کسی که تنها به عقلش اعتماد کند،
گمراه میشود
کسی که تنها به مالش اعتماد کند،
کم می آورد
کسی که تنها به منصبش اعتماد کند،
خوار میشود
کسیکه تنها به مردم اعتماد کند،
خسته می شود
امّا کسی که تنها بر خدا اعتماد کند؛
نه گمراه میشود
نه کم می آورد
نه خوار میشود و نه خسته ميشود
@rkhanjani
‼️ گویا چنین #آیهای_نیامده و ما تکلیفی نداریم❗️
🔰خداوند میفرماید:
«بَلَوْناهُمْ بِالْحَسَناتِ وَ اَلسَّيِّئاتِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ» (اعراف/۱۶۸) ما آنها را با خوشیها و ناخوشیها مبتلا میکنیم، به این امید که برگردند؛ اما آنها میگویند اینها ربطی به خدا ندارد! یک وقت هم ویروسی پیدا میشود و چند میلیون انسان را مبتلا میکند؛ بالاخره دنیا همین است! و باید ساخت!
🔰اما خداوند میفرماید: همین طوری نبود که یک روز ویروسی بیاید؛ بلکه هدفمند بود!«لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ»، «لَعَلَّهُمْ يَضَّرَّعُونَ»🔻
حال از آنهایی که خدا را قبول ندارند، توقعی نیست؛ شما که قرآن را میبوسید، شما دیگر چرا؟! انگار نه انگار که اصلا خدا کارهای هست و گویا چنین آیهای نیامده و ما تکلیفی نداریم!
۹۹/۳/۶
📌 #اخلاق_عرفان
↶【به ما بپیوندید 】↷
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔➯ @rkhanjani
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
⚜ #زشتی و #زیبایی!
☘ هر وقت فکر کردی و از خودت زشتی دیدی ، استغفار کن؛ زشتی را پاک میکند.
☘ وقتی زیبایی دیدی، بر پیامبر و آلش صلوات بفرست؛ زیبایی را زیاد میکند.
📖 مرحوم دولابی، مصباح الهدی
#نکته_اخلاقی
↶【به ما بپیوندید 】↷
╭─┅─🍃🌸🍃─┅─╮
🆔➯ @rkhanjani
╰─┅─🍃🌸🍃─┅─╯
#تلنگر 🍃🌺
✨تغيير از خودمان شروع ميشود
💫تو به دیگران یاد می دهی چطور با تو برخورد کنند،
وقتی تو تغییر می کنی آنها هم تغییر می کنند،
💫هنگامی که شروع به احترام گذاشتن به خودت می کنی درواقع به دیگران نحوه محترمانه برخورد کردن با خودت را می آموزی،
وقتی در روابطت قدرتمندانه ظاهر می شوی، دیگران یاد می گیرند با فرد توانمندی روبرو هستند،
💫می خواهی آدم ها را تغییر دهی؟؟؟
بهترین راه تحول آنها، ایجاد دگرگونی در خود تو است،
تو بهتر شو تا دیگران برخورد بهتری با تو داشته باشند...!
@rkhanjani
امروزتان زیباترازگل🌷
آرزومندم که خدای
مهربون هدیه دهد
به شما سبدی پراز💐
نگاه پراز امید
قدمی استوار و
روزی سرشاراز آرامش 🌷🍃
#روزتون_پرنور🌼
@rkhanjani
" عشق مادر "
در يک روز گرم تابستان ، پسر کوچکي با عجله لباسهايش را در آورد و خنده کنان داخل درياچه شيرجه رفت.
مادرش از پنجره نگاهش مي کرد و از شادي کودکش لذت ميبرد. مادر ناگهان تمساحي را ديد که به سوي پسرش شنا مي کرد. مادر وحشتزده به سمت درياچه دويد و با فريادش پسرش را صدا زد . پسرش سرش را برگرداند ولي ديگر دير شده بود.
تمساح با يک چرخش پاهاي کودک را گرفت تا زير آب بکشد، مادر از راه رسيد و از روي اسکله بازوي پسرش را گرفت. تمساح پسر را با قدرت مي کشيد ولي عشق مادر آنقدر زياد بود که نمي گذاشت پسر در کام تمساح رها شود.کشاورزي که در حال عبور از آن حوالي بود ، صداي فرياد مادر را شنيد، به طرف آنها دويد و با چنگک محکم بر سر تمساح زد و او را فراري داد.
پسر را سريع به بيمارستان رساندند. دو ماه گذشت تا پسر بهبودي پيدا کند. پاهايش با آرواره هاي تمساح سوراخ سوراخ شده بود و روي بازوهايش جاي زخم ناخنهاي مادرش مانده بود.
خبرنگاري که با کودک مصاحبه مي کرد از او خواست تا جاي زخمهايش را به او نشان دهد. پسر شلوارش را کنار زد و با ناراحتي زخمها را نشان داد ، سپس با غرور بازوهايش را نشان داد و گفت ،" اين زخمها را دوست دارم ، اينها خراشهاي عشق مادرم هستند."
@rkhanjani