⚜ علامه حسن زاده آملی:
☘ کسی که شب با خدا خلوتی ندارد و اُنس با او ندارد، این در دوستی اش دروغگوست.
☘ این گناه که نمی گذارد با خدا خلوت کنیم و نماز شب بخوانیم چیست؟ برای بنده و جنابعالی که نباید قمار و دزدی باشد، نیّت خلاف نمی گذارد ما نماز شب بخوانیم، و هرکس باید مطابق مقام و موقعیت و تحصیل و غیره ببیند آن چیست که از او توفیق شب زنده داری و نماز شب خواندن را گرفته است؟
☘ خواندن و تلاوت قرآن نیز همین طور است. روزی چقدر تلاوت قرآن داریم؟ اگر این توفیق را نداریم باید علت آن را بدست آوریم.
#نماز_شب
👇👇🇯🇴🇮🇳 👇👇
@rkhanjani
♦️ #روز_دوم
🔰 فرازی از #مناجات_شعبانیه
گفتم که فراری ام و فراری دنبال پناه است.
دست تو پناه من است...
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
🌴@rkhanjani
#منبر_کوتاه
🔴علامه شیخ جعفر شوشتری (رحمت الله علیه) میفرمایند:
⭕️تنها ماهی که "شهادت" ندارد شعبان المعظم است و تنها ماهی که تولد میلاد ندارد محرم الاحزان است.
این یعنی سیدنا و مولانا #اباعبدالله_الحسین علیه السلام محور شادی و غم است.
[دمع العین، ص ۲۵]
#ماه_شعبان
#امام_حسین (علیه السلام)
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@rkhanjani
سلام بر محور شادے و اندوه دنیـا ❤️
معجزھخدا همین حوالیست!
نزدیکتر از تصوری کہ داریم..
زیباتر از باور اتفاقات خوب
دلنشیـنتر از هر قوتقلبے...(꧇
💞 @rkhanjani
گاهی تحمل #همسر_بداخلاق ،
خودش نوعی #سلوك است.
يكی از اولياء خدا كه بسيار مرد بزرگي بود
و گفته اند امام زمان (علیه السلام)
در تشييع جنازه ی او حاضر بودند ،
همسر بسيار بداخلاقی داشت
كه سی و پنج سال او را شكنجه ميداد
ولی او تحمل ميكرد !
بله ،تحمل كنيد ،
اصلا خيلی از اينها با تحمل و گذشت
حل ميشود .
گاهی هم اگر تحمل شود ،
مثل نماز شب برای انسان سلوك الی الله است..
" استاد فاطمی نیا "
💞 @rkhanjani
کربلامیخوامابالفضل🤲
@rkhanjani
با خودت که در صلح باشی؛
زندگی باصفا میشه...
معنی امید و آرزو رو می فهمی
و برای خواسته هات دست به کار میشی.
اگر خودت رو ارزشمند بدونی؛
هرچیز بیهوده ای رو به خودت ربط نمیدی!
میخواد آدم بیهوده ای باشه یا حرف بیهوده ای...
تو آزاد از هر رنج و گره ای هستی...
شاد باش و با اشتیاق، شاهد آرزوهایت باش..
لحظه هاتون پر از شادی و آرامش ♡
@rkhanjani
💕«درخت مشکلات»
نجار، یک روز کاری دیگر را هم به پایان برد. آخر هفته بود و تصمیم گرفت دوستی را برای صرف شام به خانهاش دعوت کند.
موقعی که نجار و دوستش به خانه رسیدند، قبل از ورود، نجار چند دقیقه در سکوت جلو درختی در باغچه ایستاد. بعد با دو دستش،شاخه های درخت را گرفت.
چهره اش بی درنگ تغییر کرد. خندان وارد خانه شد، همسر و فرزندانش به استقبالش آمدند، برای فرزندانش قصه گفت، و بعد با دوستش به ایوان رفتند تا نوشیدنی بنوشند.
از آن جا میتوانستند درخت را ببینند. دوستش دیگر نتوانست جلو کنجکاوی اش را بگیرد و دلیل این رفتار نجار را پرسید.
نجار گفت: آه، این درخت مشکلات من است. موقع کار،مشکلات فراوانی پیش می آید، اما این مشکلات، مال من است و ربطی هم به همسر و فرزندانم ندارد. وقتی به خانه میرسم، مشکلاتم را به شاخههای آن درخت میآویزم و سبک به خانه می آیم تا خانوادهام از فشارهای کاری من اذیت نشوند
@rkhanjani