دیگر نبات را نخرد مشتری به هیچ
یک بار اگر تبسم همچون شکر کنی
#سعدی
@robaiiyat_takbait
جز یاد دوست هر چه کنی عمر، ضایع است
جز سرّ عشق هر چه بگویی، بطالت است
#سعدی
@robaiiyat_takbait
من چه در پای تو ریزم، که پسند تو بُود؟
جان و سر را نتوان گفت که مقداری هست…
#سعدی
@robaiiyat_takbait
من از حکایت عشق تو بس کنم؟! هیهات
مگر اجل که ببندد زبان گفتارم...
#سعدی
@robaiiyat_takbait
آنکه برگشت و جفا کرد و به هیچم بفروخت
به همه عالمش از من نتوانند خرید!
#سعدی
@robaiiyat_takbait
عمری دگر بباید بعد از فراق ما را
کاین عمر صرف کردیم اندر امیدواری
#سعدی
@robaiiyat_takbait
چشمی که جمال تو ندیدهست چه دیدهست؟
افسوس بر اینان که به غفلت گذرانند
#سعدی
@robaiiyat_takbait
رقیب گفت بر این در چه میکنی شب و روز؟
چه میکنم؟ دلِ گمکرده باز میجویم
#سعدی
@robaiiyat_takbait
دنیا خوش است و مال عزیز است و تن شریف
لیکن رفیق بر همه چیزی مقدم است
#سعدی
@robaiiyat_takbait
مده ای رفیق پندم که نظر به او فکندم
تو میان ما نَدانی که چه میرود نهانی!
#سعدی
@robaiiyat_takbait
عهد ما با تو نه عهدی که تغیّر بپذیرد
بوستانیست که هرگز نزند باد خزانش
#سعدی
@robaiiyat_takbait
آنجا كه عشق خيمه زَنَد، جای عقل نيست
غوغا بُود دو پادشه اندر ولايتی ...
#سعدی
@robaiiyat_takbait