کودکی از خدا پرسید تو چه می خوری؟ چه می پوشی؟ کجا ساکنی؟ و خدا آرام بر دل کودک زمزمه کرد... غصه بندگانم را می خورم..... عیب بندگانم را میپوشانم... ودرقلب شکسته آنان ساکنم... 👳 @molla 👳

چهار نفر بودند اسمشان اینها بود: همه کس، یک کسی، هر کسی، هیچ کسی. کار مهمی در پیش داشتند و همه مطمئن بودند که "یک کسی" این کار را به انجام می رساند، "هرکسی" می توانست این کار را بکند ولی "هیچ کس" اینکار را نکرد. "یک کسی" عصبانی شد چرا که این کار کار "همه کس" بود اما "هیچ کس" متوجه نبود که "همه کس" این کار را نخواهد کرد. سرانجام داستان این طوری شد "هرکسی"، "یک کسی" را سرزنش کرد که چرا "هیچ کس" کاری را نکرد که "همه کس" می توانست انجام بدهد!؟ حالا ما جزء کدامشان هستیم؟ 👤 ابتهاج عبیدی 👳 @molla 👳

سلام صبح آبانیتون مبارکککک🧡🍂🌬🌬

فرهنگسرا ولا شهرری ساعت ۴تا۶ غروب

تقاطع کارگرجمهوری سرای محله کامیاب ۳ تا ۵ آن شاالله به جلسه ی شهر ری هم برسم

مست شد خواست كه ساغر شكند، عهد شكست فرق پيمانه و #پيمان ز كجا داند مست ..

گر زاهدان به قبله‌ی رویِ تو بنگرند ای بس نمازها که به حیرت قضا کنند امیرخسرو_دهلوی

دست و دل بازی پاییز فریبت ندهد این همه سیم و زَر از کیسه فروردین است

از دو چشمت در دلم صد فتنه برپا می شود مجلسی کانجا دو بد مست اند، غوغا می شود آهی_جغتایی

شاعر پیر غلام استاد آقای عباس محمدی تخلص گلبانک در شب شعر منزلشون همیشه سلامت باشن ان شاءالله

حسین جعفری شایسته ی تقدیر جشنواره شعر مجتبوی داراب