eitaa logo
شعر و سبک. رضا نصابی. یا رقیه 09129317823
1.3هزار دنبال‌کننده
174 عکس
292 ویدیو
13 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدیه به حضرت زینب حضرت زهرا. امیر المومنین.  حضرت محمد صلوات.  اللهم صل علی محمد وال محمد و عجل فرجهم شور یا زمینه مقتل بند اول. تا که  افتادی توی گودال شد زینب تو خیلی بدحال افتاد تن تو زیر پاوو با سنگ اومدن به استقبال خدایا زهرا    با قامته تا تماشا می کرد دهانت رو با  نوک سر نیزه سنان وا می کرد تنت رو باپا. میکرد پشت و رو جلوی زینب گرفتنش قاتل  به پنجش گیسو جلوی زینب غریب مادر.  غریب.  مادر.   حسین  وا ویلا بند دوم گودال ازدحامه واویلا دورش می کنن هی نامردا تشنه پیکرش غرقابه خون بی حال افتاده روی خاکا اومد با خنجر. به سمت حنجر نشست رو سینه توی گودال و  خدایا زینب داره می بینه دوازده ضربه.  زدو با خنجر برید حنجر رو گرفت به  سمته  نگاه زینب خدایا سر رو غریب مادر.   غریب. مادر.   حسین واویلا بند سوم شال کمرت رو دزدیدن خودو سپرت رو دزدیدن عریان تن تو روی خاک و رو نیزه سرتُ رو  دزدیدن کنار دریا  لب تشنه شمر تورو بد کشتت اومد ساربون. واسه انگشتر برید انگشتت شروع شد بعد از.  علمدار تو جسارت ها که شروع شد دیگه. برای زینب اسارت ها که به قلم اقایان رضا نصابی.    یوسف اسماعیلی
هدیه به ارباب صلوات شور یا زمینه مقتل وای از گودال امان  از جنجال جلو چشمام رفت حسینم از حال تمومه هسته من نقشه زمینه نامرد می شینه با پا روی سینه این صحنه رو مادر من می بینه خودم دیدم     شمر رسید بالاسر تو   داداش خودم دیدم ضربه می زد به حنجر تو    داداش خودم دیدم می بره از قفا سر تو      داداش وای حسین     وای حسین     وای از این غم امان از ماتم به زیر مرکب تنت شد در هم قلبه من و خیلی نامرد شکستش دیدم سنان و که پیش تو هستش پلک تورو با نوک نیزه بستش خودم دیدم حنجر تو به نوک نیزه دوختن خودم دیدم سرتورو به درهمی فروختن خودم دیدم خیمه ها توی شعله ها می سوختن وای حسین     وای حسین رضا نصابی
هدیه به امام حسین صلوات شور روضه هم نوا با خواهرت    به سمت گودال میرم اقا هم قدم با مادرت     به سمت گودال میرم اقا نیزه دار داره با نیزه چه دقیق می بره ای وای بوسه گاهه احمد و تیغ چه عمیق می بره ای وای یا حسین غریب مادر نیزه و پهلوی تو     امون امون  ازغم و غربت دست شمر و موی تو   امون امون از غم غربت بمیرم ارباب اوردن چه بلایی به سره تو هزار و نهصدو پنجاه زدن زخم  به پیکر ه تو یا حسین غریب مادر رسیده روضه به جایی که حسین افتاده گودال می بینه برادرش رو خواهرش که رفته از حال دیگه شد اخر راه جدا شد سره برادر وسط یه مشت اراذل تک و تنها مونده خواهر یا حسین غریب مادر رضا نصابی
هدیه به ارباب صلوات زمینه یا شور روضه ای بند اول نوشته در لهوف  در میونه صفوف افتادی تو نوشته در لهوف    زیر تیغ و سیوف جون دادی تو نوشته مقتل  ته گودال شدی بی هوش شدی بی حال نوشته مقتل ته گودال تنه پاکت    شدش پامال بند دوم نوشته که سرت  جلوی خواهرت جدا می شه نوشته که حسین   روخاکا پیکرت رها می شه نوشته مقتل پیش مادر رسید از راه کشید خنجر نوشته مقتل با چشم تر می دید زینب  بریدش سر بند سوم والشمر و جالس و   می بینه مادرش خیر النسا والشمر و جالس و   می خونه خواهرش وا احمدا نوشته مقتل پیشه زهرا یکی می زد تورو با پا نوشته مقتل. پیشه  زینب تنت افتاد زیر مرکب رضا نصابی
🔘🔘🔘🔘 ☑️بنداول بین جنجال تورا می دیدم ته گودال تورا می دیدم با لبی خشک و جسمی مجروح رفتی از حال تورا می دیدم به کنارت  رسید می دیدم تاکه خنجر کشید می دیدم ضربه می زد به رگ های تو سر تو می برید می دیدم خنده های عدو می دیدم تن تو پشت و رو می دیدم بین آن ازدحام آن لشکر نیزه را  در گلو می دیدم غرق به خون شدی تو نیمه جون شدی پیشه نگاهه من   حسین (3) روخاکا افتادی/دیدم که جون دادی پیشه نگاهه من  حسین (3) ....... سیدنا المظلوم  سیدنا العطشان سیدنا الغریب  غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بنددوم نیزه بر بازو زد می دیدم ضربه  بر پهلو زد می دیدم روی سینه نشست  با چکمه پنجه بر گیسو زد می دیدم ازجفا میزدش  می   دیدم بی هوا میزدش  می   دیدم پیر مردی تورا ای داداش با عصا میزدش  می دیدم .... غم به دلم نشست /استخونت شکست به زیر مرکبا  حسین (3) بدونه بال و پر /با دیده های تر می زدمت صدا    حسین (3) سیدنا المظلوم  سیدنا العطشان سیدنا الغریب  غریب غریب غریب •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈• ☑️بندسوم با شرر میزدن زینب  را باکمرمی زدن زینب را تیر و شمشیر و نیزه کم بود باسپر میزدن زینب را معجردخترت را بردند زر و  انگشترت را بردند تن تو ماند به روی خاک و روی نیزه سرت را بردن سیدنا المظلوم  سیدنا العطشان سیدنا الغریب  غریب غریب غریب 💠💠8⃣8⃣0⃣💠💠 •┈┈••✾❀🕊💓🕊❀✾••┈┈•
‍ ‍ 🔅 سبک: تلفیقی روضه ای شعر.  کربلایی رضا نصابی 🎙 نفس کربلایی حسین عینی فرد ◼️ 🖋 رونیزه ها سر دیدن سر برادر دیدن غارت معجر دیدن ام المصائب یعنی غنچه پر پر دیدن ضجه مادردیدن شیر خواره بی سر دیدن ام المصائب یعنی لحظه ی غارت دیدن خیلی جسارت دیدن طعم اسارت دیدن ام المصائب یعنی خنده ی اغیار دیدن طعنه و ازار دیدن کوچه و بازار دیدن کوفه غوغا بود وسط نامحرما زینب کبری بود انگاری عیده یکی داره گوشواره به دخترش میده ام المصائب یعنی بزم حرامی دیدن بی احترامی دیدن بازار شامی دیدن ام المصائب یعنی پژمرده لاله دیدن گریه و ناله دیدن مرگ سه ساله دیدن تو کوچه ها و تو بازار  من و زدن من و زدن   من و زدن کنار نیزه ی علمدار من و زدن من وزدن من و زدن ام المصائب یعنی کتک به هر جا دیدن تازیونه ها دیدن ضربه های پا دیدن لگد بر در خورد در شکسته به هستیه حیدر خور د زدن ناموسش و به غرورش برخورد ام المصائب یعنی غصه و غم ها دیدن رد قدم ها دیدن دست قلم ها دیدن ام المصائب یعنی غرقه به خون تن دیدن غارت پیرهن دیدن غرقه به خون تن دیدن