که تا حد گریه کردن رسیده بود، گفت: برو برادر تندرو (سکان دار تنها قایق باقی مانده در پشت خط) را بیاور سوار قایق کن. او زخمی شده است.
در حین درگیری، برادرانی که زخمی می شدند، آنها را به داخل قایق می بردیم، برادر باکری کنار من نشسته بود و تیراندازی می کرد. یک دفعه در بین ذکرهایی که می گفت ناله ضعیفی کشید و به رو به زمین دراز کشید، با عجله او را برگرداندم و در بغل گرفتمش دیدم که از پیشانی او خون بیرون می آید. هرچه او را صدا زدم، بوسیدم، پاسخی نشنیدم، فقط نگاهم می کرد. قایق را روشن و او را به آنجا منتقل و با عجله به طرف نیروهای خودی در شرق دجله حرکت کردیم. دشمن قایق را زیر رگبار گرفته بود، به طوری که آن را سوراخ، سوراخ کرد، اما تیری به ما اصابت ننمود، در همین حال، یکی از افراد دشمن کنار دجله آمد و با شلیک موشک آر.پی.جی موتور قایق را نشانه گرفت که به علت وجود بنزین در موتور قایق و داخل خود قایق باعث اشتعال آن شد. آتش به سرعت همه قایق را در برگرفت، ما که بر اثر اصابت ترکش به داخل آب پرتاب شده بودیم، با یک دنیا غم و درد سوختن برادر باکری و دیگر مجروحان را مشاهده کردیم، در حالی که نمی توانستیم کاری انجام دهیم. بر اثر اصابت موشک، قایق به سمت شرق دجله حرکت داده شد و در نقطه ای کنار خشکی توقف کرد.
به دلیل آتش دشمن از سمت غرب دجله، نتوانستیم کنار قایق برویم. شب هنگام به آن سمت رفتیم، اما متأسفانه، هیچ اثری از شهید باکری و دیگران نبود».
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️روایت شهید حاج قاسم سلیمانی از شهید مهدی باکری
🌹فرماندهی در جنگ ما امامت بود نه هدایت
#ببینید
#پیشنهاد_دانلود
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🔅رهبر انقلاب اسلامی
«دفاع مقدّس وسیلهای شد برای اینکه استعدادهای مکنون در انسانها، به شکل عجیبی بُروز کند. …مثلاً شهید باکری؛ ایشان در آغاز جنگ یک جوان دانشجو است که تازه فارغالتحصیل شده؛ حالا چند ماه یا یک مدتی هم در پادگانها گذرانده، بعد هم به دستور امام که [گفتند] از پادگانها بیایید بیرون، آمده بیرون؛ مثلا مهر ماه سال ۵۹ شهید باکری یک چنین حالتی دارد. بعد شما نگاه کنید در عملیات بیتالمقدس، در عملیات خیبر، قبل آن در عملیات فتحالمبین، این جوان یک فرماندهی زبدهی نظامی است که میتواند یک لشکر را، در بعضی جاها یک قرارگاه را حرکت بدهد و هدایت کند و کار کند. این عجیب نیست؟ این معجزه نیست؟ اینها معجزهی انقلاب است.»
۱۳۹۲/۹/۲۵
#شهید_مهدی_باکری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#روایتگری
موضوع : اخلاص شهید مهدی باکری
#راوی #حجه_الاسلام_حسین_آقامیری
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
وقتی شهید مهدی باکری شهردار ارومیه بود، یک شب باران شدیدی بارید. به طوری که سیل جاری شد. همان شب ترتیب اعزام گروههای امداد را به منطقه سیل زده داد و خودش هم با آخرین گروه عازم منطقه شد. پا به پای دیگران در میان گل و لای کوچه ها که تا زیر زانو می رسید، به کمک مردم سیل زده شتافت.
در این بین آقا مهدی متوجه پیرزنی شد که با شیون و فریاد، از مردم کمک میخواست... تمام اسباب و اثاثیه پیرزن در داخل زیر زمین خانه آب گرفته بود آقا مهدی بی درنگ به داخل زیرزمین رفت و مشغول کمک به او شد. کم کم کارها روبه راه شد.
پیرزن به مهدی که مرتب در حال فعالیت بود نزدیک شد و گفت: خدا عوضت بده مادر، خیر ببینی نمیدانم این شهردار فلان فلان شده کجاست تا شما رو ببینه و یک کم از غیرت و شرف شما یاد بگیره
آقا مهدی سرشو بالا نکرد بگه من شهردارم. گفت مادر دعا کنید عاقبت به خیر بشه .
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
🌹تصويری از شهید باکری و شهید حاج قاسم سلیمانی در کنار رهبرمعظم انقلاب
🌹25 اسفند سالگرد شهادت مهدی باکری
🕊شادی روحش صلوات
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
🖇دینداری شهدا
تازه از مدرسه برگشته بود، آمد پیش من و گفت: مادر اگه یه چیزی بخوام برام میخری؟ با خودم گفتم حتماً دستِ دوستاش یه چیزی خوراکی ای دیده دلش کشیده، گفتم: بگو مادر، چرا نخرم، گفت: کتاب نهجالبلاغه میخوام، اون موقع (دوران طاغوت) کم کسی پیدا میشد اهل قرآن و نماز باشه، چه برسه به نهجالبلاغه، هر طوری بود بعد از چند روز، مقداری پول جور کردم و بهش دادم، وقتی از مدرسه آمد دیدم در پوست خودش نمیگنجه، کتاب بزرگی دستش بود، فکر نمیکردم برا خوندنش وقت بذاره، اما از اون روز به بعد همیشه باهاش بود، حتی توی جنگ.
🌷#شهید_علی_اکبر_رحمانیان🌷
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani