💕دور خودت دایره ای بکش
دایره ای به وسعتِ بیخیال بودن ...
دایره ای که قضاوتهای بی منطقِ دیگران را از افکارت تمیز دهد ...
باور کن هیچ چیز در این جهان برقرار نمی ماند !
اتفاقات برای افتادنند ...
زبان برای حرف زدن ...
و لحظه ها برای گذشتن ...
به همین سادگی !!
همه چیز مهیاست تا فقط زندگی کنی.
قضاوت هایشان را بیخیال ...
اگر زبانی بیهوده چرخیده،
دلیلی ندارد فکری هم بیهوده مشغولِ چرایی اش باشد ...
شاد باش و خوبی کن!
فرصت زیادی نمانده ...
لحظه ها دارند تمام می شوند ...
#سبک_زندگی
@rkhanjani
💕تو هم همیشه!!!!
مراقب حرف هایی
که میزنی باش!!
مخصوصا وقتی
عصبی یادلخور هستی.
بعضی کلمات
همچو تَرکِشی می ماند
که کنارِ قلب می نشیند.
نمی کُشد!!
ولی.....
تاآخر عمر عذاب میدهد....
#مراقبت
#کظم_غیظ
@rkhanjani
⚘﷽⚘
میدانے
یڪ عمر هم ڪہ انتظار کشیده باشے
این روزها و لحظہ هاے آخر
قدرِ تمــامِ آن یڪ عمر،
سخت و طولانے میگذرد...
میدانے
هر روز بہ آمدنت نزدیڪ میشویم
و این انتظار
این انتظارِ سخت و طولانے
بہ شیرینے دیدارِ تو
هزاران بار مےارزد.
کاش باشیم و روزگارِ وصل ات را ببینیم....😔
در افق آرزوهایم
تنها «أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج» را میبینم...
#آقـاےمهـربانغـزلهاےمـنسـلام✋
@rkhanjani
حكمت ٢٧٠
اميرالمومنين عليه السلام فرمودند:
قَليلًٌ تَدوُمُ عليه اَرجي من كثيرٍ مَملول مِنه
كار كمي كه با نشاط آن را ادامه دهي اميد بخش تر از كار زياد و خسته كننده است .
تدبر در روايت :
١-در تعارض بين كيفيت و كميت، كيفيت ارجح است .
٢-در كلام مبارك حضرت، مداومت در مقابل ملالت آمده است يعني در امر قليل نشاط و مداومت است اما در امر كثير گاهي ملالت همراه با توقف است
پس آنچه مورد ملامت است هر كار كثيري نيست بلكه كثرت كاريست كه كار را از كيفيت ساقط مي كند.
٣-كثير و قليل نسبت به افراد متفاوت است .
٤-انسان بايد آنقدر فعل مثبت از او صادر شود كه شاكله اش را تشكيل دهد اما وقتي كار با ملالت صورت مي گيرد شاكله نمي شود.
٥-انتقال انرژي مثبت از طريق كثرت كار بي كيفيت نيست.
٦-در كار شور و شوق و نشاط مهم است ولو اندك باشد.
٧-كار زياد بدون كيفيت و بدون نشاط همه انرژي انسان را هدر مي دهد.
٨-اگر چه كار ِِكثير ِِبا كيفيت ما را ملول نكند اما چنانچه اطرافيان اذيت مي شوند ، بايد آن كار را ترك كرد.
٩- بايد هر يك از ما خود را ارزيابي كند كه چند درصد از اعمال و رفتارش با نشاط است.
١٠-قليلٌ نكره است يعني اموريكه اصلا به چشم نمي آيد و كم است، گاهي مايه اميد خواهد بود.
١١-اَرجي تأكيد بر اينست كه رجا و اميد حال انسان را خوب و با نشاط مي کند.
@rkhanjani
اگر می خواهید خدا با شما صحبت كند، قرآن بخوانید.
#شهید مرتضى موحدی سرحوزکی
#یاد شهدا
╭─┅─🍃🌸🍃─┅
🆔➯ @rkhanjani
╰─┅─🍃🌸🍃─┅
ذُنوُبُنا بَينَ يدَيكَ ...
گناهان ما پیش روی تو است.
#ابوحمزه ثمالی
عذاب بیشتر از این
ڪه تو ببینی گناهانم را؟!
┈┈••••✾•🌿🌺🌿•✾•••┈┈
@rkhanjani
#حکایتواقعی🌱
بعد از افطار مختصر؛ به آقا گفتم دیگر هیچ چیزی برای سحر و افطار نداریم. حتی نان خشک.
️فقط لبخندی زد.
این مطلب را چند بار تا وقت استراحت شبانه آقا تکرار کردم.
وقت سحر هم آقا برخاست آبی نوشید و گفتم دیدید سحری چیزی نبود؛ افطار هم چیزی نداریم.
باز آقا لبخندی زد.
بعد نماز صبح گفتم.
بعد از نماز ظهر هم گفتم.
تا غروب مرتب سر و صدا کردم که هیچی نداریمااااا.
اذان مغرب را گفتند.
آقا نماز مغرب را خواند و بعد فرمودند: امشب سفره افطار نداریم؟
گفتم پس از دیشب تا حالا چه عرض میکنم؛ نداریم . نیست.
آقا لبخند تلخی زد و فرمود یعنی آب هم در لولههای آشپزخانه نیست؟
خندیدم و گفتم : صد البته که هست.
رفتم و با عصبانیت سفرهای انداختم و بشقاب و قاشق آوردم.
پارچ آب را هم گذاشتم جلوی آقا.
هنوز لیوان پر نکرده بود.
صدای در آمد.
طبقه پایین پسر عموی آقا که مراقب ایشان بود رفت سمت در .
آمد گفت: حدود ده نفری از قم هستند.
آقا فرمود تعارف کن بیایند بالا.
همه آمدند.
سلام و تحیت و نشستند.
آقا فرمود : خانم چیزی بیاورید آقایان روزه خود را باز کنند.
من هم گفتم بله آب در لولهها به اندازه کافی هست.
رفتم و آوردم.
آقا لبخند تلخی زد و به مهمانان تعارف کرد تا روزه خود را باز کنند.
در همین هنگام باز صدای در آمد.
به آقا یوسف همان پسر عموی آقا گفتم: برو در را باز کن این دفعه حتما از مشهدند. الحمدلله آب در لوله ها هست. فراوان.
مرحوم نواب چیزی نگفت.
یوسف رفت در را باز کند.
وقتی برگشت دیدم با چند قابلمه پر از غذا آمد.
گفتم اینا چیه؟
گفت: همسایه بغلی بود؛ ظاهرا امشب افطاری داشته و به علتی مهمانی آنان بهم خورده.
گفت بگویم هر چی فکر کردند این همه غذای پخته را چه کنند؛
خانمش گفته چه کسی بهتر از اولاد زهرای مرضیه سلام الله علیها.
گفته بدهند خدمت آقا سید که ظاهرا مهمان هم زیاد دارد.
آقا یک نگاه به من کرد.
خندید و رفت.
من شرمنده و شرمسار؛ غذاها را کشیدم و به مهمانان دادم.
کارشان که تمام شد، رفتند.
آقا به من فرمود،
دو نکته:
اول این که یک شب سحر و افطار بنا به حکمتی تاخیر شد چقدر سر و صدا کردی؟
دوم وقتی هم نعمت رسید چقدر سکوت کردی؛ از آن سر و صدا خبری نیست؟
بعد فرمود : مشکل خیلیها همینه.
نه سکوتشون از سر انصافه، نه سر و صداشون.
وقتِ نداشتن، جیغ می زنند.
وقتِ داشتن، بخل و غفلت.
#شهید_نواب_صفوی
#شهدا