پس از ملال، محال است خرّمی نرسد
همیشه از عقبِ ابر، آفتاب شود
#شفیعای_شیرازی
———🌻⃟————
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
💗نگاه خدا💗 #قسمت_سیوشش سر میز شام گفتم: - من ساعتای دانشگاهمو عوض کردم -چرا؟ -یه کم ساعتاش سخت بود
💗نگاه خدا💗
#قسمت_سیوهفت
- نه ،از ترسه ،ببخشید من باید برم ،کلاسم داره شروع میشه.
دم در کلاس منتظر شدم تا کلاس یه کم پر بشه. از دور یاسری را دیدم.
سریع رفتم در کلاس نشستم.
یاسری وارد کلاس شد.
کنار صندلی من ایستاد.
منم سرم روی کتابم بود.
از کنارم رد شد.
نفس عمیقی کشیدم.
بعد تمام شدن کلاس سریع به نماز خانه رفتم. صدای اذان بلند شد.
چند نفری وارد نماز خانه شدند.
-سلام خواهر سارا.اینجا چیکار میکنی؟
ساحره بود.
- اومدم تو سنگرم قایم بشم.
-چه خوب !
فقط مواظب باش تیراتو به خودی نزنی
- باشه حواسم هست
- من برم نماز بخونم بر میگردم پیشت "چه آروم نماز میخونه ،انگار با قلبش میخونه"
بعد از نماز ساحره کنارم نشست.
-از قیافه ات پیداست که درحال مردنی
بیا بخور یه کم جون بگیری.
- دستت درد نکنه ،خیلی گرسنه ام بود.
ساحره از خودش و محسن حرف زد، ساحره و محسن پسر عمو ،دختر عمو بودند، عشقشان از بچگی بود ،که بلاخره به هم رسیدند.
منم از زندگیم گفتم از مادری که تنهام گذاشت ،فقط داستان ترکیه را نگفتم ،نمیخواستم فکر بدی دربارهام کند.
-نمیدونم چی باید بگم .ولی دلم روشنه که اتفاقای خوبی میافته برات ساراجان.
- من که امیدی ندارم.
از نماز خانه خارج شدم.
امیر طاها هم از نماز خونه امد بیرون.
لحظهای نگاهمان در هم گره خورد.
سرم را پایین انداختم از کنارش رد شدم.
کلاس که تمام شد رفتم سوار ماشینم بشم که دیدم یکی روی ماشین خط کشیده نوشته «منتظرم باش»
میدانستم کار یاسری است.
ولی مهم نبود برام
ماشین را بردم تعمیر گاه.
همانجا منتظر شدم تا آماده شود تا برسم خانه ساعت هفت و نیم شب شده بود.
گرسنه بودم.
مریم روی مبل نشسته بود ،امیرم روی پایش خوابیده بود.
-سارا جان الان میام یه چیزی میدم بخوری
- نه نمیخواد بیای من خودم یه چیزی میخورم.
- ماکارانی درست کردم برو واسه خودت بکش.
غذا خوردم و ظرفم را شستم.
- مریم جون دستتون در نکنه ،من غذامو خوردم باز بیدارم نکنین.
- نوش جونت باشه عزیزم شب بخیر.
کمکم با مریم دوست شدم. بعضی وقتها کنارش مینشستم و از شوهرش میپرسیدم. با اینکه خیلی مهربان و دوست داشتنی بود ولی هیچ وقت نمیتوانست جای مادرم را بگیرد.
پنجشنبه بود من باخیال راحت میتوانستم بروم دانشگاه.
-سارا،سارا
- عع زشته ساحره اسم کوچیکشو صدا میزنی!
- خیلی خوب خانم رضوی!
- سلام
- سلام خوبی؟
- ممنونم.
یه دفعه محسن صدایش بلند شد
-امیر طاهااا..
-واا خودت چرا اسم کوچیک صدا میزنی؟
-چون من یه مردو صدا زدم عزیزم.
از کلکل کردنهایشان خندهام گرفت.
- سلام
محسن به بازوی امیر طاها زد.
-چته حاجییی ،نبینم غمت وو
ادامه دارد
🏴 @rkhanjani
پرسش:
ازدواج يک مرد درون گرا با يک زن برونگرا را چگونه ميبينيد ؟در اين مورد بايد چه نکاتي رعايت شود
پاسخ:
از موارد شرط همتايي (هماهنگي روحي و رواني) است؛ و يا به عبارت دقيقتر (همگوني شخصيتي). از نظر علمي در روانشناسي شخصيت، طبقه بندي هاي متعددي نسبت به شخصيت افراد صورت گرفته كه يكي از معروف ترين انها، تقسيم بندي (برون گرايي) و (درون گرايي)است. پژوهش ها نشان داده اند كه يكي از ويژگي هاي شخصيتي موثر بر موفقيت و تداوم زندگي زناشويي ميزان برونگرايي و درونگرايي زوجين است. نتايج پژوهش هايي كه در مورد تاثير اين عامل بر زندگي زناشويي انجام شده ، نشان داده اند خانواده هايي كه در آنها مرد كمي (فقط كمي) از زن برونگرا تر است، موفق ترهستند.ولكن بصورت كلي توصيه مي شود كه زن و مرد از نظر اين ويژگي خيلي فاصله با هم نداشته باشند. ولكن اگر فاصله آنها در اين ويژگي خيلي زياد باشد، اينجا مثلا زني كاملاً برونگرا است دوست دارد تعطيلات آخر هفته را در جمع دوستان و آشنايان بگذراند ولي مرد مايل است تنها باشد و يا با همسرش باشد. انچه اجمالا ميتوان گفت اين است كه: چون (درونگرايي) و (برونگرايي) يك امر نسبي است و در حقيقت يك (طيفي) است كه ميتوان از شماره 1 (درونگراي محض) تا 100 (برونگراي محض) شماره بندي كرد.
و از طرف ديگر، برونگرايي صِرف (از خود بيخود شدن) يا درونگرايي صِرف (رهبانيت و گوشه گيري) هر دو نامطلوب است؛ پس بايد بگوييم: براي يك زندگي مطلوب ، نميتوان گفت افراد درونگرا با تيپ خود و بالعكس برونگرا با هم گروه خود ازدواج كنند؛ بلكه بايد تعادل ايجاد شود. ليكن در عين حال، براي جلوگيري از درگيري ها و عدم تفاهم اينده بايد فاصله ي زيادي نباشد، يعني مثلا تا بيش از 20 يا 30 شماره فاصله نباشد (كه طبيعيست). فرضا كسي كه شماره اش 20 است با كسي كه 80 است، 60 شماره اختلاف داشته باشد، زندگي آرامي نخواهند داشت.
بنابراين هر فرد بايد ميزان درونگرايي و برون گرايي خودش را بسنجيد و اگر تفاوت خيلي زياد نبود مي تواند با فرد مقابل که خصلت مقابل را دارد، ازدواج كنيد.
همچنین کمک از مشاور در جلسات مشاوره پيش از ازدواج و از تست هاي روانشناسي پيرامون اين موضوع بسیار مؤثر است.
🌺
☘🌺@rkhanjani
🌺☘🌺
🕊امام على عليه السلام:
حريص، همواره در رنج است
الحَريصُ تَعِبٌ
📚غررالحکم، حدیث3759
@rkhanjani
🔰بیان تذکّر در قالب نامه
✳️ پس از این که مدّتی به وسیلۀ این کارها توانستید رابطۀ رفاقتآمیز با او برقرار کنید، شما یا پدرش، هر کدام که رابطۀ رفاقتآمیز بیشتری با او برقرار کردهاید، در قالب یک نامه این نکته را تذکّر دهید و از او هم بخواهید در قالب نامه، پاسختان را بدهد. البتّه در نوشتن این نامه، به این نکات توجّه کنید:
1⃣ لحن نامه، توبیخی نباشد.
2⃣ لحن نامه، دستوری نباشد.
3⃣ لحن نامه، رفاقتی و مشفقانه باشد.
4⃣ حواستان باشد که لحن نامه، بچّهگانه هم نباشد.
5⃣در نامه، فقط به این عیب اشاره نکنید؛ بلکه خوبیهای او را هم متذکّر شوید تا احساس نکند شخصیّت او در مقابل شما خُرد شده است.
6⃣ اوج نگرانی خودتان را از این مسئله بیان کنید.
7⃣ دلایل نگرانی خودتان را هم بنویسید. مثلاً این که خودتان گفتید که اگر به خواستگاری دختری بروید، نمیتوانید صادقانه برخورد نکنید و باید به آنها بگویید که پسرتان اهل دود است.
8⃣ از او بخواهید اگر دلیلی برای کارش دارد، بیان کند.
9⃣ کمی هم احتمال تقصیر را به خودتان بدهید؛ یعنی در نامه بنویسید شاید در رابطۀ من و تو، کوتاهی قابل توجّهی از سوی من شکل گرفته که تو دست به این کار زدهای. اگر اینچنین است، بگو تا خودم را اصلاح کنم.
🔟 حتماً دلایل خودتان را برای این که میگویید او سیگاری یا قلیانی است، بنویسید. مثلاً بنویسید که چندی است وقتی به خانه میآیی، لباسهایت بوی دود میدهد و وقتی با من حرف میزنی، از دهانت بوی سیگار استشمام میکنم.
1⃣1⃣ بعد از این، خیلی زود بگویید البتّه شاید هم اشتباه میکنم. اگر این طور نیست، بگو تا من خیالم راحت شود.
✅ پس از نوشتن نامه هم به هیچ وجه در رفتارتان، کوچکترین تغییری ایجاد نکنید و مثل همیشه با او برخورد کنید.
🔰توسّل جُستن
توسّل به اهل بیت علیهم السلام را هم فراموش نکنید. در دستورهای مرحوم آیة الله العظمی بهجت رحمة الله در این موارد، نماز «جعفر طیّار»، توصیه شده است. دعای بیست و پنجم صحیفۀ سجّادیه را هم فراموش نکنید؛ دعای امام سجّاد علیه السلام در بارۀ فرزندان.
📚تا ساحل آرامش
@rkhanjani