فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یا اباصالح المهدی عج
در قید غمم،خاطرِ آزاد ڪجایے؟
تنگ است دلم،قوّت فریاد ڪجایے؟
ڪو هم نفسی..؟!تا نفسے،شاد برآرم؟
اے آن ڪہ نرفتے دمے از یاد ڪجایے؟
اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@rkhanjani
#روزمان_را_چگونه_آغاز_کنیم
#با_این_مطالبِ_زیبا👌
#تقدیم_باعشق
———🌻⃟————
@rkhanjani
➣
✍یک آیــه نور
{اگر + خـدا باشی منــهای
همه میتوانی زندگی کنی}
ایـمان دارم ڪه قشنگترین عشـق نگاه مهربان خداوند به بندگانش است. زندگی را به او بسپار و مطمئن باش ڪه تا وقتی ڪه پشـتت به خدا گـرم است تمام هـراس های دنـیا خـــنده دار است.
📚سوره مائده آیه ۵۴
———🌻⃟————
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_بیست_و_یکم یه حس خاصی بهم دست داد. نمیدونم دلیلش چی بود. امیرعلی
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_بیست_دوم
_ مامان ، من دارم میرم
امیرعلی:ببخشید بانو. میتونم بپرسم کجا تشریف میبرید؟ البته اگه فضولی نیستاااااا
_ اختیار دارید حاج آقا. دارم تشریف میبرم مسجد راز و نیاز کنم .دعا کنم یه عقلی به تو بده .
وای کاش مسجد نمیگفتم. الان میفهمه مسخرش کردم ناراحت میشه یه وقت.
امیرعلی: مچکرم خواهر. مارو هم از دعای خیرتون محروم نفرمایید.
بله طبق معمول خان داداش ما از مسخره شدن توسط دیگران ناراحت نشد. اوووووف البته خوبه ها.
_ باشه. افتخار میدم که بدونی کجا تشریف میبرم . داریم با بر و بچ میریم دربند.
امیرعلی: خواهری دربند محیطش خوب نیست به خصوص برای چندتا دختر تنها. کاش هماهنگ میکردی باهم میرفتیم یه سری.
_ امیر داداش اولا که ضد حال نزن. بعدشم دوستای من همه آشنان ؛ یاسی و شقایق و نجمه. الان بیا بریم.
امیرعلی: الان که نمیتونم قرار دارم.
_ پس بابای
امیرعلی: حانیه
_ تانیا هستم.
امیرعلی: خواهری مواظب خودت باش.
این دل نگرانی های برادرانشه رو دوست داشتم ؛ اما آرزو به دلم موندم یه بار تانیا صدام کنه😏. کلا تو فامیل همه حانیه صدام میکردن ، اسمی که ازش متنفر بودم...
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @rkhanjani