فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️علی صدای خدا ...!
🎙#استاد_مسعود_عـــالے
قُلتُ یا رَبِ أَتُخاطِبُنی أَم علیُ ؟
إِطَلِعتُ علی سَرائرِ قَلبِک ، فَلَم أجِدُ فیه أَحَدٌ أحَبُ إلَیک مِن عَلیِ بنِ اَبی طالِب
فَخاطَبتُکَ بِلِسانِه کَی ما تَطمَئنَ قَلبَک .
گفتم خدای من تو با من حرف می زنی یا علی؟
جواب آمد : حبیب من به محرم خانه قلبت نگاه کردم، دیدم در اون قلب نازنین محبوبتر از علی وجود ندارد ، با زبان او با تو حرف زدم، برای اینکه قلبت آرام بگیرد .
📙ینابیع الموده ، ج 1 ، ص 246 .
@rkhanjani
6.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حجم تنهایی تو بیشتر از بودن ماست... 💔
#جمعههای_مهدوی
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
💚السلام علیک یا اباصالح المهدی عجل الله 💚
ای عشق ندیده ی من، ای یار سلام
ای ماه بلند در شبـــــِ تار سلام
از من به تو ای عزیز در هر شبـــــ و روز
یڪ بار نه، صد بار نه، بسیار سلام!
اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
🌸@rkhanjani
15.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ بر دل شیعه ی خود کرده نظر😭
📌غدیر در راه است...
🌸@rkhanjani
🍀 پیامبر اکرم صلّیاللهعلیهوآله:
🔸 عَلِیٌّ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ موُسَی إِلَّا أَنَّهُ لَا نَبِیَّ بَعْدی.
🔸نسبت علی علیه السلام به من همان نسبتی است كه هارون به موسی داشت جز اينكه پس از من كسى پيامبر نيست.
📚فردوسالاخبار، ج3، ص88
🌸@rkhanjani
رمان #عبور_از_سیم_خار_دار_نفس
#پارت7
راحیل
آرام آرام جزوه را ورق می زدم و به صفحاتش نگاه می کردم.چقد تمیزو مرتب نوشته بود. از یک پسر کمی بعید بود.این یعنی بچه درس خوان است...
البته از آن بُعد شخصییتش که با دخترا راحت شوخی می کرد بدم می آمد. اولش از این که با سارا و دیگران خیلی راحت بود حرص می خوردم.ولی بعد دلم را تنبیه کردم که دیگر حق ندارد نگاهش کند اینجوری حساسیتم هم نسبت به او کمتر میشد.
امان از این دل، امان ازدلی که بتواند سوارت شود، جوری با تبحرسواری می گیرد که اصلا متوجه نمیشوی درحال سواری دادن هستی. گاهی گناه در یک قدمیات هست خیلی باید حواست را جمع کنی ...خداروشکر خوب توانسته بودم ازگُرده ام پایین بکشمش وراحت زندگی می کردم. تا اینکه این سارا خدا بگویم چه بلایی سرش بیاورد جزوه اش را به من داد. بدون این که بگوید مال چه کسی است.ای خدای عزیز من، این جوری آدم ها را امتحان میکنی؟ تا ببینی چه کار می کنند.
🌸🌸🌸
درس را مرور کردم و مطالب مهم را علامت گذاشتم و بعد به دفتر خودم انتقال دادم.
جزوه را داخل کیفم گذاشتم تا فردا یادم باشد تحویلش دهم.
فکر کردم به او بگویم که کلا من روزهای دوشنبه نمی توانم بیایم و او سه شنبه ی هر هفته جزوهاش را برایم بیاورد، در عوض من هم مطالب مهم را برایش مشخص می کنم تا مختصرتر بخواند.
ولی بعد لبم را گزیدم و بر شیطان لعنت فرستادم و باخودم گفتم:
–این جوروقتهاچه فکرهایی به سرم میزند، بهتر است بیشتر رفتارم کنترل شده باشد.
البته نمی توانم همهی دوشنبه ها را نروم. چون با استاد که صحبت کردم گفت حداقل چند جلسه رابایدحاضرباشم.
استاد خوبیست وقتی برایش توضیح دادم که باید از یک بچه مراقبت کنم قبول کرد.
🌺🌺🌺
وارد کلاس که شدم،ناخداگاه نگاهم به آقا آرش افتاد ، دستش زیر چانه اش بود و زل زده بود به صندلی که من همیشه رویش می نشستم .به خودم نهیبی زدم نگاهم را به زمین انداختم ،
کارهایش جدیدا عجیب شده بود. کمتر سرو صدا می کرد کلا ساکت تر شده بود و دیگر سر به سر بچه ها نمی گذاشت. بخصوص با دخترا دیگر مثل قبل گرم نمی گرفت. اینها را سارا برایم گفته بود.
سارا از وقتی کنارم مینشیند، جز به جز خبرهای کلاس و دانشگاه را برایم میگوید.
جزوه را از کیفم درآوردم و با فاصله مقابلش گرفتم. نخیر مثل این که در هپروت غرق شده است.
ــ سلام آقای... فامیلی اش یادم نبود، همه اسم کوچکش را صدا می زدند. برای همین زود گفتم، آقا آرش.
🌼🌼🌼
سرش رابه طرفم چرخاند با دیدنم سریع از جایش بلند شدو با خوشحالی گفت:
–عه سلام، حال شما خوبه؟
ببخشیدمتوجه امدنتون نشدم.نگاهم رابه جزوه دادم که او ادامه داد:
–حالا عجله ایی نبود، زل زدم به دستش که دراز شده بود برای گرفتن جزوه و گفتم:–آخه یه درس بیشتر نبود.وقتی از دستم نمی گرفت، می دانستم نگاهم می کند، سریع
جزوه را روی دستهی صندلی گذاشتم و تشکر کردم .
–جلسه بعدم براتون میارم.او از کجا می دانست من جلسه بعد هم نمی آیم؟–ممنون زحمت نکشید،چند جلسه در میون از سارا می گیرم، با تعجب گفت: –پس یعنی کلا دوشنبه ها غیبت دارید؟
"یه دستی زدن هم بلداست. حالا این چه کار به این کارها دارد.."
وقتی تردید من در جواب دادن را دید، گفت:
–البته قصد فضولی نداشتم فقط...
نگذاشتم حرفش را تمام کند.–نه نمی تونم بیام، البته استاد گفتن حداقل باید چند جلسه رو حضور داشته باشم، تا ببینم چی می شه.
همانطور با تعجب نگاهم می کرد. دیگر توضیحی ندادم و رفتم نشستم.
✍#بهقلملیلافتحیپور
#ادامهدارد...
✿➣•••••≈≈≈
@rkhanjani
✿➣•••••≈≈≈