۴ اسفندماه #سالروز_شهادت سومین شهید #مدافع_حرم #شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#زندگینامه
#شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر
شهید سیدحمید طباطباییمهر در سال ۱۳۳۸ در منطقه جنوب شهر تهران حوالی میدان خراسان در خانوادهای مذهبی و شیفته اهلبیت(علیهمالسلام) چشم به جهان گشود و پرورش یافت. دوران نوجوانی و جوانیاش با شرکت در نهضت انقلاب سپری شد. آغاز جنگ تحمیلی و افزایش همکاریهای سیّد با نهادهای انقلابی او را به سمت سپاه سوق داد. در سال ۱۳۶۲ به دلیل علاقهای که به جوانان داشت، حوزه تربیت و آموزش را برای فعالیت دوران پاسداری خود برگزید. به همین دلیل مربی پادگان امام حسین(ع) شد. برای کسب تجارب بیشتر عملیاتی و آشنایی با صحنههای درگیری از کردستان سردرآورد. از همان آغاز فعالیت همواره بهدنبال خدمت صادقانه و همواره با تلاش بیوقفه بود و تا پایان جنگ در این منطقه ماند و خانوادهاش را نیز روانه این دیار کرد. تا آنجا که یکی از فرزندان خود را در این راه از دست داد. رشادتها، لیاقت و شایستگی همراه با مردمداری مثالزدنی و ارتباط صمیمانه با مردم مظلوم کردستان توسط سیّد سبب شد تا مسئولیتهای متعددی در نقاط مختلف کردستان از جمله سقز، مریوان، نوسود و... به ایشان واگذار شود. فرماندهی گردان، فرماندهی محور و فرماندهی عملیات از جمله این مسئولیتهاست. پس از پایان جنگ تحمیلی با حضور در معاونت آموزش نیروی زمینی سپاه نقش سازندهای را ایفا کرد. شاخصترین دوره مدیریت ایشان در معاونت آموزش، مسئولیت مرکز تحقیقات و فناوری آموزشی نیروی زمینی سپاه به مدت پنج سال بود. آخرین سالهای خدمت سیّد در معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه به اوج خود رسید. مسئولیتی که درهای شهادت در آن باز بوده و ایشان با به یادگار گذاشتن رشادتها و حماسههای جاویدان در مبارزه با عوامل استکبار و دشمنان مردم ایران و کردستان و در تأمین امنیت این مرز و بوم نقش موثری ایفا کرد که اوج آن در سرکوب گروهک تروریستی پژاک به نمایش درآمد و سرانجام وی با گمنامی و مظلومیت به آرزوی دیرینه خود رسید.
رسیدن به وصال
او مدافع پرچم اسلام بود و همواره آماده دفاع از ارزش ها و اسلام عزیز بود و آرزوی خدمت در رکاب امام عصر ( عج ) و نابودی دشمنان اسلام را داشت. و با خدمت به انقلاب و اسلام، انرژی می گرفت و خستگی را خسته کرده بود و می گفت : دشمن چشم طمع به کشور را دارد و از هر طرف با تمام توان در همه ابعاد آماده حمله و ضربه زدن بر ماست ، نباید از او غفلت کنیم و به فکر استراحت و رفاه باشیم و برایش این مهم بود که بتواند تکلیفش را خالصانه ادا کند تا پیش وجدانش شرمنده نشود.
چهارم اسفندماه سال 91 سید به بزرگترین آرزویش می رسد. حبیب گونه در دفاع از حرم عمهجانش حضرت زینبکبری(سلام الله علیها) با ترویستهای تازه متولد شده داعش به عنوان سومین شهید مدافع حرم نامش را در زمره مدافعان حرم آلالله به ثبت می رساند.
گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهداء از خود شهادت کمتر نیست که رنج حضرت زینب(سلام الله علیها) و امام سجاد(علیه السلام) از این نوع است. رنج ها کشیدند تا توانستند خون یاران شهیدشان را نگه دارند. من نیز امروز به اذنالله چنین تکلیفی را بر خود لازم و واجب می دانم و در این جهت در حد توان متحمل رنج و مرارت شده و از خون شهید طباطباییها پاسداری میکنم و نمیگذارم فراموش شوند. به شهادت طباطبایی مهرها که آن امتحانی سخت و تلخ اما بسیار شیرین می بینم افتخار میکنم و افتخارم این است که مسیر راه خود را روشنتر دیده و با قدم در مسیر ولایت پیش می روم. شهید طباطباییمهرها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی دریافت میکنند و این اشاره به ابرقدرت بودن و عظمت آنها دارد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
کانال محتوای روایتگری راویان
#زندگینامه #شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر شهید سیدحمید طباطباییمهر در سال ۱۳۳۸ در منطقه جنوب شهر تهر
#سیره_شهدا
#شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر
خصوصیات فردی سید
سید همیشه و در همه مراحل زندگی اش دنباله راه حق و حرف حق بود. همنشین و مانوس با قرآن کریم بود و از دستورات و فرامین قرآن کریم پیروی می کرد، مرد عمل بود تا اینکه مرد حرف باشد. وابسته به هیچ حزب و یا گروه خاصی نبود و همیشه می گفت : حزب فقط حزب خدا، از آن دسته افرادی نبود که موقعیت اجتماعی و یا مقام های دنیایی را بخواهد با هر قیمتی و با پایمال کردن حقوق دیگران به دست بیاورد. و همیشه می گفت : باید مراقب باشیم که به بیراهه کشیده نشویم. و هیچ وقت دنبال تایید و تاثیر دیگران در زندگی شخصی اش نبود. همیشه و همه حال در شرایط متفاوت سیاسی اجتماعی کشور پیرو سخنان رهبری بودند و می گفتند : شاخص، مواضع امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است و رمز موفقیتمان پشتیبانی قاطع بیچون چرا و همه جانبه از رهبر عزیزمان است. و از مصادیق شاخص و بارز ولایت پذیری سید بصیرت افزایی ایشان بود. کسانی مورد تایید سید بودند که منش و رفتار زندگی شان بر اساس شاخص ها و خطوط ولی فقیه جامعه بود.همیشه و در همه حال گوش به فرمان صحبت های رهبری بودند و آنچه را که رهبری درسخنانشان به عنوان دغدغه یاد می کردند اعتقاد داشت و حتما تا آنجا که می توانست آن موارد را در زندگی مان عملی می کرد. و سید سعادت و خوشبختی را گوش به فرمان بودن به سخنان رهبری می دانست. همه کارهایش را برای رضایت خداوند انجام می داد و می گفت : ما که اول و آخر کارمان انجام می شود پس چه خوب است که با نیت خالص و در راه رضای خداوند آن کار را انجام بدهیم و بدین صورت کارمان هم ارزشمند و ماندگار می شودو همیشه می گفتند : من هیچ هستم و هر چه هست از خداوند است. حرف و عملش با اعتقادش همراه و همسو بود. سید اگر شخصی به دلش نمی نشست اصلا به روی خودش نمیآورد و به ما همیشه می گفت: به ظواهر توجه نکنید. سید یک فرمانده پرتوان و در عین حال جدی و سختگیر بود، ولی ظاهرش شبیه یک سرباز ساده بود، و در برخورد با نیروها و سربازانش مثل یک پدری مهربان، و وقتهایی که ساعت استراحت بود در جمع آنان می نشست و درد دلهایشان را گوش میداد و هر کاری که از دستش بر می آمد برای نیروهایش انجام می داد. خداوند یک قدرتی به ایشان داده بود که گاهی اوقات می دانست که در دل و ذهن ما چه می گذرد. خيلي جاها اين طور بود. يک جاهايي احساس مي کردم يک حرفي در ذهنم است، از من ميخواست که برایش بگویم. مي گفت من مي دانم در ذهنت چه می گذرد بگو. يک بار گفتم نمي گويم اول تو بگو من چه فکري در ذهن دارم. گفت اصلاً يک کاري مي کنيم. تو روي کاغذ بنويس. من هم مي نويسم. هر دو نوشتيم. ديدم بله درست نوشته و فکر من را خوانده بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۴ اسفندماه #سالروز_شهادت سومین شهید #مدافع_حرم #شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر گرامی باد . 🥀
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگینامه
#شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر
شهید سیدحمید طباطباییمهر در سال ۱۳۳۸ در منطقه جنوب شهر تهران حوالی میدان خراسان در خانوادهای مذهبی و شیفته اهلبیت(علیهمالسلام) چشم به جهان گشود و پرورش یافت. دوران نوجوانی و جوانیاش با شرکت در نهضت انقلاب سپری شد. آغاز جنگ تحمیلی و افزایش همکاریهای سیّد با نهادهای انقلابی او را به سمت سپاه سوق داد. در سال ۱۳۶۲ به دلیل علاقهای که به جوانان داشت، حوزه تربیت و آموزش را برای فعالیت دوران پاسداری خود برگزید. به همین دلیل مربی پادگان امام حسین(ع) شد. برای کسب تجارب بیشتر عملیاتی و آشنایی با صحنههای درگیری از کردستان سردرآورد. از همان آغاز فعالیت همواره بهدنبال خدمت صادقانه و همواره با تلاش بیوقفه بود و تا پایان جنگ در این منطقه ماند و خانوادهاش را نیز روانه این دیار کرد. تا آنجا که یکی از فرزندان خود را در این راه از دست داد. رشادتها، لیاقت و شایستگی همراه با مردمداری مثالزدنی و ارتباط صمیمانه با مردم مظلوم کردستان توسط سیّد سبب شد تا مسئولیتهای متعددی در نقاط مختلف کردستان از جمله سقز، مریوان، نوسود و... به ایشان واگذار شود. فرماندهی گردان، فرماندهی محور و فرماندهی عملیات از جمله این مسئولیتهاست. پس از پایان جنگ تحمیلی با حضور در معاونت آموزش نیروی زمینی سپاه نقش سازندهای را ایفا کرد. شاخصترین دوره مدیریت ایشان در معاونت آموزش، مسئولیت مرکز تحقیقات و فناوری آموزشی نیروی زمینی سپاه به مدت پنج سال بود. آخرین سالهای خدمت سیّد در معاونت عملیات نیروی زمینی سپاه به اوج خود رسید. مسئولیتی که درهای شهادت در آن باز بوده و ایشان با به یادگار گذاشتن رشادتها و حماسههای جاویدان در مبارزه با عوامل استکبار و دشمنان مردم ایران و کردستان و در تأمین امنیت این مرز و بوم نقش موثری ایفا کرد که اوج آن در سرکوب گروهک تروریستی پژاک به نمایش درآمد و سرانجام وی با گمنامی و مظلومیت به آرزوی دیرینه خود رسید.
رسیدن به وصال
او مدافع پرچم اسلام بود و همواره آماده دفاع از ارزش ها و اسلام عزیز بود و آرزوی خدمت در رکاب امام عصر ( عج ) و نابودی دشمنان اسلام را داشت. و با خدمت به انقلاب و اسلام، انرژی می گرفت و خستگی را خسته کرده بود و می گفت : دشمن چشم طمع به کشور را دارد و از هر طرف با تمام توان در همه ابعاد آماده حمله و ضربه زدن بر ماست ، نباید از او غفلت کنیم و به فکر استراحت و رفاه باشیم و برایش این مهم بود که بتواند تکلیفش را خالصانه ادا کند تا پیش وجدانش شرمنده نشود.
چهارم اسفندماه سال 91 سید به بزرگترین آرزویش می رسد. حبیب گونه در دفاع از حرم عمهجانش حضرت زینبکبری(سلام الله علیها) با ترویستهای تازه متولد شده داعش به عنوان سومین شهید مدافع حرم نامش را در زمره مدافعان حرم آلالله به ثبت می رساند.
گاهی رنج و زحمت زنده نگهداشتن خون شهداء از خود شهادت کمتر نیست که رنج حضرت زینب(سلام الله علیها) و امام سجاد(علیه السلام) از این نوع است. رنج ها کشیدند تا توانستند خون یاران شهیدشان را نگه دارند. من نیز امروز به اذنالله چنین تکلیفی را بر خود لازم و واجب می دانم و در این جهت در حد توان متحمل رنج و مرارت شده و از خون شهید طباطباییها پاسداری میکنم و نمیگذارم فراموش شوند. به شهادت طباطبایی مهرها که آن امتحانی سخت و تلخ اما بسیار شیرین می بینم افتخار میکنم و افتخارم این است که مسیر راه خود را روشنتر دیده و با قدم در مسیر ولایت پیش می روم. شهید طباطباییمهرها زندهاند و نزد پروردگارشان روزی دریافت میکنند و این اشاره به ابرقدرت بودن و عظمت آنها دارد.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#سیره_شهدا
#شهید_سید_حمید_طباطبایی_مهر
خصوصیات فردی سید
سید همیشه و در همه مراحل زندگی اش دنباله راه حق و حرف حق بود. همنشین و مانوس با قرآن کریم بود و از دستورات و فرامین قرآن کریم پیروی می کرد، مرد عمل بود تا اینکه مرد حرف باشد. وابسته به هیچ حزب و یا گروه خاصی نبود و همیشه می گفت : حزب فقط حزب خدا، از آن دسته افرادی نبود که موقعیت اجتماعی و یا مقام های دنیایی را بخواهد با هر قیمتی و با پایمال کردن حقوق دیگران به دست بیاورد. و همیشه می گفت : باید مراقب باشیم که به بیراهه کشیده نشویم. و هیچ وقت دنبال تایید و تاثیر دیگران در زندگی شخصی اش نبود. همیشه و همه حال در شرایط متفاوت سیاسی اجتماعی کشور پیرو سخنان رهبری بودند و می گفتند : شاخص، مواضع امام خمینی(ره) و رهبر معظم انقلاب است و رمز موفقیتمان پشتیبانی قاطع بیچون چرا و همه جانبه از رهبر عزیزمان است. و از مصادیق شاخص و بارز ولایت پذیری سید بصیرت افزایی ایشان بود. کسانی مورد تایید سید بودند که منش و رفتار زندگی شان بر اساس شاخص ها و خطوط ولی فقیه جامعه بود.همیشه و در همه حال گوش به فرمان صحبت های رهبری بودند و آنچه را که رهبری درسخنانشان به عنوان دغدغه یاد می کردند اعتقاد داشت و حتما تا آنجا که می توانست آن موارد را در زندگی مان عملی می کرد. و سید سعادت و خوشبختی را گوش به فرمان بودن به سخنان رهبری می دانست. همه کارهایش را برای رضایت خداوند انجام می داد و می گفت : ما که اول و آخر کارمان انجام می شود پس چه خوب است که با نیت خالص و در راه رضای خداوند آن کار را انجام بدهیم و بدین صورت کارمان هم ارزشمند و ماندگار می شودو همیشه می گفتند : من هیچ هستم و هر چه هست از خداوند است. حرف و عملش با اعتقادش همراه و همسو بود. سید اگر شخصی به دلش نمی نشست اصلا به روی خودش نمیآورد و به ما همیشه می گفت: به ظواهر توجه نکنید. سید یک فرمانده پرتوان و در عین حال جدی و سختگیر بود، ولی ظاهرش شبیه یک سرباز ساده بود، و در برخورد با نیروها و سربازانش مثل یک پدری مهربان، و وقتهایی که ساعت استراحت بود در جمع آنان می نشست و درد دلهایشان را گوش میداد و هر کاری که از دستش بر می آمد برای نیروهایش انجام می داد. خداوند یک قدرتی به ایشان داده بود که گاهی اوقات می دانست که در دل و ذهن ما چه می گذرد. خيلي جاها اين طور بود. يک جاهايي احساس مي کردم يک حرفي در ذهنم است، از من ميخواست که برایش بگویم. مي گفت من مي دانم در ذهنت چه می گذرد بگو. يک بار گفتم نمي گويم اول تو بگو من چه فکري در ذهن دارم. گفت اصلاً يک کاري مي کنيم. تو روي کاغذ بنويس. من هم مي نويسم. هر دو نوشتيم. ديدم بله درست نوشته و فکر من را خوانده بود.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani