eitaa logo
کانال محتوای روایتگری راویان
2.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
3.2هزار ویدیو
443 فایل
✅️ این کانال متعلق به ((موسسه روایت سیره شهدا قم)) می‌باشد. 📌بیان خاطرات شهدا و رزمندگان 📌محتوای روایتگری 📌معرفی کتب شهدا 📌تشریح عملیات ها
مشاهده در ایتا
دانلود
دهم تیرماه گرامیباد .⚘ نام : نسرین نام خانوادگی : افضل تاریخ تولد : 1338 تحصیلات : دیپلم یگان : سپاه – جهاد – بنیاد امور جنگ زدگان – آموزش و پرورش تاریخ شهادت : 1361/04/10 محل شهادت : مهاباد عملیات : حمله مسلحانه ضد انقلاب آرامگاه : شیراز شهیده افضل به برگزاری مجالس ذکر و دعا اهتمام داشت. پیوسته دعای حضرت امیر (علیه السلام) را بر لب زمزمه می کرد: « الهی قلبی محبوب و نفسی معیوب. » 🌹وی به خاطر نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی، با عنوان مربی تربیتی در مهاباد مشغول به کار شد و همزمان معلمان نهضت سوادآموزی نیز تحت تعلیم او قرار گرفتند. این شهیده در آخرین شب فروزندگی‌اش، با وجود تب شدید و بیماری از همسرش خواست که او را به مجلس دعای توسل برساند؛ با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور یافت و به گفته دوستانش آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود. مراسم دعا و نیایش به پایان رسید و در حالی که برای مراجعت به منزل سوار اتومبیل بود، مورد اصابت گلوله دشمن قرار گرفت و از آنجاکه همیشه آرزو داشت مانند شهید مطهری به شهادت برسد، پس از یک سال حضور در مهاباد، در شامگاه دهم تیر 61 در اوج خلوص و خدمت به اسلام به آرزوی دیرین خود ‌رسید. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
ساعت ده شب بود. مراسم دعای توسل تمام شده بود. موقعی که می‌خواستند سوار ماشین شوند، صدای تک تیرهایی به گوش می‌رسید، نزدیک ماشین نسرین گفت: بچه‌ها شهادتینتون را بگید. دلم شور می‌زنه. فاطمه سوار ماشین شد و گفت: توی تب می‌سوزی، انگار توی کوره هستی. دلشوره ات هم به خاطر همینه. ما که تب نداریم شهادتین را نمی‌گیم، فقط تو بگو نسرین جان. خنده روی لبها یخ زد، همگی سوار ماشین شده بودند. نسرین کنار در نشسته بود و شهادتین را می‌گفت: که تیری شلیک شد. تیر درست به سرش اصابت کرد. همان جا که آرزو داشت و همان طور که استادش «مطهری» به شهادت رسیده بودند، شهید شد. و در همان مسجد اباذر که مجلس ساده عروسی اش را برگزار کرده بودند، مجلس ختم برگزار شد. نسرین شهید شده بود. 🌷 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
ولادت: ۱۳۳۸ - استان فارس رشد و نمو در خانواده ای مذهبی مجاهدت، مبارزه و حضور فعال در تظاهرات و فعالیتهای علیه رژیم منحط پهلوی حضور موثر در کمیته امداد، سپاه و جهاد سازندگی در خدمت به محرومان روستایی بعد از پیروزی انقلاب عزیمت به کردستان و مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه مهاباد و همکاری با سایر ارگان ها مشغول به کار به عنوان مربی تربیتی در مهاباد به علت نیاز شدید آموزش و پرورش به مربی همزمان مسئولیت مربی نهضت سوادآموزی ازدواج در سال ۱۳۶۱ با یکی از پاسداران. 🔴 : ایشان با وجود تب بسیار شدیدی که داشته، از همسرش خواهش می کند که او را به مراسم دعای توسل ببرد. با وجود پافشاری همسرش برای استراحت، در مراسم دعا حضور می یابد و به گفته دوستانش، آن شب مثل همیشه او به شدت منقلب بود. بعد از پایان مراسم، در حال بازگشتن، در کمین گروهکهای ضدانقلاب افتاده و با اصابت گلوله به سر مبارکش، مظلومانه به شهادت می رسد. 🌸 ☘ 📃 فرازی از : "...همسرم بدان که من نسرین، کسی که تو را دوست دارد، را هم بسیار دوست می‌دارم، چون خدای خود را در آن زمان پیدا می‌کنم. از تو می‌خواهم اگر می‌خواهی فردی خداگونه باشی و درس دهنده، از امروز و از این ساعت سعی کنی تماس خود را با خدای خویش بیشتر کنی و همین طور معلّمی باشی جدّی..." 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
دهم تیرماه شهید مدافع حرم محمدابراهیم رشیدی گرامی باد . ⚘ نام پدر : غلامعلی تاریخ تولد :1365 محل تولد :اهل روستای صرم قم محل شهادت : طی عملیات مستشاری در مسیر جاده تدمر- دیرالزور سوریه توسط برخورد با تله انفجاری به شهادت رسید. تاریخ شهادت :1397/4/10 خصوصیات اخلاقی : واقعا به عشق رهبرش رفت. علاقه داشت. هم به امام خمینی (ره) هم به حضرت آقا خیلی علاقه داشت. ابراهیم فرد بسیار فوق‌العاده و استثنایی بود و در روابطش بسیار تک و خاص بود. شهید رشید پشتکار بالایی داشت و به امور مالی اصلاً اهمیت نمی‌داد. با ماشین شخصی کار‌های اداری انجام می‌داد. ناهار محل کارش را نمی‌خورد و می‌گفت بیت‌المال است. خیلی به بیت‌المال حساس و مقید بود و اهمیت می‌داد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
📝 برشی از وصیت شهید 🌹 دوستان و همزمانم همیشه دقت داشته باشید هیچ وقت امام‌ زمانتان و نائبش را تنها نگذارید. ☝️و در هر نقطه و کاری مشغول هستید با دقت به آن بپردازید تا انقلاب به دست صاحب اصلی آن برسد توجه داشته باشید اگر هرکسی کار خود را جدی نگیرد و ساده انگارد به نظام اسلامی و انقلاب ضربه وارد کرده و این گناهی نابخشودنی است‼️ بخاطر میخی نعلی افتاد بخاطر نعلی، اسبی افتاد بخاطر اسبی، سواری افتاد بخاطر سواری، جنگی شکست خورد بخاطر شکستی، مملکتی شکست خورد... و همه اینها بخاطر کسی بود که میخ را محکم نکوبیده بود. دقت داشته باشیم خدایی نکرده روزی این متن گویای حال ما نباشد و اِن‌شاء الله همه رزمندگان اسلام در هر نقطه و مسئولیتی که هستند به نحو احسن کار خود را انجام می‌دهند. 🌹 و انقلاب و اسلام همیشه سربلند می شود و هست و پرچم انقلابمان توسط نائبش به صاحب اصلی آن میرسد. دوستان و خانواده عزیزم هیچوقت همسرم را تنها نگذارید و نگذارید تنها بماند.😔 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
ابراهیم رشید از شهدای مدافع حرمی است که با آمیختن اعتقادات قلبی‌اش در کنار وظایف انسانی و اسلامی و ایرانی خویش همچنین تغییر نوع نگاهش به حیات مادی حماسه‌ساز زندگی خویش شود او نیز همچون برادر شهیدش ابوالقاسم منیّت های درونی‌اش را سر برید تابندگی خالصانه‌ای را پیشکش باری‌تعالی کند.❤️ شخصیت خاص و بی نظیرش نسب به مردهای این دوره کاملاً مشهود بود👌؛ شخصیتی ستودنی که در شرایط سخت و با بروز مشکلات نه تنها جا نزده و از کوره درنمی رفت بلکه همچون کوهی محکم و استوار مأمن امن و قرار زندگی اش بود ✅مردی که باگذشت از تمام خواسته های دنیایی خود، همه رنج های دنیایی را نیز برای آرامش اطرافیانش به جان می خرید.💔 همسر شهید 🌹 🕊 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
هرساله نورافشانی جمکران را ما انجام می‌دهیم. ابراهیم در آن لحظه گفت که این آخرین سالی است که نورافشانی را انجام می‌دهم. او دو رکعت نماز خواند و از امام زمان(عج) خواست تا شهید شود که ایشان هم نامه شهادت‌شان را امضا کردند. به ابراهیم گفت این حرف را نگو چگونه تنها و بدون تو زندگی کنم که او گفت تو آن قدر قوی هستی که هیچ‌کس حریفت نخواهد شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
به هنگام شهادت روی لباسی که او پوشیده بود، نام جانم فدای فاطمه حک شده بود. پیکر را که آوردند، پس از اتمام مداحی، رویش را بازکردند تا حاضران هم وداعی با شهید رشید داشته باشد و در این لحظه متوجه کبودی گوشه چشمش و پهلوهای زخمی‌اش شدیم. در تمام لحظات مراسم شهید ابراهیم رشید، روضه حضرت فاطمه زهرا(س) خوانده شد. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
دهم تریماه گرامی باد . ⚘ ولادت : ۱۳۳۲ شهرری ، تهران شهادت : ۱۳۶۵/۴/۱۰ مهران ، عملیات کربلای ۱ 💠همیشه در جواب نصیحت ناصحین به او، وقتی می دیدند دیگر قوت از تنش بیرون رفته و به نشانه اعتراض از او می خواستند لا اقل قدری استراحت کند. می گفت به قول امام عزیز کار برای خدا خستگی ندارد. 💠همیشه تمام کارهایش خالصاً لوجه الله بود. برای خدمت به خلق خدا وبه دستور امام عزیز وارد جهاد شد. کار در جهاد سازندگی را عبادت می دانست نه شغل ، لذا بدون هیچ گونه توقع و چشم داشتی با دل و جان کار می کرد. 💠او دغدغه داشت . می گفت: باید کار کرد. حالا که میدان فراهم شده و خدا به ما توفیق خدمت داده باید از لحظه ها هم نگذشت. بارها شده بود که خودش مثل یک کارگر در عمران روستاها دامن همت را بالا می زد و پا به پای دیگران کار می کرد. در حالی که عضو شورای مرکزی جهاد ری بود و بالطبع در زمره مدیران و مسئولین بود. 💠اما در کار ، آن کسی که از همه سر و رویش خاکی تر بود و دستهایش از شدت بیل زدن تاول زده بود کسی نبود جز جهادگر شهید حاج مهدی عاصی تهرانی و این اخلاص و سخت کوشی موجبات عهده دار شدن کارهای بزرگ را فراهم می آورد. آرامش و وقار او در کارهای سخت مثال زدنی بود وقتی سختی کار به او رو می کرد وقتی همه از شدت خستگی توان از دست داده بودند تازه او موتورش به راه می افتاد با شوخی و مزاح با جمع، همه را سر کیف می آورد و به جمع طراوت خاصی می بخشید.. 📎فرماندهٔ مهندسی رزمی جهادسازندگی تهران 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
بازمزمه سـرود یارب رفتند چون تیرشهاب در دل شب رفتند تا زنــده شــود رسالت با نام شکوهمند رفتند جوانانی که قامتشان چون صنوبر بود در کفنی با استخوان و پلاک ، آمده اند ...... پیکر مطهر شهدای کربلای خانطومان بعداز گذشت ۴ سال از زمان شهادت شناسایی و به میهن برمی‌گردد 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
⭕️لحظات جانسوز ملاقات پدر و مادر شهید علی جمشیدی با پیکر فرزندشان 💢پدر و مادر شهید مدافع حرم علی جمشیدی پس از چهار سال چشم انتظاری صبح امروز پیکر فرزندشان را در مشهد مقدس در آغوش کشیدند. پیکر مطهر دو شهید مدافع حرم علی جمیشدی و سعید کمالی از شهدای کربلای خان طومان، برای طواف در حرم مطهر رضوی به مشهد منتقل شدند. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
پیکر شهید بعد ۴ سال پیدا شده ❤️ 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
❣در دنیا دو دسته بیشتر نداریم، در یک روز و در یک لحظه....... شهید مدافع حرم سعید کمالی🌹 بازگشت پیکر پس از ۴ سال ... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
: ✋ما همه سهم خدائیم و هیچ طلبی از خدا نداریم تا آخر عمر بایست همه سهم خود به خدا را پرداخت کنیم. 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
۱۱ تیر سال ۱۳۶۱ سالروز عالم و نستوه چهارمین 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani
🔶 ، از آب حوض وضو می‌گرفت. محاسنش را عطر و شانه می‌زد. کفش‌های واکس خورده‌اش را می‌پوشید و راهی مسجد می‌شد. از توی بازار که رد می‌شد مردم می‌گفتند: ما آخوندی به و تمیزی ندیدیم. . 🔶دکتر به آیت‌الله صدوقی گفته بود از تخت پایین نیاید و نمازش را هم روی تخت بخواند. نماز شبش که تمام شد گفت: اگر می‌دانستم باید به خاطر جراحی چشم شبی بدون در برابر خدا سپری کنم؛ هرگز حاضر نمی‌شدم عمل کنم. . 🔶دختر آیت الله صدوقی در خصوص خاطرات خود از پدرش میگوید: وقتی به شهادت رسیده بود پدرم با ناراحتی گفت: نوبت من بود چرا ایشان از من پیشی گرفت. 🔶پدرم یکی دو هفته قبل از شهادت به تهدید شده بود و از مردم خواسته بودند که به نماز جمعه نروند ولی پدرم با آن همه تهدیدات می گفت من نماز را ترک نمی کنم و آن جمله معروف که” ” در خطبه نماز جمعه خطاب به منافقان گفته بود. . 🔶سال ۱۳۶۱ بود، آن سال ۱۱ رمضان و ۱۱ تیر مصادف شده بود، یکی از روزهای گرم اما این گرما و روزه‌داری مردم باعث نشد که صف یزد آن هم به امامت آیت‌الله محمد صدوقی خلوت باشد، مردم حتی تا پشت‌بام‌ها هم و جانماز پهن کرده بودند. 🔶نمازجمعه که تمام شد حوالی ساعت یک و ۲۰ دقیقه ظهر بود، مسجد ملااسماعیل مملو از جمعیت بود، امام جمعه خیلی نگران گرمایی بود که مردم را آزار می‌داد حتی اجازه نداد بین دو خطبه اطلاعیه‌ای که آماده شده بود را بخوانند حتی از مردم درخواست کرد که همراه موذن را تکرار نکنند تا نماز سریع‌تر تمام شود. . 🔶وقتی عرق‌ریزان از گرما نماز را به پایان رساند، از به سمت خودرو حرکت کرد، صحن قدیم مسجد ملااسماعیل را که ترک کرد، وارد صحن جدید شد و ایستاد تا کفش‌هایش را بپوشد. . 🔶نحوه شهید محراب، آیت‌الله صدوقی : از پشت سر جوانی محکم آیت‌الله صدوقی را در آغوش گرفت و گفت می‌خواهد پیشانی او را ببوسد. چون حرکاتش شک‌برانگیز بود، پاسدارها و حتی خود آیت‌الله تلاش کردند تا او را دور کنند اما موفق نشدند. . 🔶آن جوان که نامش رضا ابراهیم‌زاده و از اعضای و از منافقان بود، همانطور محکم آیت‌الله را در آغوش گرفته بود و او را رها نمی‌کرد تا اینکه ناگهان صدای انفجاری، دست پلید او را رو کرد. . 🔶آیت‌الله از ناحیه کمر و ستون فقرات و شکم به شدت شد و در راه انتقال به بیمارستان افشار یزد به آرزوی همیشگی خود که همان شهادت بود، رسید. 🔶جمعیت آن روز در مسجد ملااسماعیل غوغا می‌کرد، دختران آیت‌الله و خانواده او نیز در نمازجمعه حضور داشتند و صدای بیش از همه آن‌ها را متلاطم کرده بود... 🇮🇷 کانال ارائه محتوای روایتگری 👇 @ravianerohani