🔺 #خود_را_سهیم_بدانید.
◻️ گاهی خود را در ایجاد مشکلات زندگی، سهیم بدانید (ولو مقصر نیستید) و آن را به همسرتان #اعتراف کنید!
این کار، #عشق و #محبت را بار دیگر در زندگیتان شکوفا میکند.
⏮ زیرا:
🔸 این کار زمینهای میشود تا همسرتان نیز سهم خود را در مشکلات زندگی بپذیرد و با کمک شما درصدد رفع مشکل بر آید.ن
◻️ سهیم دانستن خود در مشکلات، باعث میشود تا نزد همسرتان، فردی #منطقی، #فداکار و #محبوب جلوه کنید و سبب میشود همسرتان از سیستم گارد گرفتن و انتقادناپذیری خارج شود.
🌹 زیبا زندگی کنیم...
#سبک_زندگی
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
🌸@rkhanjani
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
🔺 اگر آنچه را خواستی، نشد...
◻️ در بهشت، آنچه را #بخواهیم، میشود؛ اما در دنیا آنچه را #میشود باید خواست. این، یک اصل در احساس #رضایت_از_زندگی است.
🔸 امام علی(علیهالسلام) در این باره سه جمله پُر معنی دارد که میفرماید:
◽️ هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را شد، بخواه.
◽️ و هرگاه آنچه را خواستی نشد، آنچه را هست، سخت مگیر.
◽️ و اگر آنچه را خواستی نشد، اهمیت نده که چگونه هستی.
◻️ اگر انسان، زندگی را سخت نگیرد و آنچه را هست بپذیرد، اولاً توانِ #واکنش_مثبت را به دست میآورد و ثانیاً در یک #آرامش_خاصی زندگی خواهد کرد.
📚 هنر رضایت از زندگی، ص ۱۸.
╭━━━⊰◇⊱━━━╮
🌸@rkhanjani
╰━━━⊰◇⊱━━━╯
┊ ┊ ┊ ┊
┊ ┊ ┊ 🌺
┊ ┊ 🌸
┊ 🌺
🌸
م...ا....د.....ر.....
🌸 #مادر چه واژه ی مقدسی
🌺به زعم من یکی از شبیه ترین زمینیها به خدا
🌸وقت غم و غصه ،سنگ صبور
🌺و به گاه مشکلات چون کوه استوار
🌸نافرمانی اش میکنی اما محبتش را از تو دریغ نمیسازد ...
🌺اوست فرشته ای که هماره دعایش بدرقه ی راهت است ...
🌸حتی اگر خراشیده باشی دل لطیف چون گلبرگ یاسش را ...
🌺حتی اگر به ظاهر پرواز کرده باشد به آسمان ها ...
🌸اصلأ میدانی ؟ بهشت زیر پای مادر نیست ، #بهشت_خود_مادر_است
🌺و چه زیبا زادروز دلیل خلقت را نام نهادند برای شاهکار خلقت ، مادر ....
🥀حلالم کن مادر...
🌸 @rkhanjani
🌺°•.
زندگىِ خودت رو
با هيچكس مقايسه نكن
همهى گلها در يک
زمانِ مشابه شكوفه نميدن🎈
#سبک_زندگی
🌸@rkhanjani
✍ امام علی(ع):
« به خدا سوگند... هرگاه فاطمه(س) را میدیدم، غمها و غصههایم از دلم برطرف میشد.»
📚 بحارالانوار، ج۴۳ ص۱۳۴
🌸@rkhanjani
نسیم فقاهت و توحید
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت #قسمت_هفدهم ساعت یازده صبح با صدای گوشی از خواب بیدار شدم. یاسمین بود.
#رمان_مذهبی_از_جهنم_تا_بهشت
#قسمت_هجدهم
ساعت پنج بعدازظهر بود. بابا که مغازه بود ، مامانم که طبق معمول پاتوق همیشگی آشپزخونه. دلم حسابی گرفته بود دلم میخواست برم با امیرعلی حرف بزنم ولی داشت تو اتاقش درس میخوند. دل رو زدم به دریا در زدم و بعد از اینکه اجازه ورود داد رفتم تو.
امیرعلی: سلام بر خواهر شیطون خودم. میگم خوب شد عمو رفتا دلیلی شد که به ماهم سر بزنی. تازه الان فهمیدم یه خواهری هم دارم.
_ سلام.
امیرعلی:خانم دکتر چرا ناراحتی؟
_ اولا که جوجه مهندس! کی رو دیدی با یه ترم درس خوندن دکتر بشه که من دومیش باشم. بعدشم دلم گرفته.
امیرعلی: اونوقت جوجه مهندسو با من بودی؟
_ کمی تا حدودی. امیر تو وقتی دلت میگیره چیکار میکنی ؟
امیرعلی: موقعیت جور باشه امامزاده صالح، شاه عبدالعظیم ، و و و مزار شهدا.
_ پروفسور تو هم چه پیشنهادایی میدیا . اونم به من.
امیرعلی: خواهر پروفسور پیشنهاد نبود. در ضمن بعضی وقتا هم درددل میکنم.
_ با کی؟
امیرعلی_ همون پسر خوشگل و خوشتیپه.
_ داداش خل شدی رفت . پاشو پاشو ببرمت دکتر. با مرده حرف میزنی. نکنه رفتی تو کار احضار ارواح؟
امیرعلی: اولا که شهید شده. دوما شهدا زندهان . بعدشم میتونی یه بار امتحان کنی.
_ مثله تو خل بشم؟
امیرعلی: این خل شدن به آرامشش می ارزه.
آرامش ! یاد مشهد افتادم؛ چه آرامشی داشت اون جا. کلا حسابش با زمین جدا بود. ولی نمیتونستم با یه شهید درددل کنم. از کجا میخواست بشنوه.
_ امیر.
امیرعلی: جونم ؟
_ خانواده ما و خاله اینا و مامان بزرگ اینا و بقیه فامیل همه مذهبین ، درسته؟
امیرعلی: خب؟
_ پس علت این همه تفاوت چیه؟ چرا مامان بزرگ اینا انقدر سخت میگیرن؟ یا بهتره بگم چرا اسلام انقدر سختگیره.
#ادامه_دارد.
#ح_سادات_کاظمی
🌸 @rkhanjani