eitaa logo
شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه 09129317823
1.3هزار دنبال‌کننده
167 عکس
277 ویدیو
12 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5906735786224518002.mp3
4.62M
🎼 🔘🔘426🔘🔘 ✅بنداول امام زمان(عج) آجَرکَ الله مِن مُصیبَتِک حجت ثانی عشَر ازغم جدت حضرت صادق (ع) شده چشمای تو تر با دل محزون قلبی پر از خون می باری باز بی امون به تنت امشب کردی رخت غم تو عزای جدتون 🔘 باز از روضه ها حالت مضطره جدت روضه هاش مثل مادره آه و واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بنددوم زبانحال امام صادق(ع) لحظه ی آخر با دله مضطر با دوتاچشم ترم میخونم هردم باسرشک غم مادرم وای مادرم دل پریشونم زار و دلخونم من غریبم ای خدا به روی بستر میزنم پرپر آه ازین زهر جفا 🔘 سوخت بال وپرم /وای از جگرم آه از این دلم/ ای وای مادرم واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندسوم با چشم خونبار / بی کس و بی یار بردنم در کوچه ها دستامو بستن /حرمت شکستن این مردم بی حیا بی عبا بردن/ بی عصا بردن من و با قد کمون نیمه شب بردن /با غضب بردن من و با چشمای خون 🔘 غم خواری نبود غم خوارم بشه هیچ مردی نبود که یارم بشه واویلا آقام 🔘➖➖➖➖➖🔘 ✅بندچهارم گریز به( شام) مردک نامرد وقتی که می زد من و از پشت بی هوا افتادم یاده رقیه و اون زجر پست بی حیا 😭 می زدش با مشت که به قصد کشت راه می رفت از رو تنش جای ضربه هاش جای چکمه هاش مونده روی بدنش 😭 هر وقت اسم با با رو می اورد از دستای زجر یه سیلی می خورد 😭 ابتا حسین (ع) 💠💠4⃣2⃣6⃣💠💠 🔘➖➖➖➖➖🔘
4_5789515447133013554.mp3
3.83M
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول دوباره دیده مامون تر شد تداعی روضه حیدر شد توو مدینه دوباره تکرار انگاری روضه ی مادر شد دوباره روضه های کوچه دوباره غصه های کوچه دوباره دست مردی بسته دوباره ماجرای کوچه ..... بازم نشونه ها /یا تازیونه ها دشنام و ناسزا خدا خدا خدا خدا ..... دوباره حرف بد/با ضربه ی لگد سیلیه بی هوا خدا خدا خدا خدا آه و واویلتا واویلا ٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖ حق تو شد ادا توو کوچه افتادی زیر پا توو کوچه تورو بردن شنیدم ای واای بی عبا بی ردا توو کوچه شنیدم اقا محزون بودی شنیدم دیده گریون بودی زبونم لال شنیدم چند روز جای ناجور توو زندون بودی گیسو سفیدی و /دیگه بریدی و با تن نیمه جون آقام آقام آقام میونه بستری /شبیه مادری بااین قدکمون / آقام آقام آقام شنیدم بردنت با آزار قوم پست و لعین و اغیار ولی بازم خدا روشکر که تو نرفتی تووکوچه بازار ...... شنیدم وقتی که آزردی توی کوچه زمین میخوردی شنیدم با صدای خس خس نام مادر رو هی میبردی ابن ربیع پست/ میزد با پشت دست به صورتت آقا آقا آقا آقا به زیر ضربه ها میزدی بارها مادر و هی صدا صدا صدا صدا ٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖـٖٖـٖـٖٖـٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖٖٖـٖٖٖٖـٖٖٖ
4_5996767719611959545.mp3
1.85M
☑️بنداول شب بود و یک سکوت تو لحظه ی قنوت بودم تنها قلبم و شیکوندن خونه مو سوزوندن اون نامردا وقت نمازم «دله مضطر۳» دستامو بستن «مثه حیدر۳» سیلی می‌خوردم «مثه مادر۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بنددوم یه حرومی رسید ،سجاده رو کشید از زیر پام افتادم رو زمین ،با یک قلب حزین مثل بابام با آه خسته«زمین خوردم ۳» با دست بسته «زمین خوردم ۳» قلبه شکسته «زمین خوردم ۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بندسوم بردنم بی عصا ،بی ردا بی عبا با قده خم شبیه مرتضی ،میونه کوچه ها کشوندنم با دل رنجور،«تن بیمار۳» میبردنم با«هزار ازار ۳» قصه ی کوچه«شدش تکرار۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بندچهارم اومدن تماشا ،مردم بی حیا تو کوچه ها بردنم شبونه،از تو آشیونه با ناسزا توی دله شب «من و بردن۳» دنبال مرکب «من و بردن۳» شبیه زینب«من و بردن۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای ☑️بند پنجم گریز کربلا میسوزم ای خدا، ازین زهر جفا ای وای ای وای میگم با چشم تر یاد جد بی سر ای وای ای وای آتیش به قلبم «زده رخنه۳» میاد به یادم «شه تشنه۳» که دست و پا زد«زیر دشنه۳» ای وای از غریبی ای وای ای وای 💠💠💠9⃣9⃣6⃣💠💠💠
🏴 بند اول: باز خدا روضه خونه دوباره سوخت یه خونه دوباره حمله کردن به خونه ای شبونه آسمون تیره تر شد خونه باز شعله ور شد دوباره باز تداعی روضه ی میخ و در شد باز هیزم و باز طناب باز بوی آتیش و دود باز ضربه ای تازیون باز شونه ای شد کبود تو کوچه آقای ما همه دیدن می برید پیره مردی شصت ساله پشتِ مرکب می دوید غریب امامِ ششم بند دوم: بدونِ یار و یاور با دو تا دیده ی تر کشیدنش تو کوچه شبیهِ باباش حیدر ناسزا می شنید و خونِ دل می کشید و با پاهای برهنه روی خاک می دوید و نه عمامه روی سر نه توی دستش عصا دائم میخورد رو زمین امام مظلومِ ما نفس نفس میزد و توون نداشت دست و پاش شکستن حُرمتشو جلو چِشِ بچه هاش غریب امامِ ششم بند سوم: میونِ کاخِ منصور روضه خونه با زهرا شده زنده دوباره کربلا واسه آقا تا که میبینه خنجر میباره اشکِ ماتم یاده رأسِ بریده میسوزه تو تب و غم توون نداره تنش میاد خون از دهنش چون زهرِ منصور شده ‌رَوونه تو جیگرش خدا رو شکر که نشد تنش دیگه بی کفن خدا رو شکر که سرش جدا نشد از بدن غریب امامِ ششم 🎵📝: (روضه نشین) (طاها تحقیقی)
🏴 😍😭 بند اول: تنم میسوزه از سَم زیرِ لب هر دم مرگمو میخوام از خدا کم کم شده این زهرِ کاری تو خونم جاری با لبِ تشنه جون دارم میدم میسوزم از زهر ، این دمه آخر رویِ لبهامه مادر ای مادر خدایا من غریبه آلِ حیدرم اسیره بسترم ، شبیهِ مادرم یا صادق یا غریب بند دوم: زده این زهرِ کینه آتیش به سینه بی حُرمتی ها خیلی سنگینه دلم دریای درده پُر آه و سرده شِکوه دارم از شهرِ مدینه زخمیِ کُلِّ بال و پره من دُشنام میدادن به مادره من منو رو خاک غم ، کشیدن بی هوا شبیه مرتضی ٰ، میون کوچه ها یا صادق یا ‌غریب بند سوم: مُدام در بین بستر با چشمای تَر روضه میخونم از شَهِ بی سر نکش خنجر رو حنجر دست بردار از سر داره می بینه مادری مُضطر وقتی سرِ تو ، رو نیزه ها رفت زینب میونِ نامحرما رفت امون از بزمِ مِی ، امون از ازدحام امون از کوچه ی ، یهود و شهرِ شام غریب آقای من 🎵📝: (طاها تحقیقی) (روضه نشین)
هدیه به ارباب صلوات شور یا زمینه سیاه پوشان و محرم سبک م زمانه گریه بر ارباب عالم شد مشکی بپوشید که بازم محرم شد دوباره باز شعرو نوحه ی محتشم نقش به روی هر بیرق و پرچم شد اسم تو دوباره تکثیر می شه باز هوای شهر نفس گیر می شه بیاد هر کسی تو روضت اقا از گناه و زشتی تطهیر می شه وای من وای من ای حسین به تن کنید رخته عزای ارباب و فبک علی الحسین موقع ماتم شد کنار قتلگاه با سوزو اشک و اه روضه خونت زهرا با قامته خم شد تورو وقتی تک و تنها دیدن به حال زار تو می خندیدن توی فرصت کم و کوتاهی عبا و عما مت و دزدیدن وای من وای من ای حسین تا افتادی بر خاک روی لبه زینب نوای محزونه حسین حسینم شد زیر سم مرکب اخر تنه پاکت چه نامرتب شد چه نا منظم شد هر چی داشتی به غنیمت بردن همه ی تنت رو غارت بردن تا دیدن به روی خاک افتادی اهل خیمه رو اسارت بردن وای من وای من ای حسین رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب شب دوم ورودی تو دله من درد و غصه گرفته پا دلشوره افتاده به جونه من اینجا حس می کنم این و که اخر راهه فاصله می افته حسین میونه ما هوای اینجا چقد دلگیره چقد اینجا نیزه و شمشیره اون طرف صف کماندارا و اون طرف بارون سنگ و تیره وای من وای من ای حسین چند روز بعد داداش باتن غرق خون می افتی بی حال و خسته روی خاکا عبا و عمامت انگشت و انگشتر می ره به غارت این پیروهنت حتی نیزه رو روی پرت می زارن چکمه رو رو پیکرت می زارن چند روز بعد می دونم که داداش خنجرو رو حنجرت می زارن وای من وای من ای حسین چند روز بعد داداش خواهر تو می شه میونه این لشگر بی یاورو تنها چند روز بعد داداش شروع می شه غارت دستامو می بندن وقتی که نیست سقا می ری و خیمه به هم می ریزه می ری و حسین دلم می ریزه می ری و بعد تو می دونم که لشگری روی سرم می ریزه رضا نصابی
هدیه به حضرت رقیه صلوات شور یا زمینه یاس توام اما برگ و برم سوخته پروانه ام اما بال و پرم سوخته از غمه دوریه تو بس که اشک ریختم تا به سحربابا چشم ترم سوخته زخمه کهنه دلم سر وا کرد زمونه با دخترت بد تا کرد بشکنه اون دستی که سیلی زد من و بیشتر شبیه زهرا کرد امون ای وای امون از غربت در وسط اتیش هم لباس پارم هم روسری و هم این معجرم سوخته بر اثر رده شلاقه زجر پست هم دست و هم کتف و هم کمرم سوخته برای شب غمم اخر نیست شبیه من هیچ کسی مضطر نیست دست سنگینی داره بابا زجر ضربه دستش از لگد کم تر نیست امون ای وای امون از غربت عمه به جای من سپر می شد هر جا ازخود من بیشتر این سپرم سوخته شبیه لبهای تو خونه این لبهام شبیه موی تو موی سرم سوخته من و گریه از تقلا انداخت من و درد و غصه از پا انداخت واسه ساکت شدن من نامرد جلو من سرت رو بابا انداخت رضا نصابی
هدیه به حضرت زینب صلوات شور یا زمینه شب ۴ محرم مثل بابام حیدر منم جگر دارم برا دفاع از تو سینه سپر دارم اشاره کن تا که به پات بدم این سر فکر نکنی ترسی من‌ از خطر دارم پره غصه و محن هستم من هم حسین و هم حسن هستم من جگرشیری دارم می دونی مرتضی به شکل زن هستم امون ای وای امون از غربت فداییه اصغر فداییه اکبر در بساطم تنها این دو پسر دارم اورده ام همرام لشگرم و داداش به همراه خودمن دو شیر نر دارم یکی سنگ میونه ابروشون زد یکی با دشنه به پهلوشون زد یکی از راه رسیدو محکم با لگدش به سرو به روشون زد امون ای وای امون از غربت ای همه ی هست و دارو نداره من چی کار کنم از دل غمت رو بردارم می بینی از غصت دلم پریشونه می بینی از غصت دیده ی تر دارم‌. تنشون دوخته به هم با تیر شد سهم این دوتن چقدر شمشیرشد مثل اکبر شدن اربا اربا رو خاکا پیکرشون تکثیر شد رضا نصابی
هدیه به امام حسن صلوات شور یا زمینه شب پنجم روضه ی عبدالله روضه ی گوداله روضه ی سنگینه پیکر ی پا ماله روضه ی عبدالله روضه ی جانسوز می ریم به قتگاه این شب و هرساله شب پنجم شب سوز و اهه شب پنجم شبه قتگاهه می خونیم از یتیم مجتبی شب پنجم شب عبداللهه وای من وای من ای حسین صدا می زد عمه رها کن این دستم عمو حسین من زخمی و بد حاله تحملم دیگه به سر اومد عمه حرمله رو از دور ببین چه خوشحاله نداره تاب سخن می بینی نداره رمق به تن می بینی نوک نیزه شو سنانه نامرد می کنه توی دهن‌ می بینی وای من وای من ای حسین هر کی داره سهمی می بره از این تن دورو بره جسمش ببین چه جنجاله ببین چقد شمشیر روی تنش ریخته ببین عمو مو که زخمی و بی حاله نیز شو رو ی پرش می زاره جلو چشم مادرش می زاره ببین این شمر خدا نشناس و چکمه شو رو پیکرش می زاره رضانصابی
هدیه به امام حسن صلوات شور و زمینه لطمه زنی حضرت قاسم افتادی بر خاک و ز خون تری قاسم زخمیه تیرو تیغ و تبری قاسم با این جای زخمه عمیقه در پهلوت تو تصویری زنده از مادری قاسم پیرنت پاره شده می بینم دهنت پاره شده می بینم زیر تیغ و تبر و سر نیزه بدنت پاره شده می بینم وای من وای من ای حسین روی تن پاکت نعل ها گذاشتن پا نمونده از جسمه تو اثری قاسم طشتی ندارم تا برات بیارم من تو هم‌ مثل بابات خون جگری قاسم چجوری جسم تورا بردارم دوباره باید عبا بردارم این تن غرق به خون و باید از رو خاک جدا جدا بردارم وای من وای من ای حسین روی تنت کردن هروله و دیدم روی سرت ریختن چند نفری قاسم لحظه ی اخر تو به روی دامانم جون میدی و جونم رو می بری قاسم پر وبال تو رو صیاد چیده تن تو دور و برت پاچیده بمیرم که نعل مرکب قاسم بد جوری صورتت و بوسیده رضا نصابی
هدیه به حضرت رباب صلوات شور یا زمینه و زمزمه حضرت علی اصغر صحبت اب می شه گریم می گیره من حرف رباب می شه گریم می گیره من‌ شیر خواره می بینم تو بغله مادر اروم تاخواب می شه گریم می گیره من شدم از غصه ی تو پیر اصغر با گلوی تو چه کرد تیر اصغر یه جوری گلوتو پاره کرده انگاری که خرده شمشیر اصغر ‌ لالایی اصغر من لالایی مگه یه شیر خواره چقد می خواد اب که وقته جواب می شه گریم می گیره من دست خودم نیست که هر جایی حرفی از جام شراب می شه گریم می گیره من نیزه داره لاابالیه مست سرتو دیدم گرفت توی دست کنار سر عمو عباست سر تو به نوک نیزه می بست لالایی اصغر من لالایی مادری از بچش که بی خبر باشه پر اضطراب می شه گریم می گیره من ببینم مردی رو غمگین و مضطر هست حالم خراب می شه گریم می گیره من حرمله به حال من می خنده شدم از مادرتو شرمنده دست و پا می زنی و می بینم سرتو تنها به پوستی بنده لالایی اصغر من لالایی رضا نصابی