eitaa logo
~ گروه جهادی‌فرهنگی شهید رضا طوفانیان ~
315 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
874 ویدیو
19 فایل
سفر از خویش چو کردی همه جا معراج است... شماره‌ثبت: ۳۹۹۶۵۴۶۰۱۴۰۱۹ شماره‌کارت‌به‌نام‌گروه: ۵۸۹۲‌۱۰۷۰‌۴۷۴۰ ۱۶۶۹ ارتباط با خادم کانال: @imwdeh
مشاهده در ایتا
دانلود
~ گروه جهادی‌فرهنگی شهید رضا طوفانیان ~
#معرفی_کتاب
نویسنده در رویای نیمه‌شب داستانی عاشقانه با زمینه‎ی مذهبی را روایت می‌کند. او در این اثر حکایت دلدادگی جوانی از اهل سنت به دختری شیعه مذهب را روایت می‌کند. راه وصال این دو جوان با موانع و اتفاقاتی تلخ و شیرین مواجه می‌شود. شخصیت محوری داستان پسری به نام هاشم است که پدربزرگ او کفالتش را بر عهده دارد. ابونعیم زرگر، تاجر بزرگ جواهرات است. ابوراجح حمامی دوست پدربزرگ هاشم است که دختری به نام ریحانه دارد. هاشم عاشق ریحانه می‌شود و داستان ادامه می‌یابد. هاشم می‌داند با شکافی که مذهب بین او و ریحانه به وجود آورده، هرگز امکان رسیدن به ریحانه برایش وجود ندارد. به همین خاطر نیز جرات ابراز عشق را ندارد. در ادامه داستان، حاکم حله سعی می‌کند با سرکوب شیعیان و ایجاد نفرت میان سنی مذهب‌ها و شیعیان، جایگاه خود را محکم کند. در این زمان اصلی‌ترین اتفاق داستان برای ابوراجح حمامی رخ می‌دهد؛ اتفاقی که باعث دگرگونی اعتقادی در حله می‌شود. پدربزرگ از پشت قفسه ها بیرون آمد و به گوشواره ای زیبا و گران بها که من طراحی کرده بودم و ساخته بودم، اشاره کرد. خوشحال شدم که آن را برای ریحانه انتخاب کرده بود؛ هرچند بعید می دیدم که مادرش زیر بار قیمت آن برود. گوشواره را بیرون آوردم و به پدربزرگ دادم. طراحی و ساخت این گوشواره کار هاشم است. حرف ندارد! مادر ریحانه گوشواره ها را گرفت و ورانداز کرد: قشنگ اند، ولی ما چیزی ارزان می خواهیم. مادر ریحانه گوشواره ها را روی مخمل گذاشت. با نگاهش گوشواره های قبلی را جستجو کرد. پدربزرگ گوشواره های گران بها را توی جعبه کوچکی گذاشت. جعبه را به طرف مادر ریحانه سراند. ازقضا قیمت این گوشواره ها دو دینار است. در دلم به پدربزرگ آفرین گفتم. از خدا می خواستم که ریحانه صاحب آن گوشواره ها شود. قیمت واقعی اش ده دینار بود. یک هفته روی آن زحمت کشیده بودم. نویسنده: مظفر سالاری @rezatofaniyan
دعایِ همه‌ی بسیجی‌های مظلوم و همه‌ی پابرهنه‌ها و همه‌ی مستضعفینِ جبهه‌ها و همه‌ی گردن کج‌ها در پیشگاهِ خدا این بود: خدایا نیاور اون روزی رو که ببینیم ملت‌مون سرافکنده است..! @rezatofaniyan
هر چیزی را نگاه نکن دیدن مثل غذا خوردن است هرچیزی را که می‌بینیم، با تمام آلودگی‌ها و پاکی‌ها وارد روح ما می‌شود و به سادگی بیرون نمی‌رود! @rezatofaniyan
میگفت: هرکی دوست داره برای امام زمانش، تیکه تیکه بشه صلوات💚:) @rezatofaniyan
عراقی‌ها وقتی ‌خرمشهر را تصرف کردند به روی دیوارها نوشتند: جعنا لنقبی، آمده‌ایم که بمانیم دو سال بعد وقتی خرمشهر آزاد شد شهید بهروز مرادی زیر همان نوشت: آمدیم اما نبودید..! @rezatofaniyan
می‌دونی یاد چی افتادم؟ جملهٔ معروف "حاج‌احمدکاظمی" که تو وصیتنامه‌ش نوشته: «خداوندا روزی شهادت می‌خواهم که از همه چیز خبری هست الّا شهادت . . . !! » @rezatofaniyan
‏کسی که روز را با خلق می‌گذارند، باید شب را با حق باشد وگرنه کم می‌آورد و شکسته و خسته می‌شود و می‌ماند. @rezatofaniyan
‏َوَ کَفی بِرَبِّکَ هادِیاً وَ نَصیراً و معبودت برایت کافی ست دنبالِ بقیه نرو💙 @rezatofaniyan
طبيب‌ِ خودتان‌ باشيد‌! بهترين‌ کسی که می‌تواند بيماری‌های روحی را تشخيص‌دهد، خودمان‌ هستيم..! روی کاغذ بنويسيد حسد، بخل، بدخواهی، تنبلی، بدبینی و.. یکی یکی آن‌ها را دفع کنید..! @rezatofaniyan
بابت غم هایی که باعث میشه قدر شادی رو بدونیم ...