eitaa logo
رباعی_تک بیت
4.4هزار دنبال‌کننده
249 عکس
10 ویدیو
1 فایل
کانال اول ما @golchine_sher
مشاهده در ایتا
دانلود
ما گشته‌‌ایم، نیست، تو هم جستجو مکن آن روزها گذشت، دگر آرزو مکن ...!     @robaiiyat_takbait       ‌‌     ‌‌    ‌‌    
در کوچه های غم زده ی هجر گشته ام دستم تُهی ست ازکه تمنا کنم تو را @robaiiyat_takbait
نخورد هیچ توانگر غم درویش و فقیر مگر آنروز که خود مُفلس و مُضطَر گردد @robaiiyat_takbait
کس را به خلوتِ دلِ من جز تو راه نیست این در به روی غیر ِ تو پیوسته بسته باد... @robaiiyat_takbait
تمامِ آنچه ندارم، نهاده، خواهم رفت پیاده آمده بودم، پیاده خواهم رفت @robaiiyat_takbait
نمانده است مرا در بساط جز آهی هزار دشمن و یک تیر در کمان دارم @robaiiyat_takbait
ویران شده خاطرات ما حرف نزن شد زلزله در سرم به پا حرف نزن از خاطره های پشت سر هیچ نگو گردیده دلم از تو جدا حرف نزن @robaiiyat_takbait
میدان زمانه پهلوان می خواهد پرواز پرنده آسمان می خواهد هر چیز اگر بهانه ای می خواهد عشق است که بی بهانه جان می خواهد @robaiiyat_takbait
از عشقِ تو سرتاسر من لبریز است هر گونه تو را وصف کنم ناچیز است مانند بهاری که نفس می بخشی قلبی که برایت نزند پاییز است @robaiiyat_takbait
بالای سرم نشسته و ماه من است هم صحبت گاه گاه دلخواه من است بازار،پیاده رو،خیابان،خانه دلتنگی ِ تو همیشه همراه من است @robaiiyat_takbait
بگو به غُنچه بخند ای نسیمِ خوش رفتار که خنده، از نظرِ آسمانیان شُکر است @robaiiyat_takbait
ز دست هجر تو کنجی نشسته عارف و گفت: چو نیست چاره ز بیچارگی صبور شدم... @robaiiyat_takbait
یک‌عمر دلم به‌ نام چشمان تو بود درگوشه‌ای از مقام چشمان تو بود پرحرف‌ترین قطعه‌ی منظوم‌ِ جهان موسیقی بی‌کلام چشمان تو بود... @robaiiyat_takbait
نمازم را قضا کرده تماشا کردنت ای ماه   بماند بین ما این رازها بینی و بین ا...  @robaiiyat_takbait
به پیغامی مرا دریاب اگر مکتوب نفرستی که بلبل در قفس از بوی گل خشنود می‌گردد @robaiiyat_takbait
چه گوشواره‌ای از بوسه‌های من خوش‌تر که دانه‌دانه نشیند به لاله‌ی گوشت @robaiiyat_takbait
یاد تو درون سینه ام پنهان است این سینه شبیه عصر یخبندان است ایکاش بدانی که من از دوری تو آنچه به لبم رسیده هر شب جان است @robaiiyat_takbait
از اشک و غم و آه چنان لبریزم گویی که سکوت سرد صد پاییزم با اینهمه سرخوشم که فردای بهار یکجا همه را به پای تو می ریزم @robaiiyat_takbait
من دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشق هرکس که غیر از این به تو گفته ست، دشمن است... @robaiiyat_takbait
من چراغ اشک را در پایت آویزم بیا تا ‌که پیدایت کنم باید بگریم روز و شب @robaiiyat_takbait
من به زبانِ اشکِ خود می‌دهمت سلام و تو بر سرِ آتشِ دلم همچو زبانه می‌روی ... @robaiiyat_takbait
ز خرده گیری روزِ حساب آزادم... ورق سیاه چُنان کرده ام که نَتْوان خواند @robaiiyat_takbait
از چون منی توقع کُرنش ز ابلهی است دارم سری که پیش فلک خم نمی شود @robaiiyat_takbait
شنیدمت که نظر می‌کنی به حال ضعیفان تبم گرفت و دلم خوش، به انتظار عیادت @robaiiyat_takbait
مرا بعد از خودت بی چتر و بی تن پوش نگذاری که سرمای بدی دارد، زمستان های بعد از تو @robaiiyat_takbait
یادِ چشمانش به دل بدجور آتش می زند دست بردار از سرم ای عشق حالم خوب نیست @robaiiyat_takbait
مباش بی‌خبر از درس بی‌ثباتی عمر که هر نفس ورقی زین‌ کتاب می‌ریزد @robaiiyat_takbait
ای مرغکِ دل به خون تپیدی یا نه؟ صد زخم ز جور یار دیدی یا نه ؟ گفتم به تو دیروز که از عشق بترس امروز به حرف من رسیدی یا نه؟ @robaiiyat_takbait
از حال دلم دماغ را دزدیدند از بلبل قصه باغ را دزدیدند آنان که چراغ را به مسجد بردند از خانه ی ما چراغ را دزدیدند @robaiiyat_takbait
از سوزِ محبت چه خبر اهلِ هوس را؟ این آتشِ عشق است نسوزد همه کس را @robaiiyat_takbait