🔻رضا رضایی
🔺۲۷ موکبدار در جنگ با اسرائیل
داستان تکان دهنده اربعین امسالم
🔻در ابتدای مسیر پیادهروی با مرد میانسالی روبروشدم که عکس شهدا را میان زائران پخش میکرد. گرافیک عکسها به چشمم آشنا آمد. شهدای لبنانی بودند که وسط گل و سبزه نشستهاند؛ شهدای «طریق القدس». مرد میانسال که کمی ریش و مو سفید کرده بود به همراه دو جوان دیگر این عکسها را به کوله زوار میزدند و برای شهدا در زیارت اربعین، نائب میگرفتند. اسم شهدا را به روی تصاویر ننوشته بودند ولی آن مرد میانسال اسم تکتکشان را از بَر بود. شهیدی که تصویرش را برداشتم نامش «فران» بود.
🔻خداروشکر مرد میانسال که نامش ابوالحسن بود فارسی بلد بود. اسم هیئتشان :خدامالرضا (ع)» بود.
پرسیدم موکب دارید؟
گفت: موکب سیار داریم. ما سه نفر در طریق میچرخیم و عکس رفقای شهیدمان را بین زوار توزیع میکنیم.
گفتم: چرا اینقدر کم؟
گفت: موکب ما ۳۰ نفر بود. از آن ۳۰ نفر فقط ما سه نفر آمدهایم.
بقیه درگیر جنگ هستند و نتوانستند این اربعین بیایند؛ درگیر جنگ با اسرائیل وگرنه موکب ما هر سال برپا بود.
🔻ابوالحسن با لحنی این جملات را میگفت که انگار دارد از یک اتفاق ساده معمولی حرف میزند. آیا حواسش بود که همین جملات ساده او چه حرفها و درسها در سر دارد؟ این خبر برای من خیلی شوکهکننده بود که ۲۷ موکبدار اربعینی در خطوط مقدم، مشغول جهادند و به موکب امسال نرسیدهاند. ابوالحسن اما طوری این داستان را در یک جمله ساده گفت شبیه وقتی که از رفیقت سراغ رفیق دیگری را بگیری و او بگوید: چند روزی سفر و سیاحت رفته. طوری این جملات را بیان کرد که «انگار» دارد جهاد را زندگی میکند. «انگار» غلط است؛ آن لحن، «قطعا» معنایش همین است: «جهاد را زندگی میکنند.» به این حالشان غبطه خوردم که زندگی را در جهاد بنا گذاشتهاند و خود در جهاد مستقرند. جهاد، به زندگی رنگوبوی دیگری میدهد. همین اخیرا هم فیلمی از مداح لبنانی اهل مقاومت «حسین خیرالدین» دیدم که در حرم امیرالمومنین نشسته بود و شِکوه میکرد از فراق دوستان و همهیئتیهایش که پارسال بودند و امسال در بینشان نیستند. آنها شهید شده بودند. همینقدر زنده و پویا و دردسترس.
🔻زائران واقعی اباعبدالله و شیعیان حقیقی امیرالمومنین(ع) همینهایند که مصداق آن حدیث حضرتند که فرمود: «وُطِّنوا انفسکم علی الجهاد» (جانهایتان را در جهاد متوطن کنید)
مبنای زندگیشان است.
شادی شهدای طریقالقدس صلوات
https://eitaa.com/reza_rezaei78
🔻سید عزیز مقاومت
دیشب برای شما زیر قبه جد شهیدتان بسیار دعا کردم. خدا سایه شما را بر جبهه مقاومت حفظ کند. خدا قوت به حزبالله لبنان برای عملیات پرافتخار "اربعین"، نابودی اسرائیل بسیار نزدیک است، ان شاءالله.
عکس برای سحرِ ۵ شهریور، فردای اربعین. پرچم حزبالله لبنان و شهدای لبنانی و تصویر سیدحسن نصرالله در بینالحرمین به همت جوانان لبنانی به احتزاز درآمد.
نبیاکرم (ص) در لحظات آخر عمر مبارکشان تمام تلاششان بر این بود که امتشان را بر مدار ولایت نگهدارند تا پس از رحلتشان امت چندپاره نشود. امیرالمومنین (ع) نیز وقتی دیدند امت عرضه ماندن بر این مدار را ندارند بنا بر مصلحت اسلام و حفظ امت ۲۵ سال خانه نشین شدند. این روا نیست که ما شیعیان محمد و علی ثمره مجاهدتهای پیامبر و امامان را نادیده بگیریم و شهادتشان را عاملی بر افتراق امت کنیم.
آنهم در شرایطی که دشمن کمر به نابودی همهمان بسته! نه نابودی شیعه یا نابودی سنی! نابودی هر مسلمانی که اسلامش بوی مبارزه با کفر و شرک میدهد.
🔻عَنْ أَبِي عَبْدِ اَللَّهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ أَنَّ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ قَالَ: مَنْ أَصْبَحَ لاَ يَهْتَمُّ بِأُمُورِ اَلْمُسْلِمِينَ فَلَيْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلاً يُنَادِي يَا لَلْمُسْلِمِينَ فَلَمْ يُجِبْهُ فَلَيْسَ بِمُسْلِمٍ
🔻هر كه صبح كند و بامور مسلمين همت نگمارد. از آنها نيست، و هر كه بشنود مردى فرياد ميزند «مسلمانها بدادم برسيد» و جوابش نگويد مسلمان نيست.
(کافی، کتاب الایمان و الکفر، باب الاهتمام بامور المسلمین و النصیحه لهم و نفعهم، صفحه ۱۶۴)
https://eitaa.com/reza_rezaei78
نماز جمعه که تمام شد با گروهی از زنان کفنپوش مواجه شدم که یک نفرشان کنار تخت مادر شهید ایستاده بود و با لحنی حماسی و بیانی شورانگیز داشت خطبهای غرأ میخواند. سخنش معمولی نبود و گویی سالها پای مکتب امام درسآموزی کرده. او از نیروی گرمابخش جبهه انقلاب و مقاومت میگفت. نیرویی که از سال ۴۲ که حرکت انقلاب شروع شد تا به آلان آن را حفظ کرده و تعالی بخشیده.
نزدیک ۷۰ بانو این کاروان را شکل داده بود و دلداگیشان به انقلاب و ولیامر مسلمین آنها را از مشهد تا تهران کشانده بود.
وقتی داشتم عکس میگرفتم مادر شهید نگاهم کرد. دستم را به ادب گذاشتم روی سینهام و سر خم کردم
لبخندی زد و به نشان محبت چشمان کم رمقش را بست و باز کرد.
آن بانوی خطیب و آن مادر شهید و تمام کاروانشان که کفنپوشیده برای اعلان آمادگی به رهبرشان آمده بودند، آن پلاکاردهای اعتراضیِشان نسبت به خطای محاسباتی مسئولین و در کل نحوه حضور سراسر شور و عقلانیتشان همان نیروی اساسی جبهه مقاومت است؛ همپای ولیّ بودن تا پای شهادت.
مصلی امام خمینی
۱۴۰۳/۱۴/۷
2.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دست راست سنوار مجروح شده و بالاتر از جراحتش را با طنابی بسته بود، حتما خون بسیاری از او رفته بوده که اینطور بیرمق به روی کاناپه افتاده...
چوبی که پرت کرد مُهر صداقتی بود بر تمامی آنچه در طول عمر مبارکش میگفت و فریاد میزد.
حتما میدانست که با این چوب آن کوادکوپتر سقوط نمیکند. آن چوب فریاد "از خاک من گمشید بیرون" بود که به سمت دشمن پرتش کرد.
جسم بیجانش را که پیدا کردند در دستش نارنجکی را دیدند، او به انتظار مرگ ننشسته بود بلکه به سمت شهادت آغوشش باز بود و میخواست در آخرین لحظه عمرش هم چند صهیونیست را به درک واصل کند و شهید شود...
آخرین لحظات سنوار پر از حماسه است.
https://eitaa.com/reza_rezaei78
4.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خبر شهادت سید حسن که اعلام شد انگار دنیا بر سرم آوار شد. تا دو روزی دستم به هیچکاری نمیرفت.شب سوم از شهادت سید در اتاقم نشستم که بغضم ترکید. کاغذ و قلم برداشتم و شروع به نوشتن کردم.
از آن روز تا به حال بارها آن متن را خواندهام و اشک ریختهام. حال که چهلم سید رسیده است میخواهم قسمتی از آن متن را تقدیم کنم.
«حالا دیگر خبر قطعیست. آن صورت زیبا که سفید شدن ریشهایش را از کودکی تا به امروز دیدهام لحظهای از برابر چشمانم کنار نمیرود. دست و قلمم بشکند که مینویسم. کاش من و خانوادهام، کاش اجدادم و نسلهای بعدیام را همگی جلوی پای سید ذبح میکردند که قربانی جانش شویم و این روز را نمیدیدیم که ما زندهایم و او را از قتلگاهش بیرون میآورند.
همه روضهها پیش چشمانم است؛ آنگاه که علی (ع) به دنبال نعش عمار میگشت و وقتی او را یافت بالای سرش نشست و به خدا گفت: «روزگار، هر که را علی دوستش میدارد از او میگیرد.» یاد روضه عباس، علمدار کربلا که حسین (ع) از مقتلش دست به کمر برگشت. به گودی قتلگاه سید که نگاه میکنم یاد سرازیری بابالقبله میافتم. شیبی که به قتلگاه حسین میرسد.»
از خدای سید حسن میخواهم که هر چه زودتر ما را به او برساند. به حرمت اشکهایش ما را در این ویرانه دنیا تنها نگذارد و به قافله عشاق متصل کند.
اسرائیل نسبت به آتش بس در غزه چراغ سبز نشان داد. ظاهر ماجرا این است که اسرائیل از جنگ کناره میگیرد و تروریستهای منطقه به نیابتش جنگ را به کل محور مقاومت گسترش میدهد.
اتفاق دوم به احتمال زیاد خواهد افتاد اما خیال اینکه اسرائیل از جنگ کناره بگیرد خام است. نظم جدید در منطقه باید رقم بخورد. اسرائیل سالها برای این لحظه که بر غرب آسیا سیطره پیدا کند تلاش کرده و حالا دیگر معرکه را ترک نخواهد کرد.