eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰 ‏قهرمانانی مثل شهیدان سلیمانی، فخری‌زاده و شهریاری از درون هویّت ملت ایران بیرون می‌آیند. 🔻رهبر انقلاب: از مبارزات دوران ستم‌شاهی تا حوادث انقلاب و حوادث دفاع مقدّس، تا کرونا و حرکت عظیم علمی کشور، در همه‌ی اینها این هویّت متعهّد و دارای احساس مسئولیّت در ملّت ایران خودش را نشان داده، این جریان، هویّت‌ساز است. این همان چیزی است که قهرمانانی مثل شهید سلیمانی، مثل شهید فخری‌زاده، مثل شهید شهریاری، از درون این هویّت بیرون می‌آیند. ۱۴۰۰/۹/۲۱ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
در جبهه ها تصویری که از دفاع مقدس در ذهن خیلی‌ها است، همان تصاویر رزمنده ها با لباس رزم و سلاح به دست و آرپی‌جی بر دوش است، اما این تمام جنگ نبود. رزمنده‌ها هم اوقات فراغت داشتند، مانند مردم عادی کارهای روزانه شان را می‌کردند و خیلی وقت‌ها که نیازی به جنگ و دفاع نبود، سلاح‌های‌شان را کنار گذاشته و عین بقیه آدم‌های پشت جبهه رفتار می‌کردند، به کارهای روزانه خود رسیده و به ورزش و مطالعه مشغول می‌شدند. از جمله به اصلاح سر و صورت پرداخته و بعضی‌های دیگر هم هوای همرزمان‌شان را داشته و به آنها کمک می‌کردند، خلاصه هر کسی با هر مهارتی که داشت تلاش می‌کرد به رزمندگان دیگر کمک کند، یکی نانوایی بلد بود، دیگری کفاشی، یکی خیاط و یکی دیگر آرایشگر بود. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
61 در جبهه چگونه بود ؟! خاطرات شب يلدا محمد قبادى در سال ١٣٦١ : سال ٦١ بود، كه ما تو جبهه هاى جنوب در منطقه چنانه براى عمليات  خودمون را آماده مي كرديم. من كه تو قسمت  تسليحات بودم با فرمانده گردان شهيد ساربان نژاد و فرمانده هاى دسته ها شهيد صراف نژاد و شهيد رضا عزتى و سردار بيگلوئى قرار گذاشتيم در چادر تبليغات كه دوستان ما آقايان ملالو و ذوقى مسؤل آنجا بودند به مناسبت شب يلدا جمع بشيم . بعد از اينكه نماز مغرب و عشاء را خوانديم و طبق معمول  همه شب زيارت عاشورا خوانده شد ، به چادر هايمان رفتيم و منتظر شديم على بى غم  كه مسؤل تداركات بود شام را از قرارگاه بياورد. اونشب شام نون و خرما بود، خوب يادم نيست بجز اينها سبزى يا پنير بود يا نبود. هر كس شام خود را گرفته بود و به چادر ها ميبرد. من با يكى از دوستان به نام عباس صفادل كنار چادرمون  پياز كاشته بوديم و خيلى خوب سبز شده بود، من مقدارى از آن پيازچه ها را چيدم و در روغن سرخ كردم  و چند تا تخم مرغ كه از قبل در چادر نگهدارى كرده بوديم را نيز اضافه كردم و سپس خرماها را نيز به آن افزودم و غذاى بسيار لذيذى شد كه به اتفاق خورديم . اون شب همه بعد از خوردن شام  با فرمانده گردان و بقيه به چادر فرماندهى و سپس تبليغات رفتيم تا شب يلدا كنار هم باشيم. خيلى عجيب بود كه حتى يك لحظه هم از اينكه از خانواده دور هستيم ناراحت نبوديم. وقتى در چادر جمع شديم هر كدام از بچه ها از عمليات هايى كه در آن شركت كرده بودند تعريف ميكردند از شكار تانكها با آر پى جى هفت تا زدن هواپيماهاى دشمن توسط دوشكا ... بسته هاى كوچكى كه از طرف كمك هاى مردمى كه آجيل فرستاده بودند را باز كرديم  و از كمپوت ها به عنوان ميوه شب يلدا براى يكديگر تعرف ميكرديم . آن شب يكى از طلبه ها هم به نام محمود قربانى مهمان ما بود كه از قضاء بچه محله ما نيز بود. از شب قبل قرار شده بود بچه ها را براى آشنايى منطقه در شب  براى مقدمات عمليات آماده كنيم، من كه در طول روز با فرمانده گردان، شهيد ساربان نژاد و مسؤل دسته ها شهيدان رضا عزتى و عادل صراف نژاد و شهيد محمد مظهرى كه مسؤل تعاون بود و چند نفر ديگر براى شناسائى منطقه رفته بوديم و كاملأ از نقطه صفر و نقطه قرمز عبور كرديم و تا نقطه رهائى منطقه را رصد كرده بوديم و با برنامه ريزى قبلى و آمادگى لازم منتظر شديم همه بخوابند ، بدون اينكه خودمان بخوابيم ،حال آنكه بسيار فعاليت كرده بوديم ولى خستگى را نميفهميديم ، بچه ها را بيدار كرديم و به ستون يك در حالى كه بيسم چى در جلو و عقب و من كه آن شب به عنوان بلد چى گردان  بودم در كنار فرمانده گردان  براى شناسائى منطقه به حركت افتاديم و تا صبح پياده روى كرديم در ميان افراد كه متاسفانه نامشان را فراموش كردم پيرمرد هفتادو پنج ساله و نوجوان چهارده ساله به چشم ميخوردند كه همگى از روحيه اى برخوردار بودند كه انسان در كنار آنها اصلأ احساس خستگى نميكرد. وقتى از مناطق شناسائى بازگشتيم دقيقأ صبح شده بود كه نماز صبح را به جماعت خوانديم و به چادرها رفتيم و همه خوابيديم كه ميتوانم بگويم كه آن شب يكى از بهترين شب يلدا هايم بود كه از خواندن شاهنامه خبرى نبود و هيچ كس براى كسى فال حافظ باز نكرد، در آن شب از انار و هندونه خبرى نبود، در آجيلى كه مردم فهيم ما برايمان فرستاده بودند از تخمه نيز خبرى  نبود ولى نامه هايى  كه لابلاى آجيل ها بود  ما را سخت سرگرم كرده بود و روحيه مان را مضاعف ميكرد . ما چيزى نداشتيم كه وصيت كنيم ، بخاطر همين وصيت نامه ها شبيه به هم بودند ، من دقيقأ يادم هست كه من وشهيد عادل صراف نژاد كه متولد عراق بود و در خانه نيز عربى صحبت ميكردند وصيت نامه هاى خود را به هم نشان داديم و او نيمى از وصيت نامه مرا به وصيت نامه خود اضافه كرد و من نيز نيمى از وصيت نامه او را به وصيت نامه خود اضافه كردم. حقيقتأ يادش بخير، لحظات مثل باد ميگذشت و ما نيز احساس ميكردم هر لحظه سبكبالتر ميشويم. دارايى همه معلوم بود، هيچ كس قفل و بست نداشت، هيچ كس از ديگرى چيزى پنهان نداشت. چيزى نداشتند كه قصه آن را بخورند ، يك پلاكى از گردنشون آويزون بود يا قرآنى تو جيب داشتند يا وصيت نامه اى . هيچ گاه احساس تنهايى نمى كردند.  همه ميخنديدند، نميدونم به چى؟ فقط ميدونم همه عاشق بودند. نميدونم عاشق چى بودند، فقط ميدونم خودشونو متعلق به اين دنيا نميدونستند. اونا اينو فهميده بودند كه شايد تا لحظاتى ديگر زنده نمانند. آنها نفس ميكشيدند تا بمانند، ولى نه در قفس ....... براى آنها ديگر يلدا و نوروز معنا نداشت . آنها افسانه رستم و اسفنديار را به و تبديل كردند. آرى چنين بود قصه شب يلدائى ما، يادش بخير. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
تصویری کمتر دیده‌ شده از در کنار 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
حمید داودآبادی نوشت: انار خوران ! اصلا جبهه همه چیزش متفاوت بوده! حتی انارخوری در شب یلدا ! در این شبهای سرد که دور کرسی ، آهان ببخشید اشتباه گفتم: دور مودم و وای فای نشستیم و هرکدام سرمان به دوستان مجازی خودمون گرمه، یاد اونا بخیر که بدون اینکه بدونیم یا بهمون پیامک بدن، یا توی شبکه های مجازی عکس سلفی "من و ترکش یهویی" بذارن! توی سخت ترین و سردترین و زیر آتش خمپاره، یاد ما بودند! یادشون بخیر شادی اونایی که رفتند و سلامتی اونایی که هنوز هستند و میسوزند و میسازند، تا عاقبت بخیر بشن! صلوات 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۳۰ آذر ماه سالروز یلدای خونین کرمانشاه با ۱۵۰ شهید و ۴۹۰ مجروح / بمباران خوشه‌ای سال ۶۵ توسط رژیم بعث عراق . يكي از تلخ ترين حوادث دوران دفاع مقدس حادثه شب يلدای خونين شهر كرمانشاه است. زماني كه در 30 آذر 1365 مردم شهر بر اساس رسم ديرينه مشغول خريد و تهيه ملزومات شب يلدا بودند تا در جمع خانواده شب خاطره انگيزي را سپري کنند، ددمنشان رژيم بعث عراق با تهاجم بوسيله ده ها فروند هواپيما در دو نوبت و در ساعات 12 و 30 و 16 و 45 دقیقه مراكز خريد مردم و مناطق مسكونی مختلفی از شهر كرمانشاه را مورد آماج بمب های خوشه ای قرار دادند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گزارشی از کرمانشاه شرح فاجعه‌ی بمباران ۳۰ آذرماه ۶۵ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کانال تا سالروز شهادت ، روزانه محتواهایی در باب ترویج سردار شهید در اختیار شما راویان ، مبلغان و همه فعالان عرصه جهاد و شهادت خواهد گذاشت . 👇 آثار موسسه روایت سیره شهدا 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📚📺📀نخستین بسته جامع محتوای تبلیغی جهت استفاده شما عزیزان بصورت فایل بارگزاری میشود . 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔻کتاب پشتیبان 📙روایت مکتوب [کتاب پشتیبان محتوایی روایت مصور] 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
کتاب روایت مصور شهید سلیمانی1400.9.24.pdf
6.79M
🔻فایل PDF کتاب پشتیبان 📙روایت مکتوب [کتاب پشتیبان محتوایی روایت مصور] 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔻 📙روایت مصور مکتب سرنوشت ساز [ویژه سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی] 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
555.pdf
12.29M
🔻 📙روایت مصور مکتب سرنوشت ساز [ویژه سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی] 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔹باید یک کار وسیع جبهه‌ای انجام داد. 🔻 : ▪️ما اگر بخواهیم درمقابل جبهه دشمن کارکنیم، هم باید تنوع داشته باشیم، هم باید ابتکار داشته باشیم، هم باید انگیزه داشته باشیم، هم برنامه داشته باشیم، کارمان هدایت شده باشد و این نمی‌شود مگر با تشکیل جبهه. از افراد و حتّی مجموعه‌ها به تنهایی کار بر نمی‌آید، باید یک کار وسیع جبهه‌ای انجام داد. این کار هم جز با حضور مردم امکان ندارد. یعنی ابتکارات مردم خیلی از کارها را می‌کند. ۱۳۹۲/۲/۲ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⬛اول دی ماه سالروز بمباران شدید آبادان توسط هواپیماهای ارتش بعثی عراق 🔹 با آغاز جنگ تحمیلی، بسیاری از مناطق مرزی جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 اشغال شد و یا در تیررس مستقیم آتش دشمن بعثی قرار گرفت. 🔹 در این میان، شهر مقاوم آبادان 🌴 که از همان اوان جنگ تحمیلی از سه طرف محاصره شده بود، همچنان به صورت پراکنده مقاومت می نمود. 🔹 در این شرایط، هواپیماهای ارتش بعثی عراق، به طور مرتب این شهر و سایر شهرهای مرزی را بمباران می کردند. 🔹 در اولین (و دومین) روز زمستان ۱۳۵۹، چندین فروند هواپیمای ارتش بعثی عراق برای چندمین بار به آسمان آبادان تجاوز کردند و مناطق مسکونی این شهر و جزیره مینو را هدف قرار دادند. 🔹 خانه های مسکونی بسیاری ویران شد، ۸۸ نفر از مردم بی گناه به شهادت 🌷 رسیدند و صدها نفر مجروح شدند. 👈 با این حال، دو فروند از هواپیماهای عراقی، در بازگشت توسط جنگنده های نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 🇮🇷 مورد هدف قرار گرفتند و متلاشی شدند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani