eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
648 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️‼️ هوای نفس خیلی منو اذیت میکنه و هر طور که باهاش میجنگم باز هم شکست میخورم تورو خدا راهی جلوم بزارید. پاسخ ♨️ اگر جنگیدن با هوای نفس سخت نبود که پیامبر نامش را "جهاد اکبر" نمیگذاشت. پس نگران نباشید، این جنگی ست که برای تمام مومنین سخت و طاقت فرساست و همه در این مسئله با شما شریک هستند. و اینکه خیلی ها در این مبارزه پیروز می شوند، نشان دهنده اینست که اگر تلاش کنید و در این راه مصمم باشید پیروزی از آن شما خواهد بود. اساسی ترین و مشکل ترین گام در مسیر خود سازی جهت غلبه بر نفس « خواستن» و داشتن « عزم و اراده » قوی و استوار است . تقویت عزم و اراده مرحله ای است که باید به تدریج و با صبر و حوصله حاصل شود و کمترین ثمره آن تصمیم بر ترک گناه و حرکت در راستای رضایت پروردگار است . ذکر خدا در دل هم باعث تقویت بصیرت و بینش فرد می شود . چراغ نور و حکمت را در درونش روشن می کند. قدرت تشخیص حق و باطل به او می بخشد. باعث فزونی قدرت اراده و تصمیم گیری می گردد. در این صورت او همیشه تابع خواست خداوند بوده و همواره درصدد انجام تکالیف الهی است. هر قدمی که بر می‏دارد و هر سخنی که می‏گوید و هر برنامه‏ای که دارد ، نخست می بیند آیا رضای خداوند در آن هست یا نه!! تقید به نماز اول وقت به ویژه نماز صبح و مداومت به خواندن نماز شب ، تلاوت قرآن و تدبر در آن ، شما را در رسیدن به هدف و مقصد نهایی کمک می کند . شرط نمودن و عهد و پیمان بستن با خود برای اطاعت فرمان الهی و پرهیز از گناه‌، و بعد مواظبت و زیر نظر گرفتن عملکردها ، رابطه ها ،نگاه ها ،خواسته ها و بالاخره پاکی خویش گام بلند و بسیار مهمی ست. کسی که قلبش آگاه به این است که جهان هستی مخلوق خدا و همه عالم محضر اوست و فرشتگان الهی در همه جا و همه حال مراقب اعمال او هستند؛ قدرت اراده و ایمانش در کنترل نفس افزایش می یابد. "و إن‌ّ علیکم لحـَافظین ؛ ‌ بی‌شک حافظان و مراقبانی بر شما گمارده شده است‌". برای تقویت برنامه خود سازی و پیروی نکردن از خواسته های نفس، لازم است از هم‏نشینی با اهل دنیا و دور از معنویت، پرهیز کنید. در خودسازی و جهاد با نفس به چند نکته اساسی باید توجه نمود: 1 - همان گونه که در تربیت و سلامت بدن، ریاضت و ورزش لازم است، در خود سازی و تهذیب نفس نیز ریاضت و مبارزه و جهاد با نفس ضرورت دارد. 2 - همان گونه که در پرورش اندام، از نرمش و فعالیت‏های ساده و اندک آغاز می‏شود و به تدریج به ورزش‏های سنگین‏تر وارد می‏شوند، در تربیت روح نیز باید از اندک شروع کرد و به تدریج به مراحل بالاتر رسید. 3 - همان طور که در ورزش بدنی، تداوم و استمرار لازم است، در ریاضت نفسانی نیز تداوم، شرط رسیدن به مقصد است. قرآن می‏فرماید: "به یقین کسانی که گفتند: پروردگار ما خداوند یگانه است، سپس استقامت کردند، فرشتگان بر آنان نازل می‏شوند که نترسید و غمگین مباشید". علی(ع) می‏فرماید: "قلیلٌ مدوم علیه خیر من کثیر مملول منه؛(نهج البلاغه ص554) عمل اندکی که پیوسته باشد، بهتر است از بسیاری که تو را خسته و وامانده سازد". در حدیث دیگری امام باقر(ع) می‏فرماید: "احب الاعمال الی اللَّه عز وجل ماداوم علیه العبد و ان قل؛ محبوب‏ترین کار نزد خدا، آن است که انسان بر آن مداومت کند هر چند اندک و ناچیز باشد". 4 - چنان که در سلامت جسم، فعل و ترک (دارو و پرهیز) هر دو با هم مؤثر است، در سلامت و تهذیب روح نیز فعل و ترک هر دو لازم است، مانند ادای واجبات و ترک گناهان و محرمات و تولی و تبری. 5 - مهم‏ترین چیزی که در جمیع مراحل باید رعایت شود، نیت و حضور قلب و اخلاص است. خداوند در قرآن بر این نکته تأکید دارد که در مسیر دین و پرستش بایستی اخلاص داشته باشید: "به آن‏ها دستوری داده نشده بود جز این که خدا را با کمال اخلاص پرستش کنند". 6 - یکی از مشکل‌ترین کارها تهذیب نفس و خود سازی است. به تغبیر قرآن: راه فلاح و رستگاری همین‌است: "‌قد افلح من تزکی؛ هر کس خود را تزکیه کرد، رستگار شد" . "‌قد أفلح من زکاها و قد خاب من دسّاها؛‌همانا رستگار شد کسی که خود را تزکیه ،و زیان کرد کسی که فریب نفس خود را خورد". 7- مطمئن باش در صورتی که در مسیر ولایت الهی قدم برداری، در این راه موفق می شوی. بر نفس اماره غلبه پیدا می کنی .پس چرا از خود بیزار باشی و ناامید؟ پس خویشتن خویش را دوست بدار و با امید به آینده نگاه کن. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚡️ در عصر امام رضا(ع) گفتمان امامت و ولایت، به طور جدی در جامعه اسلامی رواج یافت. «یکی از تغییرات جدی‌ که در عصر امام رضا(ع) واقع شد، این بود که گفتمان امامت و گفت وگو در باب ولایت ائمه معصومین(ع) به طور جدی در جامعه رواج یافت؛ و تقیه در موضوع ولایت نسبت به زمان‌های قبل برداشته شد؛ این موضوع را در احتجاجات آن حضرت می‌توان مشاهده کرد. از همین روست که اکثر معارف سنگین حول مقامات ائمه(ع) در دوره ایشان آشکار شد و زمینه‌ای پدید آمد تا معارف بیشتری در این حوزه، همچون زیارت جامعه کبیره و زیارت جامعة ائمة المؤمنین، در زمان امام هادی(ع) بیان شود». @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیطانی قسمت_چهل_هفتم 🎬 این نامردا چه به روزت آوردندوادامه داد ,میتونی پابشی؟یادستت رابگیرم؟؟ گفتم :نه نه میتونم,باکمک عقیل بلندشدم. مهرابیان نگاهی به عقیل کرد وگفت :این کیه دیگه؟ گفتم:یه دوست,یه برادر... گفت:ببین هما خانم ,نمیشه این پسربچه رابرد اخه اگر گیرمون بیارن ,درجا تیربارانیم,اینجا بمونه ,امن تره. گفتم:اگه بیاد وباعزت بمیره,بهترازاینه که اینجا زنده بمونه وتربیت بشه برای کشتن هم نوعهای خودش. مهرابیان دید اصراردارم,دیگه حرفی نزد وحرکت کردیم,دونفری که همراهش امده بودند چند قدمی جلوترحرکت میکردند تا اگر خطری بود,جلوش رابگیرند ,منم شروع کردم ایه ی (وجعلنا من بین ایدیهم سدا ومن خلفهم سدا فاغشیناهم فهم لابیصرون)راخواندن,چون شنیده بود که پیامبرص هنگام خروج مخفیانه از مکه باهمین آیه چشم وگوش کفارویهود راکه قصدجانش راکرده بودند,بست. توی حیاط چند نفری سرباز بودند که از بس نوشیده بودند درکی از اتفاقات اطرافشان نداشتند,خلاصه با هزاران استرس از اون مکان خارج شدیم,حالا میدونستم کنار مهرابیان وچریکهای فلسطینی هستم.... .. ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎‌@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از  بسوی خدا
🔻آیت الله رئیسی : 🔹 یک بار که به بارگاه حضرت رضا سلام الله علیه مشرف شدند همزمان با غبارروبی بود، قبل از تولیت بنده و در طول سال‎های بعد از انقلاب اسلامی همیشه این‌طور بوده که فقط علما می‌توانستند داخل ضریح مطهر امام رضا ع حضور پیدا کنند. 🔹 روزی که ایشان آمده بود بعد از اینکه مراسم غبارروبی تمام شد، حال ارتباط با حضرت رضا ع پیدا کرد و دایم اشک می‌ریخت. غبارروبی که تمام شد به ذهنم آمد ما و آقایانی که از علما هستند و افراد دیگر همگی خادمان امام رضا ع هستیم. ما به زائران حضرت و دستگاه و بارگاه علی بن موسی‌الرضا خدمت می‌کنیم، اما آقایی که (حاج قاسم) اینجا ایستاده و برای امام رضا اشک می‌ریزد به حرم اهل‌بیت کرده ، نه فقط در مشهد بلکه در منطقه، ایشان به حرم حضرت زینب ع و اعتاب مقدسه خدمت کرده، ایشان خادم واقعی حضرت رضااست. 🔹در آن زمان یک لحظه به ذهنم رسید برای اولین بار این رسم را که همیشه علما داخل ضریح می‌آیند با حجت و فلسفه نقض کنم، به دوستان گفتم به حاج قاسم بگویید داخل ضریح مطهر بیاید، حال معنوی عجیبی داشت. از جاهایی که ایشان از حضرت رضا طلب و آرزوی شهادت کرد همان جا بود، چون خیلی از یاران و نیروهای تحت امرش رفته بودند. ما فضاهایی را که او با آنها مواجه بود ندیده بودیم. شاید بهترین حاجتی که می‌خواست از حضرت رضا ع بگیرد همین بود. به ما و سایر دوستان هم همین را می‌گفت و دائم برای التماس دعا می کرد. 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
¤ شوق حیات می‌دهد مژدهٔ مَقدم شما عرش و زمین و غیره در سایهٔ پرچم شما ¤ ♥️ @rkhanjani🌱
نویسنده‌ای مشهور، در اتاقش نشسته بود تک و تنها. دلش مالامال از اندوه قلم در دست گرفت و چنین نوشت: "سال گذشته، تحت عمل قرار گرفتم و کیسۀ صفرایم را در آوردند. مدّتی دراز در اثر این عمل اسیر بستر بودم و فاقد حرکت. در همین سال به سنّ شصت رسیدم و شغل مورد علاقه‌م از دستم رفت. سی سال از عمرم را در این مؤسّسۀ انتشاراتی سپری کرده بودم. در همین سال درگذشت پدرم غم به جانم ریخت و دلم را از اندوه انباشت. در همین سال بود که پسرم تصادف کرد و در نتیجه از امتحان پزشکی‌اش محروم شد. مجبور شد چندین روز گچ گرفته در بیمارستان ملازم بستر شود. از دست رفتن اتومبیل هم ضرر دیگری بود که وارد شد." و در پایان نوشت، "خدایا، چه سال بدی بود پارسال!" در این هنگام همسر نویسنده، بدون آن که او متوجّه شود، وارد اطاق شد و همسرش را غرق افکار و چهره‌اش را اندوه‌زده یافت. از پشت سر به او نزدیک شد و آنچه را که بر صفحه کاغذ نقش بسته بود خواند. بی آن که واکنشی نشان دهد که همسرش از وجود او آگاه شود، اطاق را ترک کرد. اندکی گذشت که دیگربار وارد شد و کاغذی را روی میز همسرش در کنار کاغذ او نهاد. نویسنده نگاهی به آن کاغذ انداخت و نام خودش را روی آن دید؛ روی کاغذ نوشته شده بود: "سال گذشته از شرّ کیسۀ صفرا، که سالها مرا قرین درد و رنج ساخته بود، رهایی یافتم. سال گذشته در سلامت کامل به سن شصت رسیدم و از شغلم بازنشسته شدم. حالا می‌توانم اوقاتم را بهتر از قبل با تمرکز بیشتر و آرامش افزون‌تر صرف نوشتن کنم. در همین سال بود که پدرم، در نود و پنج سالگی، بدون آن که زمین‌گیر شود یا متّکی به کسی گردد، بی آن که در شرایط نامطلوبی قرار گیرد، به دیدار خالقش شتافت. در همین سال بود که خداوند به پسرم زندگی دوباره بخشید. اتومبیلم از بین رفت امّا پسرم بی آن که معلول شود زنده ماند. " و در پایان نوشته بود، "سال گذشته از مواهب گستردۀ خداوند برخوردار بودیم و چقدر به خوبی و خوشی به پایان رسید!" نویسنده از خواندن این تعبیر و تفسیر زیبا و دلگرم کننده از رویدادهای زندگی در سال گذشته بسیار شادمان و خرسند و در عین حال متحیّر شد. ✨در زندگی روزمرّه باید بدانیم که شادمانی نیست که ما را شاکر و سپاسگزار می‌کند بلکه شاکر بودن است که ما را مسرور می‌سازد. @rkhanjani🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💕هر بار که پدرم برنج جدیدی می خرید ، مادرم پیمانه را کمتر از همیشه می گرفت . می گفت طریقه ی طبخِ برنج ها ، با هم فرق دارد ، همه شان یک جور ، دم نمی کشند ، نمی شود طبقِ یک اصل و برنامه ، پیش رفت ! برای همین بود که بارِ اول ، مقدارِ کمتری می پخت تا به قولی برایِ دفعاتِ بعدی پیمانه "دستش بیاید" ، یا اگر خراب می شد ، اسراف نکرده باشد ! آدم ها هم دقیقا همینند . قبل از اعتماد و بذلِ محبت ، آن ها را خوب بشناسید ، از تنهاییِ تان ، به هرکس و ناکس پناه نبرید ! نه هر آدمی لایقِ همنشینی است ، نه می شود با تمامِ آدم ها ، یک جور تا کرد ! بعضی ها جنسشان از همان اولش خراب است و با هیچ اصل و منطقی اندازه ی باورهای شما قد نخواهند کشید ... حواستان باشد ؛ مبادا محبت و توجهِ خودتان را اسراف کنید @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پرسش: من هنوز نتونستم معناي زندگي رو درک بکنم . به خودم ميگم من که قراره چن سال ديگه بميرم و هرچي که دارم رو از دست بدم پس ديگه چرا زندگي کنم چرا واسه اين زندگي تلاش بکنم . چه طور ميشه اين حس رو از بين برد ؟؟ پاسخ: شما به پوچی و بی ارزشی دنیا پی برده اید اما نتیجه ای که از آن گرفته اید نتیجه درستی نیست. کار و تلاش در دنیا برای مال اندوزی و ذخیره کردن نیست چراکه همانطوری که گفتید هم ما و هم آن مال و منال نابود شدنی است. اما این کار و تلاش وجهه دیگری هم دارد و آن حفظ آبرو و تامین معاش و زندگی در حد کفاف است. همچنین خیرات زیادی وجود دارد که با مال و ثروت میتواند انجام شود و آثار اخروی آن تا ابد باقی میماند. جنبه دیگر زندگی دنیا عبادت و بندگی خدا و آباد کردن آخرت است. این نکته را در نظر داشته باشید که اخرت هر کسی در این دنیا ساخته میشود و هر کسی در قیامت بر سر سفره خود می نشیند. بنابراین دنیا مقدمه آخرت و مزرعه آخرت است. ما با انجام عمل صالح در همین دنیا اخرت را میخریم و زندگی خوبی را پس از مرگ برای خود رقم میزنیم. بنابراین نه تنها نباید ارزوی مرگ و انتظار آن را بکشید بلکه باید نهایت بهره برداری را از لحظات و ساعات عمر خود ببرید. به همین خاطر است که یکی از دعاهای توصیه شده دعا برای طول عمر است. حضرت علی(ع) در سرزنش کسی که دنیا را نکوهش می کرد چنین فرمودند: دنیا برای کسی که با آن صادقانه روبرو شود جایگاه راستی و صدق است و برای کسی که آن را درک کند خانه تندرستی است برای شخصی که از آن توشه اخذ کند جایگاه بی نیازی و تندرستی است و برای فردی که از آن پند بگیرد پندآموز است. دنیا جای عبادت دوستان خدا، نماز فرشتگان، نزول وحی خدا و تجارت اولیای الهی است که در آن رحمت و فضل خداوند را به دست می آورند و بهشت را می خرند. با این وصف چه کسی می تواند دنیا را نکوهش کند؟(1) بنابراین شما زندگی میکنید به خاطر هدف بسیار بلندتری که در آخرت وجود دارد و همه تلاش هایتان در دنیا اعم از مادی و معنوی مقدمه برای آن است. ضمن اینکه خداوند در دنیا نیز نعمت ها و لذت ها و شادی هایی قرار داده است تا بندگان خود از آن استفاده کنند و انگیزه ای نقد برای ادامه زندگی در آنها باشد. موفق باشید. ........................ 1. نهج البلاغه، کلمات قصار، 131. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر چقدر در زندگی بیشتر خوشحال باشید، زندگی دلایل بیشتری برای خوشحالی به شما خواهد داد 💫 ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شیطانی 🎬 آخرشب بود,خیابانها خلوت وساکت,گویی مردم بعداز روزی سرشاراز نوشیدن می به خواب مرگ رفته اند,آهسته,خیابانهای شهر را رد میکردیم ,ساختمانهای بزرگ ونوساز وشیک.. کم کم به جایی رسیدیم که بیشتر شبیه خرابه هایی ازشهربود,ساختمانهای نیمه مخروبه ,کاملا مشهود بودکه اهالی اینجا درفقرمطلقند,مهرابیان اشاره کردبه خانه ها وگفت:اینجا قسمت مسلمان نشین شهراست,بی شک اگر صهیونیستها از فرار ما اگاه شوند ,اولین جایی که سراغش میایند اینجاست. یکی از فلسطینیهاجلوی در خانه ای توقف کردوبااشاره به مافهماند که برای تعویض لباس وزدن ابی به سرورویمان داخل میشویم. به سرعت لباسهایمان رابالباسهای عربی تعویض کردیم وابی به دست وصورتمان زدیم ,حتی غذایی راکه برایمان مهیا کرده بودند راهمراهمان برداشتیم,اخه سپیده سرمیزد وماندنمان خطرناک بود.همراه دوجوان فلسطینی,سوار برموتری که اتاقکی رویش نصب شده بود,حرکت کردیم. ازشهرخارج شدیم وبعداز طی مسافتی ,موتور را زیر سایه ی درختی پارک کردند ودوباره پیاده حرکت کردیم. بعدازحدود نیم ساعت پیاده روی بااشاره ی عربها,ایستادیم ,دوجوان عرب مشغول کنارزدن خاکها شدند,ناگهان دری مخفی از زیر خاک نمایان شد. از در وارد تونلی تاریک شدیم, دوچراغ قوه روشن کردند وحرکت کردیم. درطول مسیر هر چند کیلومتریک جا ,دریچه هایی برای ورود هوا به داخل تونل تعبیه شده بود به طوریکه ازبیرون کاملا استتار بود وقابل رؤیت نبود. مهرابیان که متوجه ی تعجبم شده بود گفت:تعجب نکنید خانم سعادت ,ازاین تونلهای مخفی در سرتاسر فلسطین اشغالی وجود دارد که به همت مجاهدین فلسطینی ساخته شده تا درمواقع لزوم وخطر وگاهی برای عملیاتهای سری ازانها استفاده میشود,این تونلها گاهی صدها کیلومتر طول دارد,اسراییل کلی هزینه کرده تا این راههای مخفی راکشف کند ,منتها هنوز به هدفش نرسیده وان شاالله دیگرهم نمی رسد. چندساعتی میشد که پیاده میرفتیم,من که خسته شده بودم,عقیل این پسرک مظلوم هم ,مشخص بود خسته است اما اینقد سختی کشیده بودکه این خستگیها به چشمش نمیامد,کنار یکی از دریچه های تهویه نشستیم,مقداری نان وخرما خوردیم ,برای لحظاتی چشمانم رابستم. خواب شیرینی برمن مستولی شد ..... نمیدونم چندساعت ویاچندروز داخل تونل درحرکت بودیم,فقط هرازچندگاهی به اشاره ی دوجوان عرب باتیمم,نماز میخوندیم وغذایمان هم که محدودمیشدبه نان وخرما,میخوردیم وراه میافتادیم. بالاخره کورسو نوری از انتهای تونل به چشم میخورد به منبع نوررسیدیم دالانی بودکه از چوب وخاشاک وبرگ پوشیده شده بود,چوبها راکناری زدیم ویکی یکی ,بیرون آمدیم,دورنمایی ازیک روستا دیده میشد,یکی از جوانهای عرب با مهرابیان صحبت کرد وگفت:اینجا دیگه کارما تمام است,بعدازاین روستا شما به مرز لبنان میرسید وباموبایلش,تماسی گرفت,بعداز نیم ساعت یک سواری که به نظرمیرسیدقدیمی باشد از راه رسید من ومهرابیان وعقیل سوارشدیم از دوجوان فلسطینی خداحافظی کردیم. مهرابیان صندلی جلو نشست ومن وعقیل عقب ماشین,به محض سوارشدن,درآیینه ماشین, چشمم به زنی عرب خوردکه چشمهایش به گودی نشسته بود ودهانش ورم داشت,این زن اصلا شباهتی به همای سعادت نداشت,سرم راتکان دادم وباخود گفتم:خداراشکر زنده ماندم ,وباخودم زمزمه کردم:کسی که از دست ابلیسان اجنه سالم بیرون آید,ابلیسان اسراییلی که برایش چیزی نیستند خخخخ😊 لبخند به لب نگاهم به عقیل افتاد ,پاک ومعصوم سرش را روی زانوام گذاشته بود درخوابی شیرین سیرمیکرد. کم کم چشمهای من هم گرم شد وهیچ چیز از پیرامونم نفهمیدم.... ^^^^^^^^^^ باصدای راننده همزمان با مهرابیان ازخواب پریدم, خداییش نمیدونستم چقدخوابیدم .. رمان ‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌ ‎@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله.. لَيْسَ لَهَا مِن دُونِ اللَّهِ كَاشِفَةٌ کسی جز خدا برطرف کننده [سختی ها و هول و هراسش] نیست. ۵۸ ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
‌ اگر ما بفهميم كه با هر كلمه‌‏اى كه می گوييم، در دل‏ها انفجارى ايجاد می ‏‌کنيم، اگر بفهميم كه با هر گامى كه بر می ‏‌داريم، انفجارى ايجاد می كنيم، اين طور دست و پايمان را رها نمی كنيم و يله نمی ‏‌شويم كه در دنياى قانونمندى‌‏ها؛ آن هم قانونمندی هاى مرتبط و مترابط، نمی توانيم اين طور رها و ول باشيم. - استاد علی حائری - ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
هرچقدر توقعتان از دیگران بیشتر باشد زود رنج تر خواهید شد... ———🌻⃟‌———— ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا