eitaa logo
نسیم فقاهت و توحید
649 دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2.1هزار ویدیو
99 فایل
•┈┈✾🍀﷽🍀✾┈┈• این کانال شامل ؛ 📚 جلسات سخنرانی و تدریس #رضا_خانجانی و همچنین؛ 📤 نشر بیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول #انقلاب_اسلامی ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کوتاه اما قابل درک و تأثیر گذار فرق زن با حجاب و زن بی‌ حجاب...
برای آنچه که اعتقاد دارید ایستادگی کنید. حتی اگر هزینه‌اش تنها ایستادن باشد. - حاج احمد متوسلیان @rkhanjani
202030_388517589.mp3
3.57M
1 مگه میشه؛ تویِ سختی ها هم شاکر بود؟ بــله که میــشه! امــا یه قاعده مهم داره؛ اول بایـد ذاتِ سختی رو بشناسی، تا وقتی به سـراغت اومـد، اَزش وحشـت نکنی.♥️ 🎤 💞 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙 لِكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ برآنچه‌ازدست‌شمارفت‌تاسف‌نخورید :) پ.ن: خدایا مارو ببخش ڪه هرچے خودت بهمون دادے رو ازدست دادیم ..حسرتش رو خوردیم ..انگاࢪنه انگار خداےمن رزاقہ و هرچے بگیره بهترش رو بهم میده سورھ⇜حدید آیهـ⇜۲۳ 💞 @rkhanjani
هدایت شده از  بسوی خدا
بعد چند سال که منتظر بودیم که یه پلان در مورد حجاب توی برنامه زندگی پس از زندگی ببینیم... همون رو سریع اونقدر سخیف و بی ارزشش کردند و ربطش دادند به یک ماجرای بی ربط که آه از نهاد آدم بلند میشه خسته نباشید جناب آقای خسروپناه با اون تحلیل !!!!! یعنی ترسیدین ساده و بی پیرایه بگین یه دختر بی حجاب از برکت اهل بیت باحجاب شده و یازده سال هم روش استقامت ورزیده؟؟؟؟ https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام آرزوی چشمانم ، مهدی جان ♥️ خدا کند این رمضان ، پایان دلتنگی ها باشد ... آغاز دیدارها ... بهار منتظران ... خدا کند این رمضان ، ناگهان لب‌های روزه‌دارمان پر از گل لبخند شود و شما بازآیید و زندگی آغاز شود ... تعجیل در فرج مولامون صلوات ‎‎‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌙 آمادگی ورود به شب‌های قدر 🔸 در ماه رمضان دل‌هایتان را هرچه می‌توانید با ذکر الهی نورانی‌تر کنید، تا برای ورود در ساحت مقدّس لیلةالقدر آماده شوید، که: «لیلةالقدر خیر من الف شهر. تنزّل الملائکة والرّوح. فیها بإذن ربّهم من کل امر». شبی که فرشتگان، زمین را به آسمان متّصل می‌کنند، دل‌ها را نورباران و محیط زندگی را با نور فضل و لطف الهی منوّر می‌کنند. ١٣۹۰/۱/۲۳ @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ‌ ✅ ۱۷ ماه رمضان ، سالروز معراج پیامبر اکرم( صلی الله علیه و آله وسلم) @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎙 صدای صدر 🌀 خودمان را ارزیابی کنیم، محبت دل‌هایمان برای کیست؟ 🔺 بخشی از سخنرانی شهید صدر در رجب ۱۳۹۹ ه.ق 🗓 ۱۹ فروردین| چهل و سومین سالگرد شهادت سید محمدباقر صدر و شهیده بنت‌الهدی صدر، یاد و خاطرشان گرامی باد. 👉@rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 برخی افکار و در زندگی مشترک می‌تواند روابط زن و شوهر را به مرور زمان سرد کند و یا مانع بیشتر شدن رابطه صمیمی بین همسران شود. مثل اینکه آیا واقعاً همسرم مرا دوست دارد یا نه؟ یا می‌کنم من برای همسرم مهم نیستم! 💠 یکی از تکنیک‌هایی که می‌تواند نابود کننده‌ی این توهّمات و افکار باشد این است که بدونِ درخواست و اعلام همسرتان، خدمات و محبّت‌های مخفیانه‌ و بجا برای همسرتان انجام دهید. 💠 لازمه اینکار این است که با دقت کارهای همسرتان را زیر نظر بگیرید تا به موقع و در غیبت او، کارش را انجام داده یا تمام کنید. 💠 این تکنیک، برکات زیادی دارد. از جمله زمینه‌ی ایجاد حسّ رقابت بین همسران برای انجام خدمت‌ِ پنهانی به یکدیگر شده و عامل مهمی برای و توجه به همسر در محیط خانه خواهد شد. 💠 این مخفی‌کاری را در خانه مرسوم کنید تا در غیاب یکدیگر، کارهای شیرین شما، ذهن همسرتان را از تفکّرات و مخرّب پاک کند. @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️بعد از دعوا خانواده‌های همدیگر را خبردار نکنید.🖐 ❌دلیلی نداره شما بعد از زنگ بزنید یا برید پیش خانوادتون کل ماجرا رو تعریف کنید: ☝️ اولاً که اونا خیلی یک طرفه قضاوت میکنن. ☝️‌دوماً همسرتونو پیش خانوادتون خراب می‌کنید. ✅شما بعد یه مدت کوتاه آشتی می‌کنید و همه چی رو فراموش می‌کنید. ✅ اما خانوادتون یادشون نمیره و دیدشون نسبت به زندگی شما عوض میشه و از این به بعد منتظر باشید تو زندگی دونفرتون دخالت کنند ؛ چون شما خودتون این اجازه رو بهشون دادید. 💞 🌱💕 ❤️ @rkhanjani💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 قسمت15 - پس من هویجم؟ - نه تو گوجه ای اونم از نوع بی معرفتش که دو سال یه بار یاد آدم میفتی! - بله دیگه! قیمت گوجه دستت نیست، واسه همینه این حرفا رو میزنی! - جدی میگم. شور و نشاطی که توی خونواده های پر جمعیت هست رو ما نداریم. مثلا اوناییکه . . . داشتم مثلا حرف میزدم که دوباره زارتی جفت پا پرید وسط حرفم انگار که داشتم گِل لگد میکردم! - ببین هانیه! وقتی فَکّت گرم میشه دیگه آمپر میسوزونیا! ماشاءالله یکسره حرف میزنی.. نمیدونم این همه حرف رو از کجات میاری! بگذریم.. در جواب همه صحبت هات یه حرف بیشتر ندارم.. حرف که چه عرض کنم.. یه خواهش.. لطفا روم رو زمین ننداز.. حیف کنارم نبود که با چشام بخورمش! دختره فلان فلان شده! باز چه کرمی توی وجودش داره از سر و کولش بالا میره خدا میدونه! سکوتم رو که دید ادامه داد.. خواهش میکنم.. خواهش میکنم به خواهشم عمل کن! . . فیلم هندی کمتر ببین!! من رو باش با کی دارم حرف میزنم! - خودت یه پا فیلمی. اونوقت به من میگی.. - آخه درست حرف نمیزنی که! جوری حرف میزنی انگار کنفرانس ژنو شرکت کردی! - خوبه خودت شروع کردی! عجبا.. اصلا میدونی چیه.. تو هم لنگه دوم فائزه ای! مثل یه سیب کرم خرده میمونین که از وسط دو نیم شده! - بی ادب. کردم خورده خودتی.. میدونستم از این حرفام ناراحت نمیشه. دختر با جنبه ای بود. البته خودش ده برابر اینا رو تا حالا بارم کرده بود. پس میشه گفت من خیلی با جنبه ترم! - حالا راستش رو بگو چی شد یادی از ما کردی؟! نکنه شیطون اینا هم یه نقشه بوده واسه اینکه مخم رو بزنی خواستگارام رو بفرستم واسه تو؟! خودت اعتراف کن! زود باش..! از پشت تلفن که دیده نمیشدد ولی معلوم بود خنده رو لباشه.. - نه بابا نترس. همش مال خودت. - یعنی باور کنم قصد و مرضی نداشتی؟ پس چه کار داشتی این موقع شبی..؟ - مریض خودتی! اینقدر حرف زدی یادم رفت اصلا واسه چی زنگ زدم! - 45 دقیقه مخ من رو کار گرفتی از آخر میگی یادم رفت واسه چی زنگ زدم؟ - من مخت رو کار گرفتم یا تو که یه ساعته تا از شوهر و بچه و نوه و نتیجت دفاع نکنی ول کن نیستی! - عجب رویی داری الناز ها ... من یه خواستگار گفتم تو بودی از اون سرش گرفتی پا پس نکش که انگار تو نخواستی در موردش صحبت کنی.. - خب بابا... تو خوب!. آها... یادم اومد چه کارت داشتم... اطلاعیه مسابقه رو دیدی؟! - آره ظهری با فائزه یه چیزایی دیدم ولی کاملش رو نه.. عکس گرفتم ببینم چی به چیه ولی هنوز فرصت نکردم... قبل اینکه تیکه بارم کنه خودم اصلاحش کردم که یادمم رفته بود و فقط مساله زمان نبوده! - این ذوق و هیجانت منو کشته دوست خوب من! خیلی به خودت فشار نیار عزیزم! خطرناکه! ممکنه یهو قندت بیفته - سرم شلوغ پلوغ بود دیگه! میدونی که...! اگه دوباره تیکه بارم نمیکنی! - بله در جریانم! نه بابا کی جرئت داره به تو حرف بزنه! باز یه ساعت سخنرانی میکنی! میدونستم سرت شلوغه واسه همین زنگ زدم.. دیدم روز و شب سرت به خواستگارا بنده گفتم بهت بگم بعد نگی آی اگه من شرکت میکردم فلان میکردم، بیسار میکردم! اگر چه فکر نمیکنم مالی باشی و بشه رقیب حسابت کرد! اومدم 4 تا تیکه توی جواب حرفاش بارش کنم بخت بلندش تلفنم از بی شارژی خاموش شد.. البته بخت منم بلندتر از اون بود! چون این النازی که من میشناسم حالا حالاها ول کن نبود! بدجوری خسته بودم و چشمام باهام همکاری لازم رو نداشتن.. پس بیخیال کتاب و شارژ و گوشی و دوست و مسابقه شدم و به زحمت تا اتاقم رفتم و خودم رو به رختخوابم رسوندم. مجتبی مختاری 🌸 @rkhanjani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐 قسمت16 شش صبح با صدای زینگ ساعت از جا پریدم... آخ که این آلارم صبح ها چه قدر رو مخه! باید کارامو میکردم و آماده دانشگاه میشدم. کاش میشد یه کم دیگه خوابید.. حیف... هر طوری بود خودم رو از رختخواب کندم و تختم رو مرتب کردم. چشام رو به زور باز نگه داشته بودم. همونطور خمار لباس هام رو عوض کردم. عطری زدم و بعد شونه کردن موهام بلانسبت مثل پنگوئن خسته و بیحال از پله ها اومدم پائین. مامانم از قبل میز صبحونه رو چیده بود. کره ، خامه ، پنیر ، گردو ، سرشیر ، مربا ، عسل ، شکلات صبحونه ، شیر کاکائو و کلی چیز میز دیگه.. بابا هم همزمان با نون سنگک داغ و تازه از راه رسید. همه چی مهیا بود... فقط گلشون کم بود که منم اومدم. قبلا سر موضوع خرید نون با بابا صحبت کرده بودم که پدر من دیگه نون رو بدید کارگر بگیره! گفتید کارگر دائم نداشته باشیم واسه اینکه قدر سلامتی و راحتی و این چیزا رو بدونیم.. شما که قدر اینا رو میدونید پس دیگه نیاز نیست کله صبحی خودتون شال و کلاه کنید برید توی صف نون معطل بشید و اذیت بشید! حتی بابا همه خریدهای خونه رو هم تا جایی که زمانش اجازه بده خودش انجام میده و به کارگر نمیسپره. ولی خب به قول بابا مساله فقط قدر دونستن راحتی و این چیزا نیست.. یه مسئول لازمه بین مردم باشه، اینطوری بهتر درکشون میکنه. یه مسئول باس با مردم نشست و برخواست داشته باشه و پای حرف دلشون بشینه یه مسئول باید اگه کاری ازش بر میاد برای مردمش انجام بده. خلاصه اینکه یه مسئول باید از جنس مردمش باشه.. کاش بعضی از مسئولین ما هم به جای اینکه از پشت شیشه دودی ماشینشون با مردم در ارتباط باشن و بخوان از روی قیافه آدما نظراتشون رو بخونن، کمی مردمی میبودن و میدونستن مشکلات رو پیشونیا نوشته نشده... کم نیستن آدمای آبروداری که صورتشون رو با سیلی سرخ نگه داشتن...! جای الناز و فائزه خالی که چهار تا لیچار بارم کنن تا بفمهم وسط رمان جای سخنرانی نیست! پیش اومد دیگه... ببخشید.. دست و صورتمو یه آبی زدم و سلام کردم و سر میز نشستم. چه قدر صبحونه دورهمی میچسبه. اگه نمیگید چرا همش سخنرانی میکنی این حس درونیمم خیلی کوتاه بگم واستون! کاش میشد باباها بیشتر توی خونه باشن و این کار لعنتیشون کمتر باشه! گاهی عجیب دلم برا خودم و همه کسایی که مثل من کم باباشون پیششون هست میسوزه! حالا باز من که خوبم، بعضی از بچه ها وقتی بزرگ میشن به باباشون میگن عمو! حق هم دارن. بس که همدیگه رو ندیدن! شب که بچه خوابه باباهه وارد خونه میشه و صبح هنوز بچه بیدار نشده باباهه میره سرکار! با این اوصاف عنوان عمو هم از سرش زیاده! بعد صبحونه بابا رفت شرکت. مامان هم رفت توی حیاط تا به باغچه ها برسه و به گل ها سلام کنه. منم مشغول جمع کردن میز صبحونه شدم. اصلا هم حرف زدن با گل ها مسخره و لوس بازی نیست! این رو واسه اونایی که گفتم که زیاد از گل ها نمیدونن! یه کمی تحقیق کنن به حرفم میرسن! کارم که تموم شد گوشی رو برداشتم برم توی اتاقم که یاد اطلاعیه دانشگاه افتادم. همونجا روی مبل توی پذیرایی ولو شدم و رفتم توی گالری.. دنبال عکسی بودم که دیروز توی دانشگاه گرفته بودم. هر چی گشتم نبود! داشتم دلهره میگرفتم! نکنه بازم گوشیم هک شده... آخه یه همچین مشکلی یه بار واسم پیش اومده بود... قبلا فکر میکردم چون گوشیم گرون قیمته و برند فلان شرکت خاصه و رمز فلان و سنسور چهره و از این ادا بازیا داره دیگه عمرا هک بشه. حتی معروف بود که این مدل گوشی که من دارم اصلا هک نمیشن! ولی بعد که اطلاعات گوشیم هک شد، گفتن آها بدافزار روش نصب نمیشده ولی خودت روی فلان لینک زدی که فلان و بیسار شده! از اون روز پشت دستمو داغ کردم که دیگه هر چیزی رو توی گوشیم نگه ندارم. از کد و رمزهای عابرم گرفته تا عکس های خصوصی و اینجور چیزا... واقعا به این گوشی ها نمیشه اعتماد کرد. کافیه اشتباهی به یک درگاه فیک وصل بشی تا هر چی توی حسابت داری دود بشه بره هوا یا فقط ناخواسته یه بدافزار روی گوشیت نصب کنی و اونوقته که زندگیت به آخر میرسه! دیگه هر وقت هر چی دلش بخواد برمیداره، پاک میکنه یا حتی انتشار میده و تو هم نمیفهمی که از کجا خوردی! دفعه قبلی هم شانسم گرفته بود چیز خاصی توی گوشیم نداشتم. به سلامتی اطلاعیه رو پیدا کردم.. خوشبختانه هک نشده بودم... مجتبی مختاری 🌸 @rkhanjani