﷽ اعتبار گذرنامهام تمام شده.
😢 باید گذرنامۀ جدید بگیرم؛ امّا حسین جان! این گذرنامههای کاغذی به کنار، آیا گذرنامۀ من پیش تو اعتبار دارد؟
سال گذشته گذرنامهام را امضا نکردی. امسال چه کار میکنی؟ نکند یک سال دیگر توشهام از اربعین، حسرت باشد!
گذرنامهها را تو به شرط لیاقت امضا نمیکنی. یقین دارم؛ زیرا این طور اگر باشد، مُهر تو روی گذرنامۀ چه کسی مینشیند؟ نهایتش تو میمانی و آن یار سفرکرده و شاید چند نفر از ملازمانش.
من میدانم تو دنبال بهانهای برای امضا کردن. وای به حال من اگر نتوانم این بهانه را جور کنم.
حسین جان! اگر چه شرمم میآید؛ اما بگذار بگویم: آقایی کن و حتّی اگر بهانهای را جور نکردم، چشمت را روی هم بگذار و گذرنامۀ اربعینم را امضا کن. من که همیشه زیر دِین تو بودهام، این هم روی آن.
✍ محسن عباسی ولدی
@rkhanjani
✅پرسش:
راه هايي توسل به امام زمان
🌺پاسخ:
توسل به اولیاء الهی مساله ای کاملا عقلانی و البته مورد تایید شرع است ؛ اصولا توسل از وسیله است و وسیله به معنی تقرب جستن و یا چیزی که باعث نزدیکی به دیگری از روی علاقه و رغبت می شود. (1)
خداوند به مقتضای لطف و رحمت بی انتهای خویش، اسباب هدایت مردم را فراهم کرده که یکی از آن ها فرستادن پیامبران و نزول کتب آسمانی و راهنمایی رهبران دینی است. هر چند خداوند می تواند بدون واسطه، فیض خود را به موجودات برساند، ولی سنت الهی بر این تعلق گرفته که جهان هستی را بر اساس نظام اسباب و عوامل قرار دهد و فیض خود را تنها از راه علل و اسباب اعطا کند.
امام صادق (ع) می فرماید: ابی الله أن یجری الاشیاء الا بالأسباب؛ (2) خداوند امور و اشیا را از طریق علل و سببش جاری می سازد.
بر این اساس انسان در همه کارهای زندگی به اسباب و وسایل توسل می جوید.
به اعتقاد ما شیعیان؛ امامان معصوم، همانند پیامبران بزرگ الهی واسطه های فیض و رحمت خداوند هستند و انسان می تواند از طریق آنها رحمت خاص خداوند را به سوی خود بخواند.
ما با دعا و توسل، امامان را واسطه خویش به درگاه خداوند قرار می دهیم و در واقع از خداوند درخواست می نماییم. اما چون آنان مقربان درگاه الهی اند و انسان هایی که به خدا پیوستند، خداوند فیض و رحمت خود را از طریق آنان بر ما جاری می کند. امامان چیزی را از انسان بر آورده نمی کند جز آنچه را خداوند بخواهد.
بهترین روش ارتباط و توسل به امام زمان (عج ) انجام واجبات و ترک گناهان است . بالاترین روش خشنود کردن ایشان همین است. اما عملی که برای توسل به ایشان توصیه شده و مجرب هم هست به قرار زیر است:
برای استغاثه به حضرت زیر آسمان (جایی که سقف نداشته باشد بهتر است؛مانند پشت بام) بایست و دو رکعت نماز بخوان و ثوابش را هدیه حضرت کن، بعد دعای سلام الله الکامل التام الشامل العام... (که در اوایل مفاتیح الجنان آمده) را بخوان، سپس سه مرتبه با حضور قلب بگو: یا اباصالح یا بقیه الله ادرکنی.
دعاها برای فَرج و گشایش امور بسیار است که به چند نمونه در ذیل اشاره می شود:
مداومت بر زیارت عاشورا: هر روز صبح بعد از طلوع آفتاب بخوان تا در امور دنیا و آخرت فرج و گشایش بیابی.
از جمله دعاها که مداومت بر آن باعث فرج و گشایش در امور است:
1ـ بعد از هر نماز بگو: اللهم اجعل لی فرجاً و مخرجاً وارزقنی من حیث أحتسب و من حیث لا أحتسب.
2ـ بعد از نماز صبح، دست راست خود را روی سینة چپ بگذار و دست چپ را به سمت آسمان بلند کن و هفتاد مرتبه بگو یا فتاح و بعد از آن بگو لا حول و لا قوّة الاّ بالله، توکّلت علی الحیّ الذی لایموت و الحمدلله الذی لم یتّخذ ولداً و لم یکن له شریک فی الملک و لم یکن له ولیٌّ من الذی و کبّره تکبیراً سپس بخوان دعایی را که مفاتیح الجنان در تعقیبات نماز صبح ذکر کرده و اوّلش این است: بسم الله و صلّی الله علی محمدٍ و آله و أفوّض أمری إلی الله إنّ الله بصیرٌ بالعباد، فوقیه الله...
3ـ دعای فرج حضرت حجه بن الحسن(ع) را بخوان که در مفاتیح آمده و ابتدای آن این است: یا من تُحَلُّ عُقَد المکاره... .
نكته آخر اين كه: اين گونه نيست كه هر كس دعائي كرد و صلاح او نبود با توسل به ائمه عليهم السلام، بتواند آن دعا را به استجابت برساند و به اصطلاح عاميانه، با توسل به ائمه عليهم السلام از خداي متعال عبور كند و به خواسته خود برسد. رضايت آن ها در گرو رضايت خداي متعال است و آن ها به چيزي كه خدا راضي نشود راضي نمي شوند.
بر همين اساس است كه مي بينيم بسيار دعا ها كه حتي با توسل هم به اجابت نمي رسند. پس هدف از توسل تنها زود رسيدن به حاجت نيست. بلكه رسيدن به حكمت ها و فوائدي است كه به برخي از آن ها اشاره كرديم، چه حاجت برآورده بشود چه نشود.
منابعی برای مطالعه بیشتر:
1.توسل و رابطه آن با توحيد، حسین رجبی،تهران: مشعر.
2. توسل به اهل بیت از نگاه قرآن و سنت، سید مصطفی مناقب، قم: مؤسسه بوستان کتاب.
پي نوشت ها :
1. ناصر مكارم شيرازي، تفسیر نمونه، دارالكتب الاسلاميه، 1374 هـ.ش ، ج4،ص 464.
2. محمد بن يعقوب كليني، الکافی، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365هـ.ش ، ج1، ص 183.
🌺
☘🌺@rkhanjani
🌺☘🌺
#انگیزشی
قول میدم به هدف هام برسم
شاید امروز شاید فردا شاید چند سال دیگه چیزی که مهم خواسته منه!
🍃
@rkhanjani
بیچاره دستی که گدای مجتبی نیست
یا آن سری که خاک پای مجتبی نیست
بر گریه ی زهرا قسم مدیون زهراست
چشمی که گریان عزای مجتبی نیست
🌴شهادت امام حسن مجتبی علیه السلام تسلیت باد
@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#نگاه_خدا💗 #قسمت_چهلوسه تا کنار ماشین، دستش را در دستم نگهداشتم. ساعت نه به خانه رسیدیم. بابا هم
💗نگاه خدا💗
#قسمت_چهلوچهار
در مسیر، امیر فقط درحال دعا و قرآن خواندن بود.
مریم جون کمی میوه داد تا پوست بکنم و با امیر بخوریم.
میوهها را داخل ظرف ریزریز کردم.
- بفرما امیر آقا.
لبخندی زد و من بالاخره خندیدنش را دیدم.
-خیلی ممنون.
بابا برای نماز و شام ایستاد.
به همراه مریم جون به نمازخانه زنانه رفتم. گوشهای نشستم ،تا نماز مریم جون تمام شود.
بابا و امیرطاها هم به نمازخانهی مردانه رفتند.
بعد از شام حرکت کردیم . خوابم برد .با صدای امیر بیدار شدم.
- سارا خانم ،سارا خانم ،بیدارشین رسیدیم.
- ببخشید اصلا حواسم نبود.
- اشکالی نداره.
- بابا و مریم جون کجان؟
- رفتن واسه صبحانه ،گفتن صداتون کنم.
بعد از صبحانه باز به راه افتادیم.
ساعت هشت به مشهد رسیدیم. به هتل رفتیم.
بابا دو اتاق کنار هم گرفت!یکی از کلیدها به امیر داد و گفت: امیر جان! تو و سارا برین داخل این اتاق ،یه کم استراحت کنید. بعد همه باهم واسه نماز ظهر میریم حرم.
تا در اتاق باز شد،
خوابیدم که باصدای امیر بیدار شدم.
سارا خانم. بیدار شین میخوایم بریم حرم.
بلند شدم موهایم را بستم.
،مانتو پوشیدم و روسری گذاشتم.
چادر هدیهی مادر جون را روی سرم گذاشتم.
چادر به من میامد ولی نمیدانم چرا اصلا دوستش نداشتم؟
احساس میکرد جلوی راه رفتن را میگیرد.
امیر پشت سرم ایستاده بود.
-خیلی حجاب بهتون میاد.
لبخند زدم.
بابا و مریم جون پایین منتظر ما بودند.
بابا تا من را دید، جلو آمد. پیشانیم را بوسید.
- چقدر شبیه مامان فاطمه شدی؟
دلم غنج رفت.
وارد صحن حرم شدیم با دیدن گنبد طلایی اشک از چشمانم سرازیر شد.
- ساراجان تو مریم برین زیارت ،منو اقا امیر هم میریم زیارت هرموقع زیارتتون تمام شد بیاین همینجا.
داخل حرم خیلی شلوغ بود. دور سلام دادیم و برگشتیم به حیاط.
بابا رضا و امیر روی فرش نشسته بودند.
بابا رضا، با دیدنم ایستاد.
-سارا جان، بیا اینجا بشین. منو مریم میریم هتل. شما بعدن بیاین.
نشستم کنار امیر.
زیارت عاشورا میخواند و آرام اشک میریخت.
- آقا امیر.میشه بلندتر بخونین منم گوش کنم؟
ا
صدایش آرامم میکرد. بغضم شکست.
چادرم را روی صورتم انداختم. شروع به گریه کردم.
صدای امیر قطع شد.
سرم را بالا گرفتم.
- چیزی شده؟
- نه هیچی.
بعد ادامه داد به خواندن دعا .
بعد تمام شدن دعا برگشتیم هتل
بابا زنگ زد به رستوران هتل بیایید. ناهار خوردیم وبرگشتیم به اتاقمان.
سرم درد میکرد.
لباسم را درآوردم و خوابیدم.
ادامه دارد
🏴 @rkhanjani
#پاےدرسدلღ
⤵️استادپناهیان میگفت: 🌱°•
چراخودترورهانمیکنے؟
دادبزنیازامامحسینبخوای؟
برودرخونہاباعبداللهمنتشروبڪش
دورشبگرد..
مناجاتڪنباامامحسین!
بگوامامحسینممنباتوآغازکردم،
ولمنکنی...
دیگهنمیکشمادامہبدم
متوقفشدم...!'
امامحسینبازمدستترومیگیرهفقط
بخواهازش...(:
#اربعین
#ماه_صفر
❁@rkhanjani