رفتی، جانم به قربانت ولی حالا چرا!؟ 🤔 (تا آخر بخونید، متوجه میشید) امروز گفتن برم هنرستان دخترانه بابت دهه فجر صحبت کنم. اول دو دل بودم ولی دلو زدم به دریا و قبول کردم. خیلی مطلب آماده کردم و معلم‌شون هم نکاتی از جو مدرسه برام توضیح داد که بماند، ولی هم‌چنان گیج بودم که از چی و کجا بگم و به کجا ختم کنم. با معلم مدرسه مشورت کردم که پرسش و پاسخی باشه اول جلسه؛ خیلی موافق نبود چون شاید نشه جمعش کرد ولی گفت هرجور می‌دونید. رفتیم داخل جلسه؛ جو همانطور بود که پیش‌بینی می‌شد و گفته‌بودن ولی نه آنچنان سخت! اول کار یخ‌شان باز نمی‌شد و همه دغدغه‌ام این بود یه اثری داشته‌باشه و متفاوت بقیه سخنرانی‌ها باشه؛ چون من سخنران نبودم! دوست داشتم نهایتا به کنشگری برسه یا اینکه حداقل جایگاه زنانگی خودشون رو قدر بدونن. با همه این‌ها بسم‌الله گفتم و شروع کردم... طبق برنامه ذهنی خودم، اول کار گفتم نه پاسدارم، نه طلبه. محقق و پژوهشگر هستم ولی نه آنچنانی و... طبیعی بود خیلی دقیق متوجه نشن ولی فقط هدفم این بود حساس نشن و راحت حرفشون رو بزنن و حس نکنن اومدم ماله‌کشی کنم! البته که مدافع این حکومت هستم! با این جمله شروع کردم که شاه چرا فرار کرد؟ یکی گفت فرار نکرد، درش کردن!!! چندتایی خندیدن و منم سعی کردم بخندم و جایی نباشه همراهی‌شون نکنم. گفتم خوب چرا درش کردن؟ یکی دیگه گفت چون خوشی زده بوده زیر دل‌شون، یکی دیگه همزمان گفت چون نمی‌خواستنش. سعی می‌کردم از جوابای مخالف بیشتر سوال بپرسم. ته حرف‌شان توی این قسمت این بود، وضع بد بوده و فکر می‌کردن بهتر میشه انقلاب کردن ولی نشد... اما چندتا نکته و حاشیه... ١. اینکه دانش‌آموز و بچای ما خصوصا دختران، تا این حد وارد نه انتقاد بلکه سیاه‌نمایی، نارضایتی و... بشن نتیجه‌ای جز ناامیدی و خراب شدن آینده خودشون و کشور و پرورش آدمای بی‌انگیزه و بی‌تفاوت نداره ۲. نوجوونا خصوصا دختران ظرفیت ویژه‌ای دارن، حتی اونایی که منتقد و معترض و مخالف هستن. به معلم‌شون هم گفتم اینا رو بشه جهت‌دهی کرد اتفاقای خوبی میفته ۳. تغییر زمین بازی مهمه. وقتی حدود نیم ساعت از صحبت گذشت، دیدم خیلی بحث‌ها شاخه به شاخه میشه، گفتم کمی بذارید یه طرفه بشه صحبت‌ها. بردم سمت شایعه‌پراکنی و مقایسه اسلام واقعی (حضرت علی علیه السلام) و اسلام قلابی (معاویه) و جالب بود این قسمت بحث رو بیشتر گوش میدادن و انگار پذیرفتن. انتهای این بخش هم وصلش کردم به ظهور و جایگاه هرکسی نسبت به ظهور که براشون جالب بود و تازگی داشت انگار. ۴. دوست داشتم وارد فضای کنشگری بشن برای همین از یه فرصت استفاده کردم که میگفتن اینایی که میگی حرفه، توی واقعیت اثری نداره! رسیدیم به نقش مردم و گفتم شاه رو کی بیرون کرد؟ گفتن مردم، گفتم ما مردم هم همون مسئول رو که اشتباه کرده بندازیم بیرون؛ یکی گفت همه‌شون مشکل دارن، گفتم همه رو بندازیم بیرون!! اینجا تقریبا ساکت شدن و خواستن برن شاخه دیگه.... ۵. کمی فضا وارد حجاب و اینا شد و جالب بود چیزی نگذشت که چندتایی گفتن هدف ما روسری و مو این‌ها نیست؛ حرف سر اقتصاده و آرامشی که باید داشته باشیم... ۶. وقتی، زیادی فضا سیاه و انتقادی شد، بردم بحث رو سمت موفقیت‌ها و دوتا از داغ‌ترین‌هاش رو گفتم توی پزشکی که باور نمی‌کردن اینا برای ایرانه!! یا وقتی از مشکلات غرب هم می‌‌گفتی نمی‌خواستن بپذیرن که مشکل دارن! ولی تلنگری بود براشون. از همه مهم‌تر اینکه آخر بحث بود که کلیپی از خانم دکتر حقیرالسادات آماده کرده‌بودم تا ببینن از یه نمونه موفق زن بومی استان خودمون. اکثریت مبهوت این دو سه دقیقه کلیپ بودن که چند ثاینه پایانی و گل ماجرا یهو صدا و تصویر رفت؛ گفتن چی شده یهو مدیر گفت برق رفت! همه خندیدن و دو سه تا از جلو گفتن اینم از برق جمهوری اسلامی!! طنز تلخی که به هر تقدیری بود، دقیقا بعد از اینکه فضا تغییر کرده‌بود اتفاق افتاد!!! اینجا بود که باید گفت، رفتی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟!! ۷. نکته آخر؛ بنده خودم هم زیاد اهلش نیستم ولی هربار اتفاق میفتد چند وقتی حالم خوب است و آن هم ارتباط با دانش‌آموز و دانشجو هست و شنیدن حرف‌هاشون و البته نه تقابل بلکه همراهی و واقعیت رو گفتن، خیلی می‌پذیرفتن! #دهه_فجر #انقلاب_اسلامی #هنرستان_دخترانه @revayatnevis

برنامه تلویزیونی نهضت در یزد... هرچقدر از غنی بودن کتاب نهضت در یزد بگم، کم گفتم. به هرکسی که تعریفش را گفتم، از این شاهکار تقدیر می‌کند و تعجب! خصوصا وقتی متوجه تیم جوان پشت این کار می‌شود. حالا این محتوای غنی، بهتره بگم بخش‌هایی از این محتوای غنی، ١٠شب در قاب تلویزیون یزد به اجرا درآمد؛ حرف‌ها و صحبت‌هایی که بعیده حالا حالاها نه کسی می‌دونسته که بگه و یا اگه هم می‌دونسته، اهمیت بیانش رو متوجه نبوده، اگه همه این‌ها هم بوده، جسارت گفتنش را نداشته اونم توی قالب خوب و جذاب. وجود تیم جوان، به درد این زمان‌ها می‌خوره. که شهامت این رو پیدا می‌کنی تا حرف‌های بومی که خیلی‌ها نگفتن و نسل امروز نمی‌دونه رو می‌زنی! اسم آوردن از افرادی چون صراف‌زاده و سیدضیاء طباطبایی، جریان حجتیه یا گفتن از ابعاد گوناگون فعالیت‌های شهیدصدوقی، نقش یزدی‌ها و زنان یزدی در وقوع انقلاب و ناشنیدنی‌هایی از تاریخ انقلاب یزد، همه را می‌توان توی این برنامه شنید و دید و لذت برد. خداقوت به این تیم درجه یک؛ ان‌شاالله حرکتی که شروع شده مستمر باشه. پ.ن: آرشیوش هست توی آپارات ببینید حتما. #نهضت_در_یزد #برنامه_تلویزیونی #حسینیه_هنر_یزد @revayatnevis

محوریت توی دین اسلام ولایت است و ماندن پای ولایت گذشتن از خود می‌خواهد و تشخیص اینکه امام دقیقا از ما چی میخواد؟! و یک سوال دقیق؛ ما باید برای خدا کار کنیم یا کارِ خدا رو انجام بدیم؟ تفاوتش چیه؟ تفاوتش اینه توی اولی من تشخیص میدم اولویتم رو، و اون رو به خاطر خدا انجامش میدم اما توی دومی حتی تشخیصش هم می‌سپارم به خدا تا بهم بفهمونه الان باید چه کاری انجام بدم و در واقع همه چیز میشه خدا و دیگه منیتی وجود نداره... حالا چه کنیم به چشم امام زمان (عج) بیاییم؛ حتما کلیپ رو ببینید. ولادت امام زمان (عج) مبارک🌹 #نیمه_شعبان #امام_محوری #ولایت_محوری @revayatnevis