eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
. در . « شریف ایرانی امسال و خود را به جهان و به امت اسلام ابلاغ نمودند و با تقدیم بزرگ به پیشگاه مقدس حق ، از سازندگان و بانیان سیاست و خداوند گشتند...» این سخنان ، بخشی از (ره) در خصوص است ؛ شهدایی که در ششم ذیحجّه سال ۱۴۰۷ قمری برابر با نهم مردادماه ۱۳۶۶ ، در مکه معظّمه و خانه خدا ، در حال انجام فریضه الهی بودند که به دست مأموران دولت وهابی عربستان سعودی مورد تهاجم وحشیانه قرار گرفته و به رسیدند... در این واقعه ۴۰۲ نفر به تیر مستقیم یا در اثر ازدحام جمعیت کشته (۲۷۵ ایرانی، ۸۵ نیروی پلیس عربستانی و ۴۵ تن از حاجیان دیگر کشورها) و ۶۴۹ نفر زخمی (۳۰۳ ایرانی، ۱۴۵ عربستانی و ۲۰۱ از دیگر ملیت ها) شدند . پس از این واقعه ، حکومت عربستان سعودی سفارتخانه خود را در تهران تعطیل و روابط دیپلماتیک خود با ایران را قطع کرد . لازم به ذکر است که مسئول عملیات کشتار در ، 《》 یک آلمانی‌تبار بود که در عربستان به او مسؤولیت داده شد ! در واقع ویگنر کسی بود که قبل از هم در قالب خبرنگار آلمان کل مسیر طبس را شناسایی کرده و اطلاعات منطقه عملیات را به دست «» فرمانده عملیات طبس سپرد . این یهودی مدتی بود که به عنوان مسئول هماهنگی امنیتی شهر مکه از سوی عربستان منصوب شده بود ؛ در جریان حج خونین وی وحشیانه‌ترین رفتارها را در ماه حرام و در حرم امن الهی علیه حجاج بیت‌الله الحرام انجام داد . به هر تقدیر این حادثه جانسوز که وصف و شرح آن در کلام نمی‌گنجد ، نه تنها قلب مسلمانان جهان که دل آزادگان دنیا را نیز به درد آورد و همه را در عزا و ماتمی بزرگ فرو برد . لازم به ذکر است این کشتار در زمان حکومت ملک فهد اتفاق افتاد . الحرام ۱۳۶۶ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
روایت از ماجرای و پیام : صبح 27/5/58 بر بالاى دیوار خانه پاسداران بودم و به شهر مى‏نگریستم و گلوله از هر دو طرف، همچنان مى‏بارید؛ یک باره فریاد الله اکبر پاسداران به هوا بلند شد؛ پرسیدم مگر چه شده است؟ گفتند: امام خمینى (س) اعلامیه‏اى صادر کرده است؛ اعلامیه‏اى تاریخى که اساس بزرگ‏ترین تحولات انقلابى کشور ما به شمار مى‏رود. امام خمینى (س)، فرماندهى قوا را به دست مى‏گیرد و فرمان مى‏دهد که ارتش باید در عرض 24 ساعت، خود را به پاوه برساند و ضد انقلاب را قلع و قمع کند. * من اصلا خبر نداشتم که اخبار هولناک پاوه، به کسى برسد و امام خمینى (س) و ملت، از جریان پاوه با خبرند. فکر مى‏کردم که در محاصره ضد انقلاب در آن شب وحشتناک، به شهادت مى‏رسیم و تا مدت‏ها کسى باخبر نمى‏شود؛ اما بى‏سیم‏چى شجاع ژاندارمرى، در حالى که اتاقش زیر رگبار گلوله‏ها فرو مى‏ریخت، خود به زیر میز رفته و درازکش و میکروفن به دست، همه جریانات را به کرمانشاه مخابره مى‏کرد. * در پاوه، پیرمردى 60 ساله به سراغم آمد؛ با ریش سفید و درخواست کرد که او را به صف اول معرکه بفرستم تا به شهادت برسد. از او پرسیدم که چه تعلیماتى دیده است که چنین آرزویى دارد؟ با التماس و تضرع مى‏گفت: افتخار شهادت را از من سلب نکنید. جوان دیگرى هم به سراغم آمد که تک و تنها، فاصله کرمانشاه - پاوه را طى کرده بود و به هیچ گروه و کمیته‏اى وابستگى نداشت؛ مى‏گفت که یکه و تنهاست؛ در دنیا، هیچ چیز ندارد؛ حتى اسلحه هم ندارد و تنها چیزى که دارد، یک جان است. یکى را مى‏دیدید که با یک کامیون هندوانه آمده است. کسى را دیدم که از خوزستان آمده بود و یک وانت شیرینى و شکلات آورده بود و پخش مى‏کرد. * تا آن لحظه که فرمان تاریخى امام صادر شد، ما حالت تدافعى داشتیم؛ اما بعد از فرمان منقلب کننده امام، دیگر جاى سکوت و تماشا نبود؛ وقت حرکت و قاطعیت و شجاعت بود. آن جا بود که یک گروه پنج نفرى از پاسداران را به فرماندهى اصغر وصالى و چند نفر از اکراد، با یک آرپى‏جى مأمور کردم که به بالاى بزرگ‏ترین کوه‏هاى مسلط بر پاوه بروند و این پایگاه را از دست دشمن خلاص کنند. به خدا سوگند! این جوانان آن چنان عاشق و شیفته شهادت پیش مى‏رفتند که براى خود من غیر قابل تصور بود. از روى لبه کوه، تمام قد، با قد برافراشته مى‏دویدند. دشمن مى‏توانست بایستد و همه آنها را بر خاک بریزد؛ زیرا سنگرى محکم، قلعه‏اى محکم بر بالاى کوه داشت؛ ولى فرمان امام، آن چنان تحولى به وجود آورده بود، آن چنان ایمانى در دل جوانان ما ایجاد کرده بود و آن چنان خوف و وحشتى در دل دشمن انداخته بود که دشمن مى‏گریخت و دستان ما به سهولت به سوى آنان حمله مى‏کردند؛ بالاخره این قله بلند را به سادگى و به سهولت به زیر سلطه خویش در آوردند. سه گروه، هر گروه پنج نفر از دوستان خود را تجهیز کردیم و آنها از سه طرف به سمت فرودگاه حمله کردند. به آنها گفته بودم که بعد از تصرف فرودگاه، تا تپه اول پیش بروند و در بالاى تپه مستقر شوند. آنها تپه اول را تسخیر کردند و به تعقیب دشمن پرداختند؛ تپه دوم را نیز به تصرف در آوردند و به تپه سوم رسیدند؛ تپه سوم را نیز تسخیر کردند. همان بیمارستان مخوف را بدون هیچ تلفات و خسارتى، به تصرف خویش در آوردند و دشمن از هر طرف فرار کرد و شهر را تخلیه نمود. * راستى که شب پیش که شب شهادت، شب ناامیدى، شب شکست و سقوط بود، با فرمان امام، آن چنان تغییر کرد که شب بعد به شب آرامش، شب امید و شب پیروزى مبدل شد. چه کسى مى‏توانست چنین معجزه‏اى به وجود آورد که از یک شب هولناک و یک نقطه تاریک، چنین تحول و تحرکى خلق کند که مبدأ جنبش و حرکت و پیشروى به سوى انقلاب راستین اسلامى باشد. در این چند روز مصیبت، مى‏توانم به جرأت بگویم که حتى یک قطره اشک نریختم و در برابر سخت‏ترین فاجعه‏هاى منقلب کننده، با این که در درون خود گریه مى‏کردم؛ ولى در ظاهر، قدرت خود را به شدت حفظ مى‏نمودم تا لحظه‏اى که در فرماندارى، به عکس امام برخوردم؛ یک باره سیل اشک ریختن کرد و همه عقده‏ها و فشارها و ناراحتى‏ها آرامش یافت و خوب احساس مى‏کردم که فقط یک قدرت روحى بزرگ، در یک ابرمرد تاریخ، قادر است چنین معجزه‏اى کند. * پاوه، میعادگاه فداییان راه خدا با طاغوتیان است که به قدرت ایمان و شهادت، بر نیروهاى کفر و ظلم و جهل پیروز شده‏اند. پاوه، داستان شورانگیزى است که حماسه‏ها خلق کرده، اسطوره‏ها از خود به یادگار گذاشته و شهادت‏ها و فداکارى‏هاى بى‏نظیرى را بر قلب خود ضبط کرده است و شاهد جنایت‏هایى بود که در تاریخ سابقه نداشته است. پاوه، اسمى لطیف است که در آن خشن‏ترین قتل عام‏ها صورت گرفته است. پاوه با قله‏هاى سر به فلک کشیده‏اش، نمودار همت بلند جانبازان راه حق و اراده سخت و پولادین مبارزان انقلاب اسلامى ایران است. از کتاب کردستان 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani