ﺍﺯ ﺻﺪﺍﯼ ﭘﺎﯼ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﻔﻬﻤﯿﻢ
ﺍﺗﻔﺎﻕ ﺗﺎﺯﻩﺍﯼ ﺩﺭ ﺭﺍﻩ ﺍﺳﺖ
ﺧﺪﺍ ﮐﻨﺪ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺻﺒﺢ ﺯﯾﺒﺎ
ﻫﻤﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺟﺎﺑﺖ ﺷﻮﯾﻢ
ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺷﺪ ﻭ
ﻣﺎ ﻭ ﯾﮏ ﭼﺘﺮ ﺁﺭﺍﻣﺶ😊
🌞روزتون ﺑﺨﯿﺮ و شادی...
@rkhanjani
لَا تَخَافَا اِنَّنِی مَعَکُمَا ...
هیچ نتر سید که من با شمایم ...
#طه۴۶
———🌻⃟—————
@rkhanjani 🌱
#پروفایل👌
———🌻⃟—————
@rkhanjani 🌱
🔴 سرمایه حیات !
وای به حال غفلت و سرمستی ما! امان از این بی هوشی و خواب سنگین ما! ... آیا نیامده وقت آن که درصدد اصلاح نفس برآییم و برای علاج امراض آن، قدمی برداریم؟ سرمایه جوانی را به رایگان از دست دادیم وبا غرور نفس و شیطان، جوانی را که باید با آن سعادتهای دوجهان را تهیه کنیم، از کف نهادیم. اکنون نیز درصدد اصلاح برنمی آییم تا سرمایه حیات هم از دست برود و با خسران تام و شقاوت کامل، از این دنیا منتقل شویم.
[ شرح حدیث جنود عقل و جهل، صص 345 - 351 ]
🍃🍃🍃✨✨✨🍃🍃🍃
🆔 @rkhanjani
هزاران هزار انسان هایی که هرروز بخشیده میشن فقط با گفتن #استغفرالله ربی واتوب الیه
@rkhanjani
♥️🌱
حضرتامیرالمومنینعلیہالسلام :
تعجّبمیکنمازکسیکھناامیداست،
درحالیکھنجاتبخشیمثلِاستغفـٰار ...
همیشہهمراهاوست🌸🚦
+ نهجالبلاغہ،حکمت۷۸✨
#ماه رحمت
#رجب
________________
↳ @rkhanjani ꕥ⃟
#داستانڪ
✍خدایی که سختی های تو را میبیند، تلاش تو را هم میبیند... بیخیال نشو!
دختر زیبای شاه عباس ، فرار کرده بود و در کوچه و خیابان میگذشت تا شب به حجره یک طلبه پناه برد ... به او گفت از خانواده مهمیست که اگر به او پناه ندهد ، بیچاره اش میکند... آقا محمد باقر هم ناگزیر به او پناه داد... دختر زیبای شاه ، شب در حجره خوابید... اما محمد باقر تا صبح نخوابید و دانه دانه انگشتانش را روی چراغ میسوزاند تا مبادا مغلوب وسوسه هایش شود ... صبح شد ، دختر و طلبه را گرفتند و به دربار بردند... شاه گفت وسوسه نشدی؟ طلبه انگشتان سوخته اش را نشان داد ... شاه از تقوای طلبه خوشش آمد و به دخترش پیشنهاد ازدواج با او را داد و دختر قبول کرد! و محمد باقر استرآبادی، شد محمد باقر میرداماد، استاد ملاصدرا و داماد شاه ایران!
همیشه نهایتِ تلاشتو بکن!!
تا نتیجه ی شیرینشو ببینی
@rkhanjani