🕊
نیست در دیده ی ما منزلتی دنیا را
ما نبینیم کسی را که نبیند ما را ...
#صائب_تبریزی
سروِ من، با سایهٔ خود سَرگرانی رسم نیست
اینقدر از خاکسارِ خویش رنجیدن چرا
#صائب_تبریزی
بَزم بی دردان اگر روشن ز شمع است و چراغ
گوهرِ شب تابِ ما در ظلمتِ شبها دل است
#صائب_تبریزی
جـهـان، بـه مـجلسِ مـسـتـانِ بـیخِـرَد مـانَـد
که در شکنجه بُوَد هر کسی که هُشیار است
#صائب_تبریزی
پاک کن از غیبت مردم دهان خویش ر
ا
ای که از مسواک هر دم می کنی دندان سفید
#صائب_تبریزی
بزرگ اوست که بر خاک همچو سایهٔ ابر
چنان رود که دل مور را نیازارد...
#صائب_تبریزی
همچو خورشید به ذرات جهان قسمت کن
گَر نصیب تو زِ گَردون همه یک نان باشد
#صائب_تبریزی
ای گل که موج خندهات از سرگذشته
است
آماده باش گریه ی تلخ گلاب را
#صائب_تبریزی
#شعر_تعلیمی
#غزل
🔹لذت دیدار🔹
هر که راه گفتگو در پردۀ اسرار یافت
چون کلیم از «لَن تَرانی» لذت دیدار یافت..
از بلند و پست عالم شکوه کافرنعمتیست
تیغ، این همواری از سوهان ناهموار یافت
گر سبکسازی چو شبنم از علایق خویش را
میتوان در پیشگاه خاطر گل، بار یافت
گاه در آغوش گل، گه در کنار آفتاب
شبنمی بنگر چهها از دیدۀ بیدار یافت..
صیقل آیینۀ گردون صفای خاطر است
میشود تاریک عالم، سینه چون زنگار یافت
هر چه از عمر گرامی صرف در غفلت شود
میتوان یک صبحدم در ملک استغفار یافت..
📝 #صائب_تبریزی
عقل را از بارگاهِ عشق بیرون کردهاند
هر فضولی محرمِ خلوت سرای شاه نیست!
#صائب_تبریزی
از انتظار دیده ی یعقوب شد سفید
هیچ آفریده چشم به راه کسی مباد...
#صائب_تبریزی