بصیرت بینش:
✳️کرم از خود درخت است!
....
🔶اصلاح طلبان و جریان های دولت، چند روز است بر طبل دولت موازی می کوبند که بله، اگر ما نتوانستیم به وعده هایمان عمل کنیم علتش وجود نهادهای موازی زیر نظر رهبری است و حتی پیشنهاد داده اند که دولت و رهبری ادغام شود و یک دولت متمرکز پاسخگو ایجاد شود.
🔶سوال بنده اما این است که اگر واقعا دولت در جمهوری اسلامی هیچکاره است و قدرتی ندارد و حقیقتا اختیارات ندارد، چطور در کارزارهای انتخاباتی وعده حل تمامی مشکلات کشور و جهان و بشریت را ارائه می دهد؟
🔶چطور وعده رونق اقتصادی و درآمد سرشار و حل و فصل مشکلات سیاست خارجی را می دهند؟
🔶چطور با قدرت دفاع می کنند که ما با همین امکانات موجود می توانیم فقر و بیکاری را ریشه کن کنیم و می گویند حتما چنین می کنیم؟
🔶و بعد چه می شود که آخر کار دبه در می آورند که نمی توانیم چون نمیگذارند، چون دولت در سایه توطئه می کند، چون اختیارات نداشتیم و هزار بهانه دیگر؟
🔶خب آنها یا موعد وعده دادن دروغ می گفتند و یا حالا دارند دروغ می گویند که در هر دو حالت ننگش بر پیشانی خودشان است و حکم تف سربالا را دارد.
🔶اما اینکه می گویند نهادهای زیر نظر رهبری مانع است و فلان آیا بجز یک عوامفریبی برای فرار از بار مسئولیت و پاسخگویی است؟
🔶آیا در سیاست خارجی و مسئله #برجام، رهبری بیشترین حمایت ها را از تیم مذاکره کننده نکردند؟ آیا به آنها مشروعیت نمی دادند و آیا این رهبری نبود که بارهای بار منتقدین دولت را ساکت می کردند تا دولت آرامتر کارش را پیش ببرد؟
🔶آیا در ماجرای تصویب برجام، دخالت دفتر رهبری باعث تصویب بیست دقیقه ای آن نشد؟
🔶آیا همین چند مدت پیش با دخالت رهبری، استیضاح چندین وزیر کابینه در مجلس منتفی نشد؟
🔶آیا آقای روحانی همین چند روز پیش نگفتند که پیش رهبری رفته برای جنگ اقتصادی دشمن اتاق فرماندهی مشترک درخواست نموده اند و رهبری شخص ایشان را به عنوان فرمانده این جنگ تعیین کرده اند؟
🔶در مورد موازی کاری حوزه وزارت خارجه و سپاه قدس، و اینکه سیاست خارجی جمهوری اسلامی در منطقه را قاسم سلیمانی مدیریت می کند نه محمدجواد ظریف، آیا این امر، در صورت صحت، کاری دقیق و درست نیست؟
واضح است که منطقه خاورمیانه ای که پر از جنگ و آشوب است را باید یک نظامی مدیریت کند، همانگونه که خط مشی آمریکا در خاورمیانه را #پنتاگون معیین می نماید.
🔶شما بنظرتان دولت پیر و تنبلی که وقت بحران های ملی، رئیس جمهورش در کیش و قشم مشغول تفریح است، کلا توان اداره یک دهات را هم دارد؟
خب چنین رئیس جمهوری معلوم است که استاندارش وقت بحران باید سفر خارجه باشد.
🔶رئیس جمهوری که به اعتراف نزدیکانش ساعت 10 سرکار می آید و غروب نشده منزل تشریف می برد چه کاری ازش ساخته است؟
🔶کسی که توان تامین پوشاک بچه ها را هم ندارد و هنرش تکدی گری از غربی هاست، کسی که با سیاست های غلط ارزی (که حیات خلوت انحصاری دولت است) کشور به قعر مشکلات انداخته، اگر پادشاهی مطلقه هم داشت جز بدبختی و خسران عاید ملتش می کرد؟
🔷 نه رفقا! کرم از خود درخت است.
__________________
✅ما را در ایتا، سروش و بله از طریق لینک های زیر دنبال کنید👇👇👇
🆔 https://eitaa.com/basaerehoseiniyeh
🆔 https://sapp.ir/basaerehoseiniyeh
🆔 https://ble.im/basaerehoseiniyeh
#راز_پشمک_حاج_عبدالله
حتما نام برند پشمک حاج عبدالله به گوشتون خورده؛
بعدش حتما یه خورده تعجب کردین و یا حتی خندیدین،
اما راز نام گذاری این برند چیست؟؟؟
حکایت این داستان برمیگرده به دهه 1330 زمانی که بچه های دبستان اکبریه تبریز توی زنگ تفریح از بوفه ی مدرسه و از فراش مهربون مدرسه پشمک میخریدن.
عبدالله علیزاده معروف به حاج عبدالله مستخدم دبستان اکبریه تبریز بود که اصالتا از روستاهای نزدیک ارس که پس از قحطی و فراگیر شدن بیماری واگیردار وبا ناشی از حمله متفقین، تمام اعضای خانوادش رو از دست داده بود و سپس به تبریز مهاجرت کرده و در این دبستان به عنوان مستخدم کار میکرد.
اما حاج عبدالله قصه ی ما به بچه های مدرسه علاقه وافری داشت
چون خودش علاوه بر همسرش داغ سه کودک در همین سنین رو دیده بود .
بچه ها توی زنگ تفریح از بوفه مدرسه پشمک میخریدن و هر کس پول نداشت از حاج عبدالله پشمک قرضی میگرفت.
اما حاج عبدالله با اینکه به همه جنس قرضی میداد اما هیچ دفتر ثبت بدهی نداشت،
رفته رفته بچه ها از مهربونی حاج عبدالله سوء استفاده کردند و اصلا پول نمیدادند،
و برخلاف تصور حاج عبدالله ،
علی رغم درآمد ناچیز فرراشی به هیچ کس نه نمیگفت .
تا اینکه مدیر مدرسه با دیدن تمام بچه های پشمک به دست در ایام زنگ تفریح با پیگیری ماجرا از این قضیه باخبر شد و سر همه کلاسها حاضر شد و با صحبتهای دلسوزانه اش همه رو توجیه کرد
با این وجود هنوز اندکی از بچه ها شیطنت میکردند و پشمک مفتکی از حاج عبدالله میگرفتند.
این منوال تا اوایل دهه چهل ادامه داشت تا اینکه در اواخر خردادماه 1341 حاج عبدالله به دلیل بیماری و کهولت سن درگذشت.
حاج عبدالله با اینکه توی تبریز غریب بود اما یکی از باشکوهترین تشییع جنازه ها رو داشت
انبوهی از جمعیت که اکثرا هم جوان بودند و گریه میکردند حاج عبدالله ،بابای مهربون مدرسه رو تا قبرستان قدیم تبریز بدرقه کردند.
اما جالبتر اینکه هر پنج شنبه بر سر قبر حاج عبدالله و برای شادی روحش پشمک پخش میکردند و این منوال چندین سال و تا اوایل دهه پنجاه ادامه داشت.
بله بچه های دبستان اکبریه داشتند قرضشان را به حاج عبدالله ادا میکردند،
احسان البرزی و علی مردان طاهری موسسان پشمک حاج عبدالله دو تن از همان کودکان شیطونی هستند که هرگز بابت خوردن پشمک پول به حاج عبدالله نداده بودند.
و الان به یاد مهربونی و بخشش بی منت و همراه با لبخند حاج عبدالله فراش ، مستخدم دبستان اکبریه
نام برند تجاری پشمک شرکت خودشون رو، حاج عبدالله گذاشتند.