در عملیات #بازی_دراز عراقیها با پاتکی که انجام دادند تعدادی تانک آوردند و به صورت مستقیم به سمت سنگرهای بچه ها شلیک می کردند. صحنه خیلی دلخراش و وحشت انگیزی بود.
بچه ها را می دیدم که در آسمان تکه تکه می شدند و تکه های گوشت و استخوان آنان در هوا پخش می شد در آن لحظه های بحرانی یکی از بچه ها سمت #محسن_وزوایی آمد و با فریاد گفت: پس کجا هستند آنهایی که قرار بود ما را پشتیبانی کنند؟ کجاست نیرویی که قرار بود بیاید و بعد با لحن خیلی تندی خطاب به محسن گفت چرا بچه ها را به کشتن می دهی؟ محسن همانطور ساکت فقط به حرف های آن برادر گوش می داد بعد همان چند نفر نیرویی را که مانده بودند جمع کرد. ابتدا با لحن خیلی زیبایی و با توکل به خدا سوره فیل را تلاوت کرد و به بچه ها هم گفت تا تکرار کنند. الم تر کیف فعل ربک باصحاب الفیل بچه ها با آن صدای لرزانشان تکرار می کردند و یاد ایام عام الفیل و هجوم ابابیل به سپاه ابرهه به انان قوت قلب می داد هنوز تلاوت این سوره تمام نشده بود که یکی از هلی کوپترها برگشت و یکی از تانک های عراقی را به اتش کشید و همزمان با این قضیه دو فروند هلی کوپتر عراقی در آسمان بازی دراز به هم اصابت کردند و متلاشی شدند. اینجا بود که آن برادر آمد و از محسن عذرخواهی کرد.
منبع: عقابان بازی دراز ، ص ۳۵_۳۶
کانال ارائه محتوای روایتگری 👇👇
@ravianerohani
خاطره ای ناب از فرمانده #تیپ27 حاج احمد متوسلیان و عمليات فتح المبين
💠 عمليات #فتحالمبين، اولين عمليات بزرگي بود كه به #تيپ۲۷ واگذار شد. قبل از شروع عمليات، قرار بر اين شد گروهي براي شناسايي به منطقه اعزام شوند تا بتوانيم باشناخت بيشتر و حساب شده به دشمن ضربه بزنيم.
🔸كار شناسايي به پايان رسيد، تمامي برادران به خصوص #حاج_احمد و #حاج_همت متفق القول شدند كه بايد فكري به حال توپخانه دشمن كرد . دشمن با داشتن قبضه هاي فراوان در عقبه خود، مي توانست بر روي بچه ها آتش بريزد و تلفات زيادي بگيرد . اين مساله تنها گره كور عمليات بود كه مي بايست هر چه سريعتر فكري به حال آن مي شد . عاقبت پس از مشورت قرار شد گردان #حبيب_بن_مظاهر براي از كار انداختن و محاصره توپخانه دشمن وارد عمل شود . ساعتي از رفتن نيروها مي گذشت و ما هيچ اطلاعي از آنها نداشتيم : #حاج_احمد و #حاج_همت ساكت و آرام در گوشه اي از سنگر نشسته و به نطقه دوري خيره شده بودند. شايد به وسعت كار عمليات فكر مي كردند يا شايد هم ...
📞 ناگهان صداي خش خش بيسيم بلند شد و كسي از آن طرف با جملات رمز چيزي گفت : #محسن_وزوايی بود. آنچه كه #حاج_احمد از اين مكالمه متوجه شد اين بود: "ما راه را گم كرديم نمي توانيم پيش برويم . اصلا در اين تاريكي نمي شود جايي را ديد".
#محسن_وزوايی
#حاج_احمد
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
#زندگی_نامه سردار شهید #محسن_وزوایی
محسن وزوایی، 5 مرداد ماه سال 1339 در محله نظام آباد تهران، در دامان خانوادهای اصیل و مذهبی دیده به جهان گشود.
وی دوره دبستان و متوسطه را با نمرات عالی سپری کرد و دوره دبیرستان را در مدرسه دکتر هشترودی تهران گذراند. محسن وزوایی، در سالهای نوجوانی با راهنماییهای مؤثر پدرش، مرحوم حاج حسین وزوایی که از همرزمان مرحوم آیت اللّه کاشانی بود، قدم به وادی مبارزات ضد استبدادی گذاشت. وی در سال ۱۳۵۵ به دانشگاه راه یافت و در رشته شیمی دانشگاه صنعتی شریف مشغول به تحصیل شد. پس از ورود به دانشگاه، به جریان مکتبی انجمنهای اسلامی دانشجویان این دانشگاه پیوست و هم زمان با شرکت در فعالیتهای سیاسی و جلسات عقیدتی، از سال 1356 مسئولیت هدایت و جهت دهی به مبارزات دانشجویی ضد دیکتاتوری را در سطح دانشگاه شریف عهده دار شد.
در سالهای ورودش به دانشگاه، نقش فعالی در تشکیلات اسلامی دانشگاه از خود نشان میداد. این جوان مبارز و پرشور، از تظاهرات خونین 17 شهریور سال 1357 تا 12 بهمن 1357 و ورود امام خمینی (ره) به ایران، در همه صحنهها از جمله پیشتازان و جلوداران تظاهرات مردمی بود.
پاو در روزهای پرتلاطم انقلاب نیز نقش حساس هدایت را بردوش میکشید و در درگیریهای مسلحانه و سرنوشت ساز 19 بهمن تا 22بهمن 1357، حضوری پرثمر داشت. محسن وزوایی در تصرف دو پادگان مهم جمشیدیه و عشرتآباد نیز شهامت بالایی از خود نشان داد.
وی از نخستین دانشجویان پیرو خط امام بود که در جریان راهپیمایی برضد سیاستهای مداخلهگرایانه آمریکا در ایران، در سالروز کشتار دانشآموزان به دست رژیم پهلوی و سالگرد تبعید امام خمینی (ره) عهدهدار حرکتی شد که رهبر انقلاب، از آن با تعبیر بدیع «انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول» یاد فرمودند.
محسن وزوایی در سال 1358 همزمان با کار تبلیغاتی در جمع دانشجویان پیرو خط امام، بلافاصله با تشکیل سپاه پاسداران، به این ارگان نظامی پیوست و در دورهای فشرده، آموزشهای چریکی را در سپاه آموخت. او مدتی در سپاه به عنوان فرمانده مخابرات انجام وظیفه کرد، سپس سرپرستی واحد اطلاعات ـ عملیات را به عهده گرفت.
محسن وزوایی به دنبال تجاوز عراق به ایران، داوطلبانه به جبهه غرب عزیمت کرد. با ورود او به این منطقه، تحولی پدید آمد؛ به گونهای که در عملیات سرنوشت ساز پارتیزانی به عنوان فرمانده گردان، مسئولیت محور تنگ کورک تا حد فاصل تنگ حاجیان را برعهده گرفت و ضمن حملهای پارتیزانی به مواضع و استحکامات دشمن، به کمک همرزمان خود، ارتفاعات حساس و سوقالجیشی تنگ کورک را از تصرف قوای اشغالگر بعث خارج ساخت.
در عملیات جدیدی که از سوی رزمندگان اسلام در اردیبهشت ماه 1360 طرحریزی شده بود، محسن وزوایی فرمانده گردان شد. در این عملیات، او با آن که مجروح شده بود، ولی با گامی استوار و خستگی ناپذیر و روحی امیدوار به نبرد ادامه میداد.
در حین عملیات، بیشتر رزمندگان شهید یا مجروح شده و تنها محسن و چند رزمنده دیگر زنده بودند؛ و شگفت آن که همین چند نفر، توانستند 350 تن نیروهای کماندوی بعث عراق را به اسارت بگیرند.
محسن وزوایی، نقش فعالی در طراحی عملیات فتح بلندیهای «بازی دراز» ایفا کرد و در همین نبرد به شدت مجروح شد و به تهران انتقال یافت. او در بیمارستان با وجود درد بسیار، ناله نمیکرد و به یکی از پزشکان که از مقاومت او در برابر درد ابراز شگفتی کرده بود گفت: «آقای دکتر! من هر چه بیشتر درد میکشم، بیشتر لذت میبرم و احساس میکنم از این طریق به خدای خودم نزدیک میشوم». پس از بهبودی نسبی از مجروحیت، قدم به معرکهای گذاشت که فرجام آن، آزادسازی خرمشهر اشغال شده بود.
او در طول جنگ تحمیلی، در عملیاتهای متعدد با مسئولیتهای گوناگون حضور داشت. در 20 آذر 1360، در عملیات مطلع الفجر فرمانده بود. در اسفند سال 1360 فرمانده گردان حبیب بن مظاهر و تیپ تازه تأسیس محمد رسول اللّه (ص) گردید که در عملیات فتح المبین، این گردان نوک عملیات بود. با تأسیس تیپ 10 سیدالشهداء، فرمانده این تیپ شد. همین تیپ، در 23 فروردین ماه 1361 وارد عملیات بیت المقدس شد و برای اجرای بهتر عملیات، با تیپ حضرت رسول صلی الله علیه و آله ادغام گردید و محسن وزوایی نیز فرماندهی محور اصلی را عهدهدار شد.
محسن وزوایی، این عاشق وارسته و آگاه، پس از ماه ها مجاهدت و مبارزه با دشمنان اسلام و حماسه آفرینی در عملیاتهای متعدد و به ویژه بیت المقدس، سرانجام در دهم اردیبهشت ماه سال 1361، در 22 سالگی هنگام هدایت نیروهای تحت امر خود، بر اثر اصابت گلوله و ترکش به شهادت رسید.
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ مردادماه #سالروز_شهادت سردار رشید سپاه اسلام، سرلشکر پاسدار #شهید_علیرضا_موحد_دانش گرامی باد . ⚘
🗓ولادت🌺
۲۷ شهریور ۱۳۳۷ (تهران)
👈فرزند ارشد خانواده
👈متأهل
👈برادر شهید #محمدرضا_موحد_دانش
👈اخذ دیپلم ۱۳۵۵ و اعزام به خدمت سربازی
👈از مبارزان دوران ستمشاهی
👈فرار از خدمت سربازی به فرمان حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)🌺
👈فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی شمیران
👈عضویت در سپاه در سال ۱۳۵۸
👈از پاسداران حراست بیت حضرت امام خمینی🌺
👈از فرماندهان مبارزه با ضدانقلاب در کردستان
👈حضور در جبهه های دفاع مقدس از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
👈جانشین سردار شهید 🌷 #محسن_وزوایی در عملیات بازی دراز (در همین عملیات، یك دستش قطع شد.)
👈تشرف به مکه مکرمه بعد از شرکت در عملیات مطلع الفجر (اواخر آذر ۱۳۶۰)
👈معاون گردان حبیب بن مظاهر در عملیات فتح المبین در تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص)
👈فرمانده گردان حبیب بن مظاهر در عملیات بیت المقدس
👈ازدواج در خرداد ۱۳۶۱ (پس از آزادسازی خرمشهر)
👈اعزام به سوریه و لبنان به همراه قوای محمد رسول الله (ص) به فرماندهی سردار جاویدالاثر حاج #احمد_متوسلیان 🌺
👈فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا (ع)
👈مجروحیت مجدد در عملیات والفجر یک
🗓 شهادت: ۱۳ مرداد ۱۳۶۲
🔹عملیات #والفجر۲
📌منطقه : حاج عمران
📍مزار: تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، مجاور قطعه ۷۲ تن (شهدای هفتم تیر)، قطعه ۲۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
۱۳ مرداد ماه ، #سالروز_شهادت سردار رشید سپاه اسلام، سرلشکر پاسدار و جانباز #شهید_علیرضا_موحددانش گرامی باد . 🥀
🗓ولادت : ۲۷ شهریور ۱۳۳۷ (تهران)
👈فرزند ارشد خانواده
👈متأهل
👈برادر شهید محمدرضا موحد دانش
👈اخذ دیپلم ۱۳۵۵ و اعزام به خدمت سربازی
👈از مبارزان دوران ستمشاهی
👈فرار از خدمت سربازی به فرمان حضرت امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه)
👈فعالیت در کمیته انقلاب اسلامی شمیران
👈عضویت در سپاه در سال ۱۳۵۸
👈از پاسداران حراست بیت حضرت امام خمینی
👈از فرماندهان مبارزه با ضدانقلاب در کردستان
👈حضور در جبهه های دفاع مقدس از اولین روزهای شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران
👈جانشین سردار شهید #محسن_وزوایی در عملیات بازی دراز (در همین عملیات، یك دستش قطع شد.)
👈تشرف به مکه مکرمه بعد از شرکت در عملیات مطلع الفجر (اواخر آذر ۱۳۶۰)
👈معاون گردان حبیب بن مظاهر در عملیات فتح المبین در تیپ ۲۷ محمد رسول الله (ص)
👈فرمانده گردان حبیب بن مظاهر در عملیات بیت المقدس
👈ازدواج در خرداد ۱۳۶۱ (پس از آزادسازی خرمشهر)
👈اعزام به سوریه و لبنان به همراه قوای محمد رسول الله (ص) به فرماندهی سردار جاویدالاثر حاج #احمد_متوسلیان 🌺
👈فرمانده تیپ ۱۰ سید الشهدا (ع)
👈مجروحیت مجدد در عملیات والفجر یک
🗓 شهادت : ۱۳ مرداد ۱۳۶۲
👈عملیات #والفجر۲
📌منطقه : حاج عمران
📍مزار : تهران، گلزار شهدای بهشت زهرا (سلام الله علیها)، مجاور قطعه ۷۲ تن (شهدای هفتم تیر)، قطعه ۲۴
🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇
@ravianerohani
👈 بعد از تکمیل فاز شناساییهای معابر اطراف و فضای داخلی سفارتخانه، نوبت رسید به انتخاب موعد مناسب برای وارد عمل شدن بچهها. بحث زیادی انجام گرفت. هر کس روزی را برای اقدام پیشنهاد میکرد. دستآخر، اعضای حاضر در جلسه به اجماع رسیدند که بهترین موعد #13_آبانماه_1358 است. قرار بود آن روز مردم تهران، به مناسبت #پانزدهمین_سالگرد_تبعید_امام و اولین سالگرد کشتار دانشآموزان از سوی رژیم شاه و نیز اعلام اعتراض به دخالتهای امریکا در امور داخلی ایران، راهپیمایی اعتراضآمیزی به سمت سفارتخانه امریکا بر پا کنند. قرار شد ما بین مردم بُر بخوریم و به محض رسیدن به مقابل سفارت از صف مردم بیرون بزنیم و به سفارت هجوم ببریم.
صبح روز 13 آبانماه، در حالی که نمنم باران خیابانهای پایتخت را خیس کرده بود، سیل جمعیت مردم در خیابان طالقانی به راه افتاد. گروههای مختلف دانشجویی هم از چندین دانشگاه تهران بین جمعیت در حرکت بودند و دستآخر در محلی نزدیک سفارت به هم ملحق شدند. بعد، بر اساس هماهنگیهای بهعملآمده، همگی به سمت گیت اصلی سفارت امریکا، در تقاطع خیابان مبارزان طالقانی سرازیر شدیم. به محض اینکه در مقابل ورودی اصلی سفارت قرار گرفتیم، نفرات پیشتازِ تعیینشده سریع از دیوار سفارت بالا کشیدند و به داخل آن نفوذ کردند.
عمده دانشجویان پیشرو از دانشکدههای فنی و پزشکی بودند. شخصیت برجسته آن جمع شهید بزرگوارمان #محسن_وزوایی بود. از قبل هماهنگ شده بود آقای #کمال_تبریزی کلیه مراحل اشغال را با دوربین سوپر 8 خودش فیلمبرداری کند. ازدحام جمعیت به حدّی زیاد بود که بهراحتی نمیشد مردم را کنترل کرد. من و چند تا از بچهها ایستادیم جلوی درِ ورودی و دیوار انسانی تشکیل دادیم تا مانع ورود افراد متفرقه و ناشناس به داخل محوطه سفارتخانه بشویم. زمان دقیق تکمیل تصرف سفارت را به یاد ندارم. شاید دو سه ساعتی طول کشید تا بچهها به همه بخشهای اداری و غیر اداری سفارت امریکا مسلط بشوند و پرسنل امریکایی و ایرانی شاغل در آنجا را دستگیر کنند. عمده معطلی بچهها مربوط میشد به رخنه و تصرف ستاد آسیای جنوب غربی (C.I.A) و بخشهای اتاق رمز و تلهتایپ و سایر مراکز فوقسرّی آنجا. این هم علت داشت. گارد سفارت، که از اعضای سپاه تفنگداران دریایی ایالات متحده با نام اختصاری U.S.M.C بودند، بهشدت مقابل بچهها مقاومت میکردند. بعدها متوجه شدیم علت مقاومت آنها خریدن فرصت برای مأموران C.I.A در اتاقهای رمز برای از کار انداختن کامپیوترها و نابود کردن بخش مهمی از اسناد سرّی مأموران ایرانیشان، به کمک دستگاههای عظیم کاغذخردکن، بوده است.خوشبختانه، سرانجام بچهها موفق شدند مقاومت #گارد_سفارت را در هم بکوبند و آن بخشها را هم تسخیر کنند.
ماجرای شکلگیری "دانشجویان مسلمان پیرو خط امام"
موضوع بعدی رسانهای کردن این حرکت دانشجویی بود. از قبل توافق شده بود که بچههای عملکننده، در بیانیههای اعتراضی و کنفرانسهای رسانهای، خودشان را با نام «#دانشجویان_مسلمان_پیرو_خط_امام» معرفی کنند. این نامگذاری هم علت موجّهی داشت. اولاً، با عنایت به اینکه اسفندِ سالِ قبل از آن چریکهای فدایی به سفارت امریکا حمله کرده بودند، نمیخواستیم در اذهان مردم اینطور تداعی شود که بچههای ما شاخه دانشجویی فداییها هستند. لذا تقدم را، در نامگذاری، دادیم به عنوان دانشجویان مسلمان. ثانیاً، نام گروه ما خرجمان را از مجاهدین خلق جدا میکرد؛ که، برخلاف حالا، آن ایام خودشان را به مراتب #ضد_امپریالیستتر از امام میدانستند و مدعی بودند خط راستین انقلاب در انحصار سازمان آنهاست. در نتیجه لازم بود روی «پیرو خط امام» بودن حرکت خودمان تأکید کنیم؛ یعنی ما، برخلاف #کمونیستها، به مسلمان بودن خودمان مباهات میکنیم و بهخلاف آقایان مجاهدین خلق مفتخریم که پیرو خط حضرت امام هستیم. الحق هم این نامگذاری اقدامی هوشمندانه و سمبلیک بود و از همان ساعات اول تصرف سفارت محبوبیت وصفناپذیری برای بچهها بین اقشار مختلف مردم به وجود آورد. 👇