eitaa logo
بانوے تراز
57 دنبال‌کننده
670 عکس
430 ویدیو
7 فایل
زݩ ریحانہ اسٺ، این گݪ رانباید رها کرد، این گݪ فقط باید بہ دسٺ باغباݩ باشد، جماݪ براےزنان سرمایہ است و زکاٺ جماݪ هماݩ عفاف است.🌸 ذکر خیرٺ بودبانو میگفتند فلانے خوب رو مےگیرد.. زهرا با حسینش نشسته بود براےخودش"فضه"سوامیکرد🌱 @Khademesardar
مشاهده در ایتا
دانلود
5.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 خانه اجاره ای و تعداد فرزندان ⭕️ نترسیم !! چون خدای خوبی داریم و او به وعده هایش عمل میکند!! ✅ خاطره ای از حجت الاسلام محمدمسلم وافی 👇 صفحه اینستا 👇 https://instagram.com/vafi_moslem?igshid=1iifwat4z6pis 👇 https://eitaa.com/vafimoslem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 واقعیتی که باید مردم بدانند... 😓 چرا سکوت ؟؟ تا دیر نشده... ✅ به زودی آغاز نهضت عمومی در زمینه: 🔸۱) مطالبه گری ازمسئولین 🔸۲) فرهنگ سازی عمومی 🔸۳) برگزاری دوره های آموزشی 🔸۴) معرفی الگوهای موفق 🔸۵) حمایت از فرزندآوری خانواده ها 🔸 و ..... ⭕️ به نهضت بپیوندید 👇👇 📞 ۰۹۱۰۴۴۴۱۴۱۲ 📞 ۰۹۱۹۲۵۱۳۴۰۷ 🆔 eitaa.com/Moslemvafi
هدایت شده از استاد مهدوی‌ ارفع
🚫 آقا فرمودند: «این قانون رو ما خودمون هم قبول نداریم»! 🔸سال ۱‌۳۷۷ به عنوان رایزن فرهنگی در کشور بوسنی و هرزگوین مشغول خدمت بودیم. 🔸برادران سپاه آن جا عملیات بازسازی به عهده شون بود و بعد از جنگ، در حال بازسازی بودند. یک بار تشریف آوردند آن جا و شب مهمان ما شدند. سوال کردم از تعداد فرزندانشان. دهه هفتاد بود. 🔸حاج قاسم گفت: ما رعایت جمهوری اسلامی رو نکردیم. (یعنی که دوتا بیشتر نشه) بعد خاطره ای نقل کرد که: «من خدمت مقام معظم رهبری رسیدم، بحث فرزند شد من گفتم که ما رعایت قانون جمهوری اسلامی رو نکردیم. فرمودند: این قانون رو ما خودمون هم قبول نداریم.» 📚منبع: کتاب حاج قاسم کتاب صوتی " حاج قاسم " "خاطرات خودنوشت شهید حاج قاسم سلیمانی اثر علی اکبری مزدآبادی تهیه شده در ایران صدا ✅لینک دانلود کتاب صوتی "حاج قاسم " از گوگل درایو👇👇 https://drive.google.com/folderview?id=1fEvg7LRr6sFHHpybq8xSkg8_h4Oe5OWe 🆔 @mahdavi_arfae
🔰 🔰 🔰 🔰 پيامبر صلى ‌الله ‌عليه‌ و ‌آله : مَنْ اَحَبَّ اَنْ يَلْقَى اللّه‌َ طاهِرا مُطَهَّرا فَلْيَلقَهُ بِزَوجَةٍ ؛ هر كس دوست دارد خداوند را پاك و پاكيزه ديدار كند، بايد نمايد. 📚 وسائل الشيعه، ج ۲۰، ص ۱۸ @reyhanee_ir
خانم🧕🏻 و آقای 🧔🏻خونه ❤️ ◽️ نزدیکترین انسانها به خدا اونايين که👇🏻 برای اهل خونشون،بهترینن!😍 نه اونایی که عبادات بیشتری دارن❗️ 👈🏻اول خونواده تون رو دریابید. . . ❌حالا نرید بیخیال واجباتتونم بشید به بهانه خانواده 😐 @reyhanee_ir
🍃 💠 اگر غذا بد شده بود 🔹استاد حاج‌آقا پهلوانی نسبت به و قدردانی از می‌فرمودند: «از آن‌ها تشکر کنید، هرچند غذایی که پخته‌اند شور یا بد شده است. وقتی از غذا ابراز رضایت می‌کنید، همسرتان خوشحال می‌شود و این باعث رشد و شما می‌شود. 🔸 یک‌بار من در جوانی در خانه با خانواده بداخلاقی کردم. در عالم معنا به من گفتند: بیست سال ناله‌های تو بی‌اثر شد.» (پهلوانی تهرانی) @reyhanee_ir
💠 خانمی میره عطاری به عطارمیگه سمی بدیدبدم به شوهرم تابمیره خیلی منواذیت میکنه عطارخیلی انسان صاحب نظری بوده بهش میگه ی گردی میدم بروبه شوهرت مهرومحبت کن وهرروزمقداربسیارکمی ازاین گرد روبریزداخل غذای شوهرت تابه مرورزمان تاثیربزاره وشوهرت که مُردکسی متوجه نشه تواوراکُشتی زن گرد روازعطارمیگیره ومیادخونه وبه هرآنچه عطارگفته عمل میکنه ی چندروزی که میگذره میبینه شوهرش چه قدرتغییرکرده وبه اومهرومحبت میکنه دیگه آزارواذیت نمیکنه برای همین هراسان برمیگرده پیش عطارمیگه که ازکارخودم پشیمانم شوهرم خیلی آدم خوبی شده نمیخام بمیره میشه دارویی بدی که اون گرد روخنثی کنه وشوهرم‌نمیره عطاربه زن میگه نگران نباش همسرت نمیمیره من همون اولش که ماجرارابرایم تعریف کردی فهمیدم مشکل ازکجاست وتوازدرمحبت باهمسرت درآیی بی تاثیرنخواهدبودبرای همین اون گردی که بهت دادم داروی تقویت است وخطرناک نیست داروی اصلی همان مهرومحبت بودکه بهت گفتم به شوهرت مهرومحبت کنی خداروشکرکه تونستم قدمی در راه خدابردارم وبین شماهاصلح ودوستی ایجادکنم برودخترم درکنارهمسرت ان شاالله بهترین زندگی روداشته باشی. اثرمهرومحبت اینگونه است مهربانی ازصفات خداونداست که درماانسانهابه ودیعه گذاشته شده مگرمیشوددرست واصولی به کسی محبت کنی ودراوبی تاثیرباشداوهم متوجه نشودخداوندکه ازنیتهاخبرداردوبرابرنیتهاپاداش میدهدوگرداننده قلبهاست همه چیزرادرست میکند.فرقی نمیکندمردهم بامحبت واظهاردوستی به زن میتواندبهترین آثاررا درکانون گرم خانواده رقم بزند. @reyhanee_ir
🖋 ارتباطِ ما با کسی که او را دوست داریم و با او زندگی می‌کنیم، مثل کسی است که با ما بندبازی می‌کند. وقتی بادِ ترس و تردید بر ما می‌وزد و ما را می‌لغزاند، نباید به‌خاطر سراسیمگی به یکدیگر بیاویزیم یا سعی کنیم از یکدیگر رو برگردانیم تا دست‌مان را به جایی بند کنیم و سقوط نکنیم. با این کار تنشِ طناب بیش‌تر می‌شود و ارتباطِ بین طرفین، شکننده‌تر. اگر می‌خواهیم روی طناب بمانیم باید با حرکاتِ یکدیگر تغییر وضعیت بدهیم و به عواطف یکدیگر پاسخگو باشیم. @reyhanee_ir
💑 محبت به همـسر نشـانه ایمان فـرد ✍ پیامبـر اکـرم(ص): 🔸كلَّما ازْدادَ الْعَبْدُ ايمانً ازْدادَ حُبًّ لِلنِّساءِ 🔸هر چه ایمان انسان کامل تر باشد به همسرش بیشتر اظهار محبت می نماید. 📚بحارالانوار، ج ۱۰۳، ص ۲۲۸ @reyhanee_ir
🌷 🌱🌷 🌷🌱🌷 🌱🌷🌱🌷 گاهی حرف‌ها سنگین است و نگاه‌ها سنگین‌تر... گاه دلی را میسوزانیم که به وسعت یک آسمان است... مادری تنها ،دست در دست فرزندان قد و نیم قدش ،راهی خیابان‌های شلوغ این شهر می‌شود و نگاه‌های سنگینی که هر لحظه بیشتر و بیشتر می‌شود و زمزمه‌هایی که هر لحظه بیشتر جان می‌گیرد...🧕👶👧🧒👦 عده‌ای دلسوزی میکنند و عده ای دل می‌سوزانند...🔥 از گوشه‌ای پیرزنی او را به دیگری نشان می‌دهد و با صدایی نه چندان آهسته به خیال خودش مادرانه ،برایش دلسوزی میکند: "زن بیچاره،سن و سالی هم ندارد،نگاه کن چگونه خود را در بند فرزندانش کرده،تازه این اول مشکلات اوست..."😶 مادر، آهسته چادرش را که از دو طرف در دستان کودکانش قرار گرفته، و براثر تکان‌هایشان کمی به هم ریخته، مرتب می‌کند و باز مشغول هل دادن کالسکه می‌شود تا فرزندان را برای بازی به پارک ببرد...❤️ در طول مسیر هر لحظه نگاه‌های سنگین را بر روی خود و فرزندانش حس می‌کند و برای آرامش قلب خود مشغول ذکر گفتن می‌شود...📿 به پارک می‌رسند و بچه‌ها مشغول بازی می‌شوند؛ مادر در حالیکه نوزادش را در آغوش می‌گیرد تا جان تشنه‌اش را سیراب کند و گریه‌هایش را لبیک بگوید، کتابی را از داخل کیف در می‌آورد و مشغول خواندن می‌شود،📖 زنی که در کنار او روی نیمکت نشسته و انگار صدای چند دقیقه گریه نوزاد، او را آزرده و حالا در پی تلافی است، با تلخ کامی، لب به کنایه می‌گشاید: "سواد هم داری و انقدر بچه می آوری؟" مادر تا خواست سوال پر از تلخیش را پاسخ دهد، پسر کوچکش از روی تاب افتاد و او ،با نوزادی در آغوش،به سمت فرزند دوید تا با نوازشی مادرانه ،زخم کوچک پایش را التیام بخشد که ناگاه، زنی دیگر که تک فرزند خود را تاب می داد با صدای بلند گفت:"همین است دیگر ...بچه زیاد می آورید ولی مراقبت بلد نیستید..." بغض راه گلوی مادر را می بندد، نمی‌داند از دیدن خراش کوچک پای فرزندش بغض کرده ،یا از شنیدن نیش‌ها و کنایه‌ها...😔 آرام دست فرزندانش را می‌گیرد و با وعده خرید بستنی، به قصد فرار از حرف‌ها و نگاه‌ها دوباره راهی خیابان‌های تنهایی شهر می شود... او خسته است اما نه از بازی و شیطنت فرزندانش...بلکه از نگاه‌های سنگین بقیه که باری شده بر روی دوشش.. ناراحت است، نه از زخم پای فرزندش، بلکه از زخم زبان هایی که بر جانش نشسته تشنه است...نه بر اثر شیر دادن به فرزندش، بلکه تشنه جرعه ای محبت، از مردم این شهر... اما با وجود تمام این غم‌ها ،باز هم محکم و استوار است، زیرا او، پشت لب‌های خندان فرزندانش که سر خوش از تفریح امروز وطعم شیرین بستنی کودکی هستند ،لبخند رضایت خدا را می بیند...😇 همین لبخند کافی‌ست تا تمام ابرهای خاکستری شهر کنار رود و پرتوهای گرم و پر نور خورشید،جانی دوباره به دل خسته اش ببخشد... 🌞 او شادمان است و مسرور از داشتن هدیه های خدا... اما... کاش ما اینگونه دل مادری که بهشت زیر پای اوست با زخم زبان‌هایمان نیازاریم، مبادا خداوند به سبب دل شکسته اش بر ما غضبی کند... حواسمان باشد...این شهر سال هاست به خود باران ندیده ...🌧 ✍آينــــــــــﮫ https://zil.ink/mehre_fereshteha 🌷 🌱🌷 🌷🌱🌷 🌱🌷🌱🌷