#امام_زمان_شناسي
در دعای ندبه میخوانیم:
«نَحْنُ عَبِيدُكَ التَّائِقُونَ إِلَى وَلِيِّكَ الْمُذَكِّرِ بِكَ وَ بِنَبِيِّكَ، خَلَقْتَهُ لَنَا عِصْمَةً وَ مَلَاذا، وَ أَقَمْتَهُ لَنَا قِوَاماً»
«خدایا! ما بندگانی هستیم که مشتاق ولیّ تو هستیم و او ما را به یاد تو و پیامبرت میاندازد، او را خلق کردی تا موجب عصمت ما و پناهگاه ما باشد، او را موجب قوام زندگی ما قرار دادی»
«تائق» به معنی مشتاقی است که از شدت شوق از جای خود کنده میشود، و این حالت نشانی از شدّت اشتیاق انسان است. میزان شوق ما به «ولی خدا» باید به نحوی باشد که از جای خود جدا شویم، یعنی اشتیاق ما موجب حرکت و هجرت ما شود. نه حرکتی که صرفاً ظاهری و صوری باشد، بلکه حرکتی که با پیشرفتی معنوی همراه باشد.
@khanjanidroos
در زندگی لحظه هایی هست که انسان می تواند درآن لحظه ها راه های طولانی ودرازی راطی کند!!!
وموقعیت هایی پیش می آید که انسان می تواند بارهای سنگین اش را به مقصد برساند!!!
خنک آنها که این لحظه هارا می شناسند،،،
واین فرصت ها را درک می کنند،،،،
واز آنها بهرهبرداری می کنند!!!!
@khanjanidroos
. 🍃🌺🍃
از علامه جعفری پرسيدند چه شد که به اين کمالات رسيديد؟
ايشان در جواب خاطره ای از دوران طلبگی تعريف می کنند که هر چه دارند از کراماتی است که به دنبال اين امتحان الهی نصيبشان شده است.
ايشان می گويند:ما در نجف در مدرسه صدر اقامت داشتيم.خيلی مقيدبوديم در ايام سرور،مجالس جشن بگيريم وايام سوگواری راهم مجلس عزا داشته باشيم.
شبی مصادف شده بود با ولادت حضرت فاطمه زهرا"سلام الله عليها".اول شب نماز مغرب وعشا خوانديم.آن گاه با فکاهياتی مجلس جشن وسرور ترتيب داديم.آقايي بود به نام شيخ حيدر علی اصفهانی که معدن ذوق بود.بعد از شب نشستيم،شربت هم درست شد مدير مدرسه مان مرحوم آقا سيد اسماعيل اصفهانی هم آن جا بود.به آقا شيخ علی گفت:آقا!شب نميگذره حرفی داری بگو!
ايشان يک تکه کاغذ روزنامه در آورد.عکس يک دختر بود که زيرش نوشته بود"اجمل بنات عصرها"(زيباترين دختر روزگار).
گفت:آقايان!من درباره اين عکس از شما سؤالی می کنم،
اگر شما را مخير کنند بين اين که با اين دختر به طور مشروع وقانونی ازدواج کنيد(از همان اولين لحظه ملاقات،عقد جاری شود وحتی يک لحظه هم خلاف شرع نباشد)وهزار سال با کمال خوش رويي وبدون غصه زندگی کنيد،يا اينکه جمال علی (عليه السلام)را مستحباًزيارت وملاقات کنيد،کدام را انتخاب می کنيد؟
سؤال خيلی حساب شده بود.يک طرف،دختر حلال وزيبا وهزار سال زندگی بی دغدغه بود،
ويک طرف ديدار کوتاه حضرت علی عليه السلام.
گفت :آقايان!واقعيت را بگوييد!جانماز آب نکشيد درست جواب دهيد.
اول مدير مدرسه کاغذ را گرفت ونگاه کرد وخطاب به پسرش که در کنارش نشسته بود با لهجه اصفهانی گفت:سيد محمد!ما يک چيزی بگوييم نری به مادرت بگويي ها؟
معلوم شد نظر آقای مدير چيست.همه زدند زير خنده.
کاغذ را به دومی دادند.گفت:
آقا شيخ علی !اختيار داری ،وقتی آقا(مدير مدرسه)اين طور فرمودند مگر ما قدرت داريم کپ خلافش را بگوييم...آقا فرمودند ديگه!دوباره خنده را ه افتاد.
نفر سوم گفت:آقا شيخ حيدر!
اين روايت از امام علی عليه السلام معروف است که فرمودند:ای حارث حمدانی !
هر کس بميرد مرا ملاقات میکند.
پس ما ان شاءالله در موقعش جمال علی عليه السلام را ملاقات می کنيم!باز همه زدند زير خنده.
نفر چهارم گفت:آقا شيخ حيدر،گفتی زيارت آقا مستحبی است؟گفتی آن طرف هم شرعی صد در صد؟آقا شيخ علی گفت :بلي.گفت چه عرض کنم والله.(باز هم خنده حضار)
نفر پنجم من بودم.اين کاغذ را دادند دست من.ديدم که نمی توانم نگاه کنم،کاغذ را رد کردم به نفر بعدی،گفتم:من يک لحظه ديدار علی عليه السلام را به هزاران سال زندگی با اين زن نمی دهم.
يک وقت ديدم يک حالت خيلی عجيبی دست داد.تا آن وقت همچو حالتی نديده بودم؛شبيه به خواب وبی هوشی.بلند شدم وبه حجره رفتم.يک دفعه ديدم يک اتاق بزرگی است يک آقايي نشسته صدر مجلس،تمام علامات وقيافه ای که شيعه وسنی درباره امام علی عليه السلام نوشته اند در اين مرد صادق است.يک جوانی در سمت راستم نشسته بود،پرسيدم:اين آقا کيست؟
گفت:اين آقا خود علی "عليه السلام"است.من سير او را نگاه کردم... .
آمدم بيرون،رفتم همان جلسه،کاغذ رسيده بود دست نفر نهم يا دهم،رنگم پريده بود.نمی دانم شايد مرحوم شمس آبادی بود خطاب به من گفت:آقا شيخ محمد تقی شما کجا رفتيد وآمديد؟نمی خواستم ماجرا را بگويم، اگر می گفتم عيششان بهم می خورد،اصرار کردند ومن بالا خره قضيه را گفتم.خيلی منقلب شدند.
خدا رحمت کند آقا سيد اسماعيل(مدير)را خطاب به آقا شيخ حيدر گفت:آقا ديگه از اين شوخی ها نکن،ما را بد آزمايش کردی!
اين ازخاطرات بزرگ زندگی من است.
حالا....
باید چشم رو یه چیزایی ببندیم تا لیاقت دیدن مهدی رو پیدا کنیم....طاووس خواهی جور هندوستان داره خوش به حال کسی که میفهمه داشتن مهدی فاطمه لذت بخش ترینه
🍃 یابن الحسن نگاااااااهی !!! 🍃
اللهم عجل لولیک الفرج
@khanjanidroos
یابن الحسن!!!
در هرچه بنگرم تو نمودار بوده ای
ای نانموده رخ توچه بسیار بوده ای
"وحین ارجوک راجیا"
فقط این رابگویم؛
که ای عزیز زهرا چشمانم سوی دیدن تو را ندارد،،،،،،
هرچند؛
" فاجدک فی المواطن کلها لی جارا"
یعنی؛
تورا همه جا درکنارم می یابم!!!
@khanjanidroos
با خودت #تکرار کن؛
«امروز تمام ﺩﺭهای ﻭﻓﻮﺭ ﻧﻌﻤﺖ ﮐﺎﺋﻨﺎﺕ ﺭﺍ ﺑﺴﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺑﺎﺯ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﻭ ایمان دارم که ﻫﯿﺠﺎﻥ،ﻋﺸﻖ ﻭ ﺷﺎﺩﮐﺎﻣﯽ ﻭﺟﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﻓﺮﺍ ﻣﯽ ﮔﯿﺮﺩ....
خداوندا سپاسگزارم»
@khanjanidroos
💕اینقدر انرژی منفی به هم ندیم
اینقدر مشکلاتمون رو تند و تند برای بقیه بازگو نکنیم تا خودمون تخلیه شیم.
اینقدر نق نزنیم... غر نزنیم
اینکار بهرهکشی عاطفی از آدمهاست.
در جواب "خوبی؟" بجای بازگو کردن سیلی از بدبختیها، بگیم آره و قسمت خوبِ روزمون رو با دوستمون تقسیم کنیم.
تعریف کردن یک داستان خندهدار از روزت، هم خودت رو شاد میکنه هم دوستت رو...
ولی نالهکردنهای پیدرپی حال همه رو خراب میکنه.
@khanjanidroos
🌸🍃
#کلام_علما
#آیت_الله_قاضی
💠مرحوم علامه طباطبایی و آیت الله بهجت از آیت الله قاضی نقل میکنند که میفرمودند: اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.
♻️مرحوم آقای سید هاشم رضوی هندی میفرمایند:
روزی یکی را به محضر آقای قاضی آوردند که مثلا آقا دستش را بگیرد و راهنمایی اش کند.
مرحوم آقای قاضی فرموده بودند: به این آقا بگویید که نماز را در اول وقت بخواند.
بعد معلوم شد که آن آقا وسواس در عبادات داشته و نماز را تا آخر وقت به تأخیر میانداخته است.
@khanjanidroos